سوال اعتقادی - مشاوره‌ای: پسر 22 ساله‌ام میگه شما کورکورانه دیندار هستید

11:13 - 1403/07/09

سلام علیکم
وقتتون بخیر.
پسری دارم حدودا 22 ساله. مدتی هست که به من و خانواده میگه شما کورکورانه دیندار هستید، من مثل شما نیستم و باید خودم به درجه یقین برسم. البته ما هر شب با هم در این زمینه بحث و صحبت داشتیم تا اینکه الان دو روزه که در یکی از بحث‌هامون رسماً اعلام کرد که من نه خدا و نه پیامبر شما و نه عقاید و دین شما رو قبول دارم. من رو راحت بزارید. باید تمام راه‌ها رو برم و خودم به نتیجه برسم. در این دنیا هیچ‌کس رو قبول ندارم.
خلاصه اینکه در اثر تندروی من و پدرش از خونه رفت و با ما قهر کرد. من شب آنقدر بهش پیام دادم و خواهش کردم تا به منزل برگشت؛ ولی با ما قهر کرده و حتی برای غذا سر سفره حاضر نمیشه. لطفا بفرمایید چه رفتاری درسته داشته باشیم؟
در ضمن من یه پسر ده ساله دارم که نگرانش هستم که تحت تاثیر برادرش قرار نگیره. لطفا بفرمایید با پسر کوچکم چگونه رفتار کنم؟
لازم به ذکر هست که ما یه خانواده بسیار معتقد و ولایی هستیم و تمام دوران بارداری و کودکی و حتی نوجوانی پسر بزرگم رو طبق اصول اسلامی عمل نمودیم؛ ولی متاسفانه نتیجه و ماحصل تربیت دینی ما این شد.
لطفا راهنمایی بفرمایید.

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/331647
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر

دغدغه و دلنگرانی شما رو به عنوان یک مادر در تربیت دینی فرزندتون درک می کنم، بخصوص در این شرایط که ایشون خونه رو ترک کرده و حتی برای غذا هم حاضر نمیشه.

جواب سوال شما رو در دو بخش تقدیم می کنم:

راجع به پسر 22 ساله شما:
قبل از هر اقدامی باید آرامش خودتون رو حفظ کنید، چه الان و چه اون موقعی که حس کردید پسر شما داره ساز مخالف می زنه و در امور عقیدتی شک و شبهه و انحراف داره. شتابزدگی و دستپاچگی ضریب احتمال اشتباه رو بالا می بره، چه بسا ممکنه سخنی بگید که نباید بگید و رفتاری از شما سر بزنه که نباید.
در مورد امور عقیدتی فرزندتون باید عرض کنم که شک و شبهه در امور عقیدتی در دوران نوجوانی (13-14 سالگی) پیش میاد و در این دوران و حتی قبل از اون باید این آمادگی رو در ذهن نوجوان ایجاد می کردید که دوران نوجوانی و حتی قبل از آن به طور طبیعی شخص در عقاید خودش شک می کنه و این شک و شبهه رو باید به فال نیک گرفت چون این شبهات باعث میشه که شخص اهل تحقیق باشه، درست فکر کنه، خودش رو در پهنای عالم هستی پیدا کنه که واقعا کیست؟ اصلا از کجا اومده؟ برای چی اومده؟ و به کجا میره؟ چه کسی طراح اصلی این آمد و رفت و مسیر هست؟ تا موقعی که شک و شبهه نباشه کسی به دنبال این قضایا نمیره، پس عنصر «شک» در وهله اول خیر و نعمت است تا مسیر زندگی رو با بینش صحیح طی کنه و بعدها با وسوسوهای خناسان منحرف نشه. شک و شبهه در وهله اول خوب است به شرطی که سعی در برطرف کردن اون باشیم نه اینکه اجازه توقف بهش بدیم تا در جان و ذهن ما جا خوش کنه.

