سوال اخلاقی: مراحل خود شناسی

09:53 - 1401/05/26

سلام
ببخشید مراحل خود شناسی چی هستش؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/217648
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی

و تشکر از شما بابت انتخاب و اعتمادی که با مجموعه داشتید

برای تبیین مختصات "خود" و شناخت ماهیت اصلی خود، از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته، چه در بعد روانشناسی و چه در بعد دینی و جامعه شناسی و غیره!

مثلا در حیطه روانشناسی مراحل و سیر شناختی از «خود» حاوی 4 مرحله است که از دوره کودکی شروع و به تکامل می رسد.

اما چون به نظر می رسه که نگاه شما دینی بوده و بر اساس ایدئولوژی اسلامی چنین سوالی کردید ما با همین فرض جلو می ریم.

خودشناسی، دو قسم هست.
1- "خود" به منزله جنس انسان که به عبارتی همان «انسان شناسی» است که بدانیم ما انسانها چه مختصاتی داریم و وجه تمایز ما با دیگر مخلوقات چیست؟

2- "خود" به منزله خود جزئی و مصداقی من که حاوی صفات و خصوصیات و نواقص و استعدادها و .... هستم. که من رو از دیگر افراد متمایز می کند.

قسم اول:

به طور کلی اگر بخوام بحث خودشناسی رو خدمتتون عرض کنم ، خود شناسی یعنی شناخت درستی از انسان . و "شناخت درست" دو مؤلفه داره که اگر در این دو مؤلفه به هر میزان که شناخت درستی نداشته باشیم به همان میزان از خود شناسی فاصله گرفته ایم وبه همان میزان درصد اشتباه ما بالا خواهد رفت. به خاطر همین حضرت امیر علیه السلام فرمود اند کسی که حقیقت خودش را بشناسد خدا را شناخته است. چون مخلوق آینه خالق است و منعکس کننده خداست.

همانطور که "خود شناسی" منشا تکامل است، «خود فراموشی» هم منشا سقوط و بین این دو چه در جهت شناخت و چه در جهت فراموشی، شدت و ضعف وجود دارد.شناخت بیشتر، تکامل بیشتر و فراموشی بیشتر بیراهه رفتن بیشتر اتفاق خواهد افتاد.

اون دو مؤلفه عبارت است از:

1- محدودیتها

2- قابلیتها

یک مثال:

یک دروازه بان اگر به محدودیتها و قابلیتهای خود آگاهی کامل نداشته باشد وموقعیت خودش را در زمین گم کند، ممکن است محدوده وظیفه خود را نشناسد و دروازه بان خالی بماند، یا نداند که این قابلیت را دارد که میتواند توپ را با دست گرفت . که در هر دو مورد درصد گل خوردن بالا میرود.
انسانی که نداند در این کره خاکی چه محدودیتها و  چه موقعیتی دارد و چه قابلیتهایی می تواند داشته باشد، ممکن است به خود گل بزند.

محدودیتهای انسان در دو حیطه تکوین و تشریع است.
تکوین : اینکه هر چه می بینیم و نمی بینیم و حتی خلقت خود ما از خداست و خود ما هیچ اختیاری از سازه خود نداریم . که خدا در قران به این نکته اشاره می کند. ایات 57 ببعد از سوره واقعه رو ملاحظه بفرمایید

یک راهکار: اگر بخواهیم از این سبک قرانی استفاده کنیم باید به پیرامون خود نگاه کنیم. به خود نگاه کنیم. روی جزء جزء این خلقت دست بزارم و ذهن و تفکر خود رو به چالش بکشیم و از خود سوال کنیم که آیا من این رو خلق کردم یا کسی دیگه؟ اگر کسی دیگه، اون واقعا کیه و کجاست؟ و این فرایند رو برای مدتی برای خود در مصادیق مختلف تکرار کنیم. این تکرار عقیده و شناخت ما رو در روح و قلب ما راسخ تر خواهد کرد. بعد از مدت کوتاهی نتیجه این فعالیت ذهنی و روحی رو درک خواهید کرد. چون با این راهکار، نفس و منیّت خود تون رو به چالش خواهید کشید (و این دو همان دشمن اصلی انسان است)

تشریع: این که من حتی در چیدن راه زندگی و رسیدن به خوشبختی و شناخت مصلحت و مفسده اشیاء، علم محدودی دارم. پس باید به وجود حکیم و علیمی که علم مطلق دارد مراجعه کنم. (لا حکم الا الله)

قابلیتها: اینکه بدانیم یک انسان به کجا می تواند برسد (چه در جهت سقوط و چه در جهت صعود) . این شناخت هم با توجه به دیدن نمونه های عینی می توان فهمید (شجره طیبه یا انسانهای کامل، و شجره خبیثه ) یا به عبارت دیگر رسیدن به مدارج ملائکه ، یا رکود و از حیوان پست تر شدن. و بر اساس این شناخت هست که بحث "عبرت گرفتن از عاقبت انسانها" پیش می آید.

انچه گفته شد خودشناسی در مرحله (قسم) اول خودشناسی است . مرحله دوم، تطبیق خودشناسی به نحو عموم بر خودشناسی به نحو جزئی و مصداقی خود است. یعنی ببینیم چقدر نسبت به آنچه "هستیم" و آنچه باید به عنوان یک انسان متعالی "باید باشیم"، فاصله داریم. لازمه شناخت این فاصله این هست که هم "خود فعلی" خودمون رو بشناسیم و هم تصویری که از خود بالقوه ای که می توانیم بهش برسیم، بشناسیم. و کمبودها و نقصانها رو با تقوا و علم و دانش جبران کنیم و هر روز بر تعالی خود بیفزاییم.

با این نکته  یکی از موانعی که باعث می شود شناخت ذهنی به دل رسوخ نکند، عدم رعایت تقواست. گناه و عدم رعایت تقوا، یعنی جا دادن "هوای نفس" در دل. و حال که  نتیجه خود شناسی، خداشناسی است و اگر هوای نفس جای خدا بنشیند و حاکمیت نفس بر حاکمیت توحیدی غلبه پیدا کند این خود شناسی در حیطه تطبیق و عمل محقق نمی شود.

سپاس که ما رو تحمل کردید

موفق باشید