15 سالگی ازدواج کردم نمیدونستم زندگی زناشویی و ازدواج چیه 16 ساله متاهلم
شوهرم خیلی اخلاقش بده با من نه فاتحه میاد نه عروسی نه پارک نه تفریح اگه هم میبره دعوا درست میکنه ک زهر مارمون شه . توی خونمون همش یا در حال کتک زدن منه یا در حال داد زدن و دعوا کردن
تو یه * کار میکرد بعد از یه مدت فهمیدم که یه زن اونجا کار میکنه ک همون اون برای این کادو میخره هم اون .بهش میگفتم میگفت اون زن خودش متاهله و دوتا بچه داره مثل ابجیمه من نگاه بد به یه زن متاهل نمیتونم داشته باشم و فقط در حد دوستی و خواهر و برادری باهم هستیم منم اون موقع سنم خیلی کم بود باور میکردم تا یازده شب نمیومد . صبام چهار صب میرفت . یه بار زنه استعفا داد اینم همون روز استعفا داد دیگه کار نرفت . زنه به من زنگ زد یه روز که شوهرت دم در خونه مونه . هی بهم میگه دلم برات تنگ شده بیا بیرون ببینمت. تو رو خدا. الان شوهرم میاد بهش بگو . بره .
شوهرم اومد خونه گفتم کجا بودی گفت سرکار درحالی ک پنج دقیقه پیش خانوم زنگ زده به من اینو گفته .باز گفت الکی میگه خودش با شوهرش مشکل داره و میخواد زندگی ما رو خراب کنه . منم بخاطر دخترم مجبور شدم زندگی کنم خونه داشتیم به بادش داد. ماشین داشتیم فروخت ضرر کرد به باد داد . الان تو یه * مستاجریم . یه روز تو تلگرام با یه پسر آشنا شدم . 36 سالشه . گفت میخوام ببینمت گفتم نه من بدرد تو نمیخورم . خلاصه دید اون به من، من به اون وابسته شدم الان چهار ساله که با اون پسرم همه جا باهاش رفتم . منو از لخاظ عاطفی کاملا تامین میکنه و عاشقش شدم تازه فهمیدم معنی عاشق شدن چیه و چه لذتی داره. ولی زندگیم با شوهرم از هر لحاظ به صفر رسیده . پنج ساله سرکار نمیره از وقتی استعفا داده خودم شاغلم کار میکنم برای بچه هام و خرج خونه و بچه ها رو من میدم . همون شب عروسی باردار شدم من یه دختر 15 ساله دارم . اون از رابطه منو این پسره میدونه و میگه حق بهت میدم از همه لحاظ بهم نرسید نه محبت نه رابطه عاطفی نه جنسی نه مالی مادرشم رابطش با من خیلی بده.
مریض میشم خودم دکتر میرم دکتر منو نمیبره خرجی نمیده خودم صب تا شب سرکار میرم . تو این پانزده سال همین بوده اخلاقش حسرت همه چی به دل من گذاشته برجی پونصد اجاره خونه میدم . اصن کار با هیچی نداره جلو خانواده اش منو بد کرده . یه آدم موزی . کار میره یه هفته دوماه نمیره . نمیدونم . من چیکارکنم خسته شدم ازاین پنهون کاری . چند بار هم . به شورا حل اختلاف رفتیم
از رندگی با شوهرم خسته شدم میخوام طلاق بگیرم و با دوست پسرم ازدواج کنم دیگه نمیکشم بخدا
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.welayatnet.com/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.welayatnet.com/fa/user/register
درود ،،،
مرور دردنامه خواهر گرامی و کامنت های شما عزیزان دل ادمو ب درد میاره ،
من از شمایی ک حداقل نسبت به این بنده خدا در خیلی از موارد به بهترین شکل ممکن داری زندگی میکنی میپرسم ،
مگه شما در مقام قضاوت هستید ؟ مگه میشه کسی رو قضاوت کرد؟ در حالی که تشخیص و تفاوت درد دل و طلب کمک با شکایت نامه رسمی براتون از حل معادله ریاضی سخت تره ،
چ قشنگ کمکش کردید چقدر عالی دمتون گرم ،
ته حرف خیلی هاتون این بود فردا و خدا ؟؟؟؟؟
شما فردا ندارید؟ خدا ندارید ؟
خواهش میکنم تمومش کنید به همون خدا کارتون و راهتون اشتباهه ،،
50 سالمه و قربانی همین حرف ها و قضاوتهای بی مورد ، منو ببخشید ،،،
دست خدا همراهتون،،
حسرت به دل بودن و برطرف نشدن نیازهای مختلف، دلیل و توجیه مناسبی برای خیانت کردن نیست. این قدر زنهای عفیف و پاک زیادی هستند که از اول ازدواج حسرت به دل هستن و نیازهاشون برطرف نشده ، ولی حتی یک لحظه هم به شوهرشان خیانت نکرده اند و حتی فکر خیانت هم به مغزشون خطور نکرده.
