سلام
مسخره هميشه بهانه اي هست برا نق زدن.آره من تنهام.كسي از من خوشش نمياد .خجالت آوره ...ولي خوب چيكار كنم.يك ماه رمضون رو بغير مدت كه اوضرع شرعي روزه گرفتم از 6 تير كه دانشگاه تموم شد خونه بودم و فقط شباي قدر رفتم بيرون .بنابر اين مذكري نديدم .عكس ،فيلم نگاه نكردم.اما من تنهام و دارم رواني ميشم از اين همه خونسردي اطرافيان كه چون دخترم آدم نيستم.من از خدا ميترسم .هر روز گريه كارم شده .من ميترسم .من كه نميتونم شبا هم روزه بگيرم.ذهنم جمع نميشه .خستم.همه ميگن عجله نبايد كرد. كسي به فكر من نيست .زبونم لال گاهي دوس دارم بميرم.اصلا هيچ وقت نبودم.23 سالمه ميدونم اوضاع خيلي دخترا بدتر از منه.ولي من چيكار گنم.به كدوم گناه كبيره دختر شدم. به كدوم گناه بايد روي اين زمين زندگي كنم.منم دلم ميخوتد ازدواج كنم.به خدا بگين به كدوم گناه روي زمينم....
چيكار بايد كنم.من دارم رواني ميشم ميترسم گناه كنم.. من ميترسم ....اينو بفهمين
جمع بندی بحث
ابتدا این نکته را به خاطر داشته باشید که مشكلى كه بیان کرده‌ايد تنها مشكل شما نيست، بلكه مشكلى است كه تعداد قابل توجه‌ای از دختران با آن دست به گريبان هستند. پس وجود چنين مشكلاتى طبيعى است و عوامل متعددى در بروز آن دخيل هستند و بعضى از اين عوامل در دست شما نيست. در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید به گونهاى كه مانع زندگى روزمره شما شود.
همچنین، اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى می‌کند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مىداند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.»
اینکه فکر میکنید کسی نسبت به شما تمایلی ندارد و ... این صرفا برداشتهای شما از رفتارهای دیگران است؛ چون شما در ذهن و فکر دیگران نیستید که چه نظری نسبت به شما دارند.
بهتر است به جای متمرکز شدن روی این مسأله (که مطمئنا تمرکز زیاد روی این مسأله باعث منحرف شدن از اصل موضوع می‌شود) به این فکر کنید که چگونه این اعتماد به نفس پایین خود را ارتقاء دهید؟ چگونه مهارتهای زندگی خود را افزایش دهید؟
مطمئنا با ارتقاء اعتماد به نفس خودتان و افزایش مهارتهای زندگی، می‌توانید بیشتر دیده شوید و بیشتر در معرض انتخاب، قرار بگیرید.
شما می‌توانید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. انسان موفقی که هم خدای متعال و هم خانواده و هم دیگران از او راضی هستند و آرامش نسبی در زندگی شما جاری شود.
پس هیچگاه فکر نکنید که چون تا به حال ازدواج نکرده‌اید، یک انسان شکست خورده هستید (و از طرفی سن شما، سن بالایی برای ازدواج نیست) بلکه سعی کنید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. برای این منظور بهتر است به این راهکارها توجه داشته باشید؛
- تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری در خانه، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای هنری، ارتقاء مهارتهای ارتباطی و... بالا ببرید.
- در نشستهای دوستانه و فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی، اجتماعی و همچنین باعث بالا رفتن اعتماد به نفس شما می‌شود.
توجه داشته باشید که اگر اینکارها را انجام می‌دهید نباید به هدف جلب نظر جنس مخالف باشد که در اینصورت مسیر را به اشتباه خواهید رفت؛ بلکه به هدف احساس رضایت از خود این کارها را انجام دهید.
- در کلاسهایی که موجب بالا رفتن مهارتهای شما می‌شود، شرکت کنید؛ مانند کلاس خیاطی، آشپزی، شیرنی پزی، صنایع دستی و ... که همگی اینها علاوه بر بالا بردن مهارتهای شما باعث حس موفقیت در شما می‌شود.
- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.
- سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به خود می‌شود، خودداری کنید.
- سعی کنید با حفظ خونسردی و به صورت منطقی به قضایا نگاه کنید.
- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.
- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید؛ زیرا اینگونه ارتباط زمینه‌ای برای موفقیت و آرامش شما در زندگی می‌شود. همچنین سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.
امّا راهکارهایی برای همسریابی شما:
اول: حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث می‌شود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث می‌شود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.
دوم: حضور فعّال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا می‌تواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.
سوم: شما می‌توانید با حفظ حياء و عفت لازم از وساطت يك فرد ديگر به ویژه از مردان متاهل و متعهد از بستگان و آشنايان قابل اعتماد خود، كمك بگيريد تا شايد شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و يا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمايى کنند.
چهارم: همچنین شما می‌توانید به افرادى كه در محله و پیش اقوام و آشنايان، نقش واسطه در اين امور را معمولا به عهده دارند خواسته خود را بگوييد تا آنها در اين مورد شما را به افراد درصدد ازدواج معرفى كنند. البته توجه داشته باشید که در اعلام خواسته خود خيلى دقت كنيد كه به سوء استفاده و بدبينى منتهى نشود.
پنجم: سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل می‌کند طرف را رد کنید و در غیر آن تا می‌شود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید.
منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...
- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.
البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه می‌شود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر میکنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهای ارائه شده را انجام دهید.
با آرزوی موفقیت
سلام ...ممنون از همراهيتون...
اول آقا محمد رضا بنظر من فقط نظر شخصيم هست حس علاقه شما بيشتر بخاطر فشاري كه روتونه هست ... اما تنها كاري كه ازم بر مياد اينكه دعا كنم موفق بشين وبهترين نصيبتون بشه..
دنياي عزيز ممنونم از همدليت..آره زندگي فقط همسر نيست ...اما بايد به اين توجه كني كه هر چي يه عمري داره ...همسر يعني مسوليت بعد باهاش بچه مياد اين يعني هدف...اينا خوبه...
وقتي يه چيز از وقتش بگذره ديگه مزه نداره مث اينه كه غذاي مونده بخوري...يا مزه نداره يا فاسد شده و مريضت ميكنه...هر گلي يه عمري داره..
سروناز عزيز حرف دلمو زدي چقدر حسم نزديكه بهت..
