سلام خداقوت.
زمانی که امام حسین علیه السلام بدنیا اومدن پیامبر از آینده امام خبر داشتند و میدانستند که شهید میشود. حتی خود امام حسین هم قبل از واقعه عاشورا به اهل بیتش گفت که همه ما شهید می شویم. پس چرا مسلم بین عقیل برای رساندن نامه امام به کوفه رفت ؟ درحالی که امام میدانست همه شهید میشوند و اینکه چرا امام طفل ۶ ماهه را در دستانش گرفت که به آن آب دهند؟ مگر نمیدانست که کشته میشود؟
ممنون میشم راهنمایی کنید.
اجرتون با خداوند
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با عرض سلام و خسته نباشید
پیامبران گذشته، پیامبر اسلام، حضرت علی (علیهالسلام) و حتی خود امام حسین (علیهالسلام) از واقعه کربلا خبرداده اند. از این روی در اینکه امام حسین (علیهالسلام) خبر داشتند که پایان کار ایشان با شهادت خواهد بود تردیدی نیست. با این حال، امام حسین (علیهالسلام) در ماجرای کربلا بر اساس علم طبیعی خویش حرکت کردند، با یزید بیعت نکردند؛ زیرا تمام کاره ایی که حضرت کرده بودند برای اتمام حجت با مردم بوده است تا همه ان ها بدانند که حجت الهی کیست و چه کسی او را یاری می کنند و چه کسانی نمی کنند.
فرستادن مسلم و بردن زنان به کربلا و آب خواستن به علی اغر همه نشانه این است که حضرت به مردم جهان بفهمانند چه کسانی بر منسب دین ایستاده اند و دین احیا نمی شود مگر با ریخته شدن خون ولی خدا در اوج مظلومیت.
به مکه رفتند، بر طبق احتمالی که در مورد احتمال ترورشان در موسم حج می دادند روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شدند و با توجه به دعوت کوفیان به سمت کوفه و نه کربلا حرکت کردند، اما روند حوادث به گونه ای شد که ایشان را به کربلا کشاند.
بر این اساس روند حرکت امام از مدینه تا کربلا، صرفا بر اساس علم غیب نبوده و قابل محاسبه منطقی و عقلانی بوده است که توجه به آن اصل شبهه را از بین می برد. با این حال حتی اگر امام حسین (علیهالسلام) بر اساس علم غیب و آگاهی به شهادت، به کربلا رفته باشد باز هم عمل ایشان انداختن جان خود در هلاکت نمی باشد زیرا:
«القاء جان در هلاکت» در آیه ۱۹۵ سوره بقره شامل کسانی که با ایثار و فداکاری در راه اسلام به شهادت می رسند نمی باشد، چون در این دنیا اهداف مقدسی وجود دارد که جان انسانها در برابر آن ارزشی ندارد همچون دین و حتی کسانی که اینگونه مسیر شهادت را بر می گزینند بر طبق آیات قرآنی دارای اجر عظیمی نزد پروردگار هستند.
هلاکت، مرگ بدون دلیلی است که باعث می شود تا انسان هم در این دنیا و هم جهان آخرت متضرر شود و مورد نکوهش همگان نیز قرار می گیرد ولی شهادت سرمایه ای است که طی آن اگر چه حیات زودگذر دنیوی را از دست می دهد اما هم حیات جاوید آخرت را می خرد و هم در دنیا به الگو و سرمشق برای انسانها تبدیل می شود.
از جهت بعد توحیدی، تمام جهان هستی ملک پروردگار است و تمام دستورات او مصلحتی دارند و از این روی اگر پروردگار متعال به فردی اذن شهادت داده باشد، عمل به این دستور و اذن، نه تنها هلاکت نیست بلکه حیات جاوید و مطابق با امر پروردگار است.