خانواده همسر و آینده زندگیم

19:23 - 1398/03/21

باسلام من خانم۲۴ساله متاهل هستم

راستیتش باهمسرم مدتی هست درمورد خرج خوراک خانوادش به اختلاف برخوردم ونمیدونم راه درست کدومه

اوضاع از این قراراست که پدرشوهر من فردی معتاد هستش وحدود۴۵سال سن دارن ایشون از زمانی بامادرهمسرم ازدواج کردن خرج خانواده رونمیداده وهمسایه ها وفامیل ها کمک میکردن مادرشوهرمم صنایع دستی درسته میکنن وگاهی پول دستشون میاد ولی هر چیز درست میکنن دستمزد کمی میگیرن یاهم مفت ومجانی انجام میدن وچند بارهم بهشون بااحترام گفتم ولی گوش ندادن  همسر بنده ۲۶ سال سن دارن وماهیانه (یک میلیون و هفتصد هزارتومن قسط دارن) راننده تاکسی هستند ودرآمدش ماهیانه نزدیک (یک میلیون و هشتصدهزارتومن هستش)چون تو شهر ما تاکسی درآمد نداره

وخرج خوراک خونه خودمونو به سختی درمیاره منوهمسرم تو خونه اجاره ای زندگی میکنیم وماشینی که داریم اقساطی هستش (سوال من ازشما مشاور محترم اینه آیا با وجود اینکه در زندگی منووهمسرم نیاز شدید به پول داریم وحتی جشن عروسی هنوز نگرفتیم به همسر من واجبه که به خانوادش کمک کنه  چون همسرم خرج خوراک ولباس من رو نداره که بده  (همسرم روز خواستگاری به من قول دادن که خونه. ماشین تهییه کنن وسفر مشهد منو ببرن )

تازگی ها کاری درشرکتی پیدا کردن که حقوقشون نزدیک(دومیلیون و پانصدهزارتومن میشه)البته همین تازگی یک ماه هم نشده باز هم من به عنوان خانومش نقشه زیادی دارم میخوام پول جمع کنم زمین مسکونی بخرم که خونه بسازیم وهمچنین طلا بخرم که خودهمسرم قول دادن واسم بخرن چون قبلا مقدارزیادی طلا رو ازمن فروختن وقرض هاشونو دادن البته بارضایت قلبی خودم

(مشاور عزیز همسرم گفتن هرچی که مشاور گفت همون رو انجام میدن لطفا اگه من در زندگی اشتباه میکنم وخانوادش از زندگی منو همسرم واجب تر هست بگین نمیخوام گناه کار بشم وخدا ازمن رو برگردونه)ودرضمن برنامه دارم مقدار۶۰۰هزارتومن پول قرض مغازه خانوادشو بدم ازپول کارگری خودم که درزمین کشاورزی کارکردم تا عمل خیری انجام بگیره وتصمیم دارم وقتی اوضاع زندگیم بهترشد وصاحب خونه شدم واقساط زندگیمون تمام شد به خانواده همسرم به طور جدی رسیدگی کنم چون خودم اونارومیبینم دلم کباب میشه البته برای پدرشوهرم کباب نمیشه ولی بهش احترام میزارم هرچند که ایشون به هیچ کس حتی خدا احترام نمیزارن 

آیا واقعا حرف هایی که زدم اشتباه است وتصمیماتم وایده ام در زندگی نصبت به خودم وهمسرم وخانواده اش اشتباه است؟؟؟؟

الان به من بگین زندگی خودم واجب تره یاخانواده همسرم؟؟؟؟

بگین وظیفه همسرم نصبت به خانوادش چیه؟؟؟؟

اینو بگم  که بارها زبان به نصیحت گشودم وبه مادر همسرم وخواهر هایش گفتم اوضاع کساد است وباید ولخرجی نکنن اما کسی به من گوش نمیده وهیکل کوچیکی دارم فکر میکنن بچه هستم 

خلاصه جناب مشاور عذاب وژدان دارم که نکنه پول حقوق همسرم برای من نباشه ومن یه عمر بدهکار خدا باشم واقعا از عذاب خدا میترسم 

از روزی که خدا ازم روبرگردونه میترسم خودم دوست دارم کمکشون کنم اما نمیشه توی زندگیم خیلی مشکلات هست تاحالا هم باشکرگزاری خداوند دوام اوردم  کاش واقعا منو درست راهنمایی کنید 

