سلام خسته نباشید
من یک دختر۲۰ساله هستم یه دوست دارم که ۳سال ازم کوچکتره و خیلی کارهای ناپسند داره بدحجابی و دوست پسر داره و نه یکی یا دوتا تا الان معلوم نیست با چندنفر دوست شده و هعی ولشون کرده و رفته با نفر بعدی. همه پسرا نگاهش میکنن و اونم از هرکدومش خوشش اومد دربارش رویا و داستان میسازه که این پسر هرروز به خاطر من اینکار رو میکنه و به من میگه بیا بریم به بهانه یه چیزی باهاش حرف بزنیم ببینم میتونم دوست بشیم یا نه. و مدتی ناراحت بودم که چرا کسی من رو دوست نداره و خواستم مثل اون بدحجاب بگردم اما من خدارا شکر اعتقادم به خدا محکم تر از این حرف ها بود
و فکر میکنم من تنها دوستش هستم که از همه کارهاش خبر دارم و بیشتر اوقات کنارشم و همین باعث شده هرروز استرس داشته باشم که نکنه عکس من رو داشته باشه یا من رو به یکی معرفی کنه و اینا(البته من هنوز بهش اعتماد نکردم و شماره ام رو به دوستم ندادم چون میترسم شماره ام رو به یکی دوست پسراش بده) من بعضی روزهایی که کنار دوستمم و اون با یک پسر حرف میزنه شب باعث میشه از استرس و نگرانی خوابم نبره
میخواستم ارتباطم رو باهاش قطع کنم اما هرروز توی کلاس میبینمش و باهم از کلاس برمیگردیم و همینطور ما همسایه ایم و اون بیشتر اوقات باهم در ارتباطه تا داستانهاش رو تعریف کنه، یا کارهای دیگه و واقعا نمیدونم و بلد نیستم چطوری امر و نهیش کنم که درست بشه. بنظرتون چکار باید بکنم؟
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
سلام خدمت شما سرکار خانم گرامی
ممنونم از اینکه به ما اعتماد کردید و برای حل مشکلتون با ما مکاتبه کردید
قبل از هر چیز یه آفرین بهتون میگم، بخاطر دغدغه تون، دغدغه ای که به خدا و دین دارید، دینی که عمل کردن بهش آدم رو به خوشبختی دنیا و آخرت می رسونه، دینی که آرامش واقعی رو واسه آدم به ارمغان میاره و انجام ندادن احکام اون باعث پژمرده شدن روح و افسردگی و پوچی توی زندگی میشه.
آفرین به شما بخاطر اینکه بخاطر خدا دوست دارید دوستانتون رو به خیر و سعادت دعوت کنید. از همین بابت بخاطر امر به معروف کردن دوستتون با ما مکاتبه کردید. این بهترین نوع از حس نوع دوستی است. که حتی به فکر سعادت دوستانتون در اون دنیا هستید
کاش خدا امثال شما رو زیاد کنه، که طبعا نشون دهنده این هست که والدین شما، شما رو درست تربیت کردن، یا در فضاهای خوبی بردن، که لازمه قدر والدین خودتون رو بدونید.
توصیه ما اینه که شما تلاش کنید و دوست خودتون رو پله پله مثل خودتون به سمت خوبیها بکشونید. که اگر اینطور شد هم دوستی تون و خاطراتی که با هم داشتید برقراره و هم خاطرتون از دوست تون به عنوان کسی که ممکنه سرنوشت تون رو تغییر بده راحت خواهد شد. یعنی در این شرایط به عنوان یک عضو فعال رفتار کنید نه یک عضو منفعل که نسبت به این امور بی تفاوت هستش. و طبعا راهنمایی خواستن شما نشانه حساسیت شما به این موضوع هستش.
کار شما یه کار خدا پسندانه است که ایشون رو به سمت خوبیها میکشونید و برای سرنوشت ایشون نقش دارید، پس خسته نشید و پاکار باشد. که اگر اینطور شد و ایشون رو بهشتی کردید توی بهشت ایشون به شما افتخار می کنه که دوستی مثل شما داشته. بهر حال ما آدما یه بار بیشتر عمر نمی کنیم، و همین عمر ماست که سرنوشت ما رو به خوبی یا بدی رقم میزنه
اگر تلاش شما جواب داد (که در آخر عرض می کنم که چطور باهاش رفتار کنید)، که مرحبا به شما. و الا اگر جواب نداد چون دوستی با چنین کسی در نهایت بر سیره و راه و رسم زندگی خودتون اثر میزاره به طور کاملا نامحسوس، همین که اشاره کردید در نوشته تون که خودتون رو ناخوداگاه با او مقایسه کردید و حس کردید شما هم نیاز به رفتاری مثل او دارید (که کسی شما رو دوست داشته باشه) اما شکر خدا اعتقاد و ایمان شما مانع از ورود به این مهلکه شد، نشانه همین اثر گذاری نامحسوس هستش.