راستش هدفي برا زندگي ندارم ...هر چي ميگردم هدفاي قبلمو نگاه ميكنم مي بينم فقط يه هدف داشتم كه اونم كنكور نابودش كرد بغير اون هدفي نداشتم كه بخوام واقعا حركتي بكنم...بيشتر هدف ميخوام كه اين چند صباح زندگي هم بگذرونم
راستشو بخوای منم از حرفهای بعضیها که نفسشون از جای گرم درمیاد میخوام فریاد بزنم.مثلا کسی که نوشته بود "دنیا کوچکتر از آن هست که آدم بخواد بابت هرچیزی خودش رو ناراحت کنه"ولی من بیشتر ناراحت شدم چون اولا که چرا فقط به ماها میگن این جمله رو چرا به کسایی که دارن از خوشحالی میترکن کسی این جمله رو نمیگه تا بلکه یکم به خودشون بیان .چرا فقط ماها باید خویشتن داری کنیم و سر در گریبان فرو ببریم ؟در کل خیلیها هستند که مارو درک نمیکنند مثلا من خودم در این سایت یک مطلبی رو گذاشتم که اصلا پشیمون شدم .عزیز ولی خدا رو شکر کن که تو تنها نیستی .تو همدرد زیاد داری .من شروع کردم هرشب حدیث کسا میخونم به مدت چهل شب.یادت نره دعاها طوری روی زندگی ادم تاثیر میذارن که اصلا آدم نمیفهمه مثلا دعای عهد سرنوشت آدم رو میتونه تغییر بده.برام دعا کن
سلام گلم. ببین منم دخترم ولی تو تا این جا که صبر کردی و گناه نکردی مطمئن باش اگه استقامت کنی بهترین ها نصیبت میشه. ولی راهکاری که تو در نظر گرفتی و از خونه بیرون نمیای بدترین چیزه. تازه این بیرون اومدن این مشکلتم حل می کنه. تو که بیرون بیای بری کلاس هم بیکار نمیمونی فکر ناچور بزنه به سرت هم بیشتر کسی می شناسدت هم میفهمی بلاخره زندگی که فقط همسر نیس میشه با شرایطی که برات وجود داره بهترین کارها رو بکنی و مفید باشی.
در مورد خانوادت هم به نظرم ب خاله ای کسی که باش راحتی غیرمستقیم بگو که قصد ازدواج داری تا اون با خانودات صحبت کنه اینجوری چند تا دلیل براشون میاره که ازدواج خوبه و وقتیشه و... بلکه خانودات هم راضی بشن
ببخشید خانم میخوام تو پست شما نظری بذارم که شاید ربطی به پستوتن نداشته باشه
ولی چیکار کنم که الان تو تنها ترین حالته زندگیم قرار دارم
25 سالمه سربازی رفتم و اومدم تو کمتر از 2 ماه خدارو شکر تونستم یه کار آلرومند پیدا کنم
فقط برای اینکه بتونم برم خواستگاری دختری که شاید به نظر خیلی هاتون زیبا نیست ولی یکپارچه خانمه من زیاد به ملاک هام برای ازدواج تو دوران خدمت فکر میکردم به طوری که وقتی برای اولین بار ایشون رو دیدم حس کردم ایشون همون کسی هست که میخواستم جالبیش اینجا هست که مادرمم این خانم رو بسیار بسیار دوست دارند و الان پیگیر این هستن که نظرشونو جلب کنن برای صحبت های بیشتر خانواده من و این خانم خیلی مسر هستن این وصلت سر بگیره ولی ولی
ای خدا کاش این ولی هیچ وقت تو لغاتمون هیچ وقت بوجود نمی اومد
ولی این خانم اصرار دارن درس بخونن و برن سره کار و میگن اگه من بخوام اینکارو کنم نمیتونم ازدواج کنم
در صورتی که من با درس خوندنشون اصلا مشکلی ندارم با کارکردنشونم همچنین
ولی حاضر نیستن با من صحبت کنن میگن خجالت میکشم
بخدا منم این همه سال مجرد بودم پدرای ما مادرای ما همه تو اوایل دهه دوم زندگیشون ازدواج میکردن ولی ما چی
دیگه گناه کردن واسم راحت داره میشه
دیگه دارم کم میارم
من تموم دوران زندگیمو دویدم تا بتونم یه زندگی آروم رو داشته باشم الان که خداروشکر بهش رسیدم کسی که با تموم ملاکای من سازگاری داره قبول نمیکنه
میدونم باید به این خانم حق بدم و بهش حق انتخاب بدم ولی از طریق مادرم ازشون خواستم یک روز به همراه مادرشون بیان بریم بیرون در حد نیم ساعت با ایشون صحبت کنم اون موقع متوجه میشم ایشون کلا منو نمیخاد و یا مشکل دیگه ای هست که بتونم حلش کنم
ولی و بازهم این ولی داره داغونم میکنه
ولی هنوز جواب ندادن
توروخدا واسم دعا کنید هرچی خیره اتفاق بیافته
بخدا دیگه دارم دق میکنم از تنهایی چون برای اینکه عشق و علاقه ام ناب باشه سعی کردم به هیچ کسی دل نبندم الان دیگه نمیدونم چیکار کنم
خواهش میکنم عزیز من سال چهارم هستم .خیلی خوشحالم که باتو صحبت میکنم.به نظرم غیر از خودمون هیچکی درد ما رو نمیفهمه.مثلا کسایی که با خیال خوش برمیگردن میگن زیبایی خیلی مهمه واسه ازدواج و...البته من قبول دارم ولی خوب یکی مثل من که رنگش سبزه هست و اصولا هیچ پسری معیار سبزگی رو مدنظر نداره ایا واقعا باید چه کار کنه؟این افرادی که همش حق رو میدن به پسرا که باید حتما یک زن زیبا انتخاب کنید ایا تابه حال احساسات من یا خانوادم رو در نظر گرفتند؟البته خدا رو شکر میکنم که حداقل خودم از چهره خودم راضیم و لااقل نیاز به عمل ندارم ولی همش حس میکنم پسرا بهتر از من رو انتخاب میکنن و وقتی سرشون به سنگ خورد و طلاق گرفتند شاید بیان سراغ افرادی مثل من!!!!همش حس میکنم اخرش همسر دوم باید بشم و اگرنه به گناه میفتم.خیلی ناراحتم از این بایت و از خیلی چیزای دیگه .دوست گلم یا بهتر بگم خواهر گلم اتفاقا توی همین سایت عزیزان دیگه ای هم هستند که مشکل ما رو دارند که ای کاش میشد باهم ارتباط پیدا میکردیم ولی الان تنها کاری که میتونیم در حق هم بکنیم دعا هستش.امیدوارم دیر نباشه روزی که من و تو و بقیه اونایی که مثل ما هستند بیان توی همین سایت و با خوشحالی خبر ازدواجشون رو بدن به حق این شب جمعه.مراقب خوبیهات باش
من خودم بزرگ ترین معمای زندگیم شده این .. حدیثه که خدا یاریگر آن کس است که یاوری جز خدا ندارد.... این که شکی بهش نیست ... من هم یاوری ندارم...بابام و مامانم با هیچ احد الناسی ارتباط ندارن... تو قوم وخویش پسر هم کفو نداریم... تا تونستم تلاش کرردم ...ختم نگرفتم ولی همیشه از خدا خواستم و باهاش درد ودل کردم... نمیدونم چرا خدا .... نمیدونم میتونم ازش دلگیر باشم حق دارم؟؟؟ اشکال کارمو نمی فهمم .... وقتی یاوری هم جز او ندارم....!!!!!! چند روز پیش با خواهرم حرفل میزدم گفتم دی
گه ازش نمیخوام چیزیو... لابد نمیشه دیگه... داشتم کفرم میگفتم...کفر بود بگم لابد نمیتونه!!میدونم که صد البته میتونه براش مثل آب خوردنه اما این همه تعلل واسه چیه؟؟ این هم سکوت ..بی تفاوتی ... چرا؟؟؟!!!
