عاشقانه دوستش دارم

01:27 - 1393/03/19

سلام

پسری هستم 26 ساله دو ساله دارم کار میکنم و تو محل کارم علاقه به دختر خانمی شدم که 6 ماه از من بزرگتره

از لحاظ عقاید و سلایق خیلی شبیه همیم، هر دومون از خانواده مذهبی و علمی هستیم

حقیقت اینه که تو این 26 سال تا حالا از دختری خوشم نیومده، اهل دوستی با جنس مخالف اصلا نیستم، برا خودم قوانینه خاصی دارم، آدم خیلی فعالی هستم، اهل ورزش، تیپ روز، گردش و تفریح، خوش اخلاق، برا خودم قانون گذاشتم که فقط از یه دختر خوشم بیاد و با اون ازدواج میکنم، حقیقتا نجابت برا من و خونوادم خیلی مهمه و خیلی بهش پایبندیم

بی تجربگی منم برام دردسر ساز شد

برا اولین بار تو یکی از پروژه های شرکت با هم کار کردیم، و باعث تا با هم بسیار صحبت و آشنایی بوجود بیاد، خودشم دختر خیلی سنگین و مودبیه و تا خالا با پسری انقدر راحت صحبت نکرده بود، از رو شناختی که رو من داشت بهم خیلی نزدیک شد حتی ساخت پروژه ارشدش رو من براش انجام دادم، علاقه ای دو طرفه بینمون بوجود اومد و واقعا فهمیدم این همون کسیه که میخواستمش

از روی بی تجربگی و بدون راهنمایی از خانواده و دوستی، خودم رفتم دانشگاهش و ازش خواستگاری کردم

اونم با میل کامل گفت اجازه بدین با خانواده مشورت کنم و نتیجه اش رو بهتون بگم ولی ازتون برای جواب فرصت طولانی میخوام تا خوب فکر کنم

منه نادان هم به خاطر عجولی خودم خیلی روش فشار آوردم و همش منتظر جواب بودم، تا اینکه ازم خسته شد و بهم جواب رد داد

من هم که واقعا از تمام وجود دوستش داشتم یعد از 3 ماه برای دومین بار ازش خواسنگاری کردم و برای روز تولدش هدیه ای خریدم! باهاش یک ساعتی صحبت کردم چون دختری هست که نمیتونه حرفشو زمین بندازه هدیه رو نگرفت و گفت فکر میکنم بعد هدیه رو ازت میگیرم، منه احمقم فرداش هدیه رو گذاشتن توی میزش که برش داره! وقتی هدیه رو دید فوق العاده ناراحت شد و بسیار منو دعوا کرد و گفت دیگه هیچ وقت بهم فکر نکن. فقط خودمو ناسزا دادم که چرا بی فکر کاری انجام میدم

بعد از اون قضیه 3 ماه اصلا با هم صحبت نکردیم، من داشتم عذاب میکشیدم بعد از اینکه رفتم مشهد براش سوغاتی گرفتم بهش دادم، اولین راه شد برای صحبت با همدیگه الان با هم خوب شدیم و راحت صحبت میکنیم، طوری که باهاش صحبت میکنم مشتاقانه باهام صحبت میکنه

قبول دارم خیلی بچگانه رفتار کردم، مادرم میگه بخاطر بی تجربگی که تا حالا تو این مسائل نبودی بچه بازی در آوردم، الان دارم فقط مطالعه میکنم که راه درست چیه؟

ولی با اینکه یک سال از علاقه ام بهش میگذره، هنوز عاشقشم و بخاطرش رفتاری میکنم که اذیت نشه، چون احساس میکنم خیلی اذیتش کردم

حالا اذتون میخوام به من کمک کنید تا بتونم بهش برسم، چون واقعا از تمام وجود دوستش دارم

اگه موقغیتش پیش بیاد بازم میرم خواستگاری چون وافعا نمیتونم فراموشش کنم

ازتون میخوام راهنمایی کنید: راه درست خواستگاری رو بهم بگین؟ چطوری خواستگاری کنم؟ آیا بازم امیدی هست؟  با این همه اتفاقات آیا بازم میتونم برم خواستگاری؟

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/30810

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر 8588
نویسنده 8588 در

سلام .ازینکه پسری مثل شما هنوزم هست خوشحالم.ببخشید من رک حرف میزنم.رفتار دختر خانم دلایل زیادی از جمله دلایلی که دوستان مطرح کردن میتونه داشته باشه. ولی بنظر من چون دختر خانم متوجه شده که هرچقد اذیتتون کنه شما بازم ول کنش نیستید داره گربه رو دم حجله میکشه که بعد این حرفاشو پیش ببره البته اشتباه میکنه.بنظر من شما یه مدت کمتر بهش علاقه نشون بدید و سعی کنید حواستون بیشتر به کارتون باشه قول صد در صد میدم خودش پیگیر میشه.شما اگه حقیقتا اینو قبول کنید که دخترای دیگه هم هستن حتی بهتر ازون اونوقت ناخوداگاهدوست داشتنتون نسبت به اون دختر از حالت افراطی خارج میشه و اینو دختره حس میکنه. اونوقت اونه که پیگیر میشه