لذا در صورتی که تلاش شما بی فایده بود حتما به فکر قطع ارتباط باشید به خصوص اینکه تفاوت سنی بالایی هم دارید. شاید همین قطع ارتباط اهرمی باشه برای مجبور شدن دوستتون به سمت حجاب و رفتار صحیح، چرا که با این ارتباط نزدیکی که با هم دارید ایشون دوست نداره از شما جدا بشه.
اگر تلاش شما بی ثمر بود در وهله اول لازم نیست شما بهش چیزی از قطع ارتباط بگید. بلکه کم کم ارتباطتتون رو ضعیف و ضعیف کنید، اگر قبلا باهاش تماس می گرفتید ، تماساتون رو کم و کمتر کنید، اگر قبلا با هم از مدرسه بر می گشتید، به بهانه های مختلف خودتون تنهایی برگردید، اگر سلام کرد، سرد جوابش رو بدید، و خودتون پیشقدم نشید برای سلام کردن، حتی گاهی در مواجه با ایشون اخم کنید و چهره در هم بکشید نه اینکه گشاده رو باشید.
اینجا وقتی بی اعتنایی های شما رو دید دو حالت ممکنه اتفاق بیفته
1- او هم متقابلا رابطه اش رو با شما کم و کمتر می کنه، و جدایی اتفاق می افته، بجز سلام و علیک های گاه گاهی و رابطه ای بسیار معمولی و شهروندی (نه به عنوان یک دوست)
2- متوجه تغییر رفتار شما می شه و ازتون سوال می کنه که دلیل بی اعتنایی های شما چیه؟ یعنی مقابله به مثل نمی کنه و پیگیر دلیل تغییر رفتار شما هست. در اینجا راست مطلب رو می گید که دلیل بی اعتنایی های شما چیه. در جواب می گید که من بیش از اینکه دوست برام مهم باشه ویژگیهای اون دوست برام مهمه، چون هیچ چیزی مثل دوست تو زندگی روی من اثر نمی ذاره، چون من خودم و زندگیم رو دوست دارم طبعا برای دوستی هم که انتخاب می کنم شرایطی رو لحاظ می کنم. و یکی از چیزهایی که برای من مهمه اینه که دوست من زندگیش طوری باشه که خدا می خواهد. و ایشون هم دلیل منطقی شما رو خواهد پذیرفت و اگر هم ناراحت بشه بخاطر حرف منطقی شما نیست.
این دوستی که تاکنون داشتید می تونه وسیله خوبی باشه تا ایشون خودش رو درست کنه، یعنی با این حرفایی که بهش می زنید و از اهمیت دوستی و دوستیابی بهش میگید ایشون رو در یک دو راهی قرار می دید که بین ادامه دوستی و درست کردن رفتار و وضع خودش یکی رو انتخاب کنه.
اما چیزی که وعده شو دادم و شما در وهله اول باید انجام بدید و تلاش ابتدایی شما محسوب میشه تذکر شما و نحوه تذکر دادن شماست که خیلی مهمه
تدکر شما با چند مرحله انجام میشه
1- اصل ارتباط : در هر گفتگویی باید با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. ارتباط می تواند با سلام و احوال پرسی، توصیف هوا، تعارف شیرینی یا ... اتفاق بیفتد
2- آمادگی: در این مرحل باید شخص رو آماده برای برای ورود به بحث کنید. این مرحله ممکن است با تعریف و تمجید از طرف شروع شود که مثلا خوشحالید که چندین ساله با هم دوستید. نمونه های دیگه اش
* حدس می زنم شخص انتقاد پذیری باشید، درسته؟
* یه چیزی ذهنم رو به خودش درگیر کرده ، می تونم یک سوال از شما بکنم؟
* می تونم چند لحظه وقت شما رو بگیرم؟
*...
3- ورود به بحث: برای ورود به بحث باید از سوالات بسیار بدیهی شروع شود و وجدان شخص رو مخاطب قرار داد تا زودتر به نتیجه برسید..
