زنان زیبا

23:08 - 1392/11/27

این روزها کسی نمی تواند منکر اهمیت و قدرت رسانه جهت شکل دادن به افکار و عقاید افراد جامعه باشد. آنچه از رسانه به مخاطب ارائه می شود، چه در قالب فیلم و سریال و چه در قالب تبلیغات بی شمار، همگی تأثیر مستقیم در شکلگیری تمایلات و انتخاب های زنان و مردان و کودکان در زندگی روزمره دارد. خصوصاً که امروزه رسانه در قالب های متعدد و متنوعی همچون تلویزیون ملی، شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی و اینترنتی، مجلات و روزنامه های مختلف، به بازنمایی مفاهیم گوناگون پرداخته و آنان را مطابق میل خود و منافع برخی، به مخاطب عرضه می کند.

«زیبایی» شاید در حال حاضر بورس ترین کالایی است که کسب آن، نگه داشتنش و فوایدش از طریق تبلیغات رسانه ای به مخاطب القا می شود و در این بین زنان اصلی ترین گروه هدف برای رسیدن به آن «معیارهای» خاص زیبایی لحاظ می شوند. شنیدن یا خواندن جملاتی که به عنوان تبلیغات، رابطه ای مستقیم میان استفاده از انواع کرم های جوانسازی پوست، رنگ مو، لوازم آرایشی، لنزهای رنگی، لیفتینگ، ساکشن، عمل های جراحی و... با افزایش اعتماد به نفس، احساس رضایت از خود، خوشبختی و محبوبیت، برقرار می کنند، تنها یک مفهوم را می تواند برای مخاطب آن رسانه به همراه داشته باشد و آن چیزی نیست جز آنکه بدون قرار گرفتن در استانداردهای ارائه شده برای زیبایی، شکل دیگری از زیبایی وجود نداشته که این مسئله می تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و نارضایتی از خود در زنان شود.

گیدنز جامعه‌شناس معاصر انگلیسی معتقد است زنان به‌ ویژه بر اساس ویژگی های جسمانی‌ شان مورد قضاوت قرار می ‌گیرند، و احساس شرمساری نسبت به بدنشان رابطه‌ مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیه‌ای قرار می‌گیرند که وی آن‌ را ناشی از چند دلیل عمده می‌ داند: اول اینکه هنجارهای اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تأکید دارد. دوم اینکه، آنچه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف می‌ شود، در مورد زنان تصویری لاغراندام و نه عضلانی است. سوم اینکه، هرچند امروزه زنان در عرصه‌ عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل فعال‌ تر شده‌ اند، اما همچنان همانقدر بر اساس پیشرفت ها و موفقیت ‌هایشان مورد ارزیابی قرار می ‌گیرند که بر پایه‌ وضعیت ظاهری ‌شان.

در ذیل به بررسی دو مفهوم اصلی مرتبط با این نوع نگاه در جهت استاندارد کردن زیبایی زنان در تبلیغات رسانه ای خواهیم پرداخت؛ مفاهیمی که مستقیماً در نوع بازنمایی از زنی که در رسانه به تصویر کشیده می شود، دیده می شود.

1.    شیء انگاری بدن زنانه
لوکاچ جامعه شناس مجاری تبار برای نخستین بار واژه چیزوارگی یا همان شیءوارگی(reification) را وارد ادبیات جامعه شناسانه کرد.از نظر وی شیءوارگی فرآیندی ست که طی آن اشکال اجتماعی که توسط انسان بوجود آمده است، طبیعی، عام و مطلق در نظر گرفته می شوند و براساس آن همه سازمان ها و ساختارها از کنترل آدمی خارج اند. در این دید نه تنها انسان در حد شیء، بلکه کل ساختارهای جامعه چونان شیء تلقی می شوند. این مفهوم به این معناست که رابطه میان انسان ها به رابطه میان اشیاء بدل شده است.  

با استفاده از این رویکرد می توان به بحث در زمینه اهمیت زیبایی زنان از منظر رسانه ای پرداخت. در چنین ساختاری، زنان و بدن آنها به اندازه یک شیء تقلیل یافته که باید در حد کمال زیبا باشد. جالب آنکه همان حد کمال زیبایی نیز توسط رسانه به عنوان امری عام، مطلق و طبیعی تعیین و مشخص می گردد. یک روز رنگ پوست سفید و یک روز برنزه، یک روز لاغری مفرط و یک روز اهمیت برجستگی اندام های زنانه، و به همین منوال زنان باید مطابق با استاندارهای رسانه ای خود را تغییر دهند تا بتوانند از آن اعتماد به نفس و جذابیتی که رسانه از آن حرف می زند، برخوردار شوند.

در این رویکرد، بدن زنان به مثابه شی ای جنسی شده باید زیبا، بی نقص، مطابق با استانداردها، مطابق با امیال مردانه و در جهت لذایذ جنسی آنها، جذاب و تحریک کننده باشد. استانداردهای رنگ مو، رنگ چشم، اندازه بینی، لب و گونه، قد، وزن، و حتی فرورفتگی ها و برجستگی های بدن پیش بینی و تعیین شده است. علاوه بر چیزواره شدن بدن زنانه در این نوع نگاه، این مسئله خود به نوعی خشونت علیه زنان نیز تعبیر می شود؛ خشونتی که تمام شعور، تحصیلات، توانایی ها و مهارت های آنان را نادیده گرفته و آنان را به عروسک های جنسی تقلیل می دهد. در این راستا، ارزش یک زن نه با ابعاد انسانی وجودش، ارزش های اخلاقی و توانایی های وی، بلکه با میزان زیبایی ظاهری اش سنجیده می شود. واقعیتی که در جامعه ما نیز در حال رخ دادن است و علاوه بر تبلیغات رسانه ای، در فرهنگ و عرف جامعه نیز از زنان توقع می رود، خود را مطابق با شکل و ظاهر موردپسند مردان زندگی خود تغییر داده و در جهت تمایلات آنان هر آنچه لازم است(حتی گاهی بر خلاف سلامت جسم خود)، انجام دهند.

2.    سرمایه داری و مصرف
مهم ترین اصل سرمایه داری برای ادامه و بقای خود، مصرف کالاست. همانطور که بودریار، جامعه شناس فرانسوی اشاره می کند، در ساختارهای سرمایه داری، مفاهیمی مانند انقلاب رفاه و فراوانی و وفور، مفاهیم بنیادی است. براین اساس رفاه باید از طریق اشیا، نشانه ها و آسایش قابل اندازه گیری باشد. با چنین رویکردی دیگر خوشبختی امری درونی نیست و باید در ظاهر فرد و سبک زندگی وی با استفاده از «مصرف» نمود پیدا کند.