خدا اخر وعاقبتون رو بخیر بکنه... شاید امیدم کم تر از اونی که هست ... یا شایدم از ته دل هنوز نخواستم....نمیدونم .
سلام q عزيز ...حرفاي خوبي زدي...ممنون از همدرديت..انگار بيشتر از بقيه حرفم رو فهميدي..ممنون ازت...راستي شما در حال حاضر چيكار ميكني ..دانشجويي يا تموم كردي؟؟ببخشيد ميپرسما..
اما نرگس خانم دلت خوش هستا منم ميدونم همه درد دارن تو اولين خط نوشتم اگه دقت كرده باشين...اينا هم همه درد دله نه ناشكري بهتره اينطوري صحبت نكني..حرفت برا من مث مريضي هست كه رو تخت بيمارستان افتاده و از درد داره ميميره يهو يكي پيدا ميشه بهش ميگه برو خدا رو شكر كن كه تاوان گناهانتو داري تو اين دنيا ميدي....
الهام جون منم مثل خودتم و فوق العاده از ترحم و نصیحت و ...متنفرم.طرف خودش متاهله نفسش از جای گرم درمیاد بعد به من میگه خویشتن داری کن خوب اگه خویشتن داری خوبه چرا خودت ازدواج کردی ؟البته نه اینکه حرفش غلط باشه ولی بعضیها اعصاب آدم رو میجوند!عزیز به نظر من اول اینکه خواهش میکنم به هیچ عنوان اشتباهات من رو تکرار نکن حالا بهت میگم مثلا من یکبار رفتم پیش مشاور مذهبی دانشگامون چون میدونستم خیلی جوونها رو جفت و جور میکنه میخواستم غیر مستقیم بهش بفهمونم که من هم تمایل دارم ازدواج کنم تا اگه موردی بهش مراجعه کرد من رو هم معرفی کنه ولی با این کار نه تنها غرورم شکسته شد و احساس میکنم عزت نفسم خدشه دار شد بلکه اینقدر با یک جمله به من توهین بدی کرد که هیچوقت نمی بخشمش هیچوقت.ببین واقعا هیچکس غیرخدا نه لیاقت شنیدن درد تورو داره نه اینکه کاری از دستش برمیاد.البته جایی مثل اینجا که کسی آدمو نمیشناسه خیلی جای خوبیه برا مشورت و درددل ولی غیراز اینجا دیگه مشکلت رو واسه هیچ بشری نگو حتی اعضای خانوادت.وبعد هم اینکه مسجد وهیات و نماز جمعه و...هم واقعا محلهای مناسبی هستند برای دیده شدن هنوز هم انسانهای خوب پیدا میشن هرچندانگشت شمار که در اینجاها دختر خوبی مثل تو رو ببینندو نخوان از دست بدهند ضمن اینکه لیاقتت رو هم داشته باشند.ولی حواست باشه طوری برخورد کنی که هیچکس خیال واهی نکنه و بخواد چیزی که لایق خودش هست رو به تو نسبت بده باز هم مثل اتفاقاتی که برای من افتاد.همیشه جلوی دیگران طوری نشون بده که انگار هیچ نیاز ی به کمکشون و ترحمشون نداری و طوری که انگار روزی صدتا خواستگار رد میکنی!البته دروغ نه ها!ولی پیش خدا و امام زمانت همیشه سعی کن دستت دراز باشه و عاجزانه واسشون اشک بریزی.امیدوارم خوشبخت بشی
سلام. راستش خیلی از این حرفات ناراحت شدم.
الهام خانم بنظر من شما آدم ناشکری هستی و داری ناشکری میکنی.
شما باید الان بخاطر تمام نعمتهایی که خدا بهت داده سجده شکر بجا بیاری. هر چی که هست. کم یا زیاد.
شما برو از یک آدم متاهل یا کسی که بقول خودت خیلی دور و برش شلوغه هم نظر خواهی کن، ببین همین طور برات ناله میکنه یا نه! شاید به یه شکل دیگه باشه.
آدم بی درد توی دنیا نیست. اگر هم هست، روزگارش موقتیه. رسم دنیا همینه؛
میخوام بگم که توی تمام این مراحل سختی هست. خوشحالی هم هست. هیچ کس از فردای خودش خبر نداره. توی دنیای امروز هر شرایطی، سختی خودش رو داره. فرقی نمیکنه کجای دنیا باشی. تا بوده چنین بوده و تا هست چنین هست.
راستي مصلحتي كه ميگين اگه برا خودتون پيش ميومد چيكار ميكردين...
اصلا چرا چنين مصلحت هايي برا پسرا اتفاق نميوفته...
چند نمونه ميشناسين كه تا آخر عمر ازدواج نكردن...
ازدواج حق من و همه ي دختراست ...اين كه عاشق بشيم ...مادر بشيم...
ميفرمايند دختر مثل ميوه هست اگه به موقع چيده نشه ميگنده و فاسد ميشه..
سلام ممنون از راهنمايي هاتون
1- تو اين دور زمونه آخه چقد پيش مياد اقوام وآشنايان دور هم جمع بشن...اونم براي مني كه دانشجو هستم و راهم دوره..كلا سه ماه تابستون باقي ميمونه ... برم مسجد چجوري تنها برم كه كسي منو نمي شناسه اونقد دختر آشنا هست كه برن سراغ اونا...تازه مني كه انقد بهم ريخته هستم كه تو همين ماه بيش از دو هفته مريض بودم خدا هم دم در خونش رام نميده چه برسه برم مسجد...
2)از بچگي تو گوشم خوندن دين گفته صداي زن رو الكي نبايد بشنوه ... جمع مردانه كه كار داشته باشم واقعا از كجا پيدا كنم...يادم مياد پيش نماز مدرسمون ميگفت وقتي نامحرم مياد خونتون سلام كردين بهتره برين تو اتاق ...خونده بودم خدا دوس نداره سر يه سفره مرد و زن نامحرم بشينن...درسته 1000 در 100 گوش نكردم اما خيلي هاش تو مغز استخونم رفته كاريش نمي تونم كنم... در برابر مردا لال نيستم اما خيلي خلاصه كارمو ميكنم.
