روایت کربلا آیا صحت دارد؟

09:08 - 1396/07/16

مرجع شيعي كبير: روايات واقعة كربلاء وعاشوراء لا أصل لها ومصنوعة
مشروع كبير لمراجعة التراث وحذف «التزييف» ولعن الصحابة

 أكد مرجع التقليد الشيعي الكبير، آية الله العظمى كمال الحيدري، أن الموروث الشيعي ملوث ومليء بالأحاديث الكاذبة والإسرائيليات، وأن روايات واقعة كربلاء وعاشوراء لا أصل لها ومنحولة.
وحسب مؤسسة الإمام الجواد للفكر والثقافة التابعة لمكتب كمال الحيدري، قال الأخير إن الكم الهائل من الروايات المزيفة والكاذبة التي دخلت في مصادر الفقه لوّثت الموروث الشيعي بالكامل.
وأوضح أنهم اليوم لا يمكنهم فهم القرءان إلا من خلال الإسرائيليات والروايات والأحاديث المزورة والكاذبة، بالإشارة إلى الحوزات الشيعية.
ووصف الموروث الشيعي بأنه «نظارة إسرائيلية»، وقال إنهم اليوم ينظرون من خلال «الإسرائيليات» إلى القرءان وباقي الأمور والقضايا الأساسية ومنها واقعة كربلاء وعاشوراء.
واعتبر هذه الروايات والأحاديث بأنها قصص، وأنها ليست من النبي ولا من آل محمد.
وأضاف مرجع التقليد الشيعي الكبير أنهم اليوم لا يفهمون واقعة كربلاء وعاشوراء إلا من خلال كتاب «إكسير العبادات في أسرار الشهادات» من تأليف «آغا الدربندي» الذي ليس له أصل وأنه كتاب منحول ومليء بالروايات المزيفة.
ولفت الحيدري النظر إلى أن هذه الروايات والأحاديث الكاذبة دخلت الموروث الشيعي خلال فترة القرن السابع إلى القرن العاشر.
وكانت إيران قد أعلنت أنها قد بدأت بحذف «الروايات الضعيفة والزائفة» من أحد أكبر مصادر الفقه الشيعي (كتاب «بحار الأنوار» الذي يحتوي على السب واللعن للخلفاء وزوجات النبي، وأحاديث تفيد بأن أهل السُنّة والجماعة مرتدون)، ونشر «طبعة جديدة» منه، فيما أدى ذلك إلى انتقادات في أوساط إيرانية قالت إنه من الواضح أن المراجع والفقهاء كانوا يعلمون عن الإشكالات في هذه الكتب، فلماذا تأخرت الحوزات والفقهاء الشيعة كل هذه السنوات الطويلة لتصحيح مصادرهم؟
وشدد أحد كبار مراجع التقليد الشيعة، الإيراني آية الله العظمى ناصر مكارم شيرازي، خلال لقاء رئيس وخبراء مركز الأبحاث الإسلامية في مدينة قم، على ضرورة تجميع المصادر الشيعية وصيانتها، وقال إنهم قد بدأوا مشروعاً مهماً لغربلة كتاب «بحار الأنوار» من الروايات الأحاديث الضعيفة والزائفة واستخلاصه، مؤكداً أنهم في حوزة قم يعملون بشكل جاد على تدوين «طبعة جديدة» من كتاب «بحار الأنوار» وعرض «فهم جديد» من أحد المصادر الرئيسية للفقه الشيعي للناس.
ويعد كتاب «بحار الأنوار» أحد المصادر الرئيسية في الفقه الشيعي، وجَمَعه محمد باقر المجلسي خلال فترة الدولة الصفوية. وهو من أكبر كتب الحديث والرواية، حيث يتكون من 110 مجلدات. وتتضمن بعض أبواب هذا الكتاب السب واللعن والطعن في الخلفاء وعائشة وحفصة وصحابة الرسول. ويستند الشيعة المتطرفون إلى بعض أحاديث وروايات هذا الكتاب، ويعتبر أهل السُنّة والجماعة خارجين عن دين الإسلام، وأنهم من المرتدين عن دين الله وفق ما جاء في «بحار الأنوار».

http://btid.org/node/126376

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 2 =
*****
تصویر mansur
نویسنده mansur در

و اما جواب نقضی:
باید گفت که این مطلب را که نشریه قطری القدس العربی چاپ لندن منتشر کرده، قسمتی از سخنان یکی از علمای شیعه را برای زیر سؤال بردن روایات شیعه، به عنوان اقرار مرجع شیعی با ذوق و شوق بیان کرده‌اند، ایراداتی است که بیشتر به میراث روایی اهل سنت باید گرفته شود.