بر همین اساس، ارائه الگوهای زیبایی استانداردشده توسط رسانه ها برای زنان و بعضاً مردان، شاید راحت ترین راه برای افزایش میزان مصرف است. بر همگان واضح است که زیبا بودن مطابق با این الگوها تا چه حد کار پرهزینه ایست. از لوازم آرایشی و انواع رنگ مو و ... گرفته تا اعمال جراحی زیبایی و مصرف قرص های لاغری و چاقی، همگی دارای حد بالایی از ارزش مادی هستند و مصرف آنها گرچه جزء نیازهای اولیه و ضروری محسوب نمی شود، اما اهمیتی که رسانه برایشان قائل است، آنان را بعضاً به مهمترین اولویت های زندگی زنان تبدیل می کند.

شکل گیری خودانگاره زنان تحت تأثیر تبلیغات
سارا گروگن تصویر از بدن « body image» را به ادراک، احساسات و افکار زنان نسبت به بدن خود مربوط می ‌داند و آن را شامل برآورد اندازه بدن، ارزیابی‌ از میزان جذابیت بدن و عواطف ‌مرتبط با شکل و حجم آن می‌ داند. تصویر از بدن یک سازه‌ اجتماعی « socially constructed» است که با رضایت‌ خاطر فرد نسبت به بدنش رابطه دارد.

خودانگاره زنان به معنای شناختی که از خود و بدن خویش دارند، در سایه این دو اصل (شیء وارگی و مصرف) تحت تأثیر تبلیغات رسانه ای شکل می گیرد. دقیق تر می توان گفت مشکل اصلی زمانی ایجاد می شود که زنان ناآگاهانه به مصرف این کالاها روی می آورند و بدون آنکه خود متوجه باشند، غرق زرق و برق تبلیغات به حق جذاب رسانه ای، حتی حق انتخابی هم برای خود قائل نمی شوند. بدون داشتن آگاهی از معنا و اهداف اصلی این نوع تبلیغات در معرض این حجم از باید و نبایدها قرار گرفتن، خود منجر به مصرف ناخودآگاه و کورکورانه کالاها از سوی زنان می شود.

پیروی از آن الگوها و استانداردها- که به دلیل غیرواقعی و دروغین بودن هرگز فرد را به آن کمال و ایده آل وعده داده شده نمی رساند- تنها وی را در دور باطلی در جهت پیروی از این الگوها وارد می کند، بدون آنکه نتیجه ای هر چند حداقلی بدست آورند.

تصویر رؤیایی و ایده آلی که رسانه از «زن زیبا» به مخاطب عرضه می کند، آنچنان اغراق شده و دور از واقعیت است که پیروی از آن در بلندمدت، بر خلاف آنچه عنوان شده تنها موجب کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس زنان می شود و آنان را دچار انواع افسردگی ها می کند؛ چراکه هرگز توان رقابت با آن الگوی زیبایی ارائه شده خیالی توسط رسانه را ندارد.

پیامدهای تلاش زنان برای تطابق با الگوهای زیبایی
تلاش برای قرار گرفتن در چارچوب های زیبایی ارائه شده توسط رسانه، از آن جهت کاری عبث است که نتیجه آن، عکس هدف اولیه آن است. در حالیکه در این تبلیغات رابطه ای منطقی میان زیباتر شدن(با مصرف کالای ارائه شده) و داشتن اعتماد به نفس بیشتر، جذابیت، آرامش، خوشبختی و محبوبیت برقرار می شود، در عالم واقع زنان پس از استفاده از این کالاها و به دست نیاوردن نتیجه مورد نظر، دچار سرخوردگی و ناامیدی شده و با هدف رسیدن به زیبایی مطلوب، به مصرف پی در پی کالاهای دیگر می پردازند. مسئله ای که پس از مدتی آنان را منزوی، در حال رقابت دائمی و چشم و همچشمی، استرس و اضطراب کرده و دچار کاهش عزت نفس می کند.

شیرین احمدنیا، جامعه شناس در مقاله ای تحت عنوان «جامعه شناسی بدن و بدن زن» متذکر می شود: هنگامیکه لاغری به عنوان شرایط مطلوب بدنی در رسانه‌ ها تبلیغ می‌شود، دختران و پسران جوان در طلب رسیدن به وزن ایده‌آل، خود را در معرض رژیم های سخت غذایی قرار می ‌دهند و در واقع خود را در حساس‌ ترین دوران رشد بدنی، از شرایط تغذیه سالم و متعادل محروم می ‌سازند. مسئله تناسب اندام برای دختران به قدری مهم است که آنان ممکن است نسبت به چاق‌شدن خود حالتی وسواسی پیدا کنند. ادامه‌ این وسواس به احتمال بروز نوعی بیماری به نام بی‌اشتهایی عصبی « Anorexia nervosa» منجر می ‌شود که همراه با تحمیل محدودیت های شدید در رژیم غذایی، کاهش شدید وزن و ترس از افزایش وزن و فربهی است. بیماری دیگری که در کمین این عده است، پر اشتهایی عصبی « bulimia nervosa» است؛ یعنی اختلال غذایی دیگری همراه با ابتلای مکرر به پرخوری و مصرف فوق‌العاده زیاد موادغذایی که باز عمدتاً در دختران اتفاق می ‌افتد که نسبت به وزن خود وسواس و حساسیت دارند. همچنین آمار مربوط به جراحی های زیبایی در ایران نیز هشداردهنده است. بنابر ارزیابی پزشکان 60 درصد متقاضیان جراحی های پلاستیک و زیبایی در ایران از نظر علمی و زیبایی شناسی نیازی به این جراحی ها ندارند.

 به طور کلی پیامدهای توجه افراطی به ظاهر و تطابق با الگوهای زیبایی رسانه را می توان در سه بخش خلاصه کرد:
1.    پیامدهای جسمی: به لحاظ جسمی آمار بالای جراحی های ناموفق و منجر به مرگ یا نقص عضو شدن، استفاده از لوازم آرایش نامرغوب و تحت تأثیر اثرات جانبی و بلندمدت آن قرار گرفتن، استفاده از قرص ها و به طور کلی کالاهایی که تحت نظارت سازمان نظام پزشکی تهیه نشده اند.