با خودم فکر کردم چه قدر این روایت از پیامبر ص صحت داره و راست و درست هست که فرمود با این مضمون که با ناموس مردم هر طور رفتار کنی یک روزی با ناموس خودت همان رفتار را می کنند.
حکایت شوهر شماست. با ناموس مردم که یک زن شوهردار هست نظر بد داشته و دوستی غیر شرعی با ناموس مردم داشته و حالا بعد از چند سال یک مرد نامحرم با ناموس خودش (یعنی سوال کننده)، دوستی غیر شرعی برقرار کرده.
با ناموس مردم هر کاری کنی با ناموس خودت همان کار را میکنند.
هر چی باشه خیانت خیانته دوم از کجا معلوم اون خوشبختت میکنه و از روی هوا هوس نیست
چ میگذره تو این دنیا، عجب صبری خدا دارد.
العفو یا الله
خدا را چکار میکنی اینم یک سال دو سال نه 10 سال اخرش باید پیش خدا جواب گو باشی خدا اجازه نمیده تو شوهر داری بری بایکی دیگه در برابر خدا جوابگو بودن سختر از ایناست
یاد فیلم تایتانیک افتادم تو فیلم به قدری خیانت رو زیبا جلوه دادن که حتی افراد سنتی هم میخاستن این دو تا به هم برسن
در جواب همه ی کسایی که کامنت دان و خیلی راحت قضاوت کردند وطرف رو محکوم کردند باید بگن:
اگر میخوای منو قضاوت کنی باید کفشهای منو بپوشی٬راهی که من رفتم بری٬زجرهایی که کشیدم بکشی اون وقت ببینم چند مرده حلاجی...
دوست عزیز٬من حال تو رو خوب درک میکنم.میتونم موارد کمک کننده ای رو بهت بگم.از دیدگاههای دیگران دلخور و نا امید نشو.خداوند مهربونه
اگر کامنت منو خوندی پیام بزار کمکت می کنم
بدون قضاوت همش حرفه راحت میتونستی بجایه خیانت کردن دلیل رفتارش پیدا کنی واصلاح کنی .خلاصه تا کمبودی نداشته باشه روبه نامحرم نمیکرد
بنام او که حامی همه مخلوقات است.عرض ادب خدمت همه دوستان.بایدعرض کنم بنده بدلیل کم خردی ومشکلات پیش آمده چندسالیست باوجوددوفرزند وشدت علاقه فوق العاده ای که بهمسرم داشتم ودارم بناچاروبه اصرار ایشان ازهم جداشدیم البته همسرم جداشدن طوری که طلاق غیابی گرفتن وباهمه احترام وعشقی که برایشان قایل هستم بایدبگم واقعا نهایت نامردی رانسبت به کانون دوست داشتی چهارنفره مان رواداشتن.خواستم خیلی خلاصه معرف خودم باشم ظاهرا بیشترازمعرفی شددرنهایت خواستم بگویم خواهرم من هم با مشکلی مشابه زجرهاکشیدم ومیکشم حتی کسی که همدردشما میباشد هم نمیتواند جای شما باشد ودرک حال شما راداراباشد البته نظر بنده حقیر ولی باتوجه به اینکه جندسالی هست که خوره ای این چنینی ریشهای زندگیم راخورده وتجربه هایی که بدست اوردم ومهمتر اینکه خودم از جنس مذکر هستم ضمن اینکه فقط نظدم رامیگویم،کوچک همه سروران هستم.میخواهم ازشماتقاضا کنم ازروی کینه بلکه اززلال دلتان ببینیداگر واقعامیشود تغییریایجاد کردباپاکی دل وبه صفر رساندن آن رابطه ومهمترطلب بخشش مددیگانه عاام هستی کمرهمت ببندیدوزندگیتان رااحیا کنید ودیگربه عقب برنگردید که گذشته در گذشته.