شوهرم میگه نمیدونم چرا این همه فحش بهت میدم نمیری

12:48 - 1400/09/16

من خانمی هستم ۳۹ ساله ۱۹ ساله که ازدواج کردم وقبل از ازدواج با همسرم او را حدود ۲ سال می شناختم. من پدرم معتاد بود و توی خانواده خیلی مشکلات داشتیم من زمانی که قبل از ازدواج با شوهرم در ارتباط بودم، چون بهم گفت میخوام باهات ازدواج کنم و منم بچه بودم تمام مسائل زندگیمو براش تعریف کردم و حتی اشتباهات گذشته زندگیم رو، براش گفتم چون هی میگفتن ادم باید راستگو باشه منم همه چیز رو گفتم الان همه اونا برام مسئله ساز شده و دم به دقیقه میگه باید طلاقت بدم
یه مدت با خانوادم قطع ارتباط کردم چون اجازه نمیداد برم پدر و مادرم هر دوتا فوت کردن اینم الان با زنها د وخترا ارتباط میگیره، میگه از دق تو
منم جایی رو ندارم که برم یا طلاق بگیرم
البته ناگفته نمونه از زمانی که با این آقا ازدواج کردم حتی سرم رو هم بلند نکردم که به کسی نگاه کنم ولی این آقا از صبح تا شب فحش میده به پدرو مادرم و خودم و میگه میخوام طلاقت بدم
لطفا حالا شما بگید چکار کنم
دوتا پسر هم دارم یکیش سوم راهنماییه یکیش هم ۵ سالشه بعد هر روز میگه نمیدونم چرا این همه فحش بهت میدم نمیری من فقط تحملش میکنم به خاطر بچه هام
تو رو خدا کمکم کنید دیگه ذله شدم از دسش

----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/192863

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****
تصویر به تو از دور سلام

سلام مجدد بر شما دوست عزیز

دوست عزیز؛ فرمودید که "زمانی که می فهمم با کسی حرف میزنه" متن سؤال اصلیتون رو که قبلا خوانده بودم، فکر میکنم حدود صحبتهاشون رو نوشته بودید؛ ولی الان توی متن نیست. نمیدونم والله!

ببینید در کل ارتباط چه حضوری چه مجازی با نامحرم ارتباط نامشروعه و مجوزی نداره؛ اگر هم طرفین متأهل باشند که دیگه بدتر و بقولا اقبح مِن قبیحه! (این مطلب رو همین اول گفتم که فکر نکنید میخوام رفتار شوهرتون رو توجیه کنم. و بگم اشکالی نداره.)

ولی بحث این هست که گاهی مردی روابط اجتماعی بالایی داره و در خانواده ای هم پرورش یافته که روابط باز و آزاد دارند، و روابط با نامحرم قبح خاصی پیشش نداره. بنابراین ارتباط و مکالمات و حتی شوخیهایی رو که با خانمها انجام میده؛ از روابط عمومی بالاش نشأت میگیره. وگرنه قصد دوستی و بقول معروف هوس بازی و خیانت و یا ازدواج موقت و مجدد در سر نداره!
19 سال هم گذشته شما غیر از گفتگو، رابطه دیگری ازش ندید. محبتش و رسیدگیش هم به شما کم نشده. خب اینجا رفتارش اگرچه یک خانم رو بعنوان همسر اذیت میکنه؛ ولی خطرناک نیست. 
بنابراین شما انرژیتون رو دارید در جایی هزینه می کنید که خطری براتون نداره!

مسأله بعد این هست که باید دید وقتی به پدر و مادر مرحومتون ناسزا میگه شما در مقابل چه برخوردی می کنید؟ آیا شما مقابله به مثل می کنید و یا باهاشون بحث می کنید؟! 
اگر اینجوری هست؛ که خب همین جر و بحثها، بداخلاقیهای ایشون رو تشدید و کش دار میکنه. پس باید روشتون رو تغییر بدید.
ولی یک موقع شما میگید من باهاش درگیر نمیشم و به هر روشی با ایشون صحبت کردم و پیش رفتم؛ در فضای آرام و صمیمی، زمانی که مثلا غذایی رو که دوست داشته واسه اش پختم، هنگامی که اعصابش آرام و با نشاط بوده مثلا خسته نبوده، زمانی که نیازش تأمین شده و... و... و همیشه از همه لحاظ حواسم به نیازهای همسرم بوده ولی از هر روشی وارد شدم، جواب نداده! 
خب؛ پس دیگه حرف زدن و ... جواب نمیده! اگر بتونید رگ خوابش رو پیدا کنید و از اونجا اقدام کنید؛ بهتر جواب میده.(اگرچه به اصلاح روش ایشون نمی انجامه ولی موقتاً ساکتشون میکنه.)

