علل غیبت امام معصوم

08:18 - 1393/11/22

 آيا اينكه امام زمان غائب هستند و در حال حاضر ما هيچ معصومى كه بتوانيم در كنارشان از آنها فيض ببريم نداريم ولى در صدر اسلام و بقيه دوران يك يا چند معصوم حضور داشتند نوعى بى عدالتى خدا محسوب نمى شود؟ اين سوال را در ضمن مطالبى بررسى و پاسخ مى دهيم

مطلب اول: اين سوال باز گشت به اين سوال دارد كه امام غايب چه آثارى دارد؟ و چگونه مى شود از وجودش منتفع گشت؟ اگر اين موضوع روشن گردد شبهه وارده در اين سوال خود به خود مرتفع مى گردد. لذا ابتدا اين مطلب را بررسى مى كنيم:

آثار وجودى و هدايتى امام عصر (عج)

1 زندگى انسان و جهان رهين وجود امام عصر (عج) است، زيرا امام (ع) انسان كامل است. و انسان كامل فلسفه خلقت جهان است. بنابراين، اگر امام وجود نداشته باشد خلقت انسان و جهان بدون غايت و فلسفه حكيمانه خواهد بود، و فعل عبث و غير حكيمانه بر خداوند روا نيست. در برخى از ادعيه آمده است.

بيمنه رزق الورى و بوجوده، يثبت الأرض و السماء. به يمن و بركت امام معصوم است كه موجودات رزق داده مى شوند و به وجود حضرتش است كه آسمان و زمين ثابت و پايدار است و در روايات بسيارى آمده است: «اگر حجت وجود نداشته باشد، زمين بر اهلش خشم خواهد گرفت.»

اين مطلب كه انسان كامل فلسفه خلقت است، و اين كه امام انسان كامل است، در فصل ششم كتاب (امامت در بينش اسلامى ربانى گلپايگانى) بررسى شده است. طالب حقيقت را به آن ارجاع مى دهيم.

2 وجود امام، با صرف نظر از امامت سياسى او، لطف است، و لطف از سوى خدا واجب است. بنابراين، وجود امام از سوى خدا واجب است. لطف بودن وجود امام در فرض مزبور به اين جهت است كه اگر چه افراد امام را نمى‏ع‏بينند، ولى او از حال افراد آگاه است و پرونده اعمال آنان به او عرضه مى‏شود. بدون شك چنين اعتقادى در زندگى افراد نقش تربيتى دارد، و با توجه به اصل اختيار آنان، اين اعتقاد نزديك كننده به سوى طاعت و دور كننده از معصيت مى باشد. البته، هر گاه امام از ديدگاه افراد پنهان نباشد و آنان او را ببينند و بشناسند، نقش تربيتى امام بيش‏تر خواهد بود، ولى اين كاستى به وجود امام باز نمى‏گردد بلكه ناشى از عصيان مردم است. و اين كه آنان زمينه حضور و زعامت سياسى امام را فراهم نساخته‏اند تا از لطف بودن امام به صورت كامل بهره‏مند گردند.

اشكال: با اعتقاد به وجود خداوند و اين كه او از افعال انسان در آشكار و پنهان آگاه است، نقش تربيتى مترتب بر وجود امام، با اعتقاد ياد شده حاصل مى‏شود و ديگر به فرض وجود امام نيازى نخواهد بود.

پاسخ: تأمل در حالات روانى انسان و نيز شواهد تجربى بيانگر اين است كه حتى انسان‏هايى با ايمان، در مورد افراد بشر، به ويژه انسان‏هاى الهى و وارسته، احساس شرم و حياى بيش‏ترى دارد، و هر گاه بدانند كه آنان از گفتار و رفتار آنها آگاهند، اين باور نقش بازدارندگى مؤثرى در زندگى آنها دارد. وقتى از لطف بودن امام سخن مى‏گوييم، وضعيت روحى و روانى و ذهنى افراد متعارف بشر را در نظر مى گيريم، و كسانى كه باور دينى آنان نسبت به خداوند در سطح بسيار عالى قرار دارد را ملاك قرار نمى دهيم. انسان‏هاى معمولى اين گونه‏اند كه در خوددارى از كارهاى ناروا نسبت به همنوعان خود و به ويژه افرادى كه جايگاه معنوى والايى دارند، حساسيت بيش‏ترى دارند، تا نسبت به خداوند.

