طلب آب از دشمن توسط امام حسین(ع)

10:53 - 1399/11/02

سوالات کاربران:

سلام وقتتون بخیر
ببخشید یک شبه ای که در فضای مجازی برادرم دیده بودن این بود که چرا امام حسین علیه السلام از خداوند طلب آب نکرد از دشمنان طلب کرد؟

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/157750

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

از اونجا که فرمودید برادرتون این شبهه رو دیده از شما پرسیده این حس در من ایجاد شد که برادرتون کم سن و سال هستند.

ببینید یک معلم وقتی از دانش اموزی که درس بلد نیست، درس میپرسه. انقدر سوال میکنه تا بالاخره اون شاگرد به سوالی که بلده جواب بده که بتونه بهش یک نمره قبولی بده.

معلم خودش جوابها رو میدونه برای این نمی پرسه که به جواب برسه. (امام حسین با یک روز اب نخوردن میدونه که از تشنگی نمی میره)

معلم اصلا میتونه بره از توی کتاب جوابها رو خودش بخونه (مثل اونجا که فرمودید امام حسین ع میتونست اب رو از خود خدا بخواد)

معلم میتونه به همون دانش اموزانش که قبول شدند اکتفا کنه و این دانش اموز رو هم تجدید اعلام کنه. ولی اینکارو نمی کنه چون دلسوز همون دانش اموز ضعیف هم هست. (امام حسین ع میتونست به نجات و فلاح همان یارانش اکتفا کنه و اون دشمنان رو بگذاره به درک واصل بشند؛ ولی اینکارو نمی کنه . چون امام دلسوز هدایت همه است).

امام حسین ع بارها با عمر بن سعد دیدار میکنه که شاید ایشان را از جنگ منصرف بکنه. 

اولین نفری که راه رو بر امام حسین ع بست حر بود. وقتی حر به پسرش گفت میخوام برم به امام حسین ع بپیوندم، پسرم بیا دست منو بگیر و ببر پیش حسین، من خجالت میکشم. تو بیا منو ببر که چون تو پسر من هستی امام حسین ابروی پدر رو پیش پسر نمی بره. پسرش بهش گفت برو بابا دلت خوشه. چی با خودت فکر کردی؟ تو با اون همه دلهره ای که به دل زنان و اهل بیت ع انداختی، امام حسین ع حالا میاد تو رو ببخشه؟ وقتی حر از پسرش ناامید شد خودش تنها میاد. همین که به امام حسین ع میگه "هل تری لی من توبه"؟ (ایا توبه مرا میپذیری) امام درنگ نمی کنه. فورا استقبال میکنه. و وقتی در همان ساعت میره میجنگه و شهید میشه؛ امام حسین ع مثل کسی که هیچ کدورت و دلخوری ازش نداشته در موردش حرف میزنه میگه "انت الحر کما سمتک امک". (تو واقعا ازاده ای همانجوریکه مادرت اسمت رو حر گذاشت). با اینکه همین حر مستحق "ثکلتک امک"(مادرت به عزایت بنشیند) امام شد. همین جمله هم بنوعی دعاست و نفرین نیست. امام با این جمله میخواهد به حر بگوید مرگ برای تو بهتر از این شقاوتی است که خودت برای خودت داری رقم میزنی!

چرا امام سریع گذشت میکنه؟ ایا امام نعوذ بالله انسان دم دمی مزاجی بود؟!!!!! قطعا خیر. 

امام واسطه خیر و هدایت مردم است. قرار نیست با اسباب غیر عادی همه رو هدایت کنه. باید زمینه پیدایش اختیار اونها رو فراهم بسازه تا خودشون راه خیر و صواب رو انتخاب کنند. و اب خواستن حسین ع از دشمن در واقع دستاویزی است برای هدایت آنها.

اب درحادثه عاشورا بهانه است. ما درسهای عاشورا رو یاد نگرفته ایم. اب موضوعیت خاصی نداره. انچه مهم است هدایت نسل بشر است. نه تشنگی یارانی که در کمتر از چند ساعت شهد شهادت رو مینوشند. 

یادم هست استاد گرانقدری داشتم میفرمودند: شبی علامه مجلسی (به گمانم) میاد با گریه و تضرع گرداگرد حرم امام حسین ع رو طواف میکنه و میگه حسین تو انقدر مهربانی که امدم بهت بگم فقط تو را بخدا دیگه یزید را ان دنیا نبخش.

امام ؛ امام است واسطه هدایت خلق. باید از همه ظرفیت ها (ولو اب خواستن) برای هدایت مردم استفاده کند. و به این ترتیب خاصیت دیگری که دارد اینست که حجت هم بدینوسیله برمردم تمام میشه و دیگر بهانه ای دست کسی نمی افتد.

 

ان شاء الله که عزیزم شما و برادرتون مستحق شفاعت حسین ع باشید. امین

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما.
ببنید دوست عزیز امام مظهر رحمت الهی است و باید تمام تلاشش رو بکنه تا مردم هدایت بشن، یعنی هر کاری میتونه باید انجام بده که همه مردم و لو دشمنان، هدایت بشن حتی اگر به کشته شدن خودش بیانجامه؛ بر این اساس وجود نازنین اباعبد الله الحسین(ع) در روز عاشورا بارها با دشمنانی که برای کشتن او آمده بودن صحبت کرد و تلاش کرد که مردم رو هدایت کنه، در این بین هم برخی مثل حر هدایت شدن و به سپاه امام پوستن.

اما چرا امام از سپاه دشمن طلب آب کرد، امام که بچه نبود، و می‌دونست بالاخره یه ساعت دیگه به شهادت میرسه، لذا آب بخوره یا نه که براش فرقی نداشت، پس چرا از دشمن هی طلب آب میکنه؟؟ علتش اینه که میخواد اگر کسی یه ذره ترحم و مهربانی در دلش هست، به حرکت در بیاد و برای رفتن آب حرکت کنه و هدایت بشه، چون کمک به امام معصوم باعث هدایت میشه و همین طور هم شد و نوشتن دو نفر برای آوردن آب رفتن و در گودی قتلگاه آب آوردن و وقتی چشمشان به چشم حضرت افتاد، هدایت شدن و برگشتن و با سپاه عمر سعد درگیر شدن و شهید شدن، لذا هدف حضرت هدایت بود، همین که میفرماید برای من آب بیاروید یا یه جرعه آب به من بدهید، صدای ناله حضرت به گوش برخی می‌رسید و در بین اونا اگر کسی بود که یه ذره در دلش رحم و مروت بوده تکون می‌خورد و به امام کمک می‌کرد و این یعنی هدایت شدن.

لذا طلب آب از دشمن به معنای ذلت و زبونی و خفت امام نیست، بلکه تلاش امام است برای هدایت کردن دشمنان خودش.