از طرفی باید بپذیریم که برخی آدم ها کلاً بداخلاقند. گاهی خودشون هم از اخلاق خودشون کلافه میشند. ولی بعلت ضعف بنیه روحی و یا حتی کمبود ویتامینها خیلی نمیتونن بر اعصابشون مسلط باشند و خودشون رو کنترل کنند. خب دیگه چاره ای نیست باید از کنار بداخلاقیهای ایشون رد شد.
ما هزار تا عادت و اخلاق بد داریم؛ ممکنه یکیش "بد دهنی" باشه!

خصوصا وقتی شما می بینید که در حال عادی همه چیز روی رواله و برای شما کم نمیگذاره؛ محبتش کم نشده؛ رسیدگیش رضایت بخشه و و و خب؛ با محاسبه نقاط مثبت و منفی ؛ میشه از ویژگی ها و نقاط منفیشون صرفنظر و چشم پوشی کرد.

البته اگر خیلی اذیتید و ایشون هم باهاتون همکاری میکنه به مشاور متعهد و خبره مراجعه کنید. 

ان شاء الله که بهترین و شیرین ترین روزها پیش روی شما باشه.

یاعلی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

با تشکر از شما این قضیه برای الان نیست که من بگم شوهرم تازه فهمیده من قبل از ازدواج اینا رو بهش گفتم فقط هم زمانی که من میفهمم با کسی حرف میزنه و بهش میگم چرا این کار رو میکنی شروع میکنه به حرف زدن دوسه رو قهره و جدا میخوابه بعد دوباره زندگی بر میگرده به روال عادی ولی من این رفتارا رو دوست ندارم میخوام کمکم کنید که حداقل این دعوا ها کمتر بشه شاید با کمتر شدن دعوا این حرفها هم از ذهنش پاک بشه به قول شما ۱۹ ساله داره میگه ولی عملیش نکرده کلا وقتی کار اشتباهی میکنه به روش بیارم یا از کنارش عبور کنم به روش بیارم دعوا میشه نیارم خودم نابود میشم بعد حرص میخورم طوری که حوصله بچه ها رو ندارم و هی میپرم به بچه ها

