شرایط عجیب و غریب والدین برای ازدواج دختر

19:46 - 1399/11/04

با سلام من دختری ۲۸ ساله هستم تا حالا خانوادم نذاشتن کسی بیاد خواستگاریم اگه کسی هم خواسته بیاد ، سریع پشیمون شده ، خانوادم میگن برو سرکار با همکار خودت ازدواج کن، اون با این شرایط: پسر اول وآخر خانواده نباشه. کارمند رسمی دولت باشه. خونه و ماشین داشته باشه. از فلان طایفه نباشه.از شهر خودمون و منطقه ی خودمون دورتر نباشه پیش پدر و مادرش زندگی نکنه. من کارمند نیستم برای سرکار رفتن سنم بالاست  دیگه علاقه ای به ازدواج ندارم و سال به سال از ازدواج نفرت پیدا می کنم ، واقعا موندم چه کار کنم ؟

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/157834

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 5 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

درباره سختگیریهایی که خانواده نسبت به خواستگاررانتان دارند، باید اول بررسی کنید که عمده این سختگیری مربوط به کدامیک از والدینتان هست؟ آیا هردو والد چنین سختگیریهای بیجا دارند یا یکی از انان؟ گام بعدی این است که اگر متوجه شدید که مثلا عمده این سختگیری ناظر به پدرتان است، در آن صورت بهتر است اول با مادرتان در این زمینه صحبت کنید و ایشون رو متقاعد کنید بعد از ایشان بخواهید که پدرتان در این زمینه قانع کند تا دست از سختگیریهای بیجا بردارد. گام سوم این است که اگر مثلا تلاشهای مادرتان در قانع کردن پدرتان موثر نبود، از طریق یک واسطه با نفوذ مانند عمو، دایی، خاله یا عمه یا هرکسی که نفوذ کلام بالایی روی پدرتان دارد استفاده کنید و ازش بخواهید که با والدینتان صحبت کند.

درکنار همه اینها ادب و احترام را همواره نسبت به والدینتون رعایت کنید و روی حساسیت های والدینتون هم توجه داشته باشید؛ مثلا اگر والدینتون روی خُلق و رفتار شما حساس هستند، میتوانید مدتی را وانمود کنید که حال روحی تون خوب نیست. بالطبع وقتی توجهات والدینتون رو به خودتون جلب کردید، می توانید درباره این موضوع به صورت جدی صحبت کنید، آن وقت می توان انتظار داشت که صحبت های شما در این زمینه روی والدینتون تاثیرگذار خواهد بود. جهت مطالعه بیشتر دراین زمینه می توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/153507

موفق باشید.

تصویر sed313
نویسنده sed313 در

با سلام. متاسفانه یکی از مواردی که باعث بالا رفتن سن ازدواج شده توقعات زیادی است. این شرایطی که خانواده شما گفتند یا اصولا چنین فردی گیر نمیاد یا خیلی سخت پیدا می‌شود. برای این مسأله چند نکته می‌تواند موثر باشد:
1. اول خودتان بروید و به صورت منطقی در زمانی که با هم خوب هستید حرف ها و دغدغه تان را برای آنان بازگو کنید شاید بپذیرند به هر حال آنها بد دخترشان را نمی‌خواهند گاهی بلد نیستند و دلسوزی اشتباه انجام می‌دهند.
2. از اقوام و آشنایان  تاثیر گذار که والدین شما از آنان حرف شنوی دارند کمک بگیرید.
3. توانایی و استعداد خودتان را به خانواده تان نشان دهید شاید آنها هنوز فرض می‌کنند شما دختربچه آنها هستید. و متوجه بزرگ شدن شما نشدند.
4. به مشاور حضوری مراجعه کنید تا راهکارهایی به شما بدهد که موثر واقع شود و در صورت نیاز با والدین شما هم صحبت کند.
موفق باشید. با تشکر