کتابت روایات اهل سنت، به شهادت تاریخ، تا انتهای قرن اول هجری ممنوع بود و سیاست خلفا بر منع تدوین احادیث نبوی بوده و میراث روایی اهل سنت، جمع شده از نقل شفاهی است که همراه با اسرائیلیات، و قصه‌گویی‌هایی که با اجازه خلیفه دوم و توسط تمیم الداری، نصرانی مسلمان شده آغاز شد.

منع تدوین حدیث
منع احادیث پیامبر (ص) با سوزاندن آنها
ممانعت خلفا از تدوین حدیث
سنت قصه‌گویی یهودیان و مسیحیان مسلمان شده

هم‌چنین اقرار علمای بزرگ اهل سنت در وجود اسرائیلیات و احادیث جعلی در کتب تاریخی و تفسیری اهل سنت، نشان از گستردگی جعل حدیث در بین اهل سنت و وارد شدن این روایات جعلی در کتابهای آنان دارد که چند مجموعه کتاب در مورد احادیث جعلی تالیف شده است: الموضوعات ابن جوزی، 3جلد؛ اللئالی المصنوعه سیوطی، 3جلد؛ ...

اعتراف احمد بن حنبل:
سه کتاب که هیچ ریشه‌ای ندارد، جنگها، تفسیر و حماسه.

اعتراف ابن حجر:
«جاهلان اهل سنت برای مقابله با فضایل اهل بیت، برای معاويه، هم‌چنین ابوبكر و عمر احاديث جعلی ساختند.»

اعتراف ابن کثیر:
بسیاری از مفسرین گذشته ما و طائفه‌ای از مفسرین حال ما (زمان ابن کثیر) این حکایات عجیب و غریب را از کتب اهل کتاب به عنوان تفسیر قرآن مجید نقل کردند. در صورتی که اصلا احتیاجی به این اخبار و روایات نیست.

«قال الامام أحمد ثلاثة كتب ليس لها أصول وهو المغازي والتفسير والملاحم.» لسان المیزان، ج1، ص13
«قلت ينبغي ان يضاف إليها الفضائل فهذه اودية الأحاديث الضعيفة والموضوعة إذ كانت العمدة في المغازي على مثل الواقدي وفي التفسير على مثل مقاتل والكلبي وفي الملاحم على الاسرائيليات واما الفضايل فلا تحصى كم وضع الرافضة في فضل أهل البيت وعارضهم جهلة أهل السنة بفضائل معاوية بدأ وبفضائل الشيخين.» لسان المیزان، ج1، ص13
«وَقَدْ أَكْثَرَ كَثِيرٌ مِنَ السَّلَفِ مِنَ الْمُفَسِّرِينَ، وَكَذَا طَائِفَةٌ كَثِيرَةٌ مِنَ الْخَلَفِ مِنَ الْحِكَايَةِ عَنْ كُتُبِ أَهْلِ الْكِتَابِ فِي تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ، وَلَيْسَ بِهِمُ احْتِيَاجٌ إِلَى أَخْبَارِهِمْ.» تفسیر قرآن العظیم، ابن کثیر، ‌ج۷، ص368.

تصویر mansur
نویسنده mansur در

اما اینکه گفته شده احادیث شیعه پر است از احادیث کذب و جعلی و اسرائیلیات، کلام صحیحی نیست، با اینکه مولفین کتابهای حدیثی شیعه هیچکدام کتاب خود را مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم کاملاً صحیح ندانسته‌اند، اما روایات معتبر و قابل قبول را با حفظ سندش که قابلیت جرح و تعدیلش وجود دارد، از منابع مکتوب که برخی از این کتابها به ائمه عرضه می‌شد، و ائمه به پالایش این کتابها از احادیث جعلی اهتمام داشتند و کسانی‌که بر امام صادق یا دیگر ائمه روایات کذبی را نسبت می‌دادند، رسوا می‌کردند.

راه‌هایی برای اعتماد به احادیث شیعه وجود دارد که عبارتند از:
الف) پالایش متنی و سندی احادیث :
این کاربه صورت های مختلفی انجام شده است:
1. اولین روشنگری درباره جلوگیری از ورود احادیث جعلی در تراث شیعی توسط خود امامان معصوم (ع) انجام گرفت، ایشان به اشخاصی اشاره می کردند که واضع و جاعل احادیث بودند و در ضمن به نوع افکار و معانی که در احادیث جعل کرده اند اشاره می فرمودند.
2. نویسندگان کتب اربعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، استبصار، تهذیب) که اشخاص متخصص و متعهدی بودند، احادیثی را جمع کرده‌اند که حجت بین خدا و ایشان باشد.
3.تألیف کتاب در علم رجال : قبل از کتب رجالی فهرستی اربعه (رجال کشی، فهرست نجاشی، رجال طوسی، فهرست طوسی) اصحاب دارای کتب رجالی زیادی بودند. یعنی پالایش احادیث از زمان حضرات معصومین (ع) شروع شد و محدّثین ما با آگاهی از رجال احادیث اقدام به نوشتن احادیث می کردند نه چشم بسته و بدون نقد و جرح و تعدیل.

ب) پالایش متنی:
برای پالایش متن احادیث از هر گونه تغییر و تحریف عمدی و غیرعمدی از این راه‌ها استفاده شده است:
1-عرضۀ حدیث بر امامان و عالمان:
یکی از روش های پالایش متنی که اصحاب ائمه (ع)، به خصوص اصحاب ائمه(ع) متأخر مانند امام رضا (ع) تا امام عسکری (ع) انجام می دادند. عرضۀ روایات بر معصومین(ع) و اطمینان از صحت و سقم روایات بود.
2- مقابله نسخه ها:
این شیوه از قدیم الایام در بین علماء اسلام و اصحاب و یاران پیامبر و ائمه طاهرین(ع) مرسوم بوده که هر چند گاه یک بار نصوص و کتابهای حدیثی و خطی خود را با نوشته های صحیح و اصلی افراد مورد وثوق مقابله و تطبیق می کردند. این روش کوششی است جهت زدودن تحریفها، افزوده ها و کاستیهای عمدی و سهوی.
3-اجازۀ نقل حدیث:
علمای حدیث، اجازۀ نقل را یکی از مهم ترین طرق تحمل حدیث دانسته اند و به عنوان پشتوانۀ صحّت و درستی نقل احادیث، به اخذ و مبادلۀ آن همّت گماشته‌اند.
از فواید مهم اجازۀ روایت، اتصال سند اخبار به ائمه معصومین(ع) است و معمولاً اساتید در اجازۀ روایی سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ هم چون ملامحمدتقی مجلسی، شهید اول، علامه حلی و یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف می کنند چون طرق مشایخ بزرگ معلوم است.
4- روش فهرستی:
یکی دیگر از این روش‌ها، روش فهرستی است، قدماء چنین روشی داشتند یعنی روایات را با یک سری از قرائن می سنجیدند آن گاه قبول یا ردّ می کردند.
در این روش هم اگر چه کاری شخصی و اجتهادی است ولی به نوع خود پالایش متنی روایات است.
5- موافقت متن روایات با آموزه های صریح قرآن:
یکی دیگر از این روش ها عرضۀ روایات بر آیات قرآن است.

خلاصه این که امروزه با این تلاش های وافر و پیگیریهای مجدّانه و طاقت فرسا از طرف ائمه (ع) و اصحاب ایشان تراث غنی و نسبتاً سالمی به دست ما رسیده است ولی در عین حال علماء و مجتهدین با عنایت به همۀ این تلاشها خود را از کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوری ملاکهایی برای تشخیص روایات صحیح واقعی از دیگر روایات بی نیاز نمی دانند، علماء و مجتهدان با بررسی سند روایات و بررسی صحت انتساب کتب اولیه که روایات کتب اربعه از آنها گردآوری شده است به صاحبانش چه بسا روایات صحیح السند و المتن را به خاطر بعضی از قرائن قطعی قبول نکنند مثلا 1. روایت مخالف قطعی با قرآن باشد. 2. مخالف با اصول مذهب باشد. 3. مورد اعراض علماء امامّیه در طول تاریخ واقع شده باشد. 4. روایات از روی تقیه صادر شده باشد. 5. روایات دارای نشانه های جعل باشد و ...
اینها و دیگر امور بسیار دقیق و فنّی راه هایی است که امروزه علماء و مجتهدین برای قبول یا ردّ یک روایت به کار می گیرند

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3394

عرضه حدیث بر امامان (ع)

تصویر mansur
نویسنده mansur در

اما در مورد کتاب بحارالانوار که گفته شده یکی از بزرگترین مصادر فقهی شیعه است و شامل مطالب خلاف است و احتیاج به پالایش و غربال دارد، می‌گوییم:

علامه مجلسی(ره) و کسانی که همانند ایشان بوده و هستند، دارای دو روش کار در زمینه حدیث هستند:

1- گردآوری و طبقه‏بندی،

2- نقد و بررسی.

کسیکه اندک اطلاعی در مورد آثار علامه مجلسی(ره) داشته باشد به آسانی در می‌یابد که روش آن مرحوم در بحارالانوار گردآوری و طبقه‏بندی بوده است. کاری که هر محققی در آغاز کار تحقیق باید به آن بپردازد.

کار علامه مجلسی در زمان خود کار بسیار لازم و ضروری بوده است؛ چرا که شیعه قرن‏ها در تحت فشار دستگاه‏های حکومتی بوده و از همین‏ رو بسیاری از احادیث و آثار آن نابود شده بود و یا در خطر نابودی قرار داشت.

 

بقای کتاب و حدیث نیز در آن زمان به نوشتن و انتشار دستی وابسته بوده است. ازاین‏رو اگر کتابی نوشته نمی‌شد و از روی آن نسخه‏های متعدد منتشر نمی‏گردید، از بین می‌رفت؛ چنان که آثار فراوانی از بزرگان عالم اسلام به همین دلیل و به دلیل حوادث و پیشامدها، از بین رفته است.

علامه مجلسی(ره) در روزگار کوتاهی که فرصتی برای شیعه پدید آمده بود (نسبت به تاریخ اسلام) همت نهاد و کتاب‏های رو به نابودی شیعه را از اقصی نقاط عالم اسلام گردآوری و به طبقه‏بندی احادیث و تبویب آنها همت گماشت، حاصل این کار مجموعه گران‏قدر«بحارالانوار» و نیز «عوالم بحرانی» است.

شأن محقق در مرحله تتبع تنها گردآوری است، و اگر بنا باشد محدث روایاتی را که فقط به نظر او صحیح می‏رسد گردآوری کند، این کار عوارض بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت:

اولاً، بسیاری از احادیث به دلیل عدم نقل (به ویژه در گذشته‏ها) متروک و محجور می‌ماند و کم‏کم از بین می‌رفت.

ثانیا، نظر محدث نظری است اجتهادی که بر طبق مبانی خود آن را برمی‌گزیند، چه بسیار مواردی که محدثی حدیثی را صحیح می‌داند ولی محدث دیگر بر طبق ادله آن را رد می‌کند و برعکس. بنابراین حذف روایات، بستن راه تحقیق به روی دیگران است، چه بسا امروزحدیثی فهمیده نشود؛ ولی فردا همان حدیث راه‏گشای آیندگان باشد و یا با نقطه نظرهای اجتهادی تازه، راه برای اثبات صحت سند آن فراهم گردد.

آنچه باید درباره اعتبار احادیث بحارالانوار بدانیم

بنابراین خدمت علامه مجلسی به شیعه این بود که باعث شد حدود 400 کتاب حدیثی شیعه باقی بماند که اگر بحارالانوار جمع نمی‌شد، بخش عمده‌ای از آنها نابود می‌شد.

و اینکه این کتاب از مصادر بزرگ فقهی شیعه است، که مشتمل بر مطالب خلاف است، دلیلی بر ایجاد مشکل در استنباط فقهی ندارد؛ زیرا کتب فقهی معتبر شیعه، کتب اربعه است که این کتب جزو آن 400 کتابی که در بحارالانوار آمده نیست، و روایتی هم که از بحارالانوار مورد استفاده قرار می‌گیرد، بررسی سندی می‌شود.

تصویر mansur
نویسنده mansur در

این سؤال که از چند شبهه ایجاد شده، پاسخهای نقضی و حلی زیادی دارد

اما در مورد اینکه گفته شده، روایات واقعه عاشورا که اصلی نداشته و از کتاب جعلی «إكسير العبادات في أسرار الشهادات» گرفته شده و غیر آن شیعه چیزی ندارد، باید بگوییم که این کتاب حدود 150 سال پیش نگاشته شده و مورد انتقاد علمای بزرگی از شیعه قرار گرفته است.
اینکه اصل واقعه کربلا را از کتاب «إكسير العبادات في أسرار الشهادات» گرفته‌ایم، سخن اشتباهی است؛ بی‌‌گمان واقعه و نهضت عاشورا در سال 61هـ.ق در میان وقایع و حوادث قرن‌های نخستین پس از ظهور اسلام، مهم‌ترین و تأثیرگذارترین واقعه تلقی شده و از ابعاد گوناگون بیشترین اهمیت را در میان دیگر وقایع تاریخی به خود اختصاص داده است. عظمت و اهمیت خاص این رُخداد تاریخی موجب شده است تا از همان روزهای نخستین پس از آن، کسانی نقش گزارشگر را ایفا کرده و تفصیل ماجرا را برای دیگران بازگویند. اینان همان شاهدان عینی این نهضت و قیام مقدّس بودند که به گونه‌ای در کربلا حضور داشتند. در میان این گروه، در یک سو، بازماندگان کاروان حسینی به عنوان موثّق‌ترین گزارشگران این واقعه، و در رأس آنان امام سجاد(ع) و در سوی دیگر، برخی از افراد سپاه دشمن بودند. بر این دو، باید روایات امامان معصوم(ع) را نیز افزود که به مرور زمان، هر چه از تاریخ و زمان قیام عاشورا دورتر می‌شدند، برای احیای یادِ این رُخ‌داد، گوشه‌هایی از آن‌را باز می‌گفتند. مجموعه این روایات و گزارش‌ها، رفته رفته از شکل شفاهی خارج و صورت مکتوب به خود گرفت. تا این‌که رفته رفته، آثاری با عنوان «مقتل الحسین(ع)» یا با عناوین مشابه، و مشتمل بر روایاتی که به گونه‌ای درصدد بیان مقدمات، اصل واقعه و حوادث و پیامدهای آن بودند، پدید آمد. از آن زمان تاکنون، «مقتل نگاری» بخش مهمی از تاریخ‌نگاری اسلامی را به خود اختصاص داده و سیر تاریخی و فراز و فرودهای خاصی داشته و تحوّل و دگرگونی‌هایی را پشت سر گذاشته است.

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa25485

بنابراین روایات در مورد واقعه عاشورا دارای اصل است و اعتبار آن بیش از بقیه وقایع تاریخی نقل شده است و روایاتی که از طریق افراد موثق مانند ائمه و بنی‌هاشم و افرادی که در این واقعه حضور داشتند، نقل شده، معتبر است و نقل‌هایی که از طریق دشمن رسیده است نیز از باب اقرار خصم علیه خودش مورد قبول می‌‍باشد.

تصویر mansur
نویسنده mansur در

بیان سؤال:

از یکی از علمای شیعه نقل شده است که تاکید می‌کند که احادیث شیعه پر است از احادیث کذب و جعلی و اسرائیلیات؛ هم‌چنین روایاتی که درباره واقعه عاشورا در کربلا بیان شده، اصلی نداشته و ضعیف است.

از او نقل شده است که میراث روایی شیعه از روایات جعلی و دروغ بنا شده و تفسیر قرآن نیز پر است از روایات جعلی و اسرائیلیات؛ بلکه این روایات قصه‌هایی است که قصه‌گوها گفته‌اند، نه از پیامبر اکرم نقل شده است و نه از ائمه اهل بیت، به‌طوریکه اگر کسی بخواهد قرآن را بفهمد، با عینک اسرائیلی و از خلال روایات اسرائیلی قرآن را نظاره می‌کند.

از قول او بیان شده که شیعه واقعه کربلا را از کتاب جعلی «إكسير العبادات في أسرار الشهادات» گرفته و غیر آن چیزی ندارد؛ این روایات جعلی بین قرن 7 و 10 وارد میراث شیعه شده است.

سپس در مورد کتاب بحارالانوار بیان کرده است که این کتاب شامل مطالب خلاف است: (سب ولعن خلفا و احادیثی است که اهل سنت را مرتد می‌داند) و یکی از بزرگترین مصادر فقهی شیعه است و در ایران و مرجع بزرگشان، آیةالله العظمی مکارم شیرازی ضرورت پالایش این کتاب و احادیث شیعه را مطرح کرده و پروژه‌ای برای غربال این کتاب آغاز به کار کرده است؛ پس چرا حوزه علمیه تاکنون این مصادر را تصحیح ننموده است؟