مچکرم

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/144269

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 12 =
*****
تصویر مرتضوی نیا

سلام کاربرگرامی

ضمن عرض پوزش از تاخیر در پاسخ دهی از این که سوال خود را در اینجا مطرح کردید ممنون هستیم

یکی از واجباتی که بعد از ازدواج مرد بر عهده اش می آید نفقه همسر و فرزندان است که تامین نیاز به معاش، پوشاک و مسکن بر عهده مرد میباشد 

همچنین یکی از واجباتی که بر عهده هر فرزندی است این است که اگر پدر و مادر در شرایط مناسب اقتصادی نباشند که بتوانند امرار معاش کنند بر فرزند لازم و واجب است که در کمال احترام به پدر و مادر خود کمک کند.

در مورد سوال شما باید خدمتتان عرض کنیم که بر همسر شما واجب است که در مورد این دو واجبی که بر عهده او است به طوری رفتار کند که نسبت به هیچکدام از والدین و خانواده خود کوتاهی نکند یعنی یکی را فدای دیگری نکند.

لذا لازم است با عشق و محبت و محکم کنار همسر خود باشید و در مورد این موضوع با هم به توافقاتی برسید و عبارتی مثل یک تیم در کنار همسر خود این مساله را مدیریت و هدایت کنید به طوری که همسر شما احساس نکند در این مساله تنها است.و حتی برنامه ای برای پس انداز ولو جزئی داشته باشید.

ابتدا بنشینید اولویت های زندگی خودتان و والدین همسرتان را در بیاورید و هزینه کرد درآمد ماهیانه تان را به اولویت های اول اختصاص دهید تا بتوانید هزینه های خود را تحت کنترل داشته باشید و در نهایت نسبت به هیچ کدام از دو خانواده کوتاهی اتفاق نیافتد.

ضمنا نصیحت شما به خانواده همسرتان در مورد ولخرجی نکردن نه تنها هیچ کمکی به جایگاه شما نمیکند بلکه نسبت به شما بدبین هم خواهند شد.

موفق باشید.

تصویر هدایت
نویسنده هدایت در

در مورد سوالتون نظر من اینه:

پیامبر اکرم صلوات الله علیه یکی از صفات زن خوب رو اینجور بیان میکنه(عزیز بین فامیل شوهر )این صفت برمیگرده به مدیریت رفتاری زن ،شما تو این زمینه علیرغم صفات خوب زیاد نظیر مهربانی، فرمانبرداری و...(از صفات زن خوب در نظر پیامبر اکرم ) تو این زمینه مدیریت رفتاری ضعیف عمل کردید. 

چرا که شما و هیچ زن دیگه ای نباید مانع کمک کردن مرد به خانوادش باشید این نکته بسیار پر اهمیتیه که بدرد همه اعضا میخوره ،خب چطوری میتونستید هم کمک کنید هم عزیز باشید هم به زندگی خودتون لطمه اقتصادی وارد نشه.

یه راهش این کمک ها از کانال شما صورت میگرفت نه پسرشون این کار پیغام هواداری رو به خانواده شوهرتون ارسال میکرد و اونا متوجه میشدند شما به فکرشون هستید. 

معمولا خانما در پس انداز کردن ماهرترند ، شما میتونستیدبا هماهنگی شوهرتون مثلا اگه میخواست صد هزار تومان کمک کنه سی هزار تومان خود شوهرتون کمک کنه بیست هزار تومان شما و مابقی رو پس انداز کنید . شما با یه تیر سه نشونه زدید هم فرمانبردار شوهر بودید هم کمک کردید و عزیز شدید هم پس انداز کردید.

شما وقتی مانع بشید این پیغام رو به شوهرتون ارسال کردید که خانواده دیگه تموم و مطمئنا گارد میگیره هر چند قصد شما این نبوده.

و این پیغام به خانواده شوهرتون که عروس داره بچمونو ازمون میگیره دیگه نمیزاره بهمون محبت کنه ارسال میشه. هم تو دید شوهر هم خانواده شوهر بد جلوه میکنید.

این حس مالکیت زن هست که باید مدیریت بشه 

مادر میگه بچمه باید عصای دستم باشه خواهر میگه داداشمه باید پشتیبانم باشه زن میگه شوهرمه باید مال من باشه. برنده اون شخصیه که همه اینا رو راضی کنه خودشم لطمه نخوره.