3- به برادرم خواهرم گفت يه تبليغي يه صحبتي غير مستقيم ...پيش اين و اون بكن شايد ديدن و پسنديدن ... يكاره ميگه اونا كجا اين كجا...اونا اينجور دخترايي رو نميخوان...كلا انگار جذام دارم
4- يه بار به خانوادم گفتم به فلاني بگين منم وارد ليستش كنه كلي خنديدن و سرشونو محض تأسف هي تكون دادنو گفتن همينومون مونده
5- ملاكو خوب اومديد ...خواستگاراي من يا دوست دختر دار بودن يا زير ابرو برداشته ...به چي بايد دلمو خوش ميكردم...يكي پيدا بشه ملاك بخوره تو سرم
6- جعفر طيار هم خوندم گريه هم كار هر شبمم
الهام خانم محترم به همون گناه که ما پسر شدیم. سعی کنید با قرآن و نماز مانوس بشدید و از فکر روابط زناشویی بیرون بیاد. یادشون باشه کسی که به شما کمک نمیکنه مگر اینکه خودتون به خودتون احترام بزارید و خودتون کمک کنید. خیلی از جوونها مثل شما هستن و شاید هم بدتر از شما.
ابتدا این نکته را به خاطر داشته باشید که مشكلى كه بیان کرده‌ايد تنها مشكل شما نيست، بلكه مشكلى است كه تعداد قابل توجه‌ای از دختران با آن دست به گريبان هستند. پس وجود چنين مشكلاتى طبيعى است و عوامل متعددى در بروز آن دخيل هستند و بعضى از اين عوامل در دست شما نيست. در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید به گونهاى كه مانع زندگى روزمره شما شود.
همچنین، اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى می‌کند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مىداند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.»
اینکه فکر میکنید کسی نسبت به شما تمایلی ندارد و ... این صرفا برداشتهای شما از رفتارهای دیگران است؛ چون شما در ذهن و فکر دیگران نیستید که چه نظری نسبت به شما دارند.
بهتر است به جای متمرکز شدن روی این مسأله (که مطمئنا تمرکز زیاد روی این مسأله باعث منحرف شدن از اصل موضوع می‌شود) به این فکر کنید که چگونه این اعتماد به نفس پایین خود را ارتقاء دهید؟ چگونه مهارتهای زندگی خود را افزایش دهید؟
مطمئنا با ارتقاء اعتماد به نفس خودتان و افزایش مهارتهای زندگی، می‌توانید بیشتر دیده شوید و بیشتر در معرض انتخاب، قرار بگیرید.
شما می‌توانید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. انسان موفقی که هم خدای متعال و هم خانواده و هم دیگران از او راضی هستند و آرامش نسبی در زندگی شما جاری شود.
پس هیچگاه فکر نکنید که چون تا به حال ازدواج نکرده‌اید، یک انسان شکست خورده هستید (و از طرفی سن شما، سن بالایی برای ازدواج نیست) بلکه سعی کنید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. برای این منظور بهتر است به این راهکارها توجه داشته باشید؛
- تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری در خانه، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای هنری، ارتقاء مهارتهای ارتباطی و... بالا ببرید.
- در نشستهای دوستانه و فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی، اجتماعی و همچنین باعث بالا رفتن اعتماد به نفس شما می‌شود.
توجه داشته باشید که اگر اینکارها را انجام می‌دهید نباید به هدف جلب نظر جنس مخالف باشد که در اینصورت مسیر را به اشتباه خواهید رفت؛ بلکه به هدف احساس رضایت از خود این کارها را انجام دهید.
- در کلاسهایی که موجب بالا رفتن مهارتهای شما می‌شود، شرکت کنید؛ مانند کلاس خیاطی، آشپزی، شیرنی پزی، صنایع دستی و ... که همگی اینها علاوه بر بالا بردن مهارتهای شما باعث حس موفقیت در شما می‌شود.
- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.
- سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به خود می‌شود، خودداری کنید.
- سعی کنید با حفظ خونسردی و به صورت منطقی به قضایا نگاه کنید.
- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.
- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید؛ زیرا اینگونه ارتباط زمینه‌ای برای موفقیت و آرامش شما در زندگی می‌شود. همچنین سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.
امّا راهکارهایی برای همسریابی شما:
اول: حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث می‌شود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث می‌شود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.
دوم: حضور فعّال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا می‌تواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.
سوم: شما می‌توانید با حفظ حياء و عفت لازم از وساطت يك فرد ديگر به ویژه از مردان متاهل و متعهد از بستگان و آشنايان قابل اعتماد خود، كمك بگيريد تا شايد شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و يا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمايى کنند.
چهارم: همچنین شما می‌توانید به افرادى كه در محله و پیش اقوام و آشنايان، نقش واسطه در اين امور را معمولا به عهده دارند خواسته خود را بگوييد تا آنها در اين مورد شما را به افراد درصدد ازدواج معرفى كنند. البته توجه داشته باشید که در اعلام خواسته خود خيلى دقت كنيد كه به سوء استفاده و بدبينى منتهى نشود.
پنجم: سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل می‌کند طرف را رد کنید و در غیر آن تا می‌شود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید.
منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...
- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.
البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه می‌شود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر میکنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهای ارائه شده را انجام دهید.
با آرزوی موفقیت
سلام الهام جان
مشکل شما مشکل خیلی از دوستان هم سن و سال شما هم هست...حق داری عزیزم
اما فقط یه نکته مهم خواهرم نکنه خدایی نکرده فقط برای اینکه ازین وضعیت خلاص شی ازدواج کنی و تا یه خواستگار اومد خوب چشات و باز نکنی و ازدواج کنی فقط برای اینکه ازدواج کرده باشی...
خیلی از کسانی که با این هدف ازدواج کردند، الان هزار جور مشکل تو زندگیشون دارن و به قول معروف آواز دهل شنیدن از دور خوش است...
نکته دیگه اینکه یه سری ختم ها مثل 40 روز خووندن سوره احزاب یا طه و یا خواندن آیه 29 سوره فاطر روزی 40 مرتبه تا چهل روز بعد از نمازهای واجب مجرب است و خیلی خوب و موثره
اما یادت باشه وقتی دعا می کنی یا ختم می گیری استغفار هم زیاد بگو و البته صدقه رو هم فراموش نکن و بهتره قبل و بعد از دعا 14 صلوات به نیت چهارده معصوم هدیه کنی و اینکه درآخر از خدا طلب بخت نیکو کنی...همچنین سوره های فلق و ناس رو هم زیاد بخوون(صبح و شب) و یا همراه خودت داشته باش و پایان هرنماز آیه الکرسی رو هم حداقل یکبار تلاوت کن و بهترین ساعات دعا کردن هم هنگام اذان و یا کمی قبل و بعد از اذان هستش که درهای استجابت دعا گشوده می شه.
