سلام
مگه همه علمای دین نمیگن این غریزه ها خدادادی و نعمته ؟
پس وقتی ما این نعمت رو سرکوب میکنیم کفران نعمت کردیم
من الان ۱۰ ساله به نیاز هام نتونستم جواب بدم چون رابطه غیر شرعی ندارم و ازدواج هم که هرجا رفتم دختر ندادن
آیا سرکوب کفر نعمت نیست؟ پس چیه؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط شما رو کاملا درک میکنیم. اشاره کردید که 10 سال نتونستید به نیازهاتون جواب بدید و برای ازدواج هر جا رفتید به شما دختر نداند. تا به حال چند مورد برای خواستگاری اقدام کردید؟ چه تعداد جواب منفی دادند؟ چگونه موردها رو انتخاب می کنید؟ آیا خودتون به خانواده پیشنهاد میدید یا خانواده؟ آیا به کسی هم برای پیدا کردن مورد سپردید؟ ملاکهای ازدواج خودتون چه چیزی هستند؟ علت یا علل جواب منفی که تابه حال شنید چه چیزهایی بودند؟
اما با همه این حال هر کسی برای ازدواج شرایطی داره که عدم توجه به اون و برطرف نکردنش می تونه مانع ازدوجش بشه. لذا در قدم اول باید موانع احتمالی رو بررسی و برطرف کنید و بعد نسبت به شرایط و ملاکهای ازدواجتون هم یه تجدیدنظر بکنید و سراغ دختران و خانواده هایی برید که قانع ترند و زندگی رو سخت نمی گیرند.
اما از جمله دلایل احتمالی که میتونه مانع ازدواج یه نفر بشه شامل:
- نداشتن رفت و آمد خانوادگی و فامیلی
- سکونت در منطقه بدنام
- حضور فرد ناشایست و ناباب مثلا معتاد یا بدنام در میان اعضای خانواده
- وجود مریضی و یا بیماری خاص در میان اعضای خانواده
- عدم جذابیت ظاهری شما
البته اینها بخشی از عواملی هستند که میتونه تاثیرگذار باشه، اما شما هم با تأمل بیشتر میتونید به این موارد دیگه ای فکر کنید. لذا شما باید اول مشکل اصلی و احتمالی را شناسایی کرده و بعد در صدد برطرف کردن اون باشید و درنهایت در انتخاب مصادیق هم تجدیدنظر جدی بکنید و سراغ دختران و خانواده هایی برید که قناعت و سادگی در زندگی شون دیده میشه.
موفق باشید.
چرابهت زن نمیدادن؟؟؟؟
کلاس بیخود میزارن چون شغلم آزاده مغازه لوازم بهداشتی دارم شکر خدا دستم به دهنم میرسه ولی کو آدم عاقل که بفهمه همه چی کار دولتی نیست
دخترای امروزی پول دوستن و البته ب تیپ هم خیلی اهمیت میدن...
خدارو شکر قد و هیکل مناسبی دارم ازین بابت خیالم راحته
نمیدونم خدا چه حکمتی داره من که راضیم به رضای خدا
ناامیدنباش ب امید خدا شماهم ی روز سروسامون میگیری..ولی توزندگیت فقط عاشق یکی باش همیشه...اینم بدون که هرچ پاک تری تنهاتری
حرفت مثل این می مونه که بگی
خدا وقتی خوک رو خلق کرد
آیا استفاده نکردن از آن کفران نعمت نیست؟
کلی استفاده حلال ممکنه
ازدواج دائم یا صیغه با افراد بیوه و سن بالا
به مراتب بهتر از اینه که گناه کنی
این همه دختر معصوم که در روستا ها زندگی میکنند و محرومند و بعضی ها یتیمند و یا قیافه ندارند و ......
اندازه جیبت توقع داشته باش
دختر هست
گناه رو توجیه نکن
با سلام
درپاسخ به این متن شما باید اشاره کنم که خداوند خوک رو خلق کرد و بر اساس حکمت،این حیوان را موجودی حرام قرار داد ولی میل به نیاز جنسی یک میل کاملا طبیعی هست و ارضای این نیاز از راه سالم هم یک امر کاملا طبیعی است که از نظر اسلام نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار امری پسندیده از نظر دین اسلام و قران است این از تناقض مثالی که شما در پاسخ به عزیزی که گفته بود چند جا رفتم و به من زن ندادند گفته بودید
ولی در ادامه پاسخ به این متن شما:
شما فرمودید که صیغه با خانم های بیوه و سن بالا بهتر از به گناه افتادن است
چرا یک جوان باکره که به سن بلوغ رسیده و تمایل به ازدواج با یک دختر باکره متناسب با سن خود را دارد بر اساس شرایط بد جامعه و تعصبات غلط خانوادگی باید میل خود را سرکوب و یا به گناه بیافتد یا خانم های بیوه و سن بالا را صیغه کند؟
و اما در ادامه پاسخ به متن شما
مگر دختر هایی که در شهر زندگی میکنند چه تفاوتی با دختر های روستایی دارند که فردی که بضاعت مالی کمی دارد باید دختر های روستایی و یتیم و به قول شما دختر هایی که قیافه ندارند را به عنوان همسر اینده خود انتخاب کند نه فردی که به آن شخص علاقه دارد؟ و ایا در روستا ها مردانی وجود ندارد که با دختر های آن روستا ازدواج کنند؟
و در جواب اخرین حرف شما که گفتید «به اندازه جیبت توقع داشته باش»
ایا جوانی که توان مالی کمی دارد لایق ازدواج با دختری است که آن دختر را از لحاظ ظاهری نمی پسندد؟
و اگر بنا را بر زندگی مشترک «یعنی شریک دشواری ها و لذت های زندگی بگذاریم» ایا دخترانی که از نظر شما شهری و یا خوش بر رو هستند خود نیز بنیه مالی خوب برای زندگی کاملا مشترک را دارند یا فقط به دنبال کیسی مناسب برای منافع خود هستند؟
سلام.گل گفتین من خودم دهاتیم هرچی بدبختی دخترای امروز میکشن ریشش تو این دهات هاست.دخترای دهات ما که باباشون هنوز پول خریدن یه کیلو گوجه رو نداره بعد میری خواستگاریشون شرایطشون اینه:1.حتما بعد از ازدواج بریم تهران اونم نه پایین شهر بلکه زیر ولنجک قبول نمیکنیم2.دوتا ماشین میخری یه دونه بنز برامن و یه دونه بی ام دبلیو واسه خودت3.مهریمو به تاریخ تولدم میزنی یعنی هزار و سیصد و هفتاد وخورده ای وفورا قبل از عقد پرداخت بشه4.ده کیلو طلا واسه عقدمون بهم هدیه میدی5.خرج بابام و مامانم هم باید بدی
باز اگر دختر خوبی هم باشه تو شهراست چون هم تجربه بیشتری دارن هم بهشون میخوره که اینطوری رفتار کنن نه این دخترای روستایی دماغ گشاد.
کلی پسر مجرد داریم ما تو دهمون که همشون تو آبادی های اطراف دنبال زن هستن و این دخترامونم بشینن به امید روزی که پسرای ظریف و روحانی بیان خواستگاریشون.
ببینیم و تعریف کنیم!!!!
ای بابا، توی این مملکت چیه که کفران نشه؟ وقتی سالم زندگی کردی و بخاطر وضع جامعه نتونستی ازدواج کنی تقصیر تو نیست، بقولی وقتی حاضر نیستن به پسر اخلاقمدار و دیندار ولو کم درآمد، دختر بِدن، همون حقشونه که دخترشون با دوست پسر هاش افتضاح اخلاقی بار بیاره!
واقعا!!!!!!گل گفتین.