3 اگر چه در عصر غيبت كبرى ارتباط مستقيم با امام (ع) و نيابت خاصّه، وجود ندارد، ولى ارتباط با امام (ع) به طور كلى مردود و ممنوع نيست، و افرادى خاص و در شرايط ويژه‏اى با امام (ع) ارتباط برقرار كرده و از فيوضات و بركات وجودى امام (ع) بهره‏مند مى‏شوند. چنان كه در طول تاريخ غيبت كبرى تاكنون نمونه‏هاى بسيارى از آن موجود است، اولاً: خود اين افراد از وجود پر فيض امام (ع) بهره‏مند مى‏شوند، و ثانياً: ديگران نيز از طريق آنان از بركات وجودى امام بهره‏مند خواهند شد.

4 امام (ع) مظهر رحمت و عنايت خداوند نسبت به بشريت به ويژه نسبت به پيروان خود مى‏باشد، از اين روى، نسبت به سرنوشت آنان بى‏تفاوت نيست، و از هر طريق ممكن براى حل مشكلات آنان اقدام خواهد كرد. بدون شك دعاى اولياء الهى در حق مؤمنان نقش تأثيرگذارى در حل مشكلات آنان دارد، و امام (ع) مصداق كامل اولياء الهى در اين باره است. اين مطلبى است كه در برخى از منابع دينى (توقيعات امام (ع) به شيخ مفيد (ره)) آمده است.

5 توسل به امام عصر (عج) ارتباط قلبى با آن حضرت از طريق دعاهايى مخصوص كه وارد شده است (دعاى ندبه، دعاى عهد، دعاى فرج و...) پيوند معنوى انسان را با امام مستقيم و زمينه بهره‏گيرى از آثار و بركات وجودى آن حضرت را فراهم مى‏نمايد. در پرتو اين گونه ارتباطع‏هاى معنوى قلب انسان صفا و آرامش مى‏يابد و آماده قرب به مبدء هستى مى‏گردد. دلدادگى و شيدايى به امام كه واسطه فيض الهى در قوس نزول و سبب قرب معنوى به خداوند در قوس صعود است، از لطيف‏ترين و شريف‏ترين آثار معنوى وجود امام عصر (عج) مى‏باشد.

6 امام علاوه بر ولايت تشريعى، از ولايت تكوينى نيز برخوردار است، اگر در باب ولايت تشريعى، راه سعادت و قرب به خداوند را به رهجويان مى نمايد، در باب ولايت تكوينى، مستعد را به كوى يار و غايت مقصود مى رساند و ايصال الى المطلوب مى‏كند، بديهى است، اين گونه هدايت باطنى به مشاهده فيزيك امام (ع) بستگى ندارد، بلكه شرط آن فراهم ساختن زمينه از سوى انسان است، كه در آن صورت امام با ولايت تكوينى خود كه خداوند به او اعطا كرده است، در وجود سالك عاشق تصرف مى‏كند، و او را به مقصود مى‏رساند.

7 امام (ع) بر توجه كلى و عام كه به عموم حق جويان و شيعيان دارد، از افراد خاصى نيز در شرايط ويژه‏اى دستگيرى كرده و مشكلات آنان را حل نموده است، كه نمونه‏هاى بسيارى از آن در گزارش‏هاى معتبر آمده است. و چه بسيار مواردى نيز كه گزارش نشده و كسى از آن آگاهى ندارد.