باتمام وجود برای شما و برای همه جوونهای سرزمینم آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری دارم.
برای آرامش دلت و روحت همواره دعا می کنم.
موفق باشید.
سلام
توزندگيم 3 تا آرزو داشتم خودمو زدم به دروديوار كه بهش برسم اما نشد كه نشد.بنظر خودم خيلي هم برا رسيدن بهشون تلاش كردم تا سر حد مرگ اما نشد كه نشد.
اولي كه نشد باسختي گفتم صلاح بوده..
دومي رو راحت گفتم..برا سومي هم نميدونم چي بايد بگم...ته دلم بازم اميد دارم....اين سه تا آرزو برام خيلي مهم بود.. اما جرأت ندارم بگم خدا صدامو نميشنوه .دوسم نداره و...از اين حرفا...اما شده زخم...يه دومل چركين چركين...
چند روزه سعي ميكنم برم بيرون ...اما احساس ميكنم همه به چشم يه دختر زشت وحال بهم خور بهم نگاه ميكنن....انگار همين الاناست كه اوق بزنن..
هم كلاسيام ميگن خوشگلي...نميدونم چرا اين احساس رو ميكنم...خيلي دلم ميخواد ازدواج كنم اما همش احساس ميكنم كسي منو نميخواد..كسي از من خوشش نمياد. كسي هم پا پيش ميزاره صد جاش ميلنگه..انگار كسي كه سرش به تنش بيارزه اصلا از من خوشش نمياد...
يا اگه كيس خوب پيدا بشه بعد ش يه زندگي نكبت بار بوجود مياد...
نگين منفي بافي و بدي رو بسمت خودت ميكشي كه برام مسخره..سر دومين آرزوم انگار يه درصد هم شك به نرسيدن نداشتم ...اما حالا با گذشت يكسال و نيم من نرسيدم...
متنفرم از آدم هايي كه ميگن شايد خير مصلحت الهي باشه يه دختر مجرد ميمونه..حالم بهم ميخوره و اميد وارم خدا هرگز اونا رو نبخشه..هرگز...اگر خير بود چرا حضرت زهرا و زينب و ...عليه السلام ازدواج كردن و تنها نبودن...
خدايا چرا اين همه آدم وخلق كردي يكي ديگه سيب خورد اما ميلياردها آدم ديگه بايد تاوانش رو پس بدن...ايكاش ميدونستم... شايد اگه علت اين موضوع رو ميدونستم آروم ميشدم...
خدايا منو ببخش اگه زياد تر از كپونم حرف زدم..من فقط يه آدم متزلزلم كه نميدونم بايد چيكار كنم راهمو هي گم ميكنم.....
زدن اينجور حرف منظورم از گناهس كه گاهي شايد بدتر از دوست شده و... باشه
برام خيلي دعا كنيد...
مممنون
سلام دختر خوب
خانمی شکر خدا بکن که روزگار خوبی داری و گناهی نکرده ای و پاکی
اینقدر در آمدن قسمتت عجله نکن، چرا که روزی که خیلی دور نیست از اینکه اینقدر عجله کرده ای پشیمان میشوی
فقط و فقط و فقط به خدا توکل کن و گره مشکلاتت را از خدا بخواه و عزت نفست را پیش هیچ احدی از دست نده.
من هم روزی حالت تو را داشتم، اما امروز پشیمان و درمانده ام.
امروز روزگار خوبی است، تو فقط کافیست اراده کنی تا بتوانی کاری را شروع کنی
برای خودت مشغولیتی ایجاد کن، صدقه بده و انفاق کن
ورزش، درس، فعالیت، کار ... اینها می تواند هم باب خیر باشد و هم دوری تو از افکار بد.
این ذکر را بسیار بگو: لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
حق یارت باشد ان شاءالله
هییییییییییییییییییییییییییییییی روزگار. اگر میخوای گناه نکنی میترسی گناه بکنی اینکه تو خونه خودتو حبث کنی بیرون نری روزه بگیری ... نه این راهش نیس ... برو بیرون خوش بگذرون دوستای قدیمیتو پیدا کن باهاشون برنامه بزار تفریح کن. گاه گاهی فیلم ببین نه ازون خفناش که آتیشیت کنه ازونایی که دوس داریو بعد از تموم شدنش میگی به به عجب فیلمی تا 2 روز تو فکرشی که عجب درسی به ما داد:) کاملا جدی میگم !!!!
برو دنبال هرچیزی که خوشحالت میکنه. نذار این اوضاع ادامه پیدا کنه خودت، خودتو نجات بده ، خودت به فکر خودت باش که فقط خودت میمونیو خودت....
good luck
قشنگ گفتی ولی واقعا خیلی چیزا هست که آدمو انقد سرگرم میکنه که این فکرارو نکنه روزه گرفتن خوبه ولی آخه تو. خونه موندن یعنی زوم کردن رو مشکلات منتظره غم و غصه بودن خیلی راحته چون غم غصه و این افکار خودشون به طرفه ما میاد ولی خوشحال بودنو باید دنبالش بود چرا فک میکنید شیطون وسوسه کردنش فقط موقعیه که داری گناه میکنی این غصه هارو القا کردن افکاره منفی ناامیدی شیطونه مگه چی بدتر از اینا یه آدمو داغون میکنه و باعثه گناهش میشه برو بیرون بگرد کتابخونه ثبت نام کن هر هفته یه کتاب جدید بخون برو با دوستات جایی دوچرخه کرایه کن خوشبگذرون کلاس برو ورزش کن ورزشای با توپ یا شنا آشپزی کن خونتونو یهویی تغییر دکوراسیون بده برو خرید تو گروهه کوهنوردی یا نجوم ثبت نام کن کارای هنری انجام بده بذار بهت خوشبگذره مگه ماها چند سال جوونیم من دوستایی دارم که متاهل شدن ولی خیلی افسرده هستن حتی بچه دارن ولی هنوز حوصلشون سر میره و افسرده هستن تازه خیلی توی دورانه متاهلی بدتره چون مسولیتا زیاد میشه صاحب پست تو به عنوان یه خانم میتونی خونه و خونوادتو در آینده شاد نگه داری وقتی خودت هنوز نمیتونی شاد باشی چجوری میتونی یه خونواده شادو سالم داشته باشی پسرا مثله دخترا هستن ویژگیه خارق العاده ای ندارن تازه به خاطره حس مراقبتشون محتاطتر هستن ذهنشون منفی ساز تر از دختراس
سلام ...ممنون از همه...
حرفاتون رو كم و بيش قبول دارم...
منظورم از اين كه ايكاش دختر نبودم ...اين نيست كه پسرا دنياي راحت تري دارن نه...بلكه دنياي آزاد تري دارن...قبلا هم گفتم مشكلات بين زن و مرد تقريبا مساوي تقسيم شده..اما به هر حال زن ضعيف هست...