تقلید شما کورکورانه نیست. چون برای هر کدوم از این سوالات (ما کی هستیم؟اصلا از کجا اومدیم؟ برای چی اومدیم؟ و به کجا میریم؟ چه کسی طراح اصلی این آمد و رفت و مسیر هست؟ ) جواب روشن دارید. اما اتفاقا کسی که مسیر زندگیش رو بدون توجه به این سوالات پی بگیره، حرکت در وادی مبهم و تاریک زندگی است. و لذا کسانی که دین رو کنار گذاشتن هیچ جواب روشن و منطقی به این سوالات نمی تونن بدن، بجز حدس و گمانی که هیچ دلیل منطقی نداره بلکه بر خلاف مبانی عقلی است(مثلا ما اتفاقی به وجود اومدیم)
فرزند شما در واقع دچار فقر اطلاعاتی است. و این شاید از بابت تنبلی باشه که چنین توجیهی بکار برده که «من باید خودم به یقین برسم»، خب به یقین رسیدن که به طور معجزه وار اتفاق نمی افته، باید خود شخص به دنبالش باشه. نمیشه دست روی دست بگذاری تا به یقین برسی؟ باید تلاش کنی و با اهل فن و کارشناس امور عقیدتی در ارتباط باشی، کتاباشون رو بخونی، یا حداقل پرس و جو کنی تا اینکه به درجه اقناع اندیشه برسی.
و تا موقعی که به اقناع اندیشه نرسیده باشی، عقل ما به ما توصیه می کنه که باید احتیاط کرد. عقل ما می گه اگر احتمال هم بدی که جهنم و بهشتی هست، خدا و قیامتی هست باید طبق این امر عقلی احتیاط کرد. (هر چند دهها دلیل عقلی و فطری و ..) وجود داره که ما یک خدای حکیم و مهربانی داریم که هیچ کاری رو بیهوده انجام نمیده. به هر انسانی هم پیامبر درونی (عقل) داده و هم پیامبر و حجتهای بیرونی (124 هزار پیامبر و 12 امام ) فرستاده تا آدم خودش رو پیدا کنه، مسیر خوشبختی و سعادت رو پیدا کنه و بازیچه دست شیطان ووسوسه های او نشه.

به این قضیه دقت کنید

خدمتگزار امام رضا عليه السلام مى‌‌گويد : يكى از زنادقه ‌خدمت امام رضا عليه السلام رسيد ، در حالى كه جماعتى نزد آن حضرت بودند .

امام عليه السلام رو به او نمود و فرمود : اگر فرضاً نظريّه شما [ در رابطه با مبدأ و معاد ، ]صحيح باشد ، و حال آن‌كه چنين نيست ، آيا قبول دارى كه در نهايت ، ما و شما يكسان هستيم و نمازها و روزه‌‌ها و زكات‌هاى ما و اعتراف ما به مبدأ و معاد ، براى ما زيانى ندارد؟

زنديق كه پاسخى نداشت ، سكوت اختيار كرد . امام عليه السلام ادامه داد و فرمود : اگر نظريّه ما [ در رابطه با مبدأ و معاد] صحيح باشد ، در حالى‌كه چنين هم هست ، آيا قبول دارى كه شما هلاك شده‌ايد و ما نجات يافته‌ايم ؟ که باز زندیق ساکت ماند و جوابی نداشت.

اما چه باید کرد؟
یکی از اشتباهاتی که شما مرتکب شدید این هست که شما احیانا از همون ابتدا که در عقائد خودش شک و شبهه داشت و این رو ابراز کرد شما بجای اینکه از شک و شبهه ایشون استقبال کنید با ایشون ستیز کردید، احیانا تند رفتید، با یک ذهنیت منفی با پسرتون برخورد کردید، و این باعث زدگی از شما شده. در حالی که اصولا باید در قدم اول درکش می کردید، بخاطر شک و شبهه ای که داره، بهش تبریک می گفتید ، چرا که این شک و شبهه می تونه نردبانی برای پیشرفت و ثبات عقیدتیش بشه. منتهی به شرط تحقیق و کنکاش
الان کاری که باید بکنید این هست که ایشون رو با یک نرمش تاکتیکی به خونه دعوت کنید، به این شرط که بهش اطمینان خاطر بدید که کاری به عقایدش نداشته باشید. اصل وجود ایشون در خونه قدم اول هست که در اولویت خودش قرار داره. به هیچ وجه باهاش وارد بحث و گفتگو نشید. بعد از مدتی (یکی دو ماه) بجای اینکه خود شما مستقیما وارد عمل بشید فقط و فقط باید نیابتی کار کنید، دایی، عمو یا هر کسی دیگه که می تونه ایشون رو درک کنه و باهاش منطقی حرف بزنه. شما از ظرفیت خودتون استفاده کردید و ورود شما تقریبا هیچ فایده نداره جز تداعی و ذهنیت منفی که سابقا در ذهنش ایجاد شده.
به ایشون توجه کنید، توجهی که متناسب به سن ایشون هستش. یعنی مثلا در کارهای خونه با ایشون مشورت بگیرید، در برنامه های خانوادگی (دید و بازدید، گردش و...) از ایشون نظر خواهی کنید. ایشون باید حس کنه که در منزل جایگاهی داره، اهمیت دادن شما به ایشون به تدریج باعث میشه دریچه قلبش نسبت به رفع خواسته های شما باز بشه