میخواهم بگویم بی بی دوعالم اگرانسان ترین انسان با بیشترین ثروت ومهربانی درزندگیتان حضورپیدا کند(کسری ازثانیه هم نمیتواند پشتوانه ای گرم وقوی همچون پدرومادر باشد بخدا فرزندان ما به خواسته ما پا بدنیای بیرحمی چون زمین گذاشتن چراهمه میگن بچها بزرگ میشن بله میشن ولی چطوری وچه قیمت وچه عواقبی البته اینهاهمه تازمانی راهورخواهندبود که همسرتان واقعا بدرک پرپر شدن ناموس وفرزندانش برسد که خداوند خواهانم این غیرت خواب رفته را در وجود همه مردان ایران زمین بیداری بخشد.الهی انچه که خیرمان است بشود.بنده حقیرالتماس دعای عاجزانه دارم.یاعلی مدد.
تو اگه دنیا دلیل هم بیاری برای رابطه فرازناشویی پذیرفته نیست. از شوهرت طلاق بگیر برای نجات خودت نه برای بودن با اون پسره جون اونم به درد زندگی نمیخوره و باهات نمیمونه . ولی بعدا که دوران عده وسوگ رفتن اون پسره رو طی کردی میتونی با یه مرد واقعی خوب وارد رابطه و ازدواج بشی اگه بتونی کار کنی و فرزندتم حضانتش بگیری و مهریتو ببخشی خیلی عالی میشه .مسیح
با سلام.
واقعا شرایط شما اذیت کننده و حق دارید که ناراحت نباشید امیدوارم هر چه زودتر از از این حالت رنج آور دربیایید و به زندگی عادی برگردید.
ببیند من تقریبا نظرات دوستان را خواندم، اکثر جواب ها از باب دلسوزی و کمک به شما بوده است ولی باید توجه داشت که هر حرفی در این دنیا بزنیم تبعاتی به همراه خواهد داشت پس باید مراقب نظرات مان باشیم شاید باعث نابودی زندگی کسی شود. البته بازهم می گویم با احترام به نظرات دوستان هدفشان کمک و خیرخواهی بوده است.
در مورد ازدواج شما باید عرض کنم که واقعا زود بود چون هنوز به شناخت درستی از زندگی نرسیده بودید و خیلی زود هم بچه دار شدید. ازدواج تعامل و ارتباطی دو سویه است که کم کاری هر کدام از زوجین عوارض و مشکلاتی به همراه خواهد داشت.
در اینکه همسرتان حریم ها را رعایت نکرده است و گامهای تدریجی شیطان را ادامه داده تا به علاقه به شخص سوم رسیده است شکی نیست که کارش اشتباه و بی احتیاطی محض بود، زیرا معمول روابط دختر و پسرها از آبجی و داداش، شروع می شود که همین هم از وسوسه ها و گامهای آرام شیطانی است که باید مراقب آن باشیم.
ولی باید توجه داشت که ما نباید زندگی خود را محل انتقام و تقابل قرار دهیم . بله باید همان موقع جلوی اشتباه شوهرتان را می گرفتید و با رفتن پیش مشاور به میزان علاقه خودتان و همسرتان و شناخت نسبت به راه و رسم زندگی درست، اضافه کرده و حریم شخصی برای خودتان و همسرتان قائل می شدید که هر کسی وارد آن نشود.