8 نمونه ديگر از هدايت و رهبرى فكرى و معنوى شيعه توسط امام عصر (عج) در عصر غيبت، رهبرى آنان از طريق عالمان و مجتهدان وارسته شيعه است. عالمان پرهيزگار شيعه به نيابت از امام عصر (عج) به پاسخگويى مسايل عقيدتى و شرعى شيعيان مى‏پردازند، و راه ديانت و معنويت را به آنان نشان مى‏دهند. اين روش، به عصر غيبت اختصاص ندارد و امامان ديگر در عصر حضور نيز شيعيان را به رجوع به عالمان مورد وثوق خود تشويق و توصيه مى‏كردند. و اين گونه نبود كه همه افراد به صورت مستقيم به امام معصوم (ع) رجوع كنند و احكام دين را به صورت بى‏واسطه از او دريافت نمايند.

9 ولايت فقيه كه در عصر غيبت زعامت سياسى شيعه را بر عهده دارد، جلوه ديگرى از رهبرى امام غايب (عج) در عرصه حيات سياسى جامعه شيعى است كه به واسطه فقيه پارسا و با كفايت انجام مى‏شود، بنابراين، اگر چه امام معصوم (ع) به طور مستقيم رهبرى سياسى جامعه اسلامى را در دست ندارد، اما اين امر مهم را مهمل رها نكرده و براى آن چاره‏انديشى كرده است.

بنابراين، اگر چه لطف امامت در عصر غيبت به صورت كامل تحقق نيافته است، اما آثار وجودى و هدايتى امام غايب (عج) به قدرى فراوان است، كه هر انسان منصفى را به اذعان به اين حقيقت فرا مى‏خواند كه آن را بهترين گزينه در مقايسه با ديدگاه امامت و خلافت اهل سنت بشناسد. تا چه رسد به ديدگاه‏هاى مكاتب غير اسلامى يا غير الهى، پس خردمندانه است كه بگوييم:

(وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا وجودش لطف و تصرفش در امور لطفى ديگر است و علت غيبتش از ماست)

مطلب دوم: اين است كه حقيقت آنگونه كه در فرض سوال آمده (در صدر اسلام و بقيه دوران يك يا چند معصوم حضور داشتند كه در مردم كنارشان از آنها فيض برده اند) نبوده است. زيرا آنچه كه از شواهد تاريخى به دست مارسيده اين است كه به خاطر ظلم و ستم حكومت هاى جائر و عدم يارى و هم راهى مردم با ائمه (ع) از امام ششم كم كم ارتباط مردم با امامان محدود شده ودر زمان امام نهم و دهم و يازدهم به اوج خود رسيد، به گونه اى كه امام يازدهم (ع) در ميان لشكرى از سر بازان محصور بوده و عسكرى لقب گرفته است. آرى اينگونه نبوده كه مردم به راحتى به امامشان دست رسى داشته باشند، در روايات آمده كه يكى از اصحاب براى اينكه بتواند دور از چشم و مامورين با امام ملاقات كند طبقى ميوه روى سر گزارده و به عنوان ميوه فروش دوره گرد مدتى را ميوه فروشى كرده بود بعد كم كم به منزل امام نزديك شده است، خادم حضرت به بهانه خريد ميوه اورا داخل منزل برده و اينگونه توانسته به محظر امام شرفياب گردد. ازاين نمونه ها فراوان در كتب تاريخى شيعه وجود دارد.

مطلب سوم: كه نكته مهمى است اين مى باشد كه اگر آنچه كه در باره علل غيبت امام زمان ع ذكر شده را مطالعه كنيم بر ما محرز مى شود كه علت غيبت امام عصر (ع)، خود ما مردم هستيم. لذا اگر بى عدالتى اى هست بر عهده خوده ما بوده و منسوب به خداوند نيست.

در ذيل علل غيبت امام زمان را به اختصار نام ميبريم:

صدوق عليه الرحمه در كتاب «علل الشرائع» بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:

«آن جوان ناچار ميبايد غائب شود. عرض كردند: يا رسول اللَّه براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد او را بكشند»

نيز در علل الشرائع از مروان انبارى روايت نموده كه گفت: نامه‏اى از امام محمد باقر (ع) رسيد كه نوشته بود: «وقتى خداوند همسايگى با مردمى را براى ما ناخوش دانست، ما را از ميان آنها بيرون ميبرد»

نيز در كمال الدين و علل الشرائع از زراره نقل كرده كه گفت: از امام محمد باقر شنيدم ميفرمود: «پسر بچه ما پيش از ظهورش غيبتى دارد. گفتم: براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد و با دست بشكم خود اشاره نمود، يعنى ميترسد او را بكشند» اين روايت در كمال الدين و كافى نيز بدو طريق ديگر از زراره نقل شده است.

