خانواده: لطفا کمکم کنید از حس سوختن و ساختن خسته شده ام

10:53 - 1400/07/29

عرض سلام 

من شب ها خیلی خواب های عجیب و ترسناک می بینم شخصیت و مکان هایی که اصلا به اون ها فکر نکردم و یا جدید هستند و اصلا ندیدم 

خیلی وقت ها خواب می بینم که همسرم به من خیانت کرده و یا به نحوه های مختلف منو اذیت می کنه و هر چی من بیشتر غصه می خورم او بیش تر می خندد و بارها خواب دیده ام مردی ناشناس بی نهایت عاشق من هست هر چند من به او حسی ندارم در واقعیت هم این هست که همسرم مرا دوست دارد و همه کاری برایم می کند من هم او را دوست دارم به خاطر وجدانم و به خاطر دینم و به خاطر محبت هایی که می کند ولی اگر کمی در مقابلم بایستد تمام علاقه ی من یکجا تمام می شود و همه اش به تنفر تبدیل می شود البته سعی می کنم و توانسته ام تا حد زیادی این وسوسه هوای نفس رو سرکوب کنم و موفق هم شده ام ولی همیشه می ترسم که جواب این از خود گذشتگی را با خیانت بگیرم در واقع یک احساس نا امنی دارم 

چون همسرم کلا به من وابسته است و نسبت به  پدر و مادر و خواهر و برادر نه اینکه بد باشند ولی به نظر من اون محبت و وفاداری لازم بینشون نیست احساس می کنم نسبت به خواهر و مادرش هیچ محبت و وابستگی یا نه دلبستگی ندارد و این من را می ترساند هر چند وقتی هم با اون ها خوب باشد وضع من بدتر است چون اون ها با من حس رقابت و رقیب رو دارند 

همسرم مسائل جنسی بی نهایت برایش مهم است و نگرانی من این است که اگر من مشکلی از این لحاظ پیدا کنم احساس می کنم جز این هیچ نقطه ی ارتباطی بین ما نیست 

 

من مسائل جنسی برایم در آخرین مرحله قرار دارد و هم صحبتی برایم خیلی اهمیت دارد در حالی که بعد از سال ها زندگی هرگز نه او گوشی برای شنیدن حرف های من دارد و نه من برای او در واقع همان است که گفتم فقط رابطه اون هم با نهایت از خود گذشتگی من که واقعا اذیت می شوم 

بگذریم فقط بعد از دیدن خواب هایی که گفتم واقعا از همسرم متنفر می شوم چون خیلی خواب ها شبیه واقعیت و یه سری اخلاقیات واقعی او هست

لطفا کمکم کنید از حس سوختن و ساختن خسته شده ام هر چند در واقع او هم می سوزد و می سازد 

-----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/187065

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 1 =
*****
تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دوست خوب ما

من مشاور نیستم. و فقط تا زمانیکه کارشناس محترم، پاسخگوی شما باشند؛ جهت همفکری و تبادل نظر در خدمت شما خواهم بود. شاید به این خاطر که حس کردم میتونم درکتون کنم.

یادم هست روزی نزد استادم رفتم و مسأله ای رو عنوان کردم و گفتم: اگر چنین شود؛ چنان خواهد شد. و آنگاه اگر فلان شود؛ بهمان خواهد شد و ... .
استادم فقط یک جمله در جواب من فرمودند: "چند تا "اگر" روی هم گذاشتی تا به این نتیجه رسیدی؟". همین یک جمله!!!!
بعد که به این جمله استادم اندیشیدم؛ دیدم واقعا  "چند تا "اگر" روی هم گذاشتم تا به این نتیجه رسیدم؟" و اینکه: 
"""""خدا در اگرهای من کجا بود؟"""""
"اگر"های من کمتر شد؛ ولی تمام نشد!!!!! دلیلش رو علیرغم میلم در پایان خواهم گفت.

خانم عزیز؛ فدات شم؛ "چند تا اگر روی هم گذاشتی تا به این نتیجه رسیدی؟".
"اگر همسرم به من خیانت کند"
"اگر ناشناس بی نهایت عاشق من باشد"
"اگر جواب این از خود گذشتگی را با خیانت بگیرم"
"اگر کمی در مقابلم بایستد تمام علاقه ی من یکجا تمام می شود"  
"اگر علاقه من تمام شود؛ همه اش به تنفر تبدیل می شود"
"اگر من مشکلی از این لحاظ پیدا کنم احساس می کنم جز این هیچ نقطه ی ارتباطی بین ما نیست"
اگر... اگر... اگر...