2.    پیامدهای روحی: به لحاظ روحی کاهش اعتماد به نفس و ابتلا به افسردگی و نارضایتی از خویش، مهم ترین وجوه توجه افراطی به بدن است، زیرا استانداردهای زیبایی ارائه شده از رسانه ها، شامل پکیج عریض و طویلی است که تنها به یک یا دو مورد تغییر برای زیبایی ختم نمی شود. افتادن در دام این تبلیغات، فرد را وارد چرخه ای می کند که باید یکی پس از دیگری به تغییر خود و ایجاد مطابقت در خود با تصویر ایده آل بپردازد. امری که پایانی ندارد و در نهایت نیز به دلیل غیرواقعی بودن الگوها، رضایت فرد جلب نشده و تنها دچار آسیب های روحی و روانی می شود.

3.    سومین و آخرین پیامد این موضوع آسیبی است که این سبک زندگی به فرهنگ و اقتصاد فرد و خانواده می زند. برای مطابقت با معیارهای زیبایی، تحت تأثیر القائات رسانه ای قرار گرفتن منجر به رواج چشم و همچشمی، تجمل گرایی، دوری فرد از رشد شخصی و توسعه مهارت های فردی، کاهش ارتباط مؤثر با فرزندان و همسر یا والدین و دوستان، هزینه های اقتصادی هنگفت و تحمیل شده به خانواده و غیره را به دنبال دارد.

منابع
1. بودریار، ژان/ جامعه مصرفی/ ترجمه پیروز ایزدی/ نشر ثالث/ سال 1389
2. ریتزر، جورج/ نظریه ی جامعه شناسی در دوران معاصر/ ترجمه محسن ثلاثی/ انتشارات علمی/ سال 1385
3. احمدنیا، شیرین/ جامعه شناسی بدن و بدن زنانه/ مجله فصل زنان/ شماره 5/ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان/ سال 1384
 

http://btid.org/node/25971

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****
تصویر یه عاشق واقعی

خانوم شیرین بیان ممنون از صحبت هاتون ...

من هم مطلب رو بعد از صحبت های شما مطالعه کردم ...

از نویسنده هم ممنون جالب بود و منطقی ...

یاحق

تصویر شیرین بیان

چقدر عمر آدمی سریع میگذره !؟ این مطلبو خوندم یاد چندسال پیش افتادم که دانشجو بودم  دورانی داشتیم ما با این نظریه پردازا  !

آقای عاشق  این مقاله تنها به یک آسیب اجتماعی ( نادیده گرفتن تمام ارزشهای وجودی یک زن و توجه به بعد جسمی و جنسی او  )  اشاره داره اما در بطنش هزار هزار آسیب رو به دنبال داره .

همین که تمام افکار مردم به سمت زیبایی ( از هر نوعش ) و توجه به این معقوله و بی توجهی به دیگر معیارها و ارزشهای انسانی معطوف بشه کافیه که تمام معادلات ارزشی ما رو بهم بریزه .

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

کدوم نظریه پرداز؟؟؟

تصویر یه عاشق واقعی

مطلب جالبی بود ...

اگه میشه خلاصه اش رو بگید ...حال ندارم بخونم ...فقط چندتا جمله اش رو خوندم 

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

در روشهای جدید اموزشی مخصوصا برای دختران به مربیان توصیه میشه یاد بگیرن زیبایی بچه ها رو جدی نگیرن و به نکات توجه کنن تا مهرتها و ابعاد مهمتر وجودشون به خطر نیافته و رشد کنه..واقعا زیبایی ظاهر چرا مهمتر زیبایی باطنه؟

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام دوستان نظرات رو خوندم و

با نظر آقاي مهدي موافقم . منم دل پري دارم از بندگي كردنمون...از اسلاممون و از اين همه شعار دادن كه در ابتدا باعث حالت تهوع خودمون ميشه و بعد از اون تصوير بد و زشتي كه از اسلام ارائه مي كنيم .

راستش برام جالب بود كه شما هم با من هم نظريد آخه چند وقتيه كه فكر مي كنم شايد من توي اين نسل جوون اشتباهي دنيا اومدم . آخه چيزايي كه اونا براشون مهمه و ازش به عنوان ارزش حرف مي زنند براي من ارزش محسوب نمكيشه . فكر نكنيد كه از نظر اجتماعي يا تحصيلي عقب افتاده هستم . ولي بر خلاف ساير جوونا توي زمينه هاي زير فكر نمي كنم. مثل كار و ازدواج و انتخاب همسر و برخورد توي اجتماع و نحوه برقراري ارتباط و كمك و همنوعي و ...

منم مثل بقيه كامل نيستم و ايراد و عيوب زيادي دارم اما سعي مي كنم كه فارغ از شدت آب و رنگ دنيايي

به انسانيت توجه كنم و ملاكم براي هر نوع ارتباطي و موضوعات بالا اين باشه و فراموش نكنم .

مثالهاي زيادي مي تونم بگم كه هر كدوم برام يه درد دله بزرگه و باعث رنجشم .

در مورد ازدواج از ديد يه دختر مي گم مي بينم كه اكثريت نگاهشون به پسر براي انتخاب همسر

اينه كه همه چيز تموم باشه و تحصيلات بالا و .. براي برادرم كه تلفني به قصد خواستگاري تماس مي گيريم با منزل دختر خانمها

اينجور موارد زياد مي بينيم . كه مبناي رد خواستگار نديده و نشناخته از پشت تلفن

همين دلايل دنياييست (ضمنا ما توي شهر بزرگ زندگي مي كنيم )باعث تاسفه كه اعتماد به نفس كاذبي از نوع نگاهشون به ارزش هاشون پيدا مي كنند و اينو هم به اعضاي خونواده شون القا مي كنند .و متاسفانه چندي بعد خداي نكرده شاهد ازدواج نكردن به موقع و يا ازدواجي كه كمال يافته از ارزش هاي دنياييشون بوده

ولي در صورت تهي بودن اون ارزشها براي ادامه زندگي شايسته به طلاق كشيده شده .بنظر من بايد منصفانه به قضيه نگاه كرد اگه شخصيت دختر و پسر از هر گونه عقده و كمبود پاك باشه و از نظر رواني داراي شخصيت سلامتي باشند ميشه بگيم كه يه آقا با مدرك ديپلم با خانمي كه از نظر مقطع تحصيلي ازش بيشتره زندگي خوبي رو شروع كرد و به خوشبختي رسيد .چون نه اون خانم سر كوفتي مي زنه و بلكه حتي تواضع زنانگيش رو هم هميشه همه جا حفظ مي كنه و در هر موقعيتي با توجه به نگه داشتن تعادل طبيعت زن و مرد و به طبع اون اقتدار و غرور مرد يك قدم عقبتر از همسرش مي ايسته و حركت مي كنه و مرد با داشتن چنين همسري شرايطي بيش از پيش براي پيشرفت همسرش تدارك ميبينه و افتخار مي كنه به همجواري در كنار همسرش.

