من 32 سالمه و 10 ماه پیش با دختری آشنا شدم که از همه لحاظ رفتاری با معیار هایه من اوکی هست و خیلی دوسش داشتم.ولی بعد از 4 ماه دوستی باهم رابطه سکسمون شروع شد و از آن زمان نسبت بهش سرد شدم و به خاطر خوب بودن اخلاقیاتش باهم هستیم و چن بار خواستم باهاش تموم کنم ولی ترسیدم شاید نتونم با کسی مثل اون آشنا شم.سوالم اینه آیا ازدواج ما با این شرایط سرانجامی داره یا این سردی در من تغییر نمیکنه؟؟امکان داره بعد ازدواج مثل روزای اول عاشقانه دوسش داشته باشم؟؟آیا امکان طلاق هست بعد ازدواج؟؟دوس دخترم از سرد بودنم نسبت به خودش بویی نبرده.راه حل بدین به من خیلی ممنون میشم.
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه شما با ایشون رابطه گناه آلودی رو برقرار کردید و احتمالا اعتمادتون نسبت به اون پایین اومده و همین عامل هم باعث سردی شما نسبت به اون شده رو متوجه هستم، ولی بپذیرید که این رابطه گناه آلودی رو که داشتید تنها ناظر به طرف مقابلتون نیست، بلکه خود شما هم مرتکب این گناه شدید. اگر واقعا قصدتون ازدواج با ایشون بوده، پس چرا که قبل از ازدواج باهاش رابطه جنسی برقرار کردید که حالا نسبت بهش سرد بشید؟
معمولا آقایون وقتی با دختر مورد علاقهاشون بتونند رابطه پرخطر داشته باشند، بعد از مدتی افکاری به ذهنشون میاد مانند اینکه مبادا این دختر قبلا هم با کسی رابطه داشته و ... چون پاسخ قاطعی هم برای این سوالات توی ذهنشون ندارند، کم کم نسبت به طرف مقابلشون سرد میشن و یا درباره تصمیمشون مبنی بر ازدواج با این دختر تجدیدنظر میکنند. غافل از اینکه یه پای این گناه به اسم خودشون نوشته شده و به این فکر نمیکنند همچین سوالات ذهنی هم برای طرف مقابلشون هم ایجاد میشه و این افکار رو هم طرف مقابل از خودش می پرسه که مبادا این پسر قبلا باکسی بوده و ...
اینکه بخواهید نسبت به این حستون بی تفاوت باشید و اونو نادیده بگیرید و ... اشتباه است و باید هرچه زودتر این سوالاتی رو که در ذهنتون پدید اومده رو جواب قانع کنندهای بدهید؛ چرا که با این حس و حال، ورود به زندگی مشترک اشتباه پشت اشتباه خواهد بود. پس قبل از هرچیز لازمه تکلیف این حس و حالتون رو مشخص کنید و تا اعتماد لازم در شما نسبت به طرف مقابلتون ایجاد نشده، هرگز وارد زندگی مشترک نشوید که با این کار هم به خودتون و هم به ایشون ضربه میزنید. اما لازمه این خطای شناختی رو که دارید اصلاح کنید، پس مبادا توی این رابطه تنها اونو مقصر جلوه بدید، بلکه خود شما هم توی شکل گیری این رابطه گناه آلود نقش داشتید و اگر خود شما برای این رابطه جلوئ نمی اومدید شاید ایشون هم هیچ گاه دامنش ناپاک نمیشد. پس نمیتونید از این رابطه شونه خالی کنید. به نظرم این حس و حال و این دغدغهای که دارید رو با ایشون در میون بذارید و حس و حال اون رو هم جویا بشید. شاید اون هم دغدغههای ذهنی توی این رابطه برایش ایجاد شده باشد که شما نسبت به اون غافل هستید. همچنین لازمه شما به اتفاق ایشون به خوتون تعهد بدید که دیگه هیچ گونه رابطه گناه آلودی نسبت به هم نداشته باشید. این تعهد میتونه بخشی از اون فشار ذهنیتون رو برطرف کنه و با دید بهتری به آینده این رابطه فکر کنید.
موفق باشید.
فکر کنم اگر صیغه نخونده بودید و رابطه سکس داشتید، الان بر هم دیگه حرام ابدی هستید و اصلا نمیتونید ازدواج کنید.
البته صبر کنید تا کارناسها نظر بنده رو دقیقتر بررسی کنند. چون مطئن نیستم.
اگه دوسش بداشتی ک تندازش سیرنمیشدی خواهش میکنم عشق روخراب نکن توفقط دنبال هوس بودی همین ...بیچاره دختره
به نظرت ازدواج بادختري که خودشوتوي4ماه دردسترس دوستش ميذاره عاقبت داره؟
از کجا معلوم بعد ک عادي شدي براش نره با يکي ديگه
اگه اون اگه اون رو نگیری خیلی خیلی خیلی خیلی نامردی اون با خیال اینکه قراره با تو ازدواج کنه به تو تن داد این طبیعی هست که از اون سرد شدی چون تو فقط دنبال مسائل جنسی بودی حالا که سیر شدی دلت رو زد اما اون تورو میخواد نابودش نکن