اما راجع به فرزند کوچکتر :
سعی کنید از برادر بزرگتر که  تجربه مفیدی کسب کردید استفاده کنید و ییشاپیش ذهن نوجوان 10 ساله تون رو با آمادگی پیشین مواجه کنید. پیشاپیش این مساله رو باهاش در میون بزارید که باید اهل تفکر باشه، اطراف خودش رو خوب ببینه و خوب فکر کنه، اونقدر پیرامون ما در ریز ریز زندگی مون نشانه و آثار ابتکار و خلقت خدا هست که انسان رو به این فکر وادار کنه که حتما پشت این آفرینش یک طراح و یک فکر خلاق هست که در قران به عنوان معجزه دین اسلام به این خوب دیدن و خوب فکر کردن اشاره کرده. این رو به نوجوانتون بگید که اشتباه کردن به سن و سال نیست. اشتباه کردن به خوب فکر نکردن است. بزرگ بودن به معنی درست بودن مشی و سبک زندگی او نیست. (برای اینکه از برادر خودش الگو نگیره)
حتی المقدور ایشون رو به کلاسهای فرهنگی مثل حفظ قران بفرستید که در ضمن حفظ قران ، مفاهیم نورانی قران رو دریافت کنن، راه و سبک درست زندگی کردن رو یاد بگیرن و بخصوص از نعمت ذهن و فکر بهره مفیدتری ببرند، نه اینکه نسبت به این امور بی تفاوت باشید که خدای ناکرده بر اثر فضای مجازی مدیریت خواهد شد.
نکته: ایشون در این سن به هیچ وجه نباید گوشی اختصاصی داشته باشند. مالکیت اختصاصی به نوجوان احساس امنیت خواهد داد و این اولین خطاست.

در این زمینه اگر سوال یا ابهامی بود در ادامه بفرمایید.

بهترین ها رو برای شما آرزومندم

تصویر دریافت سوالات

سلام علیکم 
تشکر از شما 
و
اما مطالبی که بعد از پاسخ شما باید توضیح می دادم :

بعد از گذشت دو روز و با ترفندهای مختلف توانستم قهر رو به آشتی تبدیل کنم .
پسرم به من گفت:  نباید به شما اطمینان  می کردم و مانند یه دوست با شما صحبت می کردم و نظراتم رو بهتون می گفتم .
از این به بعد هر چه شما بگید انجام می دم .« نماز و مسجد و نماز جمعه و راهپیمایی و ....»
فقط برای شما. یعنی اگر ما نباشیم این امور رو انجام نمی ده .
پسرم الان دانشجویی سال آخر رشته دبیری برق هست که استخدام رسمی آموزش و پرورش می باشد .
و حقوق جزیی هم می گیرد .می گوید اگر استقلال مالی پیدا کنم از شما جدا می شوم و الان چون به شما نیازمندم به حرفتون گوش می دم .
تقریبا تمام راهکارهای شما رو  من و پدرش انجام دادیم و با شک و شبهاتش تند نرفتیم و گفتیم تحقیق کن شاید دو سال حالا یکم کم و زیاده که در حال تحقیقات هست تا جایی که می توانم به جرآت بگم تمام سخنرانیهای امام خمینی و شهید بهشتی و کتب شهید مطهری و آقای پناهیان و اقای ماندگاری و آقای عالی و آقای رائفی پورو  ... رو از بر شده و در بعضی موارد سخنرانی رو برایم پخش می کنه و می گه الان نظام ما خلاف سخنان امام خمینی داره عمل می کنه .
تمام سخنرانیهای حضرت آقا رو گوش داده و نقد و تحلیل می کنه و می نویسه .
تا جایی که به قول خودش می گه حالا باید نظرات مخالفین رو هم گوش کنم و بخونم و سخنان افرادی مثل آقای اکبرنژاد و آقای ایازی و  .... رو به خوبی می دونه .
این قدر سخنانش با آیات قرآن و تفاسیر هست که اگر با عقایدش آشنا نباشید بهش آفرین می گید.
خلاصه اینکه
راهکارهایی که شما فرمودید انجام شده الان هم با محبت و کارهایی که جذب بشه و طبق کلام شما تو خونه احساس وجود کنه، باهاش رفتار می کنیم.
از دایی و عمه اش هم خواستم باهاش صحبت کنند ولی فایده ای نداشت .
اما سوال من 
با نماز نخواندنش و  انکاراتش چه کار کنیم ؟
یه بچه با خون دل بزرگ کنیم الان تو خونه بی نماز باشه.چطور بپذیرمش؟
مادری که بدون وضو به این بچه شیر نداده چطور ممکنه پسرش بی نماز و بی ولایت و بی مذهب بشه ؟
لطفا بفرمایید الان با ذکر موارد فوق چه کنیم ؟