اما متاسفانه بغضي از زنان با رسيدن به شرايط مطلوب و بروز جامعه زن بودنشون رو گم مي كنن و نتيجه سر در گمي و اين ميشه كه نمي دونن تا كجا مي خوان پيش برن تا شايد اشباع بشن و به آرامش برسن ... پيشرفتشون متاثر از جامعه نوع نگاهي رو براشون  ميسازه كه سختگيري هاي بيمورد رو براي ورود همسر به زندگيشون برقرار مي كنن .هنوزم ميشه از صفر زندگي رو شروع كرد و به خوشبختي رسيد.

مثالي مي زنم از مدرك گرايي و تبعاتش..خانمي با مدرك مهندسي با هزار آرزوي دور و دراز و مغرور به موقعيت خودش و خونواده ي معموليش ديد مثبتي به ازدواج نداره و با حفظ شئوناتش به انتظار مي شينه اون مرد رويايي رو . بالاخره با هزار ناز و ادا از بين خواستگارهاي خوب كسي مياد كه مي تونه ظاهرا اون شخص رويايي براش باشه. آقا مهندسه با يه مقطع بالاتر از خانم و با خانواده محترمي كه شانشون و فرهنگشون پايينتر از اون خانمه .و ضمنا برخلاف خونواده خانم تنها تحصيلكرده خونواده آقا پسر خودشون هستن. خلاصه اينكه خانم از ويزگيهاي خوب ظاهر آقا و سادگي و دوست داشتنهاي اون متاسفانه بايد بگم كه با محبتي سرزبوني و نه قلبي از شوهرش سوئ استفاده مي كنه و تا مي تونه شخصيتشو به سمت زياده خواهي هاش سوق مي ده .و شروع مي كنه به برآورده كردن آرزوهاش . از نوع مجلس عروسي از اجاره خونه در بهترين جاي شهر اونم اول زندگي گرفته تا غيره(پول اجاره اي كه مي تونه خونه اي با هاش خريده بشه -اين در صورتيه كه مدام خونه ي مادر زن هستند و فقط اون خونه براي حفظ ظاهر يه خانم و آقاي مهندس گرفته شده - يا طلاهاي و زرق و برق پوچ ديگه اي كه فقط دنيا رو ترج مي ده و دنيا گرايي ...)و بدتر از همه اينكه اون آقا با وجود شخصيت برون گرا و اجتماعي زيادش تن به كاري بده كه يك ماه در ميون بتونه زن و فرزندش رو ببينه.و در اون ماهي كه تنها زندگي مي كنه از شدت تنهايي افسرده بشه .

من شخصا دلم براي اون آقا مي سوزه و انصاف نميبينم كه يك زن اينقدر بي عاطفه باشه كه به حقوق همسرش بي توجه بمونه .متاسفانه اون خانم و خونواده اش مرد رو به عنوان يه ابزار مي بينن . براي پول ساختن و مسئوليتهاي بيش از پيش و برآورده كردن نگاهي كه مردم به جامعه مهندسين دارند.

و در مورد برخورد توي اجتماع و كمك و همدلي من هميشه سعي مي كنم كه تا جاييكه برام ممكنه به انسانيت و انسانها احترام بذارم اما متاسفانه مردم اين شرايط رو بوجود نميآورند كه هيچ از بين هم  مي برند .

يعني صداقت و كمكت رو و تواضعت رو با مردم پايين دست تر از خودت به سادگي و احمق بودنت تعبير مي كنن و قصد سوءاستفاده  در جهت پيشبرد اهداف و مقاصد خودشون دارن .يا حتي غرور نداشتن به تحصيلات و موقعيتت رو اعتماد به نفس نداشتن مي بينن .

ببخشيد كه با درد دلهام سردردتون يا حتي چشم دردتون كردم .

شاد باشيدcheeky

 

 

 

 

 

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

شما انسان فهمیده ای هستید

تصویر haserat
نویسنده haserat در

چندوقت پیش تو تاکسی یک خانمی داشت برای پسر دوستش که میخواست زن بگیره درباره یک دختری که رفته بود دربارشون تحقیق کنه تلفنی صحبت میکرد.میگفت دختر خوبیه اما چون پدرش فوت کرده و مستاجر هستن و از خودشون خونه ندارن فردا روز سربار پسرت میشه(حالا جالب اینکه تو حرفاش فهمیدم دختره17 یا 18 ساله بود و پسره32 ساله)