مثلا:
*پریسا خانم! (اسم دوستتون)، تو خوشبختی رو دوست داری یا نه؟ طبعا جواب مثبت رو می شنوید. بعد بپرسید به نظرت راه خوشبختی رو ما به طور کامل می تونم تشخیص بدم یا خدایی که من رو خلق کرده؟ اینجا اگر اعتراف به خدا و خدایی کردن او کرد، می تونید ارتباط پنهانی با دوست پسر رو به نظر قران محکوم بدونید.( آیه 25 نساء)
*پریسا خانم! چقدر از خصوصیات پسرا اطلاع داری که وارد این جور رابطه ها میشی؟ می دونی پسرایی که خارج از حیطه ازدواج با دختری رابطه برقرار می کنن، تو رو بخاطر خودت نمی خوان بلکه بخاطر هوس و خواهش های شیطانیه؟ و الا اگر خیرخواهانه وارد این جور روابط میشدن لزومی نداشت پنهانی رابطه برقرار کنه. چون همه از کار خیر خوششون میاد. پس حالا که انگیزه ای برای علنی شدن ندارن معلومه که از وجود و حضورت می خوان سوء استفاده کنن و بعد با یکی دیگه در ارتباط باشن. اگر این دوستی صادقانه بود وفادار می بودن که نیستن. پسری که خدا براش مهم نباشه، براش اهمیتی هم نداره که با چند دختر دوست باشه
*پریسا خانم: با این سبک زندگی و ارتباطات پنهانی و متنوع چه چشم اندازی از آینده خودت خواهی داشت؟ به نظرت میتونی ازدواج موفقی داشته باشی؟ مطمئن باشه که این همه تنوع ارتباطی با پسرا داری، و این رویه رو ترک نکنی، هیچ مردی برا ازدواج بهت اعتماد نمی کنه، دوما اگر وارد زندگی هم که شدی، ناخوداگاه شوهرت رو با پسرایی که باهاشون رویا ساختی مقایسه می کنی. بدی های شوهرت رو می بینی و خوبیهای پسرایی که باهاشون دوست بودی ، در نتیجه افسردگی می گیری و دل زده میشی. طلاق هم که گرفتی به لحاظ اجتماعی طرد شده محسوب می شی. اگر فکر می کنی پسرای فعلی تو رو به عنوان زن آینده انتخاب می کنن معلومه که پسرایی که حاضرن وارد این گونه روابط میشن رو نشناختی. تنوع طلبی پسرا باعث میشه سراغ کسی دیگه برن. تازه همه اینها به کنار، وقتی به یکی شون با رویا پردازی وابسته شدی و اون پسر تو رو رها کرد، دچار شکست عشقی میشی، افسردگی می گیری و دنیا جلو چشمت تلخ میشه و عواقب دیگه که در بستر جامعه می بینیم و می شنویم.
به سلیقه خودتون می تونید یکی از این موارد رو انتخاب کنید و با دوستتون وارد گفتگو بشید.
اما دو نکته:
1- به هیچ وجه خود شما چنین حسی نداشته باشید که از دختران اینچنینی عقب افتادید. به هیچ وجه فکر نکنید باید همرنگ دختران همسن و سال خودتون بشید. این یک توجیه و فکر شیطانی هست. اهل پرهیز و تقوا، رستگاران واقعی هستند و دنیا و آخرت مخصوص امثال شماست. هم در دنیا آبرومند زندگی خواهید کرد و هم در آخرت به خوشبختی خواهید رسید ان شاء الله . فریب ظاهر قضیه رو نخورید که دختران اینچنینی با دوست پسراشون میگن و می خندن. این جور افراد ارزش و چشم اندازی برای خودشون سراغ ندارن. چون قیمتی نیستند دوست دارن به هر قیمتی زندگی کنن. حالا گاهی این افراد دچار غفلت می شن و با افرادی مثل شما سر راه میان که امیدوارم بتونید از عهده اش بر بیایید.
2- هیچ واهمه ای از مکالمه و گفتگو با دوستتون نداشته باشید، ترس و واهمه شما از واقعیتی که قراره واردش بشید بزرگتره. دست شما خیلی خیلی پر هست از اینکه بتونید دوستتون رو قانع کنید. اگر قانع شد و تغییر رویه داد که خدا را شکر و الا کم کم از ایشون جدا بشید بخاطر همون مساله مهم اثرگذاری و اثر پذیری دوست و دوست یابی که می تونید دوست خودتون رو به این مهم مطلع کنید و عذر ایشون رو بخواهید
امیدوارم خدا در این راه خداپسندانه به شما توفیق بده و بتونید به این موفقیت برسید که دوستتون رو از یک انحراف نجات بدید. اگر هم تمایل داشتید می تونید سایت یا کانال ما رو بهشون معرفی کنید تا بیشتر در مورد آسیبهای این گونه روابط آشنا بشن. چون بالاخره شبهاتی قطعا در ذهن دوستتون هست که دچار سهل انگاری شدن.
همیشه موفق باشید