تصویر mazhararamesh

برادر خوبم

ما همگی به ایمان و اراده شما و اینکه قصدت فقط ازدواج هست افتخار میکنیم

به هرحال خودت رو سرزنش نکن و از مسیر درست خانواده هرچه زودتر به خواستگاری برو

بنده مخالف اینم که از طریق یه همکار این موضوع به خانواده دختر مطرح بشه به هرحال فردا اگه جواب منفی بود یا مشکلاتی سر راه بود به اداره کشیده نشه و یا تغییر کار و ...

احتمالا یه شرایطی توخونه دختر حاکم هست که هنوز اون موضوعات حل نشده و تا حل نشدن اون موضوعات و جواب قطعی توام با آرامش دختر، شما زیاد اصرار نداشته باش بزا زمان موضوع رو حل کنه، تا محیط وصلت مهیا برای ازدواج بشه

 

 

تصویر mazhararamesh

در مورد بزرگ بودن سن دختر یقینا با یک مشاوره ازدواج و خانواده صحبت کنید و موضوعات و معیارها و شرایط رو بررسی کنید حتما

تصویر mohammadsina0611

در این مورد قبل از خواستگاری، زیاد فکر کردم

خوانوادم مخالف بودن، از اونجا که اون خانم محاسن زیادی داره منم این مورد رو فاکتور گرفتم

مادر و پدرم با این قضیه کنار اومدن، گفتن مهم خودتی مهم اینه که از ته دل دوستش داری، و هوسی وجود نداره که در آینده به مشکل بر بخوری

مادر بزرگم 2 سال از پدربزرگم بزرگتره ولی با ثمره 8 فرزند 60 ساله عاشقونه کنار هم زندگی میکنن منم که تا حالا دعواشون رو ندیدم :)

 

تصویر oghab
نویسنده oghab در

از روي با تجربگي شماره خونشو بگير و بده به مادرت.

به همين راحتي.
 

تصویر negin90
نویسنده negin90 در

سلام

پیشنهاد من اینه  به جای تحلیل رفتار متقابل و .....زودتر از طریق خانواده و بزرگتر ها پیگیری کنید. چون اینطوری قضیه معلوم میشه  و زودتر از این برزخ نجات پیدا میکنی. فقط اینو بدون اگه خانوادت اقدام کردند و به هر دلیلی نشد دیگه فلسفه بافی و اگه این کار میکردم و اشتباه کردم و ...... اینا رو تمومش کن و با این تفکر که این اولین و آخرین دختر دنیا نیست بگرد دنبال یک مورد مناسب برای ازدواج.

موفق باشید
 

تصویر cosar
نویسنده cosar در

سلام

افرین و احسنت به شما به این دلیل که برای خودتون قوانین خاصی دارین و طبق اصول حجب و حیا رفتار میکنین. و افرین که خوش اخلاقید. .....اما شما در کل متنی که نوشتید خیلی برای خودتون الفاظ نابه جا به کار بردین. انسان جایز الخطاست شما انسانی و حق اشتباه کردن داری. اینم بگم هیچ ادمی رو زمین به غیر از ائمه اطهار ما کامل نبودند. از این به بعد به جای توبیخ  و سرزنش خودتون از قبل با برنامه از پیش تعیین شده پیش برید که  جای پشیمانی و افسوس باقی نمونه.

شما خودت رفتی خواستگاری اقدام به دوستی نکردین و یا سو نیت خاصی نداشتین که  بخواین ناراحت باشید.و اون هم متقابلا در برابر احترام شما با ابراز ادب فرصت خواسته. پس تا اینجا اشتباهی نکردین. اما اگه به عهده والدین میزاشتین مطابق اوضاع و احوال میشد.{رسمی تر بود}

عجله ای که دراقدام به خواستگاری به خرج دادین خودش میتونه نشون دهنده علاقه واقعی و میل به ازدواج زودتر باشه.

بله پس از این جریانات امید به خواستگاری هست. شما فقط به خدا توکل کنید...در مرحله اول با خانواده مطرح کنید که برای  صحبت های اولیه با والدین دختر اماده باشند. فقط دیگه سراغ دختر خانم نرید.به جای چیکار کنم چیکار نکنم شمارشونو  از اشنایان بگیرید و با خانواده تشریف ببرید.