واقعا مردم ما توهم داارن و تازه تو انتخاب همسر عقده هاشون رو نشون میدن

تصویر haserat
نویسنده haserat در

مقاله ای که گذاشتید واقعا جالب بود.کم ندیدم افرادی رو که طی انواع جراحی های زیبایی چه اسیب هایی به بدنشون وارد شده که قابل برگشت هم نیست.منکه چندتا کشور خاورمیانه رو رفتم هیچ کجا ندیدم ملت انقدر به زیبایی توجه کنن و واقعا ادم تعجب میکرد.چون دیگه از ارایش های انچنانی و موهای رنگ کرده و انچنانی خبری نبود.حتی به مسیحی های بعضی از این کشورها که حجاب هم نداشتن نگاه میکردید میدیدید کوچکترین ارایشی نداشتن.من مخالف ارایش کردن نیستم اما این سیستم ارایش کردنی که تو ایران باب شده نشاندهنده خیلی مشکلات روحی و روانیه.الان تو ارایشگاه ها حتی لوازم ارایشی مختص اقایون هم اومده.جالب ینه که اینکه ما هی میگیم تبلیغات غرب و تهاجم فرهنگی واقعا بریم ببینیم چند درصد مردم همون کشورها از اون مد ها و تبلیغات پیروی میکنن(جز تعدادی که واقعا بدلیل عضویتشوت تو گروه های خاص از اون مدها پیروی میکنن)؟متاسفانه انقدر رفتار ایرانی ها دور از نزاکت و شخصیت بوده و بدلیل رفتارهای زننده ای که توی این کشورها ایرانیها انجام دادن،میبینید که مردهای اون کشورها با زنان کشور خودشون(هرچند بلحاظ زیبایی حوری باشن)هیچ کاری ندارند و جرات نمیکنن کوچکترین متلکی بندازن اما وقتی چهارتا خانم ایرانی(حتی بدون کوچکترین ارایش ) رو میبینن چه تیکه هایی که نمیندازن.یا مثلا به ادارات اگر مراجعه کنید تو ایران بوضوح میبینید که رفتار اون کارمند با یک خانم زیبا صدوهشتاد درجه با رفتاش نسبت به یک خانم معمولی فرق میکنه(اینو بشخصه هزار دفعه خودم دیدم).این بدلیل اینه که مردم ما عزت نفسشون رو از دست دادن و همش در پی این هستن که از این طریق(توجه بیش از حد در زیبا جلوه دادن خودشون) نداشته هاشون رو برطرف کنن.واقعا اکثریت مردم ما ظاهر بین هستن و میخوان ازطریق میان بر به اهدافشون برسن.مثلا دربحث ازدواج چه خانم و چه اقا همه بخودشون میگن باکسی ازدواج کنم که پولدار باشه تا نخوان زحمت بکشن و خودشون به ثروت برسن.یا مثلا در بحث مدرک تحصیلی ، طرف خودش لیسانس داره و میگه همسر من نباید از فوق لیسانس و دکترا کمتر داشته باشه.یا در بحث زیبایی همه میخوان همسرشون زیباتر از خودشون نصیبشون بشه و اصلا به این مسئله توجه نمیکنن که باباجان خانمها،اقایان اول یک نگاهی بخودتون و شرایطتون بندازید بعد دست به انتخاب بزنید.مسئله اینه که هیچ کس نمیخواد بازحمت بجایی برسه.کم نیستند حتی مردهایی که میشنوم میگن خداکنه یک داماد پولدار نصیب دخترم بشه یا مردهایی که میگن با دختری ازدواج کنم که یا خودش و یا پدرش ادم مطرح و شناخته شده ای باشه.امروز به همکار اقام داشتم میگفتم که سخنگوی وزارت امورخارجه درسن 51سالگی تازه ازدواج کرده.بشوخی گفتم اون اقا گذاشته وقتی که این خانم به این مقام رسیده ، اومده جلو.همکارم درجواب کاملا جدی گفت خب بی تاثیر نیست م ملاک خیلی مهمیه.من واقعا تعجب کرددم .انگار همه میخوان در انتخاب همسر کمبودهاشون رو جبران کنن.جالب اینه که بنظر من اگر یک پسری که دکترا گرفته یا به مقامی رسیده واقعا در درونش هیچ عقده ای نداشته باشه میره دختری رو میگیره که حتی در مدرک ازاون کمتر باشه اما بتونه کانون خانواده رو گرم نکه داره.چه بسا ادمهایی دیدم که به مقامهای بالا رسیدن(چه خانم و چه اقا) اما یکذره که باهاشون صحبت میکنی میبینی که در درونشون انواع کمبود های روانی و مشکلات عصبی و بداخلاقی ها موج میزنه.اخه اینکه طرف دکترا داشته باشه جز اینکه بخوای جلو بقه پزشو بیای دیگه چه فایده ای داره و صدالبته ممکنه که این ادم بخاطر مدرک دکتراش این توهم براش ایجاد شده باشه که همه(حتی تو محیط خانه) باید بهش مدام سرویس بدن و اونو مدام رو سرشون بذارن.من دکترا داشتن رو زیر سوال نبردم اما میگم چرا هیچ کس دنبال یک همسری در حد و اندازه خودش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم واقعا از این جهت خونه

مثلا بنده خدا دانشجوی دکترا فلان دانشگاه خوبه اما اگر خودش نگه دکترا میخونم بخاطر ظاهر ساده اش هیچ کس فکرشو نمیکنه که اون دکترا میخونه.بنظر من این ظاهر بینی ایرانی ها یک نقطه ضعف شدیده ،در عینن اینکه از طریق همین نقطه ضعف ادمهای کلاهبردار با ظاهر سازی خیلی راحت سر بقیه کلاه میذارن.چون همه میگن ظاهرش که خیلی متشخص بود و اصلا بهش نمیومد.به اعتقاد من این ظاهر بینی و جراحی های زیبایی بیشتر تو ایران باب شده و خود کشورهای تولید کننده لوازم ارایشی و کشئرهای اروپایی کمترین مصرف رو دارن

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

سلام و درود. ممنون از توجه شما و سخنان ارزشمندتون. لازم میدونم درباره نظرات شما چند نکته بیان کنم. اول اینکه در چند جا فرمودید ادم باید به دنبال هم تراز و هم.... خودش بگرده و در جای دیگر فرمودید که مدرک دکترا رو زیر سوال نمی برم و ..... به نظر من اتفاقا اصل مشکل همین جاست. کسانی که جراحی زیبایی میکنن هم همین نظر رو میگن. میگن زیبایی که اشکال نداره و حتی قشر مذهبی شون هم فراتر میرن و میگن خدا هم زیباست و زیبایی رو دوس داره پس چه اشکالی داره زیباتر بشیم حتی با جراحی زیبایی...... اتفاقا مشکل اینجاست که مردم جامعه ما در یک سوء تفاهم تاریخی و معلوم نیست از کجا باور کردن که دکترا یعنی برتری .....باور کردن که خوش تیپی یعنی برتری .......... باور کردن که خوش اندامی یعنی برتری. کی گفته کسی که مثلا در رشته شیمی دکترا داره از اخلاق از هدفهای متعالی از عشق از مرام و معرفت و انسانیت هم چیزی یاد گرفته. بسیارند کسانی که صدها کتاب علمی رو میخونن و استاد کاری میشن اما حتی یک کتاب اجتماعی و فرهنگی و انسانی رو یکبار هم دست نگرفتن. پس این سوء تفاهم اول که در کمال حیرت اکثر مردم ایران به طرز جالبی پذیرفتن که داشتن فلان مدرک تحصیلی یعنی انسان ارزشمدی شدن. در حالی وافعا هیچ و هیچ هیچ ربطی نداره. هستند کسانی که صدها کتاب کلام و فقه و اصول رو میخونن و پاس میکنن اما در عمرشون یکبار نهج البلاغه یا یک کتاب عرفانی رو با دقت نخوندن. و خب جا داره فکر کنیم به 200 سال تاریخ سیاسیون و مذهبیونی که به این روند دامن زدن. دوم: از این منظر بحث زیبایی اندام و چهره هم شبیه به مدرک دانشگاهی است. باز هم در یک سوء تفاهم تاریخی مردمان جهان و به ویژه ایرانی های غیور و همیشه پیشتاز (از این جهت) پذیرفتن که خوش اندامی و بروز جنسی و جسمی داشتن یعنی برتری. در حالی که در طول تاریخ پیش از این صد سال همیشه سخن از صفات درونی ادمها بوده و اخلاق معیار دوری و نزدیکی ادمها بوده از برتری. از قبایل سرخ پوشتی گرفته تا ادیان توحیدی همگی بر این توصیه میکردن که انسان شویم. با محبت شویم. چگونه میتوان شعور و درک رو بالا برد. چگونه هم نوع رو مدد کنیم و چگونه به زندگی عاشقانه تر دست یابیم. به نظرم  جامعه ما به دلیل قشری گرایی که منشا اون در دو ساختار سیاسی و مذهبی میشه کشفش کرد دچار عقب افتادگی تاریخی شده. البته جاهای دیگه دنیا هم انچنان وضع درخشانی ندارن. البته به پای ایرانی ها نمیرسن. مخلص کلام اینکه ما هر چیزی رو که برتر بدونم و هر تعریفی که از بهتر داشته باشم بر همون اساس برای کسبش تلاش میکنیم. کار و همسر  و تیپ و........ همگی به خاطر این شکل خاصی میگیرن که ما پذیرفتیم برتری در اندام فلان جوره و نهایت دیدگاه هنری ما همینه که هست. پس .......................