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر از پیگیری که شما انجام می‌دهید. ما امیدواریم که مشکلاتتان حل شود و شما در زندگی‌تان با یک مدیریت درست به خواسته به حقتان برسید.
سخن اول در این است که شما باید بدانید تغییر انسان‌ها آن هم در زمانی که خودشان طالب تغییر نباشند امر راحتی نیست و با یکی دو توصیه و راهکار ساده حل نخواهد شد.
به عقیده ما شما اول باید درباره پذیرش خودتان تصمیماتی بگیرید به این معنا که باید ببینید و بررسی کنید که آیا اگر این مشکل وجود داشته باشد و حل نشود آیا باز حاضر به ادامه این زندگی هستید؟ آیا اگر این مشکل وجود داشته باشد دائم نمی‌خواهید که بحث و مشاجره بابتش را بیندازید که اگر این‌گونه باشد جدایی بهتر از دعوا راه انداختن است که مشکلات را پیچیده‌تر می‌کند.
شما باید اول اصل مشکل را بپذیرید که همسر شما دارای این‌گونه روابط هست و با دعوا و مشاجره مشکل خل نخواهد شد و البته با قهرهای طولانی‌مدت که حقوق واجب همسر را نیز زیر پا می‌اندازد نیز مشکلی از مشکلات شما حل نخواهد شد.
بعد از تصمیم‌گیری برای ماندن یا رفتن که البته با استفاده از تکنیک سود و زیان به کمک یک مشاور، اگر تصمیم بر ماندن گرفتید و آن را سودمندتر برای خود دیدید باید مسیری دیگری را در پی بگیرید.
1.وظایف خود را کامل و درست انجام دهید و دراین‌باره کوتاهی نکنید.
2.دعوا و مشاجرات بی‌فایده را کنار بگذارید.
3.از خدا کمک بخواهید که صبر لازم را به شما بدهد تا حفظ آرامش کنید.
4.در تفریحات و برنامه‌های سالم و حتی فعالیت‌های مفید ورود کنید تا قدری از روحیه خود را به دست آورید.
5.عزت‌نفس خود را تقویت کنید. چراکه گناه یکی قرار نیست پای دیگری نوشته شود.
6.هیچ‌گاه به دنبال عادی‌سازی این روابط خلاف شرع و عقل نیستیم و منظورمان از دعوا راه نینداختن تائید کردن این روابط نیست بلکه در آن زمان‌ها باید سرسنگین و بی‌میل باشید و نگاه سنگین خود را حفظ کنید تا از این بابت بر ایشان فشاری وارد شود.
7.سعی نمایید که هیچ‌گونه آتویی دست ایشان ندهید که بتواند بر آن خرده بگیرد و در این رابطه آن قدر با صلابت باشید که به ایشان اجازه ورود به این مسائل داده نشود که بخواهد از شما خرده‌گیری کند و برچسب بزند.
8.در راستای تعهد به زندگی گام بردارید و اقداماتتان را جوری تنظیم کنید که علاوه بر تقویت عزت‌نفس،خودتان نیز با ارتباطی که با خدا و اهل‌بیت می‌گیرید از درون و بیرون احساس امنیت و قدرت نمایید.

همه این حرف‌ها یک طرف اما ما به طور کامل می‌دانیم که تحمل شوهری که روابط نامشروع دارد بسیار سخت است اما به‌هرحال ماندن در این زندگی باید قواعد خودش که همان دوری از مشاجرات و دعواهاست را داشته باشد.

با تشکر از صبر و حوصله شما

تصویر رضا...
نویسنده رضا... در

با سلام.

دو نفر از بزرگواران گفتی ها رو گفتن و شما هم اول همونها رو سعی کن انجام بدی.

در مرحله ی بعد باز هم سعی کنید با همون رهنمونها زندگی رو حفظ کنید

برای سومین بار هم عرض میکنم با توجه به توصیه های دوستان همین زندگی رو حفظ کنید راههای خوبی پیشنهاد دادن.

اما اگه واقعا نشد یعنی همه رو امتحان کردید ولی هیچ رقمه دیدید نمیشه.اول به فکر استقلال مالی باشید.به هر شکل که میتونید یه منبع درامد پیدا کنید..همسرتون رو هم در جریان بذارید.همین که یه درامد ثابت پیدا کردید جوری که دیدید میتونید یه خونه اجاره کنید  بشینید با همسرتون اتمام حجت کنید بگید بخاطر روابط با زنان نامحرم من میتونم طلاق بگیرم.چون قانون این موارد رو لحاظ کرده و یبار دیگه بگی طلاقت میدم خودم میرم برای طلاق اقدام میکنم.و واقعا هم اینکارو بکنید.اما قبلش هر چقدر براتون ممکنه از روابط نامشروعی که داره مدرک جمع کنید مدرکی که محکمه پسند باشه.و حتما با وکیل هم صحبت کنید .مشاوره های رایگان هست که تلفنی میتونید مشاوره بگیرید بهتون میگن دقیقا چیکار باید بکنید که بتونید طلاق بگیرید.گرچه این کار رو وقتی انجام بدید که دیدید همش میگه طلاق میدم و روی اعصابه اما عملا این کارو نمیکنه.که خودتون دست بکار بشید.راجع گرفتن حضانت بچه ها هم وکیل بهتون میگه چیکار کنید.