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم

این نکته برای ما معلوم نشد که چرا از بی نمازی ایشون گله دارید و از طرف دیگه پسر شما گفته که هر چی شما بگید انجام میدم مادامیکه پیش شماست (نماز و روزه و ...)

پیشنهاد ما این است که پیام قبلی رو به ایشون ارائه بدید و از شخص ایشون بخواهید که شبهات خود رو با ما در میون بزاره، حتی امکان مشاوره و رفع شبهات عقیدتی به شکل تلفنی هم مقدور هست. ( 02533130044 از ساعت 8 الی 14 )
آنچه معلوم هست این است که ذهن فرزند شما پر از شبهه است. شبهاتی که نه تنها در ذهن ایشون بلکه در قلب و روان ایشون هم سرایت کرده، و از این بابت گفته که من هیچ کس رو قبول ندارم، اگر بهترین استدلالات هم به ایشون ارائه بشه چه بسا ایشون رو راضی و اقناع نکنه ، هر چند اشکالی به این استدلالات هم نتونه ارائه کنه.
فرزند شما باید از بدیهیات ابتدایی شروع کنه و این بداهت رو به تدریج به امور عقیدتی دیگر سرایت بده. بهر حال هیچ کس در اصل وجود خودش شک نداره، در حکمت و پیچیدگی و دقت نحوه آفرینشش شک نداره (هر چند لازمه که چنین التفاتی رو بهش تذکر داد و معمولا هر کسی نسبت به این بدیهیات غافل است)
مثل اون اندیشمند که می گفت «من اندیشه می کنم، پس هستم»
اگر به سازنده اطمینان پیدا کرد، باید دنبال سازنده و مربی خود باشد و ببیند تا بحال کدام خدا بوده که خودش را معرفی کرده، آیا در بین خدایان معقول، جز «الله» خدای دیگری هست که خودش را معرفی کرده باشد و هیچ ناسازگاری عقلی نداشته باشد؟ (که مثل خدایان مسیح چنین است) بعد از اثبات خدا نسبت به زنجیره دیگر می رسد و به همین منوال . اعتقاد به «الله» سر نخ تمام عقائد است که اگر به خوبی ثابت شود تمام عقاید دیگر برگرفته از عقل (بدون هوی و هوس) ثابت خواهد شد. که در صورت تمایل با استقبال ایشون با کارشناسان ما مطرح خواهد شد.

اما اینکه می گن در نظام فعلی ما بر خلاف نظر امام خمینی ره عمل می شود! باید گفت که ما منکر تخلفات و اصل فساد در بین مسئولین نیستیم، اما از اون طرف هم نباید منکر برخوردهای قضایی با مفسدین شد کما اینکه خیلی از مفسدینی که فسادشون کشف شده و محکوم شده اند در حبس به سر می برند. در هیچ حکومتی حتی حکومت حضرت علی ع این طور نبوده که فسادی نباشد، بلکه آن چه مهم است این است که با فساد و مفسد برخورد شود (که می شود). البته در این زمینه بحث طولانی می طلبد.