عزیزم، چند درصد احتمال داره که خوابهای شما رویای صادقه باشند؟
چند درصد احتمال میدید ناشناسی وجود داشته باشه؟ اگرچه ظاهرا اون ناشناس کسی غیر از همسر شما نیست. (شاید لازم باشه خودتون و ایشون رو بیشتر بشناسید).
چند درصد احتمال خیانت ایشون رو میدید؟
اصلا مگر چیزی از ایشان دادید؟ 
تاکنون چند بار به شما خیانت کرده؟!!!!!

و چرا فکر می کنید برای اینکه همسرتون بهتون خیانت نکنه باید وابسته شما باشه؛ که از روزی ترس دارید که این وابستگی از بین بره؟؟؟؟؟!!!!!!
چرا فکر می کنید بهبود رابطه همسرتون با خانواده اش؛ ایشون رو از شما میگیره؛ هرچند هم که رقیب شما باشند؟!!!!!
مگه شما خودتون خانواده و همسرتون رو یک شکل دوست دارید؟!
درحالیکه شکل دوست داشتنها متفاوت هست و هر کسی جایگاه خودش رو داره. و جای دیگری رو تنگ نمیکنه!
این یک حُسن و امتیاز هست برای یک مرد که خانواده دوست باشه! و شما هم در حالیکه این نکته رو متوجه شدید، ولی از اونطرف هم ترس بهبود رابطه ایشان را دارید!!!! و این نشان میده که فکر شما چقدر درگیره!!!! (ترس از نداشتن محبت و وابستگی و دل بستگی به خانواده و در عین حال ترس از بهبود رابطه ایشان)

عزیزم چرا اینقدر خودت رو اذیت میکنی؟ و دل مشغولی و آشفته فکری برای خودت ایجاد میکنی؟

امام علی علیه السلام می فرماید: "فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد، پس آن را براى آنچه مهم است، فارغ گردان".(۱)

مسأله بعد این هست که: موضوعی که برای یکی از همسران در درجه اول اهمیت هست؛ هرگز نباید برای دیگری در درجه آخر اهمیت باشه!
و این عبارت "اون هم با نهایت از خود گذشتگی من" خیلی تأمل برانگیزه. حتما چاره اندیشی کنید. بگذریم.

خانومم؛ گاهی شرایط زندگی ما آدمها به نحوی پیش میره که یکسری باورهای ناکارآمد و افکار غلط ما رو احاطه میکنه؛ طوری که تمییز دادن واقعیت با حتی خواب رو؛ برای ما مشکل میکنه.
بعنوان مثال برای بچه طلاقی که در کودکی با این با این وعده مادرش بزرگ میشه که "من روزی می میرم و تو رو جلوی در میگذارند، سگها بخورند". ... که مادر برای بچه؛ تنها تکیه گاه است. تا جاییکه ما حدیث داریم از امام کاظم علیه السلام که فرموده: "هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید؛ چرا که آنان بر این باورند که شما روزیشان را می دهید".(٢) و حال آنکه گاهی ما مادرها چه وعده ها و خوراکی های ذهنی به بچه هامون میدیم!!!!!

(لزوما اون مادر هم مادر بدی نبوده، و با قصد و غرض شخصی و قبلی هم این حرف رو نزده؛ گاهی پیش میاد ما مادرها از شیطنت بچه، به ستوه میاییم و از فرط خستگی و عصبانیت متوجه نمیشیم چی میگیم!!!!!)
  
شاید بچه در جواب حرف مادر به شیطنتش ادامه بده و حتی بخنده؛ و مادر خیال کنه که حرفش بی اثر بوده و پیش خودش بگه یاسین به گوش کی خواندم؟؟؟؟!!!! ولی این حس ناأمنی در خوابهای بچه خودش رو نشون میده. و حتی تا بزرگسالی همراه او خواهد بود!!!!!!
 
خواهر عزیزم؛ اگر در گذشته شما اتفاقاتی افتاده که این خوابها نتیجه باورهای ناکارآمدیست که در شما بوجود آمده؛ در اسرع وقت به فکر اصلاح باشید. چراکه این افکار، در درازمدت مثل خوره به جان آدم میفته و استرس های عجیب و غریبی رو بر انسان حاکم میکنه!

عزیزم؛ کتاب "از حال بد به حال خوب" از "دیوید برنز" رو تهیه کنید. البته فایل صوتی و پی دی افش در نت موجوده، ولی استفاده چندانی نداره؛ چون کتاب، جداولی داره که شما باید پر کنی. و وقتی این جدولها رو پر میکنی هم متوجه میشی چقدر الکی و بیخود، خودت رو نگران و پریشان کردی. و البته شاید لازم باشه که از یک مشاور مجرب کمک بگیری!