خودتان می گویید کارش اشتباه و غلط بوده که درست هم می گویید اما شما چرا می خواهید اشتباهی مثل او انجام دهید. درست است که ارتباط شما با آن آقا پسر بر اساس کمبود عاطفه و عشق از سوی همسرتان بوده است ولی در بی انگیزهگی شما به ادامه زندگی با همسرتان بسیار موثر بوده است . به عواقب کار فکر کنید که چه خطرات آبرویی برایتان دارد. روابط آزدا و خارج از چارچوب خانواده، شاید منافع زودگذری داشته باشد ولی مطمئنا آسیب های زیان باری در جسم و روان فرد خواهد گذاشت. مخصوصا این عوارض برای خانم ها بیشتر است زیرا بیشتر درگیر احساسات و عواطف هستند پس بهتر است با تفکر و تأمل بیشتر به این مسأله دقت کنید. ( توجه به مسأله حرام ابدی در صورت ارتباط با آن پسر هم داشته باشید.)
نکته دیگر اینکه بین شما و همسرتان هر مسئله ای بوده، نباید دخترتان را وارد این بازی میکرید زیرا بر زندگی آینده او تاثیر خواهد گذاشت.
بهتر است به یک مشاور با تجربه و متدین رجوع کنید تا راهکارهای مفیدی برای خلاصی از این وضعیت به شما ارائه دهد.
با تشکر موفق باشد
با تشکر موفق باشید
سلام من پیاما رو خوندم من خودم بچه طلاقم و ۲۵سالمه مجردم و تا حالا ازدواجم نکردم تموم پیاما همش راجب دین و خدا بود همین الانش شماها خودتون کم دوست دختر و دوست پسر نداشتین یا بچه هاتون نداشتن که الان این حرفو میزنین لنگه یه ورق صیغه این؟ وقتی تو شرایطش نیستین وقتی ندیدین چرا نظر میدین من نه از مادر نه از پدر نه از برادر نه از رفیق نه از عشق هیچی ندیدم از همشون خوردم من خودم به پدرم التماس کردم طلاق بگیرن شکستن قلب ادم دیانت سرش نمیشه دوست داشتم بهشت و جهنمی نبود ببینم کدوماتون خدا رو برا خودش میپرستید خانم نظر من اینه جوری زندگی کن که اگر یه ثانیه دیگه مردی حصرتی به دلت نباشه هیچ ادمی هیچ کسی مهم نیس مهم حال دلته دخترت بزرگ میشه شوهرت میره نه پدر میمونه نه مادر نه برادر نه خواهر نه رفیق نه عشق فقط خودتی و خدات جوری زندگی کن فردا اگر اون دنیا رفتی جهنم به قول اینا بدونی حداقلش این دنیا خوشی کردی داری تقاص میدی شبت خوش
من هم مثل شما بچه طلاقم، دقیقا تو شرایطش بودم و دیدم. هم از مادر خوردم هم از پدر هم از ناپدری هم از فامیل هم از روزگار تا دلت بخواد و هم از همه اونها که نامبردید؛
با شما هم کاملا موافقم به اینصورت که ادم باید جوری زندگی کنه که وقتی مرد؛ آن دنیا حسرت هیچ کاری به دلش نمونه ، که هرچه اصرار کنه دیگه خدا به دنیا برش نمی گرونه که جبران کنه.
اتفاقا با شما کاملا موافقم به اینصورت که هیچ ادمی هیچ کسی مهم نیس مهم حال دلته دخترت بزرگ میشه شوهرت میره نه پدر میمونه نه مادر نه برادر نه خواهر نه رفیق نه عشق فقط خودتی و خدات جوری زندگی کن فردا اگر اون دنیا رفتی ، تو موندی و عملت و همه به فکر عمل خودشون بودند و رهات کردند؛ که اگه برادر برادر رو اون دنیا نشناخت، بتونی از پس حساب و کتاب خدا برآی.
جوری زندگی کن که حداقل این دنیات فقط سیاه باشه. دیگه اون دنیا نخوای تقاص این دنیا رو هم پس بدی.
