با سلام خانواده همسرم خیلی خوبن پدر شوهر مادر شوهر خواهر شوهر واقعا خوبن ولی این وسط یه جاری دارم که خیلی آزارم میده از قصد آزارم میده متاسفانه منم خیلی بی زبون و ساده ام و خیلی سریع گریه میکنم چند بار از شدت ناراحتی علی رقم میل باطنیم گریم گرفته و این خیلی منو آزار میده که چرا باید کاری کنم که خواسته جاریمه لطفا بهم بگید چطور میتونم این عادتمو درست کنم و دیگه تو جمع گریه نکنم
---------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
عرض سلام و احترام
متاسفانه از سن خود و میزان تحصیلاتی که دارید چیزی بیان نفرمودید و همچنین بیان نکردید این روحیه حساس از چه زمانی در شما به وجود آمده؟ آیا مربوط به سالهای اخیر است و یا از کودکی چنین بوده اید؟
همچنین ممنون می شویم بفرمایید آیا این حس فقط در مواجهه با جاریتان برای شما به وجود میآید یا افراد دیگری هم چنین حالتی را می توانند برای شما به وجود بیاورند؟ و اینکه آیا جاری شما از شما بزرگتر است یا کوچکتر و اینکه آن خانواده کلاً چند عروس دارد؟ اگر زیاد هستید رفتار جاری شما با سایر عروس ها به چه صورتی است؟
اما به هر حال از شما درخواست داریم به نکاتی توجه بفرمایید.
اولین آنها این است که خداوند به شما نعمتهایی را داده که خیلی از خانم ها آرزوی آن را دارند نعمتی مانند همسر خوب، مادر شوهر خوب، خواهر شوهر خوب، پدر شوهر خوب و این را بدانید خیلی از خانم ها آرزوی داشتن چنین خانوادهای را دارند و متأسفانه کم نیستند خانم هایی که جهت گرفتن مشاوره اقدام می کنند و از دست خانواده همسرشان به ستوه آمده اند، پس از شما می خواهیم قسمت پر لیوان زندگی تان را خوب ببینید.
نکته بعدی که از شما درخواست داریم به آن توجه داشته باشید این است که بدانید گریه کردن به خودی خود بد نیست خصوصاً اگر همیشگی نباشد که این میتواند حکایتگر طبع احساسی و بالا بودن درجه عواطف شما باشد.
پس این حالتتان را به عنوان نقص برای خود در نظر نگیرید. اما ممکن است بگویید امکان دارد دیگران این گریه ها را دلیل بر ضعف شما بدانند که باید بگوییم جدای از اینکه برداشت دیگران نباید اسباب ناراحتی شما را فراهم کند خوب است بدانید لزوماً اینطور نیست که اطرافیان ضعف شما را برداشت کنند بلکه ممکن است ظالم بودن فرد مقابلتان را نتیجه گیری کنند.
البته ما نمی خواهیم زیاد گریه کردن را به صورت مطلق تایید کنیم منتها چیزی که بر آن اصرار داریم این است که بدانید هر انسان سالم و با عاطفه ای اگر احساس کند به او توهین شده ناراحت خواهد شد و ممکن است گریهاش بگیرد.
اما چیزی که بد است این می باشد که فرد حس تحقیر پیدا کند که این امری مطلوب نمی باشد و باید اصلاح شود.
هرچند بیان نکردید معمولاً در چه مسائلی تقابل بین شما و جاریتان به وجود می آید و این اتفاق به چه تعداد دفعهای صورت میگیرد؛
منتها یکی از راهکارهای مهم این است که شما خود ایمان داشته باشید مسیری که می روید مسیر درستی است و آنچه انجام می دهید صحیح می باشد.
اگر به این اطمینان خاطر برسید که کار خلافی انجام نداده اید سرزنش ها و آزار و اذیت دیگران آسیب روحی زیادی به شما نخواهد زد، و ایرادهای آنها را شما می توانید به راحتی حمل در کم بودن معلومات آن ها کنید.
در پایان ابیاتی از شعر حافظ تقدیمتان می شود که توجه به آن خالی از لطف نخواهد بود:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت ::: دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نِهای از سِرِّ غیب ::: باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بَر کَنَد ::: چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم ::: سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
موفق باشید.