نهایتا وقتی مدارک اماده شد تحقیقاتتون رو هم انجام دادید.درامد هم داشتید.رسما برای طلاق اقدام کنید و حتی اگه وسطای کار دیدید نرم شده شما کوتاه نیا تا وقتی که برگه ی اجازه ی طلاق دستتون بیاد.اینجا که رسیدید باقیش رو دیگه فیلم بازی کنید یعنی وانمود کنید که میخوایید واقعا برای اجرای طلاق اقدام کنید.

اما اینکارو نکنید .به نظر بنده خیلی جلوتر از اینکه شما بتونی برگه ی دادگاهت رو بگیری ایشون بخودش میاد .یعنی همینکه ببینه شما از طلاق نمیترسی و اماده هستی پنجاه درصد اخلاقش درست میشه و وقتی ببینه خودت تصمیم به طلاق داری کلا اخلاق تندش میره و وقتی ببینه جدی جدی داری جمع میکنی بری و صحبت از اجرای طلاقه که به خواهش التماس میافته.

بعدش هم اگه خواستید یمدت کوتاهی برید یه اتاقی خونه ای جایی اجاره کنید یمدت هم از اون خونه دور بشید.خیلی خیلی بعیده که صد نفر برای وساطت نفرسته.هم بچه ها رو واسطه میکنه هم هر کس که دستش برسه رو میفرسته برای اشتی .یکم که حساب دستش اومد با کلی شرطو شروط برگردید خونه تون.

واقعیت اینه که این مرد دیده شما جایی نداری بری با خودش میگه هر جور دلم بخواد رفتار میکنم کجا میخواد بره.قطعا شما هزار جور دیگه از دست این مرد شاکی هستی ولی خب همه رو نگفتی.میشه حدس زد چجوری برخورد میکنه.که خدا بدادش برسه اون دنیا .حساب ظالم رو خدا به این سادگیا نمیگذره.اونم ظلم به کسی که هیچ پناهی نداره خیلی سنگینه.تعجبم از اینکه چطور تا حالا گرفتار بلا نشده.

البته بنا رو به این گذاشتم که شما از ترست بد دهنی نمیکنی و اذیتش نمیکنی که در اون صورت همه ی مطالب بنده رو فراموش کنید.در صورتی این پیشنهاد رو میدم که شما واقعا مظلوم واقع شدی .و الا داستان کلا عوض میشه.

راجع منبع درامد هم نگران نباشید.همین اگهی های فضای مجازی هزار جور کار برای افرادی مثل شما داره.وقت بذارید میتونید با همین گوشی که دستتون دارید کلی کار کنید و پول در بیارید.که دیگه بحث خارج شدن از خونه هم پیش نمیاد.میشه حتما میشه .خیلی ها این کارو میکنند .بدون اینکه ریسک کنید یا سرمایه نیاز داشته باشه یا خدای نکرده کار خلاف شرعی داشته باشه.کار قانونی و در منزل زیاده تحقیق کنید پیدا میشه.

همسرتون لازمه بخودش بیاد.زیادی .....

حالا به هر حال اول توصیه ی دوستان رو انجام بدید فعلا ان شاالله کار به اینجا ها نمیکشه.

ضمن اینکه اگه بر ظلمی که میشه صبر کنید لحظه لحظه ی ای که با اون مرد مدارا میکنید مثل جهاد در راه خداست و اجر زبادی داره.اجری که قابل مقایسه با نماز خوندن و روزه گرفتن نیست.شما خوب باش .ضرر نمیکنی 

تصویر به تو از دور سلام

بر دوست خوب ما؛ از طرف یک کاربر سلام

دوست عزیز؛ فرمودید 19 ساله دارید زندگی می کنید. آیا همسر شما از همان اول "دم و دقیقه میگفتن بیا طلاقت بدم"؟!

اگر از اول اینجوری بودند؛ اگرچه این گفتار و نحوه معاشرت پذیرفته نیست؛ ولی باید تا حالا به این اخلاقشون خو کرده باشید. وقتی آقایی 19 سال میگه میخوام طلاقت بدم ولی نمیده؛ درواقع از لفظ طلاق اراده معنا نمی کنه. یعنی به شکل حرف لغو بکارش میبره و دیگه چندان اهمیتی نداره! ببینید عزیز؛ آدمهای عصبی غالبا از کوره که در میرن، حرفهای لغو زیاد بزنند. ایشون اگر طلاق بده بود 19 سال صبر نمیکرد. پس جدی نگیرید. من مرد اینجوری دیدم که وقتی به خانمش میگفت بیا طلاقت بدم؛ همسرش میخندید. پس از 19 سال قلقها و رگ خواب ایشون باید دستتون اومده باشه؛ از انجام رفتارهایی که ایشون رو به لغوگویی میکشونه پرهیز کنید.