 

تصویر .......................
نویسنده .................. در

همسرم منتظر پاسخ مشاور سایت هستند خواهش میکنم جواب دهید که این اختلاف شدید تر شده 

تصویر هدایت
نویسنده هدایت در

سلام 

من در مورد سوالتون نظری نمیدم 

میخوام در مورد این قسمت آخری که گفتید اختلاف شدیدتر شده یه مطلبی عرض کنم خدمتتون 

خواهر محترم ناپختگی کردید اصلا نیازی نیست و نبود که شوهر شما در جریان نظرات دوستان نظر دهنده قرار بگیرند شما میبینید حالت رفتاری شوهرتون و حساسیت ایشونو نسبت به خانوادش چرا با بی تجربگی دارید به این آتیش میدمید. 

هر کس نظر داد خوب یا بد نهایتا اگر به جمع بندی رسیدید با لطایف الحیلی سعی در مسیر درست پیش بردن مسئله داشته باشید نه اینکه هر نظری نوشته شد براش بخونید و احیانا بگید اینم نظر منو داره،خب معلومه به هم میریزه.

حواستون باشه بجای اینکه ابروشو درست کنید نزنید چشماشو هم کور کنید.

مهم اینه که شما به یه نتیجه و جمع بندی مطلوب برسید .

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 رفتار خانواده شوهرت که وضع بدی دارند توی چند سال فشار وگرفتاری ودیدن بی مسیولیتی ونداشتن پشتیبان و....اینطور شده چوناز طرف  کسی که باید حمایت میشدن یعنی پدرشون حمایت نشدن واز این نظر زخمی هستن ولی حتما خدا از دل شما خبر داره که دلسوزی  فکر کن روزگار اونارو اینطوری کرده والان مسئله اخلاق اونانیست نظر شماستکه میگید اونارو رها کنیم اگراونابا هر اخلاقی با دیدن بحال خود گذاشته شدنشون  دلشون بشکنه یا بترسن یا خانواده از هم بپاشه عذاب وجدان میگیریدپس بهتره پسرا باهم ماهانه مقداری پول معین بهشون بدن بدون چشمداشت تشکر تا هم اونا وهم شما زندگی با برنامه داشته باشید  من این نمونه رو کمک رو دیدم شاید کسی قدر ندونه اما خدا حتما قدر میدونه 

تصویر ..............
نویسنده .............. در

من به همسرم پیشنهاد داده ام آنها رابرای مدتی رها کند تا همه شان فکر ی به حال خودشان کنند به هرحال من هم یک زن هستم شرط ضمن عقد من زندگی درشهر ومنزل مسکونی وتحصیلات بوده از لحاظ قانونی حق دارم

باورکنید سال های خیلی دور مادرم باخانواده همسرش عین همین مشکل راداشتند وپدرم کلی هزینه آنها رامیداد و وام هایشان رامیپرداخت سال ها به همین اوضاع میگذشت ومنو خواهر برادرهایم بزرگ شدیم واحتیاج به مدرسه دانشگاه ومسکن پیدا کردیم پدرم آنها را رهاکرد

حالاببینید چه شد عمه هایم شروع کردن به درست کردن شلوار بندری وفروختن زندگیشان بسیار رونق گرفته

البته هرچند که ازپدرم متنفرهستند واورادوست ندارند واز منو خواهربرادر هایم ومادر مهربانم بیزار هستند ولی مادرم به ما یاد داده فقط حفظ احترام کنیم مادرم بسیار زن محترم ومومنی هست وبه آنها احترام زیاد میگزارد ولی قدرش رانمیدانند پدرمم بسیار مهربان است چون رهایشان کرد تا ابد ازاو متنفرهستند

پدرم زکات وخمس محصولات کشاورزیش را خرج درمان سنگین مادر بزرگم میکند اینا که میگویم دال بر منت و خودشیفتگی نیست حسن رفتار خانواده ام رابیان میکنم

والبته زندگیم به امید خدا رونق گرفت هرگز خانواده همسرم هرچند کافر یا بد باشند یااز ما متنفر باشند رها نمیکنم خدا خودش برقلب من آگاه است 

وهمسرم به خوبی من رامیشناسد ومیداند تمام وعده هایم راانجام میدهم بارها به اوثابت کرده ام