23 ساله خدا خواسته نه با كسي دوس بودم نه كار خلاف انجام دادم...البته اگه دوس داشتن يه مرد بدون اينكه جرأت جلو رفتن سلام كردن هم داشته باشم گناه تلقي نشه...
راه حل هاي خوبي دادين اما متأسفانه درد منو دوا نميكنه...
باز هم ممنون
سلام
خواهرم همانطور که یکی از دوستان عرض کردند ما پسرا هم همینطور هستیم.بیکار و تنها.شرایط ازدواجم نداریم.مطمئن باش مشکل از سمت شما نیست.خیلی از پسرا هم دوست دارند ازدواج کنند ولی شرایط مالی خوبی ندارند.حتی اگه شرایط مالی خوبی هم داشته باشند با این اوضاع اقتصادی از ازدواج دوری میکنند.
برای همه ی دختران پاک و دوست داشتنیس مثل شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
سلام
حداقل کاری که همه افراد نظیر شما باید انجام دهند مراجعه به روانپزشک برای مبارزه با افسردگی و اظطراب هست. این یه واقعیته که اکثریت مطلق مردم ایران دچار افسردگی هستند. در واقع ایران در بدترین رده کشورهای دارای مردم افسرده قرار دارد.
تقریبا تمام مردم ما دچار افسردگی روحی (شاد نبودن، غمگینی...) و اضطراب (نگرانی بابت تحصیل، کار و درآمد، ازدواج) هستند. بهترین راه های پیشگیری یا حداقل جلوگیری از پیشرفت این بیماری ها:
* تماشا نکردن برنامه های تلویزیون به جز بعضی سریال های خارجی (نصیحت و تاکید حداقل 4 دکتر از جمله یکی از مشاوران صدا و سیما به خود من). بخصوص سریال های ایرانی که که به شدت افسرده کننده هستند.
* دنبال نکردن مسائل سیاسی و بخصوص جنگ ها و ... بیش از ظرفیت روحی تان.
* دوری از هرگونه مطلب یا مسئله کسالت آور
* ورزش و سرگرمی های سالم
*....
برای کسانی هم که قبلا دچار افسردگی یا اضطراب شده اند حتما حتما بایستی اقدام به درمان کنند. این دو مشکل افسردگی و اضطراب هم ریشه روحی-جسمی دارند و هم متقابلا بر جسم و روح تاثیر می گذارند. سردرد های عصبی، لرزش دست، تکان دادن ناخودآگاه دست و پا، تمایل به گریه کردن، درد گرفتن عضلات بدن، کند یا تند شدن ضربان قلب، بی حوصلگی، تمایل زیاد به خواب و ....
این عوارض همگی جسمی بوده و مانند سایر بیماری های روحی بایستی با دارو درمان شوند وگرنه تشدید می شوند.
*****************************************
در ادبيات، تاريخ و فرهنگ ما معمولا دو واژه روان و روح معادل هم به کار مي روند اما در حوزه پزشکي مساله روان و روح دو مقوله متفاوت است. روان حاصل فعاليت سيستم عصبي ماست. اختلالات رواني وقتي به وجود مي آيد که در موادي که سلول هاي مغز به آن نياز دارند، ترشح زيادتر يا کمتر از حد طبيعي بوده و درنتيجه تنظيم مواد در مغز دچار اختلال شود. در چنين حالتي بيمار دچار بيماري هاي رواني از قبيل افسردگي، روان پريشي، اضطراب، وسواس و... مي شود. اما روح در حوزه متافيزيک جاي دارد و حيطه مطالعه آن نه کار پزشک که بر عهده فلاسفه و کارشناسان مذهبي است. جامعه نيز از بيماري هاي رواني شناخت ندارد که بخشي از دليل آن به موضوع روشن نبودن مرز روان و روح بازمي گردد. عموم مردم بيمار رواني را فردي تلقي مي کنند که حرکات عجيب وغريبي دارد و حرف هاي نامربوطي مي زند و تماس او با واقعيت قطع شده است. اين در حالي است که 20 تا 25درصد افراد جامعه به بيماري هاي رواني از قبيل افسردگي، اضطراب و... دچار هستند و کمتر از يک درصد اين افراد مبتلابه پسيکوتيک يا سايکوتيک (روان پريشي) با علايم توهم و هذيان هستند. اما نبود شناخت از اين بيماري ها سبب شده وقتي به فردي گفته مي شود که به روان پزشک مراجعه کند، مي گويد، مگر من ديوانه ام!
....
پخش فيلم ها و سريال هايي که در آن شخصيت ها يکديگر را با عناوين رواني و الفاظ مشابه مورد اهانت قرار مي دهند، باعث شده رواني بودن در جامعه معادل ناسزا به کار برود، نه يک بيماري. اين در حالي است که اگر به اين مساله توجه کنيم که روان عبارت است از فعاليت مغز، پس وقتي فردي دچار بيماري رواني مي شود، تفاوتي با بيماري قلبي، ريوي، گوارشي و... ندارد. با اين حساب رواني بودن بايد به عنوان يک اصطلاح پزشکي معادل ريوي بودن، قلبي بودن و گوارشي بودن تلقي شود.
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2911271
از نظر آسیب‌شناسی زیستی، دلیل این بیماری‌ها هیچ مسأله عجیب و غریبی نیست. دلیل آن معمولا تغییرات بیولوژیک بدن و عمدتا در زیرساختارهای مغزی است و دیگر این که همیشه لازم نیست که همراه با یک حادثة ناخوش‌آیند پیرامونی و یا شکست عشقی و مالی و اجتماعی باشد.
بیماری اعصاب و روان می‌تواند بدون وجود عامل خارجی و یا کیفیتی درون‌زاد ظاهر شود و دیگر این که درمان این بیماری‌ها اغلب حرف زدن و روش‌های غیر دارویی نیست، بلکه در ۸۰ درصد موارد، دارو درمانی است و متأسفانه گاهی هم درمان، کوتاه مدت نیست.
به همان دلیلی که ذکر شد و به علت بزرگ‌بودن تصویر آن درصد کوچک در ذهن مردم، بیماران و خانوادهایشان، نمی‌خواهند تحت عنوان «روانی» ازآن‌ها نام برده شود. حال‌آن که امروزه «بیمار روانی» تداعی کنندة مفاهیمی چون ابتلا به بیماری‌های «قلبی»، «ریوی»، «گوارشی» و یا «مفصلی» است.
http://dornews.com/NewsDetails.aspx?News=2068415
سلام الهام خانم
میخواستم بدونید که بیشتر ما پسرا هم واقعا مثل شما تنها هستیم و نمیخوایم گناه کنیم و نمیتونیم ازدواج کنیم به خاطر مشکلات مالی و ...
متأسفانه بیشتر جوونهای ایرانی از نیازهای اولیه خودشون به شکل حلال محرومند
چه جالب...