برات روزهای خوبی ارزو میکنم. قطعا اختلاف نظر اندک ما نمیتونه فاصله ی زیادی بین دلهامون ایجاد کنه. میبوسمت.
انسان باشعور جوری رفتار میکنه که بخاطر پفک نمکی ۵۰۰ تا توگوشی نخوره!!!
ما دنبال این هستیم که هم دنیا باشیم هم اخرت
و جوری رفتار کنیم که هم دنیا لذت ببریم هم اخرت
شما هم چون دید کوتاهی داری
نه دنیا داری نه آخرت!!!
خدا شاهده چند وقته افسردگي گرفتم از بي شوهري الان كه حرفات و خوندم ميگم خدايا شكرت كه مجرد موندم
خدا كمكت كنه فقط
سلام.شما اگر رابطه ای با دوست پسرت داشتی مادام العمر به یکدیگر حرام هستید.حتی اگر از همسرت جدا بشی.
مارا منو نیش زدن ... مادرتو نیش میزنما
سلام.شما اگر رابطه ای با دوست پسرت داشتی مادام العمر به یکدیگر حرام هستید.حتی اگر از همسرت جدا بشی.
از شوهر مسخرت طلاق بگیر یا تنها زندگی کن یا با پدر مادرت یا با اون پسره اگه پسره بد بود از اون هم جدا شو خلاصه اگر باهوش باشی از شوهرت طلاق میگیری مهرتم بگیر یه چیزی مث خونخ یا ماشین باهاش بخر
من
احسنت به تو شیرزن ایرانی! عزیزم از رنجی که میبری نباید به دختر نوجوانت چیزی بگی چون اون در سنی نیست که قدرت تحلیل کار شما رو داشته باشه. بنطر من شما هیچ گناهی نکردی بلکه از کم گذاشتن شوهرت به یک قرص مسکن موقت (منظورم ارتباط با دوست پسر) پناه اوردی. هر چه سریعتر ارتباطتو با اون آقا قطع کن. و برای طلاق اقدام کن. تو که دستت توی جیب خودته. اگر بچه هاتو پیش خودت نگه داشتی که صبر کن تا دخترت بزرگتر بشه بعد یک ازدواج موفق و با آگاهی انجام بده اگر هم که بچه ها رو میزاری و میری که خب میتونی آزادانه تصمیم بگیری ولی اون پسر رو فراموش کن. چون برای تو مرد زندگی نمیشه از چاله به چاه میوفتی. بفکر خودت باش یک زن هستی و ظریف. قوی باش و از تغییر نترس. موفق باشی.
فاسده چو فاسده بیند خوشش آید!!!
کافر همه را به کیش خود پندارد
جفتتون حسابی از خجالت هم دراومدید دیگه :/
بیچاره بچه که مامان باباش انقدر راحت بهم خیانت میکنن و با خیانت مشکلی ندارن کاش حداقل بچتون مثه شما دوتا نشه
بابا دوستان این تاپیک برای سال قبل بوده لطفا تاپیکهای گذشته رو به روز رسانی نکنید تاپیک جدید بزنید .الان طرف دیگه رفته با مشکلش یا بی مشکلش شما الان یادتون افتاده؟
عزیزان سایت مشکلی دارید تاپیک جدید بزنید نظر ندید برای تاپیک های قبلی که تمام شدند
اگه زن زندگی هستی زندگیت رو بساز نه اینکه بری با یکی دوست بشی یا به طلاق فکر کنی داری خودت رو گول میزنی
ببین ببرش سفر منم همین جوری بودم حالا نه به شدت تو ولی ببرش سفر و بهش برس خلاصه رگه خوابشو پیدا کن برین رامسر مثلا و اجاره ویلا در رامسر و سرچ کن یه جا پیدا کن از همین جا از این سایتها رزرو کن که نرید اونجا خسته شه دنبال جا بگرده سگ شه بیوفتهبه جونت
به نظرم این یه کار فوقالعاده اشتباهیه. چون الان دخترتم نوجوونه به تو داره نگاه میکنه و فکر میکنه که این کاری که شما میکنید خیلی درست هستش در صورتیکه کاملا اشتباه هستش
ای بسوزه پدر عشق
من عاشق خواهر زنم شدم هر چند میدونم اشتباهه ولی هر کاری میکننم نمیتونم از فکرش بیرون برم
با سلام به شما کاربر محترم
چه مدت این حس در شما ایجاد شده است؟ آیا مدام خواهرزنتون مدام در معرض مشاهده شماست؟ بهتر است کمتر اون رو مشاهده کنید. از طرفی سعی کنید در این زمینه به خودتون خودآگاهی بدهید که این عشق در واقع هوسی بیش نیست و نباید به اون توجه کرد و لازمه این هوس رو کنار بزنید. در کنارش وقتهای بیکاریتون رو پر کنید تا این افکار مزاحم سراغ شما نیاید. در ضمن از تقویت بنیان های دینی و اعتقادی تون هم غافل نشوید که غفلت در این زمینه نیز فضا برای کشیده شدن به انحراف فراهم میشود.