تصویر haserat
نویسنده haserat در

منظور من اینه که اگر کسی که خودش مدرک دکترا داره بیاد دنبال همسری با همین مدرک بگرده بیشتر جای توجیه داره تا کسی که خودش در فلان دانشگاه بزور یک لیسانس گرفته و ادعا داره تا اسمون و میگه همسر من باید حداقل دکترا داشته باشه و شبیه فلان بازیگر باشه.بنظر من علت این نحوه تفکر در تربیت فرزندان توسط والدینه.چند وقت پیش مادری رو دیدم که تو جمع به پسر 5ساله اش بشوخی میگفت ببین کدوم دختر قشنگ تره که برات بگیرم.متاسفانه خانمهای ما قبل اینکه اطلاعاتشون رو کامل کنن و قبل اینکه نحوه تربیت فرزند رو یاد بگیرن ،صاحب اولاد میشن و فکرمیکنن تربیت یعنی ثبت نام کردن بچه در هزار مدل کلا و ایجاد توهم در فرزندشون که تو نابغه هستی و قراره کل دنیا رو عوض کنی.متاسفانه پدرها مشغول مسائل کاری و شخصی خودشون شدن و مادرها هم از تربیت درست بویی نبرده اند.البته مادران خوب هم کم نیست اما وضعیت کنونی جامعه ی ما گویای همه ی حقایق هست.

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

راستش باهاتون اختلاف نظر دارم. اگر اصل در انسان بودن باشه دیگه نمیشه بازی مدرک رو خیلی جدی گرفتو مشکل ما اینه که بزرگان ما جا رو خالی کردن و در کتابها و مدارس نیاموختیم که لرزش ادمی به چیه فقط یه مشت شعارهای توخالی دادیم که به عکس خودشون بدل شدن. ذات این جور تفکر غلطه. باید تربیت شد و اموخت. مادر ها وپدرها و کل جامعه ما در یک هوا و هوس پرستی شدید گیر افتادن که از بت پرستی هم بدتره. نمیدونم اون دنیا پرستی که علی (ع) میگفت دیگه چی میتونه باشه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

درسته که انسانیت مهمه اما این واقعیت رو هم نمیتونید رد کنید که کسایی که مدرک دکترا از دانشگاه های مطرح دارن درمقایسه با بقیه فرصت های شغلی بیشتری دارن.بالاخره خودمون هم تو این جامعه داریم زندگی میکنیم و میبینیم.حتی رو پایه حقوقشون تاثیر داره و این یعنی درامد بیشتر(اما مدرکی که هیچ تفاوتی بین لیسانس و دکتراش نباشه ، اونوقت دیگه اهمیتی نداره)

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

بله همینطوره. اما ما که همو نمیشناسیم. پس بذار واضح حرف بزنیم. به استدلال خودتون دقت کنین. چرا کار رو به تحصیلات گره میزنین.؟ ایا نه اینه که دوس دارید استخدام جایی بشین؟ که خب خود کارمند گرایی به جای کارافرین گرایی خودش بحثی است جدی. دوما چرا اینقدر درامد بالا براتون مهمه؟ من نمیگم ادم بره توی بی پولی زندگی کنه. اما چقد پول برای زندگی مگه لازم داریم.؟ 1میلیون در ماه؟ 5 میلیون در ماه؟ 20 میلیون در ماه؟ برای پاسخ به این سوال و گفتن یک عدد درست خب باید به چند سوال دیگه جواب داد: مدل زندگی مطلوب ما چیه؟ اگه جواب همین عرف جامعه است که خب راستش اوضاع خرابه! تجمل گرایی و اشرفیت گرایی در همه اقشار جامعه از در و دیوار داره بالا میره. ملت داره خودشونو خفه میکنن. راستش من فکرمیکنم مساله اصلی ما کار و پول نیست. ما صورت مساله رو وارونه کردیم. تعریف درستی از مدل زندگی نداریم و برای رسیدن به جایی که نمیدونیم کجاست میخایم عدد و روش رسیدن به اون عدد رو پیدا کنیم. خیلی ها هم که میگن اقا فلسفه بافی نکن رفاه هرچی بیشتر بهتر. قافل از اینکه این داستان ته نداره. هر چی بدویی بازهم دلت میخاد. اخه دنیا یعنی همین دیگه. ته نداره که...............

تصویر haserat
نویسنده haserat در

البته اگر منظورتون من نوعی هستم باید بگم درزمینه کارم هیچ مشکلی ندارم و کارم همیشه تامینه

تصویر haserat
نویسنده haserat در

تو این زمونه تو تهران اگر کسی خونه و ماشین نداشته باشه با 1میلیون عمرا زندگیش نمیچرخه مگر به هزار بدبختی و سلام و صلوات که مبادا هیچ مریضی بگیرم و پام به بیمارستان بیفته.اتفاقا یک مشغله ذهنی اصلی جوونای ما مشکلات مالیه.شما بگذرید از کسایی که زندگیشون در رفاه کامله که تعدادشون خیلی کمتر از خانواده های محتاجه.ضمنا انتظار نداشته باشید مردم مثل انسان های غار نشین زندگی کنن چون با پیشرفت فناوری یک سری چیزا جزو ملزومات زندگی میشه که در گذشته نبوده.مثلا همین اینترنت یا لپ تابی که الان پاش نشستید.درحالیکه حتی در سال پیش چنین چیزی داشتنش خیلی نادر بود.درست گفتن که ادم گرسنه دین و ایمان نداره

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

درسته و موافقم. سوال من فقط اینه که چقدر کافیه. با رفاه که مشکلی ندارم. چقدر؟؟؟ اخه اگه ندونیم چقدر میخایم اونوقت دری رو باز کردیم که تمام انرژی و وقت  و عمر ما رو میگیره. بذار یه جور دیگه هم فکر کنیم. فرض کنید در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکنید. اونجا دیگه پول مفت نفت وجود نداره که هر کسی مدرکی گرفت یه میز بهش بدن و بگن حالا برو تا اخر ماه حقوق خوبی هم بهت بدیم. اونجا و تقریبا همه جای دنیا غیر از ایران و چند کشور دیگه شما باید راندمان داشته باشی باید مهارت داشته باشی .... کسی به مدرک حقوق نمیده که. حالا بیا و ببین که چقدر از تحصیل کرده های ما مهارتی بلد هستن. چقدر روحیه کارافرینی دارن. اخه دراوردن چند میلیون تومن پول در ماه که کاری نداره بخدا کاری نداره به شرط اینکه 4 تا مهارت به در بخور داشته باشیم. اونوقت دیگران میان سراغ ما و حلوا حلو هم میشین. اما ما همیشه مساله رو وارونه میکنیم. اموزش و پرورش نداریم سیستم مهرت اموزی نداریم خب کار افرین هم نداریم از طرفی نفت مفت هم داریم (که ظاهرا سرمایه نسلهای اینده است و دارین دودش میکنیم) پس تنها راه میمونه تظاهر به ارزشمند بودن. با مدرک با تیپ با بلف. اینها همه یعنی دروغ. دروغ به خود. اگه کاری بلدیم خب بسم ا..... اگه بلد نیستیم بریم یاد بگیریم. چرا این خلا رو با مدرک پر کنیم......... که بعدش بخایم باهاش خواستگاری بریم و ابراز وجود کنیم. باور کنید در همین مملکت درامد 10 میلیونی برای کسی که کاری رو درست بلده اصلا کار سختی نیست. مشکل اینه که نه خودمون راست زندگی میکنیم و نه فرزندانمون رو می اموزتنیم.......بببخشید طولانی شد

تصویر haserat
نویسنده haserat در

تو کشورهای اروپایی بحث کاملا جداست اما درحال حاضر درخیلی جاهای خصوصی و تقریبا 100درصد جاهای دولتی برای اینکه شغلی بدست بیاری باید مدرک داشته باشی.و هزاری هم خوب کار کنی باز حقوقت ثابته.اینکه میگید دراوردن10تومن راحته درحالتیه که برید دنبال شغل ازاد و با داشتن یک حداقل سرمایه اولیه.اما تو مشاغل دولتی و بعضا خصوصی(شرکت ها)هرچقدر هم که کار کنی حقوقت ثابته

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

راستش هر چقدر پول بدیم بیشتر اش میخوریم. مخالف کار دولتی که نیستم. کارهای ازاد زحمت دارن و در ازای اون رشد و اینده بهتری هم دارن. و خدا رو شکر پرستیژ هم ندارن. طبیعی هم هستن. خسته میشی که باید هم بشی. دستات پینه میبنده و کثیف میشه که خب طبیعی که بشه. شب بیخوابی داره که طبیعی داشته باشه. مگه ادم بچه شو بخواد بزرگ کنه زحمت نداره. خب کار وقتی مال خودت باشه زحمت هم داره. ولی لذت هم داره. احساس رشد و روزمره نبودن و ..........به نظرم این جور زندگی مومنانه تره و از توش پرستیژ و تیپ فلان و خانم  فلان هم در نمیاد. یعنی ملاکها سالم تر و حقیقی تر هستن تا جامعه ای که با ظاهر فریبی میشه پول دراورد. بلا نسبت همه خانمهای این گفتگو اونوقت با قیافه و بدن نمایی شون یا مدرکشون یا هر چیز ظاهری دیگه ای پول در نمیاد. بلکه انسان میمونه و خود حقیقی که میگه من چقدر میارزم.......

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

من خودم چندتا شغل اداری بهم پیشنهاد شد ولی ترجیه دادم خودم یه کار راه بندازم و خیلی هم ازش راضیم. شکر خدا

ای باباااااا. همیشه که نباید آدم تو اداره کار کنه

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

خب این اعتقاد شماست و خیلی از تهرانیای دیگه و درست هم هست. توی تهران با این اوضاع،حقوق یک میلیون تومن برای کسی که اجاره خونه هم باید بده کمه. اما موضوع اصلی اینه که تفکر مردم در جهت درستی پیش نمیره. جوونا همه میگن کار نیست، کار کمه، موندیم بی کار. خب با این تفکر و توقعی که از کار دارن معلومه کار براشون پیدا نمیشه. چرا ما باید فکر کنیم که کار یعنی یک میز ام دی اف خوشگل و یک کامپیوتر در یک اداره؟

ماشاااالللللاااااااااا روزنامه همشهری

بهنظر من اگه تفکر ما از کار و درآمد و سبک زندگی اصلاح بشه هم خودمون آرامش بیشتری خواهیم داشت و هم مشکلات کمتری رو به جامعه تحمیل میکنیم.

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

درود بر شما قبول دارم و ادامه...............

تصویر haserat
نویسنده haserat در

اینو قبول دارم که جوونای ما تن بکار نمیدن اما ازجهتی دیگه هم باید دید که چند درصد مردم ما در شغلشون ارامش روانی و پیشرفت دارن؟/

اگر با هزار زحمت کاری پیدا کنن همیشه باید استرس اینو داشته باشن که مبادا بیکارم کنن یا اخر ماه به چه ترفندی بتونم حقوقمو بگیرم.بخدا خیلی از این کارهایی که الان هست(مثلا یک مهندس ازصبح ساعت8 ونیم تتا عصر ساعت5 با800تومن حقوق کار میکنه)اسم اینو دیگه نمیشه گذاشت کار بلکه بیگاریه.بازم هشتش گرو نهشه و استرس هزار بدبختی زندگی رو باید داشته باشه

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

اینم هست. بله. شما درست میفرمایی

همینه دیگه. انقدر گره در گره شده که دیگه به این راحتیا سرنخ پیدا نمیشه.

و نتیجه ی تفکر نادرست بوده که الان داریم چوبشو میخوریم. متأسفانه هر کسی هم که میاد سعی میکنه مسکن تزریق کنه، نه علاج واقعی(که صد البته زمان بر خواهد بود)

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

سلام  من به شما نویسنده گرامی!

به نکات پر باری اشاره کردید. ولی متاسفانه ما در جامعه ایی زندگی میکنیم. که علاقه و ارزش به مطالعه در اون در حد صفره. و مردم ما و متاسفانه قشر جوان و تحصیلکرده ما تمام انتخاب هاشون و تصمیماتشون براساس شنیده ها و  دیده ها و ظواهره. و مادامی که جامعه ما فقط به سمت مدگرایی کورکورانه و بدون ذره ایی مطالعه و تحقیق در مورد اون باشه راه به جایی نمی بریم.