نکته دیگر این است که نباید شاخص ها را فدای اشخاص کرد. یعنی نباید حق و درستی را با اشخاص شناخت، این یک اشتباه محض محاسباتی است. وقتی پسر شما می گن که در نظام به مواردی به حق عمل نمی شود یعنی اجمالا قبول دارند که ملاکاتی برای درستی وجود دارد که بهش عمل نمی شود. و این خیلی خوب است. این ملاکات و خوبیها فارغ از این که بهش عمل می شود یا نمی شود در دین مبین اسلام آمده است که امثال امام خمینی و شهید مطهری ها به بیان اونها پرداخته اند. پس پسر شما اجمالا اسلام رو به عنوان یک دین و شاخص کل قبول دارند. هر چند کثرت شبهات اجازه پذیرش این گزاره رو بهش نده .

اسلام برای حقانیت دین خودش نیاز به اشخاص غیر معصوم و عملکرد اونها نداره، بلکه عقل و فطرت و منابع معتبر  حقانیت خود رو به اثبات رسوندند، چه نظام اسلامی فعلی باشد یا نباشد.
به فرض مثال از فرزند خود بپرسید که اگر قبل از نظام انقلاب اسلامی و در زمان شاهنشاه زندگی می کردند چه می کردند؟ آیا طبق جریان جامعه حرکت می کردند یا طبق عقل و فطرت خودشون راه و مسیر زندگی رو انتخاب می کردند؟ آیا طبق میل و هوسهای مردم حرکت می کردند یا طبق حجتهای الهی که در هر زمانی موجود هست؟
خلاصه اینکه فرزند شما باز و باز هم نیاز به تبیین و روشنگری دارند و شما باید در این مسیر مقاومت کنید (به فرمود قران)

در مورد تفسیر هم نباید به نظر کوتاه خود بسنده کرد، به هیچ وجه نباید خود رو از کارشناسان و مفسران معتبر بی نیاز دانست. و الا برخورد ما با تفسیر، چه بسا ممکن است برخورد جزیره ای و گزینشی باشد، یعنی آن مواردی از آیات رو می گیریم که مطابق میل وهوس ما باشد، یا با مواردی از آیات مواجه خواهیم شد که چه بسا در مقایسه با دیگر آیات نیاز به رابطه تقیید و تخصیص دارد. و این فقط و فقط از یک کارشناس و مفسر قران که به علم اصول مجهز باشد بر میاد.

گاهی جوانان این دوره زمونه برای شانه خالی کردن از تکلیف و دین (که در واقع به خیر و خوشبختی آنها منتهی می شود)، به توجیهات واهی متوسل می شوند. بخاطر ندانستن یک نکته، از کل تعلیمات بدیهی سر باز می زنن، مثل اصل وجود خود و خدا.

درست است که شما تلاشهای بی نظیری برای تربیت فرزندتون انجام دادید که در حد خودش تمجید خودش را می طلبد، اما باید توجه داشته باشید که این اقدامات در حد مقتضی هستند و نه تمام کننده کار. یعنی اگر این کارها رو نمی کردید، خوبیهای کمتری در فرزندتون پیدا می کردید، اما تعیین سرنوشت هر کسی در واقع با خود شخص هست که با عنصر تفکر و انتخاب درست یا عدم تفکر و انتخاب درست تحقق پیدا می کند.
امیدوارم با عزم و همت ما اسباب هدایت فرزند شما و همچنین روحیه حق جویی ایشون این مهم اتفاق بیفتد
منتظر حضور ایشون وارتباط با کارشناسان هستیم

بهترین ها رو برای شما آرزومندیم

تصویر دریافت سوالات

سلام علیکم
پسرم رو به هیچ عنوان نتونستم راضی کنم تا با شما مشاوره بگیره. می گه مشاوره باید بی طرف باشه و این مشاورها که شما معرفی می کنید طرف شما و دین و مذهب هستند.
با شرح حالی که قبلاً داده شد، لطفا بفرمایید چه رفتاری داشته باشم؟ با تندی و خشنی یا با مهربانی و عطوفت؟ از خانواده طرد شود یا دندان روی جگر بگذاریم و تحملش کنیم؟ آیا امیدی به هدایتش هست؟ وظیفه ما به عنوان پدر و مادر چیه؟

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم

از پیگیری شما ممنونم
شما در گفتگو با پسر بزرگترتون باید دست پر باشید. گاهی بحث کردن منطقی این گره های ذهنی رو برطرف می کنه. اگر هم نمی تونید می تونید کسی رو واسطه کنید.
مثلا در این موقعیت که ایشون مشاور رو رد می کنه به این بهانه که مشاور، سوگیری داره، باید ازش بپرسید که بالاخره که چی؟ شما همین الان که نماز و دین رو کنار گذاشتید دارید طرفداری جبهه باطل می کنید و نسبت به این جبهه سوگیری دارید پس چرا خودتون رو در این زمینه نقد نمی کنید؟
ما وقتی حرف از مشاور می زنیم به این معنی نیست که قرار است بی چون و چرا حرفش رو بپذیرید، بلکه مشاور کارش اینه که شما (منظور پسر شما) رو به مبانی بدیهی و عقلی برسونه که هیچ سوگیری در اونها نیست. بهر حال عقل آدم یک معیار جهانی است برای ارزیابی عقاید.
ما در آموزه های دینی داریم که اتفاقا نباید در اصول دین سو گیری داشت، نباید تقلید کرد،  بلکه صرفا باید با عقل و منطق این آموزه ها رو پذیرفت.
بهر حال "هیچ کسی در وجود خودش شک نداره"، این اندازه رو که قبول داره؟ آیا این رو اگر یک مشاور عقیدتی گفت، نباید پذیرفت؟ به بهانه اینکه مشاور بی طرف نیست؟ طبیعا خیر، مشاور ایشون رو به بدیهیات و حکم عقل راهنمایی می کنه که هر انسانی از اون بهره ای داره. 
ایا اگر مشاور گفت که هر مجموعه منظمی نیاز به ناظم داره، این رو به بهانه اینکه مشاور حرفاش سوگیرانه اس نباید پذیرفت؟ واقعا اینطوری است؟ اگر اینطور باشه پس جایگاه عقل کجاست؟ چه موقع باید ازش استفاده کرد؟
فضانوردهایی که آثار آفرینش رو در آسمان ها می بینن، (که زمین و دریا هم چنین است) به وجود یک ناظم حکیم و هدفمند پی می برند، آیا این گونه افراد هم سوگیرانه از یک مشاور عقیدتی دستور می گیرند یا خیر، عقل خودشون رو حاکم کردن؟
لطف کنید این لینک رو ملاحظه بفرمایید
  https://B2n.ir/g60095
شما صبوری به خرج بدید، و تلاش خودتون رو بکنید و حتما در این قضیه مأجور خواهید بود، اگر نتیجه نگرفتید، کسی دیگر رو واسطه کنید، باز هم اگر نتیجه نگرفتید به هیچ وجه ایشون رو طرد نکنید. امیدوار باشید، روزگار می چرخه و میچرخه ، از خدا چه دیدید، به وفور مواردی از این قبیل بوده که طرف با یک حادثه سر به راه شده. چیزی که حتی فکرش هم نمی شد. طرد کردن هیچ مشکلی رو حل نخواهد کرد، بلکه این شکاف ارتباطی رو عمیق تر خواهد کرد و ممکنه معضلات دیگری رو در پی داشته باشه.
ذهنیت خودتون رو نسبت به ایشون تعدیل کنید، قطعا ایشون خوبیهای زیادی دارن، پس نگاه صفر و صدی به ایشون نداشته باشید که با ترک نماز، شخصیت ایشون رو زیر سوال ببرید.
شما با گفتن و تلاش خودتون موضع خودتون رو به ایشون ارائه دادید، دغدغه خودتون رو بهشون نشون دادید، در عین بهشون احترام بزارید، ایشون باید حس کنه که در خونه جایگاهی داره، رابطه تون رو باهاش نزدیک تر کنید، در مسائل خونه باهاشون مشورت بگیرید، اینکه کجا مسافرت برید، دید و بازدید کجا برید و با هم بخندید و خوش باشید، اگر امید به سر براهی ایشون هست در این فضا میشه بیشتر امیدوار بود
موفق و پاینده باشید