موفق باشید.
هرکاری دوس داری کن به حرفای مردمم گوش نکن چون هرکاری کنی یه چی میگن طالق بگیر من تاحالا پنج بار گرفتم اولی سخته بعدیش انشاالله راحت میشه مهرتم بزار اجرا دهنشو صاف کن. عذت زیاد
پنج بار طلاق گرفتی !!!!؟
احتمالا تو یه مشکلی داری! حتما برو پیش یه روانپزشک
ایشونم اینطوری راهنمایی نکن ایشون تحت شرایط سخت و بسیار خاصی بوده که این اشتباه رو کرده و خیانت کرده ولی فاحشه نیست که اینطوری راهنماییش میکنی
منم موافقم تا میشه جدا شو دقیقا من درکت میکنم از بچگی با این نوع مردا زندگیو اغاز میکنیم فکر میکنیم همه ی مردا اینطورن در صورتی که اشتباهه واقعا خیلی از مردا واقعا مردن . شوهر منم دقیقا عین شوهر شماست تحمل کردنشون سخته تنها جدایی راه حله ولی متاسفانه منو طلاق نمیده
عزیزم حالا شما نری سمت دوست پسر
واقعا نمیدونم چرا #ازدواج نصیب ما نمیشه
اما نصیب افراد هرزه و بی لیاقت و بی تعهدی مثل شماها میشه
حکم چنین زن هایی سنگسار خجالت نمیکشی مال شوهرت میخوری بهش خیانت میکنی
خب دکتر جان شوهرش پدرشو در آورده . در ضمن طبق گفته خودش ، نون شوهرشو نمیخوره
به نظر منم با وجود همه مشکلات و سختی ها این توجیه نمیشه که رابطه نا مشروع داشته باشی ،عذر بدتر از گناه میشه
پیشنهاد طلاق یا ادامه رو نمیدم من، شما با مشورت به هر نتیجه قطعی رسیدی اقدام کن.مشورت با اهل فن و دلسوزایی که شناخت دارن رو شما و شوهرتون.
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط زندگی شما با همسرتون قابل درکه که با چه مسائلی و مشکلاتی روبه رو هستید، ولی همه اینها باعث توجیه رابطه شما با یه مرد نامحرم نمیشه ولو اینکه همسرتون از هرجهت شما رو تأمین نکنه!
نمیدونم شما به عاقبت و پیامد این نوع رابطه فکر کردهاید یا نه؟ به خصوص اشاره کردید که دختر 15 ساله شما از رابطه شما مطلع هست و اون رو تایید کرده و به شما حق داده! این مسئله بسیار میتونه آسیب زننده به دختر شما باشه؛ چرا که شما به عنوان یه مادر با این رفتارتون این رو به او القا میکنید که اگه یه روزی تو هم با همسرت مشکل داشتی، حق داری با یه نفر دیگه رابطه داشته باشی!
به نظرتون تا کی میتونید این رابطه مخفیانه و گناه آلود رو پیش ببرید؟ اینکه رابطه شما با همسرتون مشکل داره، قبول، ولی دلیل نمیشه که شما خودتون رو درگیر یه رابطه گناه آلودی کنید با پیامدهای نامعلوم...
