سلام ممنون میشم به سوالم پاسخ بدید
قضا وقدر الهي يعني حتميت يافتن يک کار در صورتي که علت واسباب آن حتمي شده باشد . ميدانيم که يکي از اجزا واسباب حتمي شدن کارهاي انسان، ضميمه شدن اراده و اختيار اوست .
سوالم اینجاست سنت های الهی کجای قضاوقدرقرارمیگیرد جزء اسباب محسوب میشود یاخیر وفرقش باقضاوقدرجزئی چیست؟
سنت خداوند این هست اگرانسانی توبه واستغفارکندخداوندبرکاتش را براونازل میکند میشود قضاوقدراین جمله رو بصورت ساده بیان کنید که کدام علت است کدام معلول هست ونقش انسان این وسط چیست؟
------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
با سلام خدمت شما.
قدر یعنی اندازه گیری، یعنی خدا میداند و اندازه هم میگیره که تمام مخلوقاتش با چه صورتی و در چه اندازه ای در زمین محقق شوند. قضا هم یعنی وقتی همه شرایط محقق شد، خداوند حکم میکنه که محقق بشه. لذا خداوند متعال نیز در قدر خود همه شرایط و مقتضیات رو در نظر میگیره و جزء قدر قرار میده و هنگامیکه محقق شدن، قضا هم میکنه، یعنی حکم میکنه که محقق بشه در خارج.
بهتره قضا و قدر رو در دو حیطه بررسی کنیم: حیطه تکوینیات و حیطه تشریعیات؛ در حیطه تکوینیات همه چیز به اراده و حکم خداوند متعال بستگی داره، مثلا این درخت خلق بشه یا نه، این سوسک این گوسفند، این شیر، پلنگ، کوه، دشت، گل و ... در خارج تحقق پیدا کنه یا نه، اینها به اراده الهی است، حتی خلقت انسان و نوع صورت بندی او نیز به اراده الهی است و خدا همه چیز رو در قدر در نظر میگیره و در صورت وجود تمام متقضیات، حکم هم میکنه و قضا میشه و آن شی در خارج محقق میشه. اگر هم مقتضی نباشه و وسط کار مشکلی پیش بیاد، همون هم در نظر گرفته شده و حکم میشه که به وجود نیاد، لذا در امور تکوینی و خلقت صفر تا صد در دست خداوند متعال و بر اساس مصلحت و مفسده خود خلقت است، گاهی چیزی مصلحت داره خدا اراده میکنه به وجود بیاد، گاهی مفسده داره و خدا اراده میکنه به وجود نیاد.
اما در امور تشریعی خود خداوند متعال، اراده و تصمیم انسان رو هم جزء شرایط و مقتضیات قرار داده، لذا انسان هم باید بخواد تا محقق بشه، مثلا خدا اراده کرده انسان ها نماز بخوانند، اینجا خود انسان هم باید بخواد و تصمیم هم بگیره تا قضای الهی محقق بشه و در خارج انسان نماز بخونه، اما اگر تصمیم نگرفت و نخواد نماز بخونه، اینجا خدا نیز حکم میکنه که نماز در خارج محقق نشه.
سنتهای الهی نیز جز همان قدر قرار میگیرند، مثلا سنت خدا بر اینه که آتش بسوزونه، خوب اگر انسان دست خودش رو گذاست توی آتش، همه چیز برای سوختن دست انسان محققه و حکم هم میشه که دست انسان بسوزه، پس آنها هم جز قدر قرار میگیرن، البته خود سنتها جزء قضای تکوینی الهی هستند، یعنی خدا خواسته که اینچنین باشن، مثلا زمین جاذبه داشته باشه، پس حکم و قضای الهی هستن و ربطی به انسان و اراده او ندارن.
در مثالی که شما نوشتید توبه و استغفار که سبب نزول رحمت است خودش سنت الهی و قضای تکوینی الهی است و ربطی به اراده و تصمیم انسان نداره، حال خداوند قدر میکند که اگر انسان آمد و توبه کرد، این برکات شامل او نیز بشه، اگر توبه و استغفار نکرد، شامل او نشه، اما اینکه تصمیم به توبه بگیرد یا نه، دست خود انسان هست و بعد از تصمیم، قضای الهی میآید، یعنی مثلا توبه میکند، سپس خداوند میفرماید چون توبه کرد برکات آن نیز شاملش بشود، یعنی قضای الهی بر شمول برکات قرار گرفت.