من نظری ندارم
فقط حرفاتونو ک خوندم یاد اون پست √ خوش به حال مهدیار که هم پسره هم مشاور√...
از بعضی نظراتون تحساس کردم شما تشابه زیادی به اون دختر خانم دارین...
جالب بود برام...
موفق باشین.
خاک بر سر ما پسرا................
به نظر من مشکل اینجاست که دخترا از دبیرستان به فکر شوهر کردن میوفتن
فقط کافیه کم کم توی این چند سال یه جهیزیه برای خودشون جفت و جور کنن
بعد دیگه میشینن توی خونه و فکر میکنن باید همین الان ازدواج کنن
اما شما هم انسانید میتونید تا زمانی که شوهر گیرتون بیاد مثلا کلاس کامپیوتر برید مدرکش رو بگیرید کلاس زبان برید برسید به جاهای خوب خوبش و مدرکش رو بگیرید
خیاطی برید مدرک اونو هم بگیرید
منظورم اینه که 1- هم خودتونو مشغول میکنید تا زمان ازدواجتون برسه
2- خیلی چیزها یاد گرفتین و این توی ایندتون خیلی تاثیر داره مطمئن باشین
مشکل خانواده ها هستن که دختر رو میفرست مدرسه و بعدم دانشگاه دخترا هم که دنبال کار که نیستن
خدمت هم ندارن
خود به خود میوفتن توی فکر ازدواج
زندگی فقط درس خوندن و لیسانس گرفتن و شوهر کردن نیست به نظر من چه برای دخترش و چه برای پسرش
این نیاز به جنس مخالف رو همه دارن
خود من از 13 سالگی نیاز جنسی دارم تا الان که 21 سالمه سرکوبش کردم
دوره زمونه عوض شده اون قدیمی ها دیرتر به سن بلوغ میرسیدن
جدیدا طرف 10 سالشه به سن بلوغ میرسه
ولی خودم رو درگیر ورزش کردم چندین ساله
باید خودتو سرگرم کنی چیزهایی هم توی همین جوونیت یاد بگیری تا موقع ازدواجت برسه
سلام،
فقط اين رو بگم كه حتما همه ي دوستان دو سه روز يكبار حتما به خارج از منزل برن، اگر شده براي پياده روي يا خريد خوراكي و... بيشتر افراد با هر شرايطي به اين موضوع نيازمندند.
علاوه بر اون روزه گرفتن و... + توجه بيش از حد به نقص هاي زندگي و فكر كردن در موردشون نتيجه ي كار رو تضعيف مي كنه.
نظرات رو مطالعه كردم.
دو تا نكته ي ديگه ، اينكه روز گرفتن در چند روز به طور مداوم باعث ضعيف شدن ذهن هم ميشه و زماني كه ذهن ضعيف باشه ، افكار بيشتر به ذهن حمله مي كنند و ذهن توان كنترل و مقاوت رو از دست ميده بنابراين بعد هر چند روز يكبار روزه بگيريد ( يا هر چند روز يكبار روزه نگيريد ) تغذيه و خواب خوب خيلي هم براي ذهن مهم هست.
بعد هم اينكه حتي يك مرد 30 ساله هم باز سي ساله كه ازدواج نكرده و هنوز شما سنتون 23 سال هست، پس فعلا صبر كنيد و در 30 سالگي اين حرف رو بزنيد!
علاوه بر اون مرد ها بعضي مشكلات و بعضي نيازهاشون بيشتر از خانوم هاست. در مورد راه هاي پيش روتون فكر كنيد تا ان شاءالله موفق بشيد. شما كه از دعا كردن خوشتون نمياد ! پس مارو دعا كنيد.
سلام
هيچ وقت مردم يه پسر 30 ساله رو نه بهش انگ ترشيدگي ميزنن نه چشم تحقير نگاش ميكنن....يكي از دختراي فاميلمون بيچاره بابت همين حرفاي به ظاهر خاله زنك اما كشنده براي يه دختر با پسري ازدواج كرد تو سن26 سالگي كه الان كارش هرروز اشك ريختن..
خواهرم 15 سال كه تو خونه مستجري زندگي ميكنه و خوشه...حتي عروسمون كه دكتر 2و3 سالي مستجري رو تحمل كرده.داشتيم تو فاميل كه دختر و پسره ازدواج كردن با پول مادر پدرشون.سن 21و20 ..اما پسره دانشجو پزشكي بود تا تموم كنه 25 سالش ميشد..
من نه تنها از روز تولدم بد مياد بلكه از تقويمم رو موبايلم كه روز تاريخش عوض ميشه هم بدم مياد.
پسرا ميشن جا افتاده و دخترا ترشيده...
يه دختر 30 ساله چجوري مادر بشه....
بنظر من مشكلات بين جنس زن و مرد بطور مساوي تقسيم شده... اما زن ضعيف و مرد قوامون النسا...
توي پسر بعد كار پيدا كردنت رو هر كي كه دلت بخواد ميتوني دست بذاري يكي نشد دو تا نشد سومي كه ميشه...
يادمه تو نزديكان يه پسره ميگفت حتما زن من بايد فلان كاره باشه مامانش براش پيدا كرد
يا يكي ديگه ميگفت حتما بايد زنم قد بلند و گونه داروچشم رنگي و... باشه براش پيدا كردن...در حالي كه پسره بنظر من بدرد لاي جرز نميخورد..برعكسش هم هست ولي من نديدم..
سلام عزیز منم همسن خودتم .ببین تو همه حرف دل منو زدی راستش من هم دقیقا با این مساله روبرو هستم و متاسفانه مشکل دیگرم اینه که نمیدونم چرا هروقت روزه میگیرم یا تصمیم به ترک افکار زشت میگیرم دو روز به خوبی میگذره ولی روز سوم این افکار پلید شدیدتر بهم حمله میکنند .خیلی ناراحتم چندبار از مشاورین زیادی هم سوال کردم که یک دختر که از همه لحاظ چه روحی و عاطفی و چه از لحاظ خانوادگی و چه مسایل غریضی تحت فشار هست باید چه کار کنه که زمینه خواستگاری و ازدواج براش فراهم بشه همشون یک لیست بلند بالا دستم میدادن از خوراکیهایی که غریضه را کم میکنه ولی خوب تا کی ؟بعد هم فقط مساله جسمیش نیست که بالاخره ما دخترها از لحاظ عاطفی بیشتر نیازداریم.نمیدونم واقعا و الان بیشترین چیزی که حد اقل میتونم انجام بدم اینه که کمی خودمو سرگرم کنم و به خصوص از تنهایی دربیام.متاسفانه همه دوستام هم یا ازدواج کردن یا در شرف ازدواجند.عزیز خیلی دوست دارم بیشتر باهم ازتباط برقرار کنیم و درد دل کنیم چون ماها بیشتر حرف همو میفهمیم ضمنا خدا داره امتحانمون میکنه و بهترین چیز اینه که از این امتحان سربلند بیرون بیایم و چی بهتر از اینکه بنده هاش قلبهاشون به هم نزدیک بشه و برای هم دعا کنند ضمن اینکه شیطان هم از وحدت بنده های مومن و مضطری مثل من و تو وحشت داره.