اما بخاطر تجربه ام درزندگی مادرم  میگویم آنها رها شوند دست از کارهای اشتباه برمیدارند وقدر فرزندان وپول هایشان را میدانند درست است گرسنه میخوابند چه بسا من هم بسیار شب ها سرگرسنه زمین گذاشته ام ولی از رحمت الهی وعده های شیرینش در زندگی مشترک ناامید نشده ام به نظرم باید آنها رها شوند دنبال تایید مشاور هستم تا همسرم راضی شده ونقشه ام عملی شود وزندگیشان رونق بگیردمشاورگرامی خواهش میکنم هم ازلحاظ روانشناسی هم از لحاظ دینی بهم جواب بدین خواهش میکنم

 

 

تصویر دیوار
نویسنده دیوار در

مشاورمحترم این سوال کاملا واضح است لطفا جواب بدین اکثرخانم ها این مشکل رو دارن

تصویر Miilad
نویسنده Miilad در

سلام .

برای کمک کردن و انفاق کردن ، تردید نکنید ، دو دل نباشید .

خدا در قرآن میفرماید : هرگز به نیکی نمی رسید مگر از آنچه که دوست دارید انفاق کنید. 

و یا اینکه شما هرچی به خاطر خدا ، بدون منت و اذیت و آزار انفاق کنید ، خدا تا هفتصد برابر میکنه. 

 

کمک کنید ، و با خدا معامله کنید . اولین کسایی هم که باید صدقه و انفاق داد اطرافیان هستن .

 

انشالله که خدا روزیتونو بیشتر میکنه .

 

 

تصویر ..........
نویسنده .......... در

حرف شما کاملا درست است وانفاق کارخوبی است اما متاسفانه خانواده همسرمن اگر کسی به آنها یک ماه کمک کرد این راوظیفه اومیدانند ودرخواست ها وزنگ ها برای گرفتن پول زیاد میشود ودرآخر اتفاقی بیفتند مثلا من اشتباهی کنم میگویند مگرتو برای ما چه کرده ای 

این موضوع باعث ترس من از آینده شده بخاطر همین از مشاور کمک خواستم چون برادر همسرم به آنها بسیار کمک میکردند اما دریک تصادف باعث شد موتور پدرشوهرم نابود شود وپدرشوهرم هرگز به ملاقات پسرش نیامد ودائم زنگ میزد که همان نصف موتور رابیاورید ومادرهمسرم طی تماس تلفنی گفتند مگر علی برای ما تاحالا چه کاری انجام داده است 

صنایع دستی که عرض کردم قیمت زیادی دارد ومردم برای آن بهای خوبی میپردازند به طوری که راحت میشود زندگی خوب وایده آلی درست کرد ولی مادرهمسرم نمیدانم چرا بهای کم میگیرد خیلی کمتر از نرخ بازار خودش ازعمد این کار رامیکند وگاهی مجانی 

انفاق رادوست دارم وانسان خسیسی نیستم زیرا درخانواده مذهبی بزرگ شده ام ولی از کودکی از سو استفاده متنفر بوده ام به طوری که وسواس زیاد گرفتم واین عمل خانواده اش سو استفاده است

آنها استعداد زیادی دارند ومیتوانند از هرکسی پولدارتر باشند اماخودشان نمیخواهند خواهر های همسرم صنایع دستی خوبی درست میکنند اما پولهایشان بهای شارژ واینترنت میرود ولی لباس خوب نمیگیرند انگار خودشان از گرسنگی ولباس های کهنه راضی هستند اگربگوییم یک میلیون بهای اینترنت شارژ و تعمیر گوشی میدهند دروغ نگفته ام

ودرآخر همسرم در دوران مجردی ماهیانه تمام حقوقشان را دراختیار ایشان قرارمیدادند علاوه برآن نمیدانم چه میکردند ازسوپر مارک قرض هم میکردند وهمش همسرم میپرداخت زمانی عقد بستم متوجه شدم همسرم بخاطر آنها۲۰ میلیدن بدهی دارد ومن از علاقه زیاد به ایشان طلاهای خودم راکه پدرم گرفته بودند فروختم البته همسر فرد مومن وخوش اخلاقی هستند اگر هم برنگردانند برایم مهم نیست

ولی شما خودتان را جای من بگزارید ببینید عصبانی نمیشید از این نوع زندگی ورفتار