الان تو جامعه ما طرف دیده همه بینی عمل کردن. در عرض کمتر از بیست دقیقه پرس و جو از این و اون حتی زنگ زده دکتر مورد نظر وقت عمل گرفته! بدون اینکه اصلا بره ذره ایی توی نت سرچ کنه اصلا چه کسانی واجدین شرایط عمل هستن! عوارض این عمل چیه! تا حالا تب عمل بینی در دختران بود! دختران تمام شد به پسران گرامی رسیده!

این نشان بیسوادی مطلق افراد جامعه ماست! یک خارجی که وارد مملکت ما بشه وحشت میکنه از بس تب زیبایی گرایی در کشور ما بیداد میکنه. متاسفانه الگو و ارزش در جامعه ما کمرنگ شده................

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

سلام بر شما. درمان این درد فقط یک راه حل داره. افزایش درک و شعور در احاد مردم. یاد اوری اینکه دین و ..... به صورت تبعیت کورکورانه مقبول این دنیا و حتی اخرت هم نیست. هیچ کجای دنیا این قدر درباره همرنگی و تبعیت از نرم اجنماعی تبلیغ نمیشه. چرا علمای ما درباره این فضای روانی که صدا و سیما مبلغ اون شده فریادی نمیزنن. فریادی که اثر کنه و تغییری بده. چرا همه ادمهای موفق در جمعه ما باید تیپ فلان داشته باشن. چرا خانمهای برتر که در رسانه ها مطرح میشن باید پوستشون برق بزنه. چرا موفق ها و برتر ها دارای از دانشگاه باید دربیان. و چقدر فضای واقعیت با این توهمات فرق داره. کافیه سری به فضای کسب و کار بزنید و ببینید که اکثر ادمهای مطرح در صنعت و بازار سواد دانشگاهی انچنانی ندارن. خنده داره که هدف خیلی از دانشجویان دکترا استخدام در دانشگاهه و تدریس در اونجا. بگذریم......... تا وقتی که ما دیانت رو در به گوشه مسجدها برده ایم و یاری یتیمان و محرومان رو رها کردیم خب نتیجه هم این میشه که یواش یواش نسلی رشد میکنه که در اطرافش فقط ادمای اتو کشیده رو ببینه و وقتی تلاشگری رو برای رسیدن به هدفی رو نبینه و فقط کسانی در اطراف دیده یا تبلیغ بشن که میان برهای غیر مشروع رو در پیش گرفتن خب حق داره که این جوری فکر کنه.

تصویر haserat
نویسنده haserat در

اخه تا چند دهه قبل ملاکهای مردم خیلی اینطور نبود.بد نیست بگم ادمهایی که خیلی مذهبی هستن اما در انتخاب همسر انتظار دارن که زنشون فلان مدل رقص رو هم بلد باشه کم نیستن.کم نیست ادمهایی که ظاهر و رفتار مذهبی دارن اما باید ببینید تو اتاق شخصیشون وقتی یک خانم زیبا وارد میشه، چطور گل از گلشون شکفته میشه(به عینه اینها رو دیدم که دارم میگم)

خیلی نمیشه روی دینداری مردم حساب باز کرد.اصلا شاید عده ای اسلام رو هم قبول نداشته باشن.پس بهتره درکشوری با هزاران عقیده مختلف فرهنگ عمومی مردم ارتقا پیدا کنه و بیشتر به مطالعه تشویق بشن(حالا با هر اعتقاد مذهبی که دارن)

تصویر mardebaran
نویسنده mardebaran در

اخه اتفاقا دین راجع به این مسایل خیلی حرف داره. این که دین نیست و نبوده. ایمان نیست و نبوده. اینها ادا دراوردن و فیلم بازی کردنه که استادش حضرت اقای معاویه بوده. ایمان یعنی محبت یعنی همه را دوست داشتن. به قول پیامبر ایمان نیاورده اید به من تا وقتی که یکدیگر را دوس بدارید. اخلاق یعنی اینکه وقتی ادمی به خاطر فقر بوی بد میده و ما از اون فاصله میگیریم بخدا قسم فرسنگها با دین فاصله داریم. مگه پیامبر نمیگفت همه با هم برابرید و سیاه و سفید باهم برابرن. حالا چی شده که خوشگل و غیر خوشگل با هم فرق کردن. دکتر و دیپلمه با هم فرق کردن. دختر شاسی بلند و دختر دماغ گنده برای ما فرق کردن. ما که نمیتونیم دماغ ادمها رو تحمل کنیم و میخوره توی چشمامون پس چه چوری میخایم ادمها جذامی رو دوس بداریم ادمهای گرسنه رودوس بداریم ادمهای نادان رو دوس بداریم . واقعیت و عمق فاجعه اینجاست:......... وقتی ما با دیدن یک خانم خوشگل (به روایت رسانه ها البته) گل از گلمون میشکفه پس حتما با دیدن یک دختر معمولی خیلی حسی بهمون دست نمیده. این یعنی فاجعه. واینجاست که سرو کله دین تازه پیدا میشه. یقه ادمو میگیره میگه که ارزش انسانها واقعا به چیه؟ اعتراف کن و دروغ هم نگو. و ما خواهیم گفت به سایز فلان جاشون. به مدل ماشینوشون به رنگ پوستشون به مدرک تحصیلیشون. به موقعیت اجتماعیشون و به لذت بردنشون از رفاه به ذایی که میخورن و سفرهایی که میرن..................... هر چند که ما داغ مهر بر پیشانی داشته باشیم اما همینها رو خواهیم گفت و در این صورت همون نماز رو میزنن توی صورتمون. قران بخوانیم که هه اینها در قران هست....... بخدا. هر چه میکشیم از دیانتی است که خالی از اخلاق شده باشه. پناه بر خدا

تصویر haserat
نویسنده haserat در

اینکه دینداری خالی از اخلاق شده رو کاملا موافقم.مسدله اینه که خیلیا میگن فقه و عمل به اون برای پاداش اخروی و دینداری کافیه(و با همین استدلال کلاه شرعی هم درست میکنن).مسئله ای که تو جامعه ی ما نیست اخلاقه.اخلاق.

فکرمیکنیم فقه کافیه اما میبینیم که با عمل به فقه و دوری از اخلاقه که به اینجا رسیدیم(درحالیکه از سایر قسمت های اسلام یعنی اخلاق و عرفان و ........... هیچ بویی نبرده ایم.

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

دوست عزیز

ممنون از مطالب زیبا و به حقتون. کاش همه بیان و این مطلب رو مطالعه کنن.