سوالی پیرامون صفات سلبی

23:43 - 1399/09/18

ببخشید سلام  ببخشید اگرصفات سلبی، صفاتی است که از نقص و نیاز ناشی می شود و خداوند از داشتن این صفات مبراست

بعد مثلا شجاعت ورازق بودن وخالق بودن جزو صفات سلبی؟

چون مثلا شجاعت ریشَش این که من قابلیت اسیب پزیری دارم درحالی که خداوند اسیب پذیر نیست

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/155925

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****
تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما.

ببنید دوست عزیز، ما صفات الهی را محدود نمی‌کنیم، بلکه به طور کلی می‌گوییم: تمام صفاتی که به نحوی به کمال برگردند، در خدا وجود دارند و تمام صفاتی که به نحوی با نقص برگردند در خدا نیستند. ما صفتی با عنوان شجاعت در خداوند نداریم، بلکه آنچه در روایات و قرآن هست اینه که خدا عزیز است، عزیز یعنی شکست ناپذیر، همچنین هیچ عجزی در خداوند متعال نیست، یعنی قدرت او تام است، هیچ کسی یا هیچ چیزی نمی‌تواند مانع اراده و قدرت الهی شود، با این حساب خیلی واضح است که خداوند متعال هیچ ترسی از کسی یا چیزی ندارد.

شجاعت هم ریشه آن به ترس برمی‌گردد، یعنی کسی که ترس ندارد، چرا به معنای آسیب پذیر معنا کردید نمی‌دانم. لذا در مورد خداوند چون قدرت تام است و عجزی ندارد، ترس هم معنا ندارد.

در ضمن رازق بودن و خالق بودن جزء صفا سلبی نیست، جزو صفات فعلی هستند در مقابل صفات ذاتی. ما صفات الهی را به سلبی و ثبوتی تقسیم می‌کنیم، صفات ثبوتی را نیز به ذاتی و فعلی تقسیم می‌کنیم، ذاتی یعنی تنها ذات برای انتزاع آن‌ها کافی است که 3 صفت است علم، قدرت، حیات و فعلی یعنی علاوه برذات چیز دیگری هم برای انتزاع لازم است، مانند رازق بودن، خالق بودن، راحم بودن، تا خلقی نباشد، خالق، رازق و راحم بودن معنا پیدا نمی‌کند.

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

از طرفی الفاظ عربی دارای معانی متعدد هستند. مثلا لفظ (عین) در عربی 70 معنی داره. 

خداوند جبار است. جبار صیغه مبالغه است. که به معنی فزونی صفتی در کسی یا چیزی هست.

جبار یک معنایش بسیار ستمگر هست. که برای انسان بکار میره مثل حاکم جبار

ولی جبار برای خداوند به معنای بسیار جبران کننده است. یعنی خداوند توبه پذیر و تواب هست و گناه بندگانش رو جبران میکنه. 

این معنای اسیب پذیری که شما برای شجاعت بکار بردید در انسان مصداق پیدا میکنه که هم دارای صفات ثبوتی هست و هم دارای صفات سلبی. و همان مقدار صفات ثبوتی رو هم که داره بصورت ناقص و محدود داره. 

ولی خداوند صفات ثبوتی رو بصورت مطلق و کامل و نامحدود داره بنابراین آسیب و گزندی برای خدا متصور نیست که ما شجاعت رو با نسبت آسیب پذیر بودن بسنجیم. خداوند شجاع مطلق هست. نه شجاع نسبی.

ان شاء الله توفیق صفات عالی رو پیدا کنید و بهترین باشید.

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

خداوند دارای صفات ثبوتی و سلبی هست.

صفات ثبوتی یعنی صفاتی کمالی که انها برای خداوند ثابت هستند برای همین بهشون میگن ثبوتی. مثل عالم بودن و شجاعت داشتن و رازق بودن و خالق بودن که فرمودید.

صفات سلبی صفاتی هستند که خدا از داشتنش مبراست. سلبی یعنی گرفتنی و این صفات از خدا گرفته شده، یعنی خدا این صفات رو ندارد. مثل فرزند داشتن، نیازمند بودن، شریک داشتن ، ... و هر صفتی که خداوند منزه و پاک از آن است.

شجاع که فرمودید صفت مشبهه است که صفت مشبهه خودش صفت ثبوتی هست. از ریشه شجع هست به معنای دلیر و نترس و بهادر و پهلوان.

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

قرآن کریم در سوره حشر نیز به تعدادی از صفات خداوند متعال اشاره کرده و می‌فرماید: «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب والشهادة هو الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات والارض وهو العزیز الحکیم؛ او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است، و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزه است، از آن چه شریک برای او قرار می‌دهند، او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه و صورتگری (بی نظیر)، برای او نام‌های نیک است، آن چه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او عزیز و حکیم است.»

برای اطلاعات بیشتر دعای جوشن کبیر را بخوانید.

موفق و مؤید باشید.