مسئله ای که بین مون رو خراب میکنه اصلا چیز مهمی نیست سر یه چیز خیلی کوچیک و بی اهمیت بحثمون میشه و شوهرم فکر میکنه من ایشون رو درک نمیکنم من داخل کانال و گروه های زیاد مشاوره و خانواده هستم و انگار اونا هم دیگه مشکلم رو حل نکردن ناچار از شما کمک خواستم و از طرفی خانوادم شرایط مارو نمیدونن و بیشتر منو به بیراهه و طلاق گرفتن میکشونن و اونا نظرشون اینکه همسرم همه چیو سخت گرفته
------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
با سلام به شما کاربر محترم
گرچه توضیح خاصی درباره نوع اختلافاتی که بین شما و همسرتان اتفاق افتاده است نداده اید، ولی به طور کلی باید عرض کنم که اختلافات زن و شوهری، معمولا ریشه در عدم شناخت طرفین از همدیگر و عدم مهارتهای ارتباطی دارد. به عبارتی؛ هریک از زن و شوهر یا شناخت درستی از ارزشها و حساسیتهای شریک زندگیاش ندارد؛ یعنی نمیداند که طرف مقابل چه حساسیتهایی دارد تا وارد حریم او نشود یا توجهی به این حساسیتهایش ندارد یا اینکه مهارت این را ندارد که چگونه درباره یک مسئله با همسرش صحبت کند، بدون اینکه کار به دلخوری و تنش منتهی شود.
هرگاه سر موضوعات کوچک دچار تنش و دعوا میشوید، بهتر است از تکنیک مذاکره برد- برد استفاده کنید و سپس موضوع بحث را به امری خوشایندِ همسرتان تغییر بدهید؛ مثلا وقتی میبینید شوهرتان، سر اتو نکردن لباسش به شما اعتراض میکند و غر میزند، بهتر است عذرخواهی کنید و بگویید: "ببخشید عزیزم حق با توست و باید لباست را اتو میکردم. اما اتو خراب بود و قرار بود تعمیرش کنی." در واقع شما ابتدا با عذرخواهی و ... به او حق میدهید و همسرتان احساس برد و اقتدار میکند، ولی در ادامه دلیل اتو نکردن لباس را برای او بیان میکنید و تازه همسرتان متوجه میشود که چرا شما لباسش را اتو نکردید.
بعد از این توضیح اگر همسرتان متقاعد شد که هیچ، در غیر این صورت بحث را به یک امر خوشایند همسرتان تغییر بدهید؛ مثلا همسرتان به فوتبال یا فیلم یا ... علاقه مند است. شما می تونید در ادامه برای تغییر بحث اینطور بیان کنید؛ راستی بازی منچستر با چلسی چند چند شد؟ یا مثلا؛ ماشاء الله این لباس چقدر بهت میاد؟ خوشتیپ تر شدی! یا مثلا راستی ممنونم بابت جمع کردن ظرفهای ناهار امروز. خلاصه بحث را به امری خوشایند و دلپذیر تغییر بدهید تا هم گاردش نسبت به شما برداشته شود و هم بحث تمام شود.
نکته بعدی؛ ممکن است موضوعی در نگاه شما موضوع کوچک و سادهای باشد که ارزش بحث کردن نداشته باشد، ولی اینکه همسرتان به این موضوع توجه نشان میدهد، معنایش اهمیت این موضوع برای اوست؛ یعنی نسبت به این موضوع و شبیه به آن، حساسیت دارد. وقتی شما متوجه حساسیتهای همسرتان شوید، آن وقت بهتر میتوانید با همسرتان تعامل مثبت و بدون تنش داشته باشید. حداقل اینکه با فهمیدن حساسیتهای او رعایت میکنید تا آنها را در زندگی انجام ندهید! لذا اگر میبینید که همسرتان مثلا روی جاسازی حوله یا وسایل منزل به شما اعتراض میکند و غر میزند، میتواند معنایش این باشد که همسرتان به نظم و انضباط در خانه بسیار حساسیت دارد و اگر چیزی در خانه جابه جا شود، حالش را خراب میکند و طبیعتا روی تعامل و ارتباط با شما هم تاثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین لیستی از حساسیتهای همسرتان تهیه کنید و متعهد شوید تا در تعامل با همسرتان آنها را بکار نبرید.
همچنین اگر همیشه در گفتگوی طرفینی با همسرتان به انحاء مختلف نشان بدهید که واقعا به همسرتان تکیه میزنید و اقتدارش را حفظ میکنید. بی شک او هم به صورت غیر مستقیم یاد خواهد گرفت که در برابر شما گارد نگیرد، بلکه حداقل به نیازهای شما هم توجه نشان دهد. به علاوه آنجاهایی که با نظر شما موافقت میکند، سعی کنید کارهایی را که دوست دارد را برایش انجام دهید، با این کار، نرخ رفتارهای مثبت همسرتان نسبت به شما افزایش پیدا خواهد کرد.
اینکه خانواده، شما را به طلاق و ناسازگاری سوق میدهند، میتواند بسیار خطرناک باشد. گرچه خانواده از سر دلسوزی به شما مشورت میدهند، ولی این مشورتها همیشه دلیل بر درستی راه و مسیری که به شما نشان میدهند نیست. به علاوه خانواده به صورت کامل بر وضعیت زندگی شما اشراف ندارند و چه بسا آنها هم متوجه حساسیتهای همسرتان نباشند و برداشت دیگری از رفتارهای همسرتان داشته باشد که شاید شما با خانواده هم نظر نباشید. لذا بهتر است اولا مسائل درون خانوادگی را با والدین مطرح نکنید. ثانیا اگر به دنبال حل مشکل هستید، مشاور در این زمینه به جهت تخصص و تجربه بهتر میتواند در این زمینه به شما کمک نماید.
موفق باشید.
سلام بر شما دوست عزیز
استفاده از کانالها و نکات مشاوره ای زمانی جواب میده که نکات رو به کار ببندید. البته شاید شما حس بکنید چون تنها به این نکات عمل می کنید، جواب نمی گیرید. ولی این رو هم به مواردی که عمل می کنید، اضافه کنید که هرچیزی ارزش بحث کردن نداره. گاهی باید به تغافل زد و گذشت. گاهی اصلا حمل مثبت کنید و با شوخی رد کنید. اعصاب و انرژیتون رو برای موارد مهم و بزرگ هزینه کنید. قدم اول برای اینکه بتونید یه اصلاحی در روند زندگیتون ایجاد کنید اینه که اعتماد همسرتون رو جلب کنید. اول ایشون باید جذب شما بشند. تا اون زمان کوتاه آمدن ارزش داره. بعد که ایشون به شما اعتماد کردند، بعد یکی یکی از اصلاح سازی موارد مهم شروع کنید، بیایید پایین.
خانواده ها رو درگیر نکنید. گاهی از روی دلسوزی پیشنهادهایی میدند که در شرایط بدتر خودشون حاضر به عملی کردن پیشنهادی که به دیگران میدند، نیستند. سعی کنید از تجارب کارآمد دیگران استفاده کنید. ولی پیرو افکار و پیشنهادات ناکارآمد نباشید. طلاق اسمش آسونه، عوارضش زیاده.
این هم همیشه درست نیست که بگیم"از دل برود، هر آنکه از دیده برفت". اون افرادی که طلاق میگیرند، اختلافاتشون با همسرشون رو فراموش نمی کنند ولی تا سالها در سوگ رابطه از دست رفته می مانند و حتی برخی پشیمان می شوند. منتها متأسفانه گاهی "ناگهان خیلی زود، دیر می شود".
خلاصه عزیزم ناامید نشو، در همه زندگیها بحث و ... هست؛ خصوصا اوائل زندگی. ولی نوع مواجهه همه با مشکلات یکجور نیست. زندگی کردن هنر میخواد و تا حدودی زیرکی.
براتون آرزو میکنم بتونید با استفاده تدبیر زنانه خود کاری کنید که اگه روزی از عصبانیت یا ... به هم گفتید میخواهید برید، اون یکی فورا بگه:
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند.
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
موفق باشی عزیزم
یاعلی