اگر خدای نکرده با اون فرد کذایی رابطه جنسی گناه آلود داشتید، در ان صورت اگر به فکر ازدواج به ایشون در آینده هستید، باید عرض کنم لازمه حتما به یه کارشناسی دینی درباره این مسئله مراجعه و سوال کنید؛ چرا که احتمال حرام ابدی شدن شما نسبت به ایشون وجود داره!
آیا تا به حال برای حل مسئله، شما به اتفاق همسرتون به یه مشاور خانواده مراجعه کردید؟ آیا خودتون به مشاوره مراجعه کردید؟ بی شک ادامه این روند میتونه آینده بدی رو برای خودتون و خانواده ایجاد کنه!
بهتره که در این زمینه معقولانهتر رفتار کنید! توصیه اکید میکنم به همراه همسرتون برای حل مسائلی که با همسرتون دارید به یه مشاور خانواده مراجعه کنید. اگر همسرتون هم با شما همکاری نکرد، حداقل حتما خودتون به یک مشاوره مراجعه کنید تا راهنماییهای بهتری دریافت کنید و در نهایت به یک تصمیم و راه درست راهنمایی شوید.
موفق باشید.
منتظر نظر کارشناس مشاوره محترم سایت هستم
خانم خانما
دنیا و آخرتت رو داری نابود میکنی
فشار روت بوده شاغلی وخرجم با خودته چرا وا دادی که شاید اونم از بی عقلی بوده ما نمیدونیم امااا دختر 15 سالت اون بچه س حقو بهت داده چوووووون توپناهشونی ودختره واحساساتی فردام خدایی نکرده الگوش میشی !!!اون پسرم یه آشغاله که با یه زن متاهل بوده خیلی بنظرت مطمئنه میخوای زندگیتووووو تکرارررررر کنی تازه فکر کنم اگر خدایی نکرده رابطه ای بوده که حرام شدین که یه توبه اساسی به درگاه خدا کن فقط خدا میتونه نجاتت بده خودت تکی برو مشاورخانواده برا دخترتم بپرس چکار کنی با این حجم مشکلات اینجا جاش نیست
تو الان به دختر پانزده سالت بی حیایی رو آموزش دادی!
بیچاره شوهرش که باید با چنین دختری ازدواج کنه که بارها خیانت مادرش رو دیده
و تو هم شریک همه گناهانش خواهی بود
چرا بعد ۱۵سال متوجه شدی طلاق بهترین راه و چرا داری دوباره خودتو تو چاه میندازی ارزششو داره ؟
سلام عزیزم اگ زندگیت اینطوره و خسته شدی چرا بعد ۱۵سال ب این نتیجه رسیدی درست بعد دوستی بی اساس و پایه آیا اون برات همسر و پدر دخترت میشه ؟آیا ب سختی بعد طلاق و نبود فرزند و نداشتن حامی فکر کردی؟آیا ب این ک اون فرد ک دوست پسرته بعد طلاق باهات نموند فکر کردی؟ آیا همهی زندگی ها بدون مشکلا؟ چرا برای جذب همسرت ب مرکز مشاوره نگرفتین دوتایی؟آیا این مطالب برای دختر ۱۵ساله زود و ناراحت کننده نیست؟ ب ایناهم فکر کنید خواهشا زنگی بعد طلاق بدون حمایت خانواده و بون هدف برا زندگی مطلوب چندان راحت نیست
واقعا سخته درک میکنم. از همسرت طلاق بگیر. سر فرصت راجبه ازدواج نه لزوما با این پسر فکر و تحقیق کنید که دوباره دچار اشتباه نشید.
اگه با اون پسر هرزه ارتباط جنسی داشته بودی
بهش دیگه حرام ابد شدی
این رو کی گفته؟
این نظر همه مراجع تقلید هست
زنای زن شوهردار با مذکر نامحرم باعث حرمت ابدی آن زن زناکار و مرد زناکار میشود
حتی اگر زن از شوهرش طلاق بگیرد
صفحهها