سلام
یک ساله ازدواج کردیم.
در طول این یکسال خیلی بحث و دعوا داشتیم هیچ وقت نتونستیم از هم جداشیم.
همسرم خیلی تلاش میکنه ک من توی درسم موفق بشم و به جایی برسم و خیلی هزینه کرده. ولی یک مشکلی که هست اینکه همسرم در طول این مدت از آشنایی تا ازدواج حتی یک بار برام یه شاخه گل نخریده. و و در کلام ابراز علاقه نمی‌کنه.
و این تنها چیزی هست ک از همسرم می‌خوام دوست دارم بشنوم. اما درس نشد.
همیشه بحث داریم سر این موضوع ک چرا اینطور هست و میگه که من ضعف دارم.
بهش گفتم اگه ضعف داری بخاطر من درستش کن.
هربار ک این بحث شد کار ب کتک کاری کشیده.
و من واقعا خسته شدم. چند وقت اصلا این موضوع رو گوش زد نکردم و بحث نکردیم دعوا نشد.
اما من دلم ب همین ابزار محبت همسرم خوشه دوست دارم بشنوم.
وقتی بحث و دعوا میشه حرف هایی گفته میشه ک نباید بشه
و از هم سرد میشیم.
این سری برای اینکه منو از این بحثها بترسونه منو برد دادگاه و عریضه طلاقو نوشت اما ب مادرم گفت فقط می‌خوام بترسونمش.
واقعا دلم شکسته نمیتونم مثل سابق باشم. دوس دارم بمیرم.
نمی‌دونم مشکل از منه یا همسرم.
من هیچ وقت جلوی رفتن همسرم رو نمیگرم ک ب خانوادش سر بزنه من هیچ وقت نمیگم ک با دوستاش نره فوتبال یا بیرون
اگه دیر ب دیر می‌ره خونه پدرش بخاطر اینکه الان در وضعیتی هستیم که مشکل مالی داریم. و خودش نمیره نکه من اجازه ندم.و با دوستاش گاهی می‌ره فوتبال یا بیرون
ولی متاسفانه همه فکر میکنن تقصیر منه و بهم میگن چرا نمیزاریش
خداروشکر سرکار هست اما خب مشکلات زیاده.
الان چند روزه بحث کردیم ولی اومد آشتی
آشتی ک میکنه هیچیو گردن نمیگیره و نمی‌خواد قبول کنه ک اونم اشتباه میکنه.
و حتی تو این بحث اینقدر دلم شکسته و افسرده شدم که هیچ میلی به رابطه نداشتیم.
و کلی حرف دیگه ک می‌خوام بزنم لطفا کمکم کنید تا با ی مشاور صحبت کنم و درس بشه
همسرم موقع دعوا میگه برو خونه پدرت. چندین بار پیش اومده و بعدش گفته توکه می‌دونی اینا شوخیه
ولی من دل دارم .حرفاش سردم میکنه
من خودم تو دعواهامون بد دهنی کردم
من درحال درس. خواندن هستم.
و میخواهم کنکور بدم و همسرم این مسئله رو قبول کردن.
و واقعا وقت زیادی صرف درس خواندن میکنم
و همسرم یک هفته خانه و یک هفته سرکار هستن.
موقعی که خونه هستن سعی میکنم بیشتر وقت براش بزارم.
کمکم کارای خونه رو انجام میده
ولی وقتی دیدم تو بحثا بهم میگه من اینکار رو برات انجام دادم دیگه بهش اجازه نمیدم کمکم کنه چون بعدا شاید همین کارا رو به رخم بکشه
بهش گفتم مگه من چیزی برات کم گذاشتم.
میگه تو هیچی برام انجام ندادی.
آخه یه خانم خونه دار چه بکنه برای همسرش.
وقتی میاد لباس خوب میپوشم به خودم و خونه میرسم.
حرفهای قشنگ
پیامک های قشنگ.
حتی گاهی خودم درخواست رابطه میدم.
و چیزی که بدونم همسرم نیاز داره.
تو جمع به خوبی باهاش رفتار میکنم.
اونم همینطور هست اما جلو خانواده خودش گاهی شوخی هایی میکنه ک دوس ندارم. و گاهی بحث میکنم جوری با خانوادش درمورد من حرف میزنه ک بالاخره میفهمن بحث داریم
ایشون قرار بود برادرشو بیاره پیش ما زندگی کنه
که درس بخونه موافقت نکردم چون من ی دختری محجبه هستم و اعتقاداتی دارم.
که نمیتونم با یه پسر ۱۶ساله ک قرار سه سال بمونه خونه راحت باشم.
ولی همیشه ی تیکه بهم می‌ره ک تو اجازه نمیدی بیارمش. و خانوادش فک میکنن سال دیگه میخواد بیاد پیش ما زندگی کنه.و همسرم هنوز نگفته که نه موقعیتشو نداریم.
خانوادش تو روستا هستن. بخاطر همین میخواد برادرشو بیاره اهواز که پیش ما پیشرفت کنه. ولی شرایط این اجازه رو بهم نمیده که با یک نامحرم تو یه خونه باشم.
یه بردار دیگه داره تقریبا ۲۰سالشه. یک ماه قبل سربازی اومد اهواز پیش ما و واقعا تو یک ماه معذب بودیم
حتی با شوهرم نمی‌تونستم درست رابطه داشته باشم
و الان رفته آموزشی قرار بعد اون باز ک سربازیش افتاد اهواز موقعی ک کار نداره بیاد اینجا خونه ما
من مشکلی ندارم هر چند وقت ی بار بیاد . ولی ن دیگه هر روز
ما ی خونه اجاره ای یک خواب داریم.
ک واقعا جای وسایل خودمون بزور داره حالا ی دو نفر دیگه اونم پسر بخواد اضافه بشه
خواهش میکنم کمک کنید . نمیخوام زندگی منو همسرم از این بدتر بشه
باید چیکار کنم ک رفتارهای خودم و همسرم و درس کنم
----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام خدمت شما کاربر گرامی ممنونم از اینکه به مجموعه ی ما اعتماد کردید.
دوست دارید شوهرتان از طریق هدیه دادن به شما ابراز محبت کند اما ایشان با این روش، ابراز علاقه نمی کنند، احساس شما را درک می کنم لذا لازم است چند نکته در این رابطه خدمت شما بزرگوار عرض کنم .
این رفتار ها، عواملی دارد که عبارتند از:
۱- عدم شناخت ویژه گی های یکدیگر
۲- شما نسبت به این امر حساسیت بالایی دارید.
۳- عدم مدیریت گفت و گوی با ایشان
۱- در مردان عقلانیت حاکم است اما در زنان احساسات و عواطف البته به این معنا نیست که خانم ها کم اندیش تر از آقایان و آقایان کم عاطفه تر از بانوان هستند بلکه منظور وجه غالب رفتار های مرد، حسابگرانه و وجه غالب کنش های زن، رفتار های عاطفی است. کم بودن عاطفه در مرد و کاستی عقلانیت در زن نقص نیست بلکه لازمه مسئولیت آنان است. مرد با توجه به سرپرستی که در خانواده دارد باید کمرنگی عاطفه داشته باشد.و زن با توجه به جایگاهی که در خانه دارد باید شدت عواطف داشته باشد. زن می خواهد مادر باشد وبا توجه به این نقش، نیاز به عواطف و احساسات فراوانی دارد.
۲-به نظرم حساسیت زیادی به این موضوع نشان می دهید و این حساسیت زیاد سبب اختلاف شما با شوهرتان شده است. زمانی که از شوهرتان می خواهید برایتان گل بخرد و اقدام نمی کند این رفتار، باز به ویژه گی ها ی مردان بر می گردد. مردان حافظه کوتاه مدتشان قوی است و زنان حافظه طولانی مدتشان قوی است ممکن است فراموش کنند لذا به ایشان خرده نگیرید.
۳- یکی از چیزهایی که مردان را کلافه می کند غر زدن زن می باشد به همین خاطر به طور جدی از غر زدن پرهیز کنید چرا که سبب لج کردن شوهرتان می شود.
۴- زبان گفتار آقایان نیز با زبان گفتار خانم ها فرق می کند. آقایان با قاطعیت و ممکن است الفاظ رکیک به کار ببرند وحرف آخر را اول بزنند اما خانم ها برعکس این قضیه عمل می کنند آرام حرف میزنند، و الفاظ مودبانه تر استفاده می کنند. زمانی که دعوا می شود انتظار چنین عکس العمل هایی را باید داشته باشید
ونکته ی مهم دیگر، هنگام دعوا، بهتر است شما سکوت کنید وبه بحث وجدل ادامه ندهید همانطور که در بالا بیان کردم مردها حوصله جر و بحث را ندارند زمانی که شما موضوع را کش می دهید ممکن است به تنش های فیزیکی کشیده شود لذا مراقب باشید که گفتگوی خود را ادامه ندهید.
۵- زمانی که درخواستی دارید به حالت دستوری نباشد، اصرار زیاد یا تکرار زیاد سبب کلافه شدن شوهرتان می شود. در زمان مناسب درخواست خود را مطرح کنید مثلاً زمانی که شوهر تان از سر کار می‌آید بگذارید ساعتی را استراحت کنند وسپس در خواست خود را مطرح کنید.
۶- از اینکه همیشه خودتون را می آرایید ولباس مخصوص می پوشید شمارا تحسین می کنم اما بدانید هفته ایی دوبار یا سه بار برای جذابیت کافی است .
۷- با تمرین بحث وجدل را کم کنید اگر اتفاق افتاد سریع متوقف کنید و حرف های که زده شده را فراموش کنید. هنگام دعوا حرف ها یی زده می شود که خوشایند نیست واین رفتار در دعوا ها طبیعی است چرا که دو طرف دعوا در تنش هستند. مثلاً شوهرتان به شما در کارهای خانه کمک می‌کند در بین دعوا آن را مطرح می کند، این امر طبیعی است.شما سعی کنید زمینه ی دعوا را فراهم نکنید و اگر اتفاق افتاد زود رنجی را کنار بگذارید چرا که رابطه شما سرد می شود.
۸- اگر دوست ندارید از اقوام شوهرتان پیش شما زندگی کنند با جملاتی ساده وجدیت وقاطعیت آن را مطرح کنید نه با جیغ زدن وفریاد زدن و اینکه، حرف دیگران برایتان مهم نباشد. باجملات مناسب این موضوع را مطرح کنید مثلاً من راحت نیستم برادرتان با ما زندگی کند. با پوشش، رسیدگی به کارهای خانه برایم سخت است. بدون تکرار اما با قاطعیت.
۹- روش محبت خود را به ایشان عوض کنید مثلاً تعریف کردن زیاد در حضور دیگران، درخواست رابطه، رسیدگی بیش از حد و مسئولیت تمام کارهای خانه لزومی ندارد اما در عوض، ا تایید و تشویق ایشان هنگامی که در کارهای خانه به شما کمک می‌کند.
از جمله ی به تو افتخار می کنم غافل نباشید.
غر زدن، اخم کردن و پیله کردن را کنار بگذارید.
اجرای این راهکارها تمرین و زمان می خواهد لطفاً در اجرای آنها صبور باشید‌که بهتر به نتیجه برسید.
موفق باشید
در حال پاسخگویی