سلام
من عاشق یکی از استادام شدم که همجنسمه و هردو دختریم و نسبت به بقیه استادام سنش کمتره .
قضیش اینجوریه که من وقتی رفتم دانشگاه زیاد مثل اونجوری که توی دبیرستان درس خون و با تلاش بودم درس نمیخوندم و کلا ی جورایی واسم دیگه مهم نبود ولی وقتی چند ترم بعد با این استادم کلاس داشتم و انقدر عالی درس میداد که کم کم خودمو پیدا کردم و شدم همون آدمه پر تلاش سابق و انقدر اون ترمو خوب درس خوندم که شاگرد اول دانشگاهمون شدم ولی واقعا عاشقش شدم.
به استاد تقریبا نسبت به بقیه دانشجوها نزدیک ترم ولی آخه بخدا نمیدونم چیکار کنم خیلی دوسش دارم نمیدونم اگر بهش بگم ممکنه جوره دیگه ای برداشت کنه و فکر کنه ادم ناپاکی هستم با افکار منحرف یا اینکه باعث بشه نظر همه راجع بهم تو دانشگاه تغییر کنه و نتونم سرمو بلند کنم
واقعا نمیدونم چیکار کنم میترسم اخر سر سرمو به باد بدم یا اینکه دوباره از تحصیل نا امید بشم و یک دفعه افت کنم تو اوج توروخدا کمکم کنید من فقط میخام باهاش صمیمی بشم و تو کارا و پروژه ها کمک کنم فقط میخام همیشه مثل یک دوست کنارم باشه اونم ادمی ایست که خودش و بگیره مثل بعضی استادا ولی من تا به الان خیلی مودب رفتار کردم با اینکه چندین بارم تو تعارفات بهم گفته راحت باشم ولی میترسم از اینکه یک دفعه با گفتن اینکه بهش علاقه دارم یا ی رفتار صمیمی ناراحت و دلسردش کنم و دارم واقعا تو عشق میسوزم ...
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
حالا نمیخواید برید باهاش رابطه جنسی برقرار کنید که!!!
اصلا لزومی ندارد بگید من علاقمند شما هستم و ...
بگید مثلا برای پروژه کارشناسی میخوام با شما کار کنم و از تجربه شما استفاده کنم. چه موضوعاتی دارید و .....
البته بعد از این کم کم باید این حستون رو بهش کم کنید وگرنه اگر بشه استاد راهنمایی شما و هر روز بخواهید ایشون رو ببینید و همچنان حس داشته باشید،کار به جاهای باریک شاید بکشه!
خب چه لزومی داره بهش بگید عاشقشید و بهش علاقه دارید و جوری حرفتون رو بیان کنید که هم خودتون رو هم اون بنده خدا رو بترسونید.
خیلی راحت بهش بگید من از وقتی انرژی و انگیزه و هدفمندی شما رو در تدریس دیدم انگیزه گرفتم و هدفمو که گم کرده بودم بدست آوردم. دوست دارم توی پروژه ها و ... کنارتون باشم و هر کاری میتونم انجام بدم.
با سلام و عرض تشکر از اعتمادی به کارشناسان سایت رهروان ولایت دارید.
از منظر روان شناختی پاسخی به سوال شما می دهیم و آن پاسخ این است که هر عملی را که انسان با میل و رغبت و کشش شدید در بیرون انجام می دهد برای رفع نیازی است مثلا انسانی که جویای آب است لابد در درون خود تشنگی و نیاز به آب را احساس می کند که به دنبال آن است. گر چه که شما در ابتدای دوره جوانی قرار گرفته اید و تا حدودی این علاقه ها از نیاز پیوندجویی شما ناشی می شود اما در بحث علاقه شدید به همجنس نیز ممکن است در ظاهر اخلاق، تیپ ظاهری و رفتار خوب او موجب جذب شما به ایشان شده باشد اما اگر منظور شما از رفتارهای صمیمی، رفتارهایی باشد که پایه جنسی دارد و در ذهن و فکر شما این رفتارها مرور میشود مثل علاقه به بوسیدن و بغل کردن و... که فراتر از رفتارهای رسمی است باید توجه داشته باشید که معمولا در لایه های زیرین این افکار و رفتارها خبر از نیاز جنسی هم می دهد و چون شما فرد دارای ضابطهای هستید خودتان قبول نمیکنید که با جنس مخالف این نیاز را تأمین نمایید بنابراین به صورت ناخواسته تأمین این نیاز به وسیله جنس موافق صورت می پذیرد. به عقیده ما این مساله بیان گر یک نکته است و آن نکته این است که کم کم باید خود را آماده ازدواج کنید و در این مسیر گام بردارید و برای ما کاملا مشخص است که افرادی با شرایط شما وقتی ازدواج می کنند اینگونه کشش ها و افکار مربوط به آن، از ذهن و دلشان پاک میشود.
برای مطالعه بیشتر مطالب زیر را نیز مشاهده نمایید
عشق فراوان به همجنس . روم نمیشه بغلش کنم
عشق به همجنس
وابستگی عاطفی به همجنس
تقریبا همین جواب رو کارشناس چند روز پیش به یکی دیگه هم داده بود!!
با سلام. سوال شما در نوبت پاسخگویی قرار گرفت