خیلی از رفتارای تند دخترا همون طور که  سانی جان فرمودند دلیل بر علاقه اونها نسبت به پسره.و شاید به خاطرخجالت یا اماده نبودن  تند رفتار میکنن.

پس زود قضاوت نکنید  و با امید به خدا  اماده بشین که  در اولین دیدار با خانوادشون چطور رفتار کنید....

خدا سه تا جا بنده هاشو  خیلی بیشتراز قبل همراهی میکنه  یکی زمان بچه دار شدن .....دومی دانشگاه رفتن....و سومی ازدواج.  

تصویر a3tila3t0nat0

سلام

اینجور که شما توصیفشون کردین بنظرم ایشون هم به شما علاقه دارن منتهی خجالت می کشن ازتون!!! بله درست خوندین ازتون خجالت میکشن.شاید باورتون نشه ولی بعضی از دخترا برای اینکه استرس خودشونو پنهان کنن از شیوه تدافعی استفاده می کنن.خودم به شخصه یه مورد رو میشناسم که دارم میگم.اون دفعه اولی هم که بهتون جواب رد دادن هم به این دلیل بود که دودل بودن یا شاید روشون نمیشده که چطوری این موضوع رو با خانوادشون درمیون بذارن و دنبال راهی میگشتن ولی شما امان ندادین.ببینید این تنها دوتا دلیله که به ذهنم میرسه شاید دلیل دیگه ای برای خودشون داشته باشن.

 

ایشونم 100% به شما علاقه دارن چون اگر غیر ازین بود اصلا جواب سلامتونم نمیدادن.

پس تا اینجا مطمئن شدیم که به شما علاقه دارن منتهی از شیوه خواستگاری شما خوششون نمیاد.شما باید تغییرش بدین.

بهترین راه اینه که شما خودتونو کنار بکشین و بذارین قضیه از طریق خانواده پیش بره.بهتره از یکی از دوستانشون شماره تماس منزلشونو پیدا کنین(به هیچ وجه از خودشون شماره نگیرین)بعد شماره رو بدین به مادرتون تا قرار یه جلسه خواستگاری رسمی رو بذارن.اینطوری هر جوابی که به شما بدن مطمئن میشین که بخاطر اشتباهات شما نیست و زودترم ازین عذاب خلاص میشین.از یه طرفم خانواده ها باهم آشنا میشن و نظرشونو میگن.بهتر از اینه که شما جواب مثبتو از دختر بگیرین بعد یکی از خانواده ها(یا خانواده شما یا خانواده ایشون)بگن که راضی نیستن.

 

انشاالله که همه چی بخیر و خوبی تموم میشه

تصویر mohammadsina0611

ممنون از راهنماییتون

منم همین حس رو دارم که علاقه ای بینمون هنوز هست

ولی اینم بگم بدلایلی که بهم نگفت پدرشون اصلا راضی به وصلت نیست، حتی پیشنهاد اینکه با پدرش صحبت کنم رو دادم ولی قبول نکرد

ولی خدا رو شکر یه نفر هست که بهشون خیلی نزدیکه و فردی معتبر و سرشناس تو خانوادشون هست، ایشون مدیر فنی شرکته که مثل پسرش هوامو داره و منو خیلی دوست داره

میخوام اگه فرصتش بدست اومد از طریق ایشون اقدام کنم

مادرم هم کاملا موافق هست، فقط زمانش رو بهم سپردن، هر وقت آماده بودم  اقدام کنیم

تصویر cheshm
نویسنده cheshm در

سلام ماجراي شماروخوندم

خيلي خانم بدرفتاركرده چون بايه دست شمارودعوت كرده وبايه دست ديگه بهتون سيلي زده

يعني چي ؟بي تجربگي

اون دخترازخداش باشه كه ارتباط دوستي باهاش نخواستي وبراي زندگي خواستيش

ببين چقدرتوتصميم گيري عجوله كه اول ميگه نه بعديه مدت ميگه اره

يعني چي ؟

واقعا اگه حرفش نه بود اصلاديگه ارتباط برقرارنميكرد باشما

درضمن اگرهم جوابش مثبت هست خيلي خوب ميتونه ازاين صميمت بينتون هست استفاده كنه

قرارخواستگاري و...روبزاره

برادرخوبم كاري نكن كه فرداخودت ضربه بخوري

توهمه عشقها كه قرارنيست خانم ضربه بخوره

من خيلي هاروتواطرافم ديدم كه موردبي توجهي قرارگرفتن تو اوج عشق وعلاقه

حتي طرف باورش نميشد

شماهم تاكاربه جاهاي باريك ترنكشيده

حتماحتما بامادرمهربونت صحبت كن

قضيه روجدي بگير