قطب الدين راوندى از كلينى و او از اسحاق بن يعقوب نقل ميكند كه اين مطلب از ناحيه مقدسه امام زمان بوسيله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غيبت كه واقع‏شده، خداوند ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد سؤال نكنيد از چيزهائى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد هر يك از پدران من ناچار از آن بودند كه بيعت با ظالم زمان خود را بگردن بگيرند، ولى من موقعى ظهور ميكنم كه بيعت هيچ يك از ستمگران را بگردن نگرفته- ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غيبت من از وجودم ميبرند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است.

وجود من امان مردم روى زمين است چنان كه ستارگان امان اهل آسمان است. پس درهاى سؤال را از چيزى كه سودى بحال شما ندارد ببنديد، و براى فهم چيزى كه تكليف بآن نداريد، خود را ناراحت نكنيد و براى تعجيل در فرج امام زمان عليه السّلام زياد دعا نمائيد كه آزادى شما باين است و السلام عليك يا اسحاق بن يعقوب و على من اتبع الهدى» (مهدى موعود- ترجمه جلد سيزدهم بحار متن 846 باب بيست و پنجم)

سخن پايانى:

از همه ى اينها كه بگذريم در هيچ زمانى مردم به اندازه ى ما از هدايتهاى الهى برخوردار نبوده اند. چون تا زمان غيبت كبرى مردم تنها به بخش اندكى از روايات اهل بيت (ع) دسترسى داشتند ولى در آغاز غيبت كبرى روايات اهل بيت (ع) يكجا جمع و اختيار شيعه قرار گرفت. مگر ما از معصوم چه انتظارى داريم؟ جز اينكه سخنانشان را بشنويم و عمل كنيم؟ پس ما امروز بيش از مردم زمان حضور امام از اين سخنان اطّلاع داريم. ما حتّى از مردم آغاز غيبت كبرى نيز پر بهره تر هستيم چون آنها فقط روايات را داشتند امّا در اين مدّت حدوداً هزار ساله، علما در شرح و بسط اين روايات نيز كوشيده اند و احكام و اخلاق و حكمت و عرفان اهل بيت (ع) را استخراج و تدوين كرده اند. لذا ما امروز بر سر سفره اى با موادّ خام ننشسته ايم بلكه علماى اسلام تحت حمايتهاى غيبى امام زمان (عج) اين موادّ را پخته و در اختيار ما گذاشته اند.

علّت اصلى غيبت حضرت نيز آن بوده كه ديگر حرفى براى گفتن نبوده يعنى هر چه هدايت براى بشر زمان غيبت لازم بوده در روايات موجود است. حقيقت نيز همين است كه امروز بيش از نود درصد روايات ما معطّل مانده است يعنى ما تاكنون فقط از ده درصد روايات استفاده علمى كرده ايم. پس اگر كسى همين الآن نيز خدمت امام زمان (عج) رسيده و از حضرت سوالى هدايتى بكند، پاسخ جديدى نخواهد شنيد بلكه حضرت وى را به روايات موجود ارجاع مى دهند. اين روند خواهد بود تا زمانى كه بشر به هدايتى جديد محتاج گردد هدايتى كه نتوان با روش اجتهادى از متن آيات و روايات استخراج نمود. آن موقع است كه ظهور امام معصوم الزامى خواهد بود و خداوند از باب وجوب لطف، امام را ظاهر خواهد ساخت. البته قبل از آن نيز امكان ظهور وجود دارد چرا كه سبقت در لطف، خود لطفى ديگر است.

http://btid.org/node/55937

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 9 =
*****