اگر که نه؛ مدتی هست که این پیشنهاد رو میده؛ و از زمانی که شما گذشته خودتون رو برای ایشون تعریف کرده اید؛ مدت زیادی گذشته؛ باید دید چی در زندگی شما تغییر کرده و چی سر جاش نیست که ایشون گذشته شما رو داره بهانه میکنه و حرف طلاق رو پیش میکشه؟! علتش رو پیدا کنید و اون رو اصلاح کنید.

ولی اگر شما مثلا پس از 18 سال زندگی؛ اسرار و اشتباهات گذشته تون رو براشون تعریف کردید و باعث شده که ایشون به فکر طلاق بیفته؛ یک کم ماجرا فرق میکنه و سخت میشه! اگر اینجوری هست؛ باید روحیه خودتون رو تقویت کنید و صحبتها و بدخلقیهای ایشون رو تحمل کنید و در جواب تمام بد خلقیها و بدقلقی ها مقابله به معکوس کنید. بهرحال ایشون همان فردی هست که روزی قلب و احساسش متوجه شما شده. بنابراین فرد سنگ دل و زمختی نیست. اینجا باید از اکسیر محبت بهره ببرید. یعنی جواب کج خلقیهای ایشون رو فقط و فقط با محبت خالصانه و بدون چشمداشت بدید.(اِدفع بالتی هی اَحسن؛ یعنی بدی را با نیکی دفع کن. "سوره فصلت، آیه 34") تا حدی که بتونه ذهنا و عقلا با خودش کنار بیاد. چون الان ایشون با خودش دچار دوگانگی شده. چون به زعم ایشون زنی رو که دوست داشته و سالها باهاش زندگی کرده؛ تازه فهمیده کی و چکاره بوده! (عذرخواهی میکنم. ولی واقعیت اینه) و شما باید این ذهنیت اشتباه رو اصلاح کنید. و راهش این هست که با بزرگواری از کنار بی حرمتی ها و کم مهری های ایشون بگذرید که کم کم در ذهنش ذهنیت جدیدی شکل بگیره که "همسر من همانست که قبلا فکر میکردم و گذشته او چیزی از پاکی و صداقت او کم نکرده!"

شما میتونید از بچه هاتون هم به نحو مثبت بهره بگیرید. به این نحو که بنحوی که همسرتون به چشم ببینند از بچه ها بخواهید که به پدر محبت و احترامی بیش از گذشته داشته باشند. این باعث میشه که ایشون در ذهنش صلاحیت شما رو برای مادری رو هم تأیید کنند. 

اگر کارتون رو بتونید درست انجام بدید؛ کم کم دید اشتباهی که در موردتون پیدا کردند، اصلاح میشه و به حالت قبل برمیگرده! منتها شما نباید به ایشون التماس کنید که باعث میشه در ذهنش تقویت منفی بشه. بنابراین از موضع ضعف برخورد نکنید. بلکه پر توان و پر قدرت و با قوای روحی بیشتر از گذشته همسر و مادری بهتر از گذشته باشید.

آرزو دارم که روزهایی که پیش رو دارید؛ همان روزهایی باشد که آرزو دارید. 

خوشبختی و سرافرازی زنان سرزمینمان آرزوی دیرینه ماست. 