علاوه بر جمله استادم؛ این جمله رو از من به یادگار داشته باشید که: 
""""""در اگرهای من، خدا کجاست؟"""""
""""""آنجا که خدا نیست؛ کجاست؟"""""

و هیچوقت از چیزی که معلوم نیست اتفاق بیفته یا نه؛ نترس و بهش فکر نکن. 
واقعیت همانیست که خود فرمودی: "در واقعیت هم این هست که همسرم مرا دوست دارد و همه کاری برایم می کند من هم او را دوست دارم."

یک بغل آرامش و تندرستی براتون آرزو میکنم. براستی که "نعمتان مجهولتان؛ الصحه و الأمان؛ پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: دو نعمت است که ناشناخته است: سلامتی و امنیت".(٣) هر دو ارزانی دل مهربان شما!
______________________
۱. غررالحکم: ج۲، ص۶۰۶
٢. کافی، ج۵، ص۵۰
٣. روضة الواعظین و بصيرة المتعظين‏، محمد بن حسن فتّال نيشابورى‏، ج ۲ ص ۴۷۲ ؛ الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۳۴ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۷۸، ص ۱۷۰.

تصویر یا علی جان مددی
نویسنده یا علی جان مددی در

پاسخ تون خیلی عالی و آرامش بخش و سرشار از توجه و دلسوزی بود باز هم بی نهایت سپاسگزارم 

تصویر یا علی جان مددی
نویسنده یا علی جان مددی در

بی نهایت سپاسگزارم از دقتتون و وقتی که گزاشتید و به تک تک جزییات سوالم توجه کردید 

گاهی فکر می کنم " اگر"قبل از ازدواج و یا قبل از خیلی تصمیم هایم از این "اگر " ها استفاده می کردم و چند اگر می گفتم الان در دام اگر ها گرفتار نبودم من با یقین و ایمان و اعتماد و بدون هیچ اگری شروع کردم ولی دیدم همه چیز به سادگی و زیبایی صداقت درون من نیست 

متاسفانه متاسفانه البته همسرم که نه ولی خیلی ها به دیوار اعتماد و سادگی وصداقت من ضربه وارد کرده اند و این نا امنی بعد از ازدواج بعد از اینکه سرم را از کتاب بیرون آوردم و به دنیای آدم ها و افکارات و اعمال شون وارد شدم در من ایجاد شد 

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دوست عزیزی که محبتتون منو شرمنده کرده. موالید مبارک.

برای اون خوابهاتون باید بگم ما معمولا مسائل روزمره و چیزهایی رو در خواب می بینیم که در طول روز خیلی بهش فکر می کنیم. و چون شما دائما نگران عدم تناسب نیازهاتون و درنتیجه خیانت همسرتون هستید و فکرتون از این بابت مشوش هست؛ بنابراین مرتب خوابهای آشفته و خیانت می بینید. اگه برای این مساله چاره اندیشی کنید؛ ان شاء الله مسأله کابوسهای شبانه تون حل میشه! از یک زوج درمانگر کمک بگیرید. (من نخواستم بازش کنم.)

در ارتباط با پیام اخیرتون باید بگم همیشه گفته میشه قبل از ازدواج چشمانتون رو باز کنید و پس از ازدواج به روی خیلی از مسائل، چشم ببندید. مطابق حدیث هم یک سوم زندگی تغافل و چشم پوشی هست. حالا ممکن هست ما به هر دلیلی از همه توانمون برای بهترین انتخاب استفاده نکرده باشیم؛ ولی ماندن در گذشته و افسوس اینکه چرا اون زمان درست عمل نکردم؛ چیزی رو حل نمیکنه. اگر حتی فکر میکنید اون موقع اشتباه کردید، خطا گذشته رو با خطای امروزتون بزرگتر نکنید.

عزیز دلم؛ هر زمان و هر دوره و موقعیتی از زندگی، دوراندیشی و تدبیر خاص خودش رو می طلبه. 
قبل از ازدواج، تدبیر آن بود که از همه ظرفیتهامون برای انتخاب درست بهره ببریم.
بله خب؛ همیشه انتخاب بهتر به معنای بهترین انتخاب نیست. حالا بهترین انتخاب نشد و چرا و ...؛ دیگه گذشته و افسوسش رو خوردن چیزی رو عوض نمیکنه. الان موقعیت ما فرق کرده و باید شرایط جدید رو مدیریت کنیم. و اگر بتونیم خوب مدیریت کنیم میتونیم زندگی رضایت بخشی برای خودمون بسازیم. (شاید فردی در راستای مدیریت زندگی، لازم باشه به سکس تراپ هم مراجعه کنه؛ خب باید اینکارو انجام بده).

البته خدا رو صد هزار مرتبه شکر، شما فرمودید همسرتون در جرگه اون خیلی هایی که به دیوار اعتماد و سادگی و صداقتتون ضربه وارد کردند؛ نیست. این یعنی انتخابتون غلط نبوده. و مشکلتون مساله خاص و بزرگی نیست و ان شاء الله قابل حله.

