راهکاری برای تسکین مصیبت

07:45 - 1401/02/29

سلام

من پدرم ۴ ماه پیش فوت شدند،
هر روز گریه میکنم و خیلی دلتنگشون میشم،،تحمل این روزها برام خیلی سخته،
با توجه به اینکه بابام سالم بودند و ناگهانی تنها مون گذاشتن،
میشه بهم راهکار بدین که چکار کنم تا بتونم با این داغ سنگین کنار بیام.
خواهش میکنم جواب بدین.

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user

http://btid.org/node/209103
تصویر محمد اسماعیلی

سلام و عرض ادب
از اینکه به مجموعه ما اعتماد کردید و توفیق همراهی با شما رو داریم، خوشحالیم و امیدوارم نکاتی که خدمت شما عرض می شود با دقت مطالعه بفرمایید و چنانچه نیاز به مشاوره بیشتر داشتید می توانید مجددا با ما مکاتبه داشته باشید.
قبل از پرداختن به پاسخ سوالتان لازم می دانم درگذشت پدر عزیزتان را خدمت شما تسلیت عرض کنم و برای ایشان آرزوی رحمت و بهشت برین خدای مهربان و برای شما آرزوی صبری زیبا و اجری بزرگ دارم.
بدون شک مرگ والدین جزو پر استرس ترین اتفاقات زندگی است به طوری که می تواند زندگی روزمره فرد را مختل کند . تاثیرات این استرس به شکل دلتنگی و احساس غم و حتی در دوره هایی حالات افسردگی خود را نشان می دهد ، پس بهتر است که از راهکار هایی استفاده کرد تا از این موارد پیشگیری کند که در ادامه برای اینکه با شرایط آشنا بشوید نکاتی تقدیم می کنم. برای اینکه این مساله را بهتر بتوانیم بگذرانیم، لازم هست با احوال و دوره های بعد از درگذشت عزیزان آشنا شویم.

مراحل سوگ :
 افراد  در هنگام رویارویی با شوک از دست دادن شریک زندگی معمولا 5 مرحله سوگ را طی می کنند و بهتر است که این مراحل به صورت طبیعی و به ترتیب طی شوند ، زیرا مقاومت در برابر آن ها تنها می تواند این دوره را طولانی تر کند و پس از طی کردن موفقیت آمیز هر 5 مرحله ، کم کم زندگی به روال عادی خود بر می گردد.

در هر کدام از این مراحل اگر شرایط به حدی حاد شود که زندگی دچار اختلال  جدی شود، باید با کمک یک مشاور متخصص شرایط را مدیریت کنید تا شرایط بهتر شود.

1.  مرحله اول انکار است ، همانطور که از اسم این مرحله هم مشخص است فرد مرگ عزیزش را انکار می کند و نمی تواند واقعیت از دست دادن او را بپذیرد ؛ این انکار واقعیت ، در واقع یک مکانیسم دفاعی است یعنی باعث می شود که احساسات فرد دچار نوعی بی حسی شوند و از شدت شوک وارده کم می کند .

 2. مرحله بعد واکنش فرد به صورت خشم بروز داده می شود و با همه اطرافیان سر جنگ دارد به طوری که ممکن است هر شخص یا شی را مورد هدف قرار دهد . حتی در مواقعی ممکن است فرد ، عزیز متوفی خود را مورد سرزنش قرار دهد با اینکه این عمل منطقی به نظر نمی رسد اما از لحاظ احساسی ، عزیزی که با مرگش باعث درد و رنج شده است لایق این عصبانیت است .

  3. بعد از گذر از دو مرحله قبل ، فرد وارد مرحله سوم می شود که مرحله کشمکش است . در این مرحله فرد به نوعی با خود و افکارش درگیر می شود ، یعنی دائما جملاتی را با خود تکرار می کند که با ( ای کاش ) یا ( اگر ) شروع می شوند : "اگر بیشتر از او مراقبت می کردم این طور نمی شد" ؛ "اگر به یک پزشک دیگر مراجعه می کردیم زنده می ماند" ، "کاش زودتر متوجه وضعیتش می شدم" .

شما با توجه به مواردی که گفتید فعلا در این مرحله هستید و باید با تقویت معنوی خودتون مثل تلاوت قرآن و نماز خواندن به خودتان تسکین بدهید و همچنین ارتباط با سایر خواهر و برادرها و اقوام را بیشتر بکنید و در صورت امکان برنامه تفریحی در حد یک مسافرت کوتاه ییا زیارت داشته باشید تا از این مرحله به خوبی عبور کنید.