(مهم)
سلام
دختر جان به خودت بیا !!!
ربطی به زیبایی یا نازیبایی و تنهایی و یا غیره شما نداره ...
من از شما دقیقا 10 سال بزرگتر هستم !!! ( و مجرد )
تمام تنهایی شما بگم علتش چیه که آقا پسرای گلمون نمیان خواستگاری شما ؟؟؟
جواب یک کلمه است : و آن هم عدم وضعیت مالی خوبشون هست برای ازدواج، همین و بس و به هیچ چیز دیگر ربطی نداره !
یکم خودت رو بذار جای پسر تا وضعیت دستت بیاد !
تا 22 ساگی لیسانس و 25 سالگی سربازی و 2 سال هم پول جمع کنه فقط برای چیز های ابتدایی ازدواج؛ خب میشه 27 ساله ! اگر هم فوق لیسانس خونده باشه میشه 29 ساله تازه بدون خونه و خودرو و ...
خب یه پسر که بدیهیات زندگی را هم نتونسته فراهم کنه، چطور جرات کند و بیاید خواستگاری شما ؟
وقتی یک پراید میشه 20 تومن یک پسر واقعا باید چکار کنه تو این وضعیت ؟؟
خودت بگو ... !
تو فامیل ما دخترای 28 ساله مجرد هم هستند ... همین آبجی کوچیکه من تو 29 سالگی عروس شد ... همین سال پیش ..
یکم صبرت رو ببر بالا ... تو که سنی نداری ...
در باره این حرف شما "اگه دختر نبودم هر وقت دلم ميخواست ازدواج ميكردم"
اینجوری ها هم نیست ... وضعیت پسرا اگر از بدتر نباشه، بهتر هم نیست ....
ببخشید منظورم این بود : وضعیت پسرا اگر از شما بدتر نباشد، بهتر هم نیست ....
سلام
طرف حرف من با شماست آقا امیر
حرف شما کاملا درسته که میگین تنها دلیل خواستگار نداشتن خیلی از ما دختر خانوما بیکار بودن شما آقا پسرهاست.
ولی من یه گلگی دارم نسبت به آقایون که چرا یه آقا پسر متولد مثلا 65 به محض اینکه شرایطش برای ازدواج جور میشه میره دست میذاره روی یه دختر خانومی که ده سال از خودش کوچیکتره و نه درس خونده، نه هنوز عجله ای برای ازدواجش هست و نه حتی گاهی به اون بلوغ فکری و عقلی لازم رسیده؟
چرا دختر خانومای متولد 66، 67، 68 آقا حتی 71 و 72 رو نمیبینه همین آقا پسر. چند وقت پیش یکی از اقوام هم اتاقیم که یه پسر 28 ساله بودن رفتن یه دختر 14 ساله رو عقد کردن. در حالی که همین هم اتاقی من جز خودش سه تا خواهر دیگه هم داره که دم بخت هستن و سنشون برای ازدواج به این آقا میخورده همه هم یکی از اون یکی زیبا تر و با کمالات تر و تحصیل کرده و با وقار. این کار آقا پسرا دقیقا چه معنی داره؟
برادر من متولد 62 هستن، رفتن دست گذاشتن روی دختری که 15 سالشونه، باز گلی به جمال اون دختر خانوم که جواب رد دادند. همین برادرم که خیلی هم آدم مومن و خدا ترسیه وقتی از دوستانم که تحصیلکرده و با وقار و خیلی عالی از هر نظری هستند رو بهشون معرفی میکنم حتی حاضر نیستن یه دیدار داشته باشند باهاشون. واقعا چرا؟؟
خانم آناهید من وضعیت کل جامعه را در مجموع عرض کردم
یک پسر سربازی نرود به کلی مشکل برمیخوره که مجال گفتن نیست ... ( ویا همین تحصیلات مدرکی و ... )
اینجا کسی هم بیکار نیست خود من از 15 سالگی سر کار می رفتم و ... البته پدر هم نداشتم ... مشکل اصلی باز هم این مسائل نیست ...
تو مو بینی و من پیچش مو ...
وقتی میگم کار منظور درآمد خود کار هست که مطمئنا اگر خواستگار داشتید جزو سوالات ابتدایی خانواده از جقوق ماهیانه پسر هست ...
بگذریم ...
با کار و بیکار هم با هم هیچ تفاوتی ندارند وقتی یک پسر تو 5 سال هم نمیتونه یک ماشین بخرد ... همون بیکاری براش بهتره ( بعد از 29 سالگی که روضه اش هم براتون خوندم )
سلام مجدد الهام جان
باورکن حرفاتو درک میکنم من هم گاهی مثل شما فکر میکنم، اما چه میشه کرد خانومی؟
با غصه خوردن و ناراحت بودن که کار درست نمیشه. جز این که روحیتو از دست بدی و ناامیدی زندگیتو بگیره چیز دیگه ای نیست. متأسفانه یا خوشبخانه این فرهنگ ماست که باید انتخاب بشیم و مثل پسرا نمیتونیم هروقت خواستیم اقدام کنیم
به خدا منم میفهممت عزیزم دقیقا شرایطم در زمینه ازدواج مثل شما و خیلی دخترای دیگست خواستم باهات همدردی کنم تا بدونی تنها نیستی پس این سختی ها و ناراحتی های روحی رو به خودت بیشتر تلقین نکن
بسپار به خدا فقط خدا کارسازه
سلام الهام جان
منم دقیقا مشکلات تورو دارم و همسن شما هستم و اینکه دیگران میگن سنی نداری رو اصلا قبول ندارم هرکسی تو هر ستی ک میخواد باشه وقتی نیاز ب ازدواج و نیاز ب همدم داره این حرفا ارومش نمیکنه...
منم هیییچ شانسی برا انتخاب شدن ندارم هیچی...دقیقا حرفایی و جوابایی ک برا بچه ها گذاشتی حرف منم هست ..ببخشید نمیتونم آرومت کنم یا بهت مشاوره بدم ولی خواستم باهات درد و دل کنم و بگم منم درکت میکنم..بازتو خداروشکر ک ب گناه نیفتادی من بخاطر ازدواج با بعضی پسرا اشتا یا همون دوست شدم ک اخرش بهم ظربه زدن و اصلا قصدشون ازدواج نبوده و نابودتر شدم و الان تو سن اصلا شاد نیسم ...و فقط برام گناه باقی گذاشت و شرمنده خدا هستم.. مواظب خودت باش ک ب گناه نیفتی انشاالله ک هرچه زودتر به مردا دلت برسی عزیزم.
موفق باشی...التماس دعا
انشