دامادمون چهره اروپایی دارد/خجالت می کشم وی را توی جمع نشون دهم!

20:23 - 1393/04/25

با سلام
خیلی خوشحال می شوم که دوستان و مشاوراه بزرگوار در خصوص مساله بنده راهنمائی فرمایند.
دختری 34 ساله هستم که موقعیت اجتماعی خوبی دارم و خانواده معقول نیز دارم. جزء رتبه های برتر هستم و در دانشگاه تهران درس می خونم. یکی از اساتید برجسته و خوش نام دانشگاه از بنده خواستگاری کرده که دارای ویژگی های زیر است:
مسئولیت پذیر، سالم، کاری، چشم پاک، دست و دلباز، مهربان، اهل روزه و نماز، اهل ورزش و کوه، خوش اخلاق، خجالتی و کم رو، بسیار خوش نام در دانشکده و دارای سمت مشاوره یکی از مقامات کشوری هستند. عضو هئیت علمی دانشگاه و برنده خوارزمی در سال های گذشته و مقالات متعدد.
مشکل بنده برای انتخاب ایشان دو مورد زیر است.
1- چهره ایشان به دلم ننشسته است. ایشون چهره ای روستائی دارد.
2- سطح فرهنگی بهم نمی خوره. ایشون فرهنگی روستای دارد در صورتی که داماد بزرگ ما از خاندان عیان نشین نامداری هستند و کاملا اروپایی هستند.
3- از نشون دادن ایشون به جمع خجالت می کشم.
ممنون می شوم راهنمائی فرمایید

http://btid.org/node/33445
تصویر فرانک
نویسنده فرانک در

خانم رز

با سپاس از نظر شما.

بله حق با شماست. من الان ادم موفق و سرشناسی شدم. ولی برای ان بهای زیادی دادم. چون از راه سلامت و زحمت کشی به اینجا رسیدم. در تنگناهای زیادی قرار گرفتم ولی تا حد ممکن خطا نکردم. من مادر و خانواده بسیار دلسوز ولی بساز سخت گیر و بسیار مداخله کن دارم. من علاقه و وابستگی زیادی دارم که اینجاست کار خراب می شود.

از طرفی می ترسم کششی ایجاد نشه. چون بعد از گذراندن بحران بسیار حالا انقدر خستم که توان ساختن دیگری را ندارم.

به دنبال استراحتگاه هستم. شاید اگر انقدر خستخ نبودم معیارهای متفاوتی داشتم.

من ادم قوی هستم و از پس هر چیزی بر میام. ولی ابتدا خودم باید خوشم بیاد تا انرژی و روحیه این مقابله فراهم شود.

ان چیزی که وجود ندارد همین انرژی و انگیزه دفاع هست. اگه عشق حداقلی وجود داشت یه تنه همه را حریف بودم.

چون خیلی مسائل در زندگی من امد و رفت و من در خانواده مقاومت کردم و اخر هم خدا راضی بود چون راه درس بود.

اما دلایل کافی برای پذیرش و دفاع از ایشون ندارم.

پدر و مادر ایشون 75-78 ساله هستن.  خواهرشون در روستا زندگی می کند. همین کافیه که برام دست بگیرن. ولی خیالی نیست.

همه تحقیر ها را حل می کنم.

ولی فقط  عشق کافی برایش ندارم. ونمی دونم چطور بهش فرصت بدم تا خودش رو نشون بده.

چون اگر عقلانی به موضوع نگاه کنیم صرف نظر از سطح فرهنگی و سیمای ایشون بقیه موارد در حد ایده ال هر دختر خانمی است.

سطح فرهنگی هم قابل کنترل هست.

اگه عشق به اندازه کافی باشه دو مورد هم حل می شه.

ولی متاسفانه ایشون انقدر ساده و پاک هست حتی خجالت می کشه پیش مادرم بیاد. در بیان احساس مشکل داره.

ارتباط عاطفی نمی تونه برقرار کنه. تا الان با هیچ دختری دوست نبوده. شاید به دلیل پاکی زیادی ایشون باشه. برای این سطح از بی تجربگی نگران هستم.

حالا سوال اینه که ایا می تواند این توانمندی رو کسب کند.؟یا همین طور ادامه می دهد.

تصویر آوا
نویسنده آوا در

سلام

فرانک جان

با خوندن متن شما به این فکر کردم که ایشون چه خواستگار مناسبی هستن. وقتی نظرات دوستان رو خوندم ظاهرا اونها هم همین نظرو دارن. دلیلش شاید مدل نوشتن شما بود که خیلی زیبا از ایشون نوشتید. از ویژگیهای اخلاقی و علمی و موفقیتهاشون. پس من اینطور نتیجه می گیرم که ایشون معیارهای اصلی شما رو دارن. ضمن اینکه چهره و تیپ قابل تغییره. خودت هم می تونی کمکشون کنی.

بله با ورود به دکترا موقعیت های بهتری ممکنه پیش بیاد. ولی شاید این ویژگیها رو نداشته باشه مثلا شغل پر درآمد نداشته باشه.

به نظرم موقعیت خودتو توی جمع خانواده اثبات کن و از موضع ضعف وارد نشو که بتونن روی افکارت تاثیر بذازن. بعد از یه مدت به انتخاب شما احترام می ذارن.

 

تصویر فرانک
نویسنده فرانک در

چندین مرتبه نظرات شما عزیزان را مطالعه کردم.

صفا و دلسوزی در ان موج می زد.

از این همه دلسوزی و وقتی که گذاشتید بی نهایت قدردانی می کنم به خصوص خانم فرشته عزیز که وقت گذاشتند و نکات خوبی رو یادآوری فرمودند.

من در سایت های اجتماعی نمی رم از جمله فیس بوک، وایبر و ... چون امنیت حریم خصوصی و افکار منطقی برای ارزشمند است. از افکار تک تک شما دوستان سپاسگذارم. من قبلا از یه بحران به همین طریق در همین سایت رهایی پیدا کردم.

به احتمال خیلی زیاد وقت بیشتری برای خواستگار بذارم و تلاش بیشتری برای از دست ندادن خواهم کرد.

شما عزیزان هم دعا بفرمایید مصلحت و خوشبختی بنده در همین باشد.

امیدوارم همه شما عزیزان به حوائج قلبی خودتون برسید.

التماس دعا.

خوشحال می شوم باز هم کامنت بگذارید.

تصویر فرانک
نویسنده فرانک در

مطلب دیگری که باید خدمت دوستان عرض کنم

از انجایی که از خود تعریف کردن پسندیده نیست ولی از انجا که اینجا مشاوره مطرح است این مطالب رو خدمتتون عرض می کنم.

از انجا که بنده به بخشش و نیکوکاری و انسان اخلاقی شناخته شده ام و در زمینه کار و درس الگوی دیگران هستم و خیلی ها قبطه می خورن و هر کسی مادر رو می بینن به ایشون می گویند خدا براتون نگه داره.

دست به خیر هم دارم و تا جایی که بشه کمک مادی و معنوی دارم. همین مسائل نرخ ازدواج بنده رو بالا برده. بعد سپری کردن سختی ها بسیار حالا قصد بنده از ازدواج داشتن یک تکیه گاه و همراه است. اما با توصیفاتی که عرض کردم همه به دنبال این هستند که من تکیه گاه باشم. در کار و درس بسیار مدیر و زبل هستم و همین توقعات بالا رفته از طرفی خودم خسته هستم و نیاز به تکیه گاه دارم ولی خواستگار رو از طرفی دوست ندارم از طرفی ایشون رو برای زندگی مشترک باید بسازم.

گاهی قسمت بعضی ها ساخن دیگران است و من دلم می خواد با کسی ازدواج کنم که او مرا بسازد و تعالی ببخشد ولی گویی باید تسلیم شوم. شرایط سنی بنده اجازه تعلل نمی دهد. بنده در حال امادگی برای دکترا هستم و ممکنه شرایط بهتر ایجاد شود ولی ممکنه هم نشود. بنابراین انتخاب سخت هست.

تصویر فرانک
نویسنده فرانک در

با تشکر از دوسان با نظرات ارزشمندشون

بنده چون خیلی با سایت ها وارد نمی شوم و تقزیبا دو سال پیش ااز همین سایت استفاده کردم و مشکلم حل شد مجدد مراجعه کردم

ولی استفاده از سایت تغییر کرده و من متوجه پیام ها و نظرات شما بزرگوار نشدم.

بحث بنده فقط چهره دامادمون نیست. خواستگار بنده مسافرت های خارجی نیز داشتند و چهره داماد اول فقط مصداق تفاوت بود. خواستگار بسیار بسیار خجالتی هستند و در بیان احساسات مشکل دارن. در صورتی که فرهنگ خانواده طوری هست که با اینکه هنوز با خانواده اشناشون نکردم ولی مطمئنم همه نظر می دهند که خیلی سر هستی.

مهر این اقا به دلم نشسته و احساسی بهشون ندارم. ازدواج با ایشون خیلی ازواج عقلانی است. همون دو سال پیش که تو همین سایت مشکلم رو مطرح کردم دقیقا نقطه مقابل الان بودم. عاشق کسی بودم که ازدواج با او غیر عقلانی بود. به هر ترتیب تا این سن تقدبر بنده به گونه ای بوده که در جایگاه انتخاب یا قلب کامل و یا عقل کامل حاکم بوده است. هنوز نتونستم نسبت متناسب ایجاد کنم. از طرفی بعید می دونم با شرایط سنی بنده شانس بالائی داشته باشم. و فقط امید دارم ابا گذر زمان مهر ایشون به دلم بیفته. ولی ریسک بالائی داره. فقط باید به خدا توکل کنم. چون بعید می دونم بتونم همسری داشته باشم که پاک و سالم باشه و چهر خوبی هم داشته باشه. در سن 35 به بالا کمتر پسری سالم و صالح می مونه به خصوص اگه سیمای برازنده نیز داشته باشه. بنابراین در دو راهی موندم توکل به خدا کنم و قبول کنم به امید اینکه اخلاق خوب ایشون من رو نرم کنه و با منتظر بمونم.

اما ان چیزی که بیش از همه برایم نگران کننده است این است که خواهر بزرگ من خیلی از بالا به ادمها نگاه می کنه. همسر ایشون پزشک هستن و 25-30 ممیلیون درامد دارن. ایشون نصف افراد دور و بر خودش رو قبول نداره و اهل دست انداختن هست. می ترسم با نگاه سنگین خانواده با گذر زمان سرد شوم. چون بنده با خانواده ام بسیار وابسه هستم و از نظرات انها تاثیر بسیاری می گیرم.

تصویر محشر
نویسنده محشر در

فرهنگش به شما نمی خوره یا به دامادتون؟؟؟!!!!!!!!!surprise

مگه میخواد با دامادتون زندگی کنه؟؟؟؟

بعدم ببین چهره اش با دل خودت تکلیفش چجوریه؟ اینکه خودت نمیتونی با چهره اش کنار بیایی با اینکه از حرف بقیه میترسی خیلی فرق داره...

 

بعدم یه مدت با اطلاع خانواده ها با هم رفت و آمد کنید شاید کمالات دیگشون باعث بشه چهره اش هم به دلت بیفته...

 

به خاطر چهره زود قضاوت نکن و جواب رد نده که ممکنه خدایی نکرده پشت پاش رو بخوری...

تصویر hamsar bad
نویسنده hamsar bad در

شما هم میتونید ازمقامی که دارند واسه خودتون انگیزه بسازید چهره از دست رفتنیه آیا شوهرخواهرتون به این اندازه فرهنگی هستن

تصویر afsooooos
نویسنده afsooooos در

خوواهرانه اگه واقعا پسره خووبیه و میتونه برا بچه هات بابای خوبی باشه معتلش نکن و بله رووو بگووو
ادم تو زندگیش ارامش داشته باشه و دوتایی با شوهرش خوشبخت باشه بهتره تا جلو مردم خوشبخت به نظر بیان
ولی اگه فکر میکنی واقعا این موضوع داغونت میکنه میشه برات دغدغه مث اون سوالی که یکی از عزیزان گزاشته بود ( جثه کوچیکش اذیتم میکنه ) بیخیالش شو که حداقل اون بنده خدا خوشبخت شه..
موفق باشید
یا حق

تصویر هانا
نویسنده هانا در

حرف همه درسته ولی من یخورده درکش میکنم البته اگر من باشم نمیذارم تا این سن فکرو ونظره بقیه روی تصمیمات مهم زندگیم تاثیر بذاره من اینجور خونواده هارو خوب میشناسم شما با هرکی ازدواج کنی یه عیبی روش میذارن مخصوصا چن تا این سن ازدواج نکردی ازت انتظاره خیلی بالا دارن ولی دیگه وقتشه برا خودت زندگی کنی میدونم سخته و بقیه با حرفاشون اذیت میکنن ولی تو هرکسیو انتخاب کنی اونا حرفشونو میزنن برا خودت زندگی کن جلوشون کم نیار و درست انتخاب کن پای انتخابت بمون و ازش حمایت کن فقط مواظب باش زیاده روی نکنی با کسی بد برخورد نکن از همین الان سعی کن برا قبوله کسی که میخوای جو خونواده رو آماده کنی خوبی هاشو پررنگ تر نشون بده اگرم توی مراسما از اینکه تیپ خونواده ها به هم نمیخوره نگرانی عروسی نگیر به جاش برو ماه عسل فقط یه مهمونیه خیلی خودمونی بگیر 