عزیزم؛ بیرون از زندگی ما اتفاقات زیادی میفته و افراد زیادی میان و میرن که در هر انتخابی ممکن هست این افراد باشند با مصادیق دیگری و البته هیچ حادثه ای بیهوده اتفاق نمیفته و هیچ کس هم بیهوده وارد زندگی ما نمیشه. میاد که درسی بده و بره. منتها گاهی ما نگهش می داریم و در بطن زندگیمون واردش می کنیم و کلی انرژی از خودمون و اطرافیانمون میگیریم.
این خیلی مهمه که ما اتفاقات بیرون رو به درون زندگیمون نکشیم.

(دوست خوبم؛ مردها کلی نگرند. وقتی مردی به حرص و جوش خوردنهای همسرش میخنده، دلیلش اینه که اون مسائل رو بزرگ و مشکل خاص و لاینحلی نمی بینه)

در رابطه با مساله آخری که فرمودید؛ عرض کنم وارد شدن به دنیای افراد و افکار و اعمالشون تا جایی سودمنده که باعث عبرت گیری بشه؛ حواس آدم رو به دور و برش جمع کنه؛ و خلاصه تجربه و هوش اجتماعی آدم رو بالا ببره. ولی اگر دستاوردی جز پریشان احوالی نداشته باشه؛ اونموقع باید خودتون رو از دنیای آدمهای اهل رنگ و نیرنگ فارغ کنید. در حد تکلیف ارتباط بگیرید؛ و در عین حال فکرتون رو از اشتغال به اون آدمها و اهداف و دنیاشون رها کنید.

من معتقدم در هر اتفاقی خیری نهفته است.(الخیر فی ما وقع) و این یعنی از تجربه ای که برات حاصل میکنه بهره ات رو ببر و برو. دیگه توقف نکن. درجا نزن. 
مکث کردن، به اندازه عبرت گیری و تجربه اندوزی خوبه، نه بیشتر.... 
حرکت ما در جهان حرکت کمالی و رو به جلوست... این حرکت کمالی با توقف و ماندن و درجا زدن در گذشته نمیسازه!  

این آدمهایی که تو زندگی شما آمده، توی زندگی خانوادگی و کاری من و هر فرد دیگری هم آمده و میاد و خواهد آمد. ولی نوع نگاه ما فرق میکنه و از ما آدمهای متفاوتی میسازه. 
یکی با وجود همه اتفاقات و تعامل با اون آدمها؛ احساس رضایت میکنه و یکی نه!
یکی آرامش زندگی و خانواده اش رو حفظ میکنه و یکی نه!
یکی احساس غبن(فریب خوردگی) و حسرت میکنه و حس میکنه کلاه گشادی سرش رفته؛ دیگری نه!
تعامل با این آدمها و دست و پنجه نرم کردن با این مشکلات از یکی انسانی میسازه که صداقت و اعتماد و سادگی و در یک کلمه انسانیتش رو فدای مشکلاتش میکنه؛ ولی یکی از همه چیزش میگذره که انسانیتش به تاراج نره.
یکی در خانه اش رو باز میکنه و بار مشکلات داخل خانه رو پشت در میگذاره که آسایش و آرامش خانه اش مختل نشه و دیگری مشکلات بیرون رو هم میاره وارد خانه میکنه. البته قبول دارم این آخری، خصوصا، خیلی سخته. ولی هستند آدمهایی قوی که اجازه نمیدن هر بادی اونها رو بلرزونه! شاید شرایط بدتری رو قبلا لمس کردند؛ نمیدونم!
باور کنید خانم، رضایت و آرامش درون هم هیچ ربطی به اندازه مشکلات آدمها نداره. بسته به بزرگی دل آدمهاست و ظرف وجودیشون!

خانومم، فدای دلت؛ از پس همه این حرفها خواستم بگم که هزینه دادن بابت چیزیکه آرامش و انسانیت و آخرت آدم رو بگیره زیادی گرانه و اصلا نمی ارزه. 
بعضی چیزها واقعا ارزش ایستادن و توقف نداره. و در عوض هزینه کردن بابت برخی مسائل بسیار هم لازم و ضروری و عین تدبیر هست!!!! (خانم جان؛ بهت توصیه اکید میکنم از زوج درمانگر کمک بگیر. من نخواستم بازش کنم). 

آرزو میکنم بهترین معـمارِ زندگیتـون بـاشیـد
سـتونِ خانـه تون همـه از عشق 
و برکت ســقفِ خـانـه تـون بلـوری و شـفاف 
فـضای خـانـه تـون همیشـه پـُر از مـهر بـاد

یاعلی