یاعلی

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه می توانیم با تخصصمان شما را در حل مشکلتان یاری دهیم خدا را شاکریم.
مشخص است که شما در شرایط سختی گرفتار شده اید که برون رفت از آن کار آسانی نیست. آنچه ما به دنبالش باید باشیم این است که شما را تا جای ممکن از نقطه ضعف به سمت قوی شدن سوق بدهیم چرا که به دلیل داشتن بچه همان طور که گفتید گزینه طلاق را برای خود مسدود می بینید. البته ذکر این مطلب هم لازم و ضروری است که تا زمانی که مسیرهایی برای تقویت شما و نهایتا مدیریت شرایط وجود داشته باشد گزینه طلاق نباید مطرح گردد.
در علت شناسی مشکل مشخص است که بخشی از ماجرا به همان بی پرده صحبت کردن شما درباره روابط قبل از ازدواجتان بازگشت دارد که در اینجا باید همه اسرار خود را فاش نمی کردید و یا لااقل جزییات آن را بیان نمی نمودید چرا که شما به هر حال این روابط را هر دو قبل ا ازدواج داشته اید  و خودتان با هم دوست بوده اید. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.
نکته دیگری که لازم و ضروری است بدان پرداخته شود، صحبت در باب تامین نیاز همسرتان است و در این جا باید پرسیده شود آیا همسرتان از لحاظ جنسی در کنار شما تامین بوده است و آیا شما به حد نیاز او در این باره همراهی کرده اید؟ برای مردان داشتن همسری که در عین نرم خویی مقتدر باشد و واداده نباشد و در مسائل جنسی نیز همراه خوبی باشد بسیار اهمیت دارد. ما پیشنهاد اولمان علت شناسی ماجراست که ببینید این رفتارهای خلاف اخلاق و جسورانه را از کجا پیدا کرده است؟ آیا از همان ابتدا این رفتارها را داشته است یا بعدا پیدا کرده است که اگر فرض دوم باشد شما باید کنکاش کنید و با همین نکاتی که گفتیم آن را بیابید.
نکته دیگر که ممکن است همسرتان را به سمت مخالفت جدی با شما بکشاند غیر از بحث اقتدار، محبت داشتن، تامین نیاز جنسی، توجه به مساله کنترل گری است که هر میزان همسرتان را بخواهید تحت کنترل در آورید بیشتر او را از خود دور ساخته اید.

به هر حال برای اینکه بتوانید قدری از این فشار بکاهید نکات زیر را رعایت نمایید: (گرچه که برای بررسی های بیشتر و راهکارهای جزئی تر بی نیاز از دریافت مشاوره از یک مشاور امین و کارآزموده نیستید)

1.نیازهای همسرتان را بشناسید و در حد توان به درستی آن را انجام دهید تا هم وجدانتان آرام باشد و هم تا جای ممکن بهانه به دست او ندهید.
2.در زمانهایی که آرامش حاکم است و او شرایطش را دارد با او وارد گفتگو شوید و در فضایی آرام احساستان را بدون هیچ گونه قضاوت به او منتقل نمایید. مثل اینکه من وقتی فلان موضوع را می بینم ناراحت و غمگین می شوم...
3.حالتهای التماسی وابسته ساز را کنار بگذارید و در سمت مقابل کنترل گر و تحکم کننده نیز نباشید.
4.سعی کنید برای خودتان اهداف جدید و لذتهای صحیح مهیا سازید و در کنار کارآمدی و افزایش عزت نفس توجه داشته باشید که بیش از پیش روحیه خود را از دست ندهید.
5.از واسطه های مطمین دارای نفوذ البته به صورتی که از طرف خودشان وارد عمل شوند نیز میتوانید بهره بجویید.
6.وارد دنیای او شوید و در قسمت هایی که گناه وجود ندارد با او همراهی کنید مثل اینکه در مسائل کاری و اموراتش به او کمک دهید. مردها از اینکه به آنها اهمیت داده شود لذت بسیاری می برند.
7.همه کارهای او که اشتباه نیست در برابر کارهای درست ایشان تشکر و قدردانی را فراموش نکنید.
8.بدانید که با خدا بودن و ارتباط به او برای حل مشکلات لازم و ضروری است و هیچ عملی در این دنیا گم نخواهد شد و هر حقی از شما ضایع شده باشد خداوند حتما در آینده برای شما جبران خواهد کرد به شرط اینکه به او رو بکنید و از او کمک بخواهید.

زندگی شما می تواند خوب سپری شود ولو به اینکه سخت باشد.

با تشکر از صبر و حوصله شما