تصویر فرشته آملی

به نظر من اگه یه مقدار خاکی و متواضع باشی و فخرفروشی نکنی گزینه مناسبی هست. وقتی کسی از منطقه محروم روستایی عضو هیئت علمی میشه یعنی اون قدر باعرضه و با استعداد هست که به عنوان یک مرد بهش تکیه کنی و مطمئنا برای بچه هاتم خوبه که پدر محکمی داشته باشن نه نازپرورده. درضمن ازونجا که در جشنواره خوارزمی برنده شدند یعنی هوش بالایی دارن و برای وراثت و بچه دار شدن امتیازه. 

درضمن 34 ساله ای تا کی  می خوای بچه دار شی. چقدر می خوای صبر کنی. وقتی از بر و رو بیفتی دیگه موقعیت اجتماعی تم به کارت نمیاد چون پسرای لوس نازپرورده پولدار و به اصطلاح متمدن بیشتر از هر چیز1- به زیبایی و 2- ثروت و اصالت خانوادگی اهمیت می دن. فکر کردی برای پسرای پولدار خوش تیب  بیست و پنج ساله خشگل و پولدار پیدا نمیشه با ماشینای مدل بالا که مثلا حیثیت شون حفظ شه

بهتره خودتو با خواهرت مقایسه نکنی وگرنه تنها می مونی . به مزایای ازدواج فکر کن.به آرامشی که با مرد با اخلاق عایدت میشه. اگرم ازدواج کردی و بعضی کوته فکرا

از حسادت یا دلسوزی بیجا دستت انداختن بگو همیشه آرزو داشتم با یک مرد خودکفا و خودساخته ازدواج کنم

خواهر من اینکارو کرد(به حرف مردم توجه نکرد) و کلی هم برد کرد و همه ش میگه می ترسم اینا همه ش خواب باشه

تصویر negin90
نویسنده negin90 در

واقعا که خانم براتون خیلی خیلی متاسفم، خودتون یک بار پیامتونو با صدای بلند برای خودتون بخونید، اگر متوجه چیزی نشدین، به حال خودتون گریه کنید!!!!!!!!

تصویر هانا
نویسنده هانا در

این آقا هم  از نظره علمیو شخصیتی موقعیت اجتماعی  از عیان ها حساب میشنwinkبستگی به دله خودت داره اگر کسی مثله دوماده بزرگتونو میپسندی و یا دوس داری شوهره خودت خصوصیاته خوبه دوماده بزرگتونو به صورت پررنگترش داشته باشه بهش جواب منفی بده ولی اگر اینجور آدمارو میپسندی جواب مثبت بده و ازش دفاع کن اونم خصوصیاتی داره که بشه باهاش زبونه بقیه رو بست همه قرار نیست مثل هم باشن و زندگیاشون مثل هم باشه البته من چون احساس میکنم سطح زندگیه این آقا با دومادتون خیلی هم دیگه فرق نکنه اگر خیلی فرق کنه پیشنهاد نمیکنم 

تصویر فرشته آملی

به نظر من خودشو با خواهرش مقایسه نکنه بهتره

به نظر من به خاطر همین چشم و هم چشمی تا این سن مجرد مونده

خودش گفت موقعیتم خوبه و من از حرفاش احساس می کنم از حیث زیبایی هم کم نباشه دختری با این ویژگی ها نباید مجردی ش طولانی باشه مگه اینکه ایده ال گرایی کنه

هیچ تضمینی نیست که فردی با ویژگی های دامادتون همراه با اخلاق خوب و تفاهم، در آینده پیدا کنی پس فرصتو از دست نده

ولی بازم به دلت رجوع کن و سعی کن خودتو بشناسی و اگه معیار اشتباهی برا ازدواج داری تا دیر نشده اصلاح کنی