4. مرحله چهارم یعنی مرحله غم ، معمولا کمی طولانی تر از مراحل قبل است اما نباید طولانی تر از 6 ماه شود زیرا در این صورت خطر ابتلا به بیماری های افسردگی و سازگاری بالا می رود که در این وضعیت نیز حضور و همدلی اطرافیان می تواند تسهیل کننده باشد .

  5.  مرحله نهایی که به آن پذیرش می گویند به معنی پذیرفتن از دست دادن عزیز است نه به معنای فراموشی او . یعنی فرد می پذیرد که باید بقیه عمر را بدون او عزیزش سپری کند ، باید خود را برای وظایف و مسئولیت های  جدید آماده کند و برنامه ریزی هایی برای آینده خود و فرزندانش انجام دهد . بهتر است اجازه دهیم که این مراحل به صورت طبیعی و به ترتیب طی شوند زیرا مقاومت در برابر آن ها تنها می تواند این دوره سوگ را طولانی تر کند .

امیدوارم خدای مهربان پدر عزیزتان را رحمت کند و به شما هم در مراحل سوگ فقدان ایشان کمک کند.

تصویر دریافت سوالات

سلام،ممنون از جواب دهی شما..
من مراحل سوگ رو بارها خوندم،
و نمیتونم باور کنم که نمیتونم دیگه بابام رو داشته باشم،شرایط زندگیم تغییر کرده،و نمیتونم با این شرایط کنار بیام..همش به یاد بابا هستم و باهاشون حرف میزنم و گریه میکنم..
دیگه هیچ کاری برام معنی و مفهوم نداره..خسته شدم از این دنیا.
خیلی کارها میخواستم با بابام انجام بدم که آرزو به دلم موند،،
فکر و خیال بابا، و آینده خودم خیلی اذیتم می‌کنه.

برای اینکه خودم آروم بشم و به زندگی برگردم باید چکار کنم؟
راهنماییم کنین لطفاً

تصویر محمد اسماعیلی

سلام و عرض ادب مجدد
همانطور که در پاسخ قبلی خدمت شما عرض شد، قطعا از دست دادن پدر، از سخت ترین مواردی هست که در زندگی اتفاق می افتد و پذیرش این واقعه و کنار آمدن با آن زمان بر هست و مواردی که شما ذکر کردید، با وجود اینکه بسیارسخت هستند ولی برای هر کسی در شرایط شما همین موارد پیش می آید و هماهنطور که قبلا گفته شد ، شما در مرحله کشمکش و درگیری با برخی از افکار هستید مثل همین موردی که گفتید " خیلی کارها میخواستم با بابام انجام بدم که آرزو به دلم موند،، " و مرحله غم هم در این دوران پیش می آید که برای گذر بهتر از آن و پذیرش مساله فقدان پدر ، لازم هست که با تقویت معنوی خودتون مثل تلاوت قرآن و نماز خواندن به خودتان تسکین بدهید و همچنین ارتباط با سایر خواهر و برادرها و اقوام را بیشتر بکنید و در صورت امکان برنامه تفریحی در حد یک مسافرت کوتاه یا زیارت داشته باشید تا از این مرحله به خوبی عبور کنید.
به خودتان حق بدهید که گریه کنید و ناراحت باشید و از این مساله خودتان را ملامت نکنید و با افکار مرتبط با پدر ، مبارزه نکنید، بلکه با تقویت معنوی خودتان، زمینه پذیرش آن را تقویت کنید.
بیان افکار و ناراحتی هایتان در این زمینه می تواند به تسکین شما کمک کند ولی لازم هست که در این زمینه هم به خودتان تلقین کنید که من باید بیشتر از بقیه به خودم کمک کنم تا این مساله را حل کنم و با این کار حتما روح پدر عزیزتان هم شاد می شود که فرزندش به زندگی عادی برگردد و زندگی خوبی داشته باشد.
پیشنهاد می کنم اگر کسی را ندارید که در این مساله به شما کمک کند و همراهی کند تا از شرایط سوگ به خوبی عبور کنید ، حتما با یک مشاور متخصص هم جنس ( اگر خانم هستید مشاور خانم باشد)، مرتبط باشید تا به شما در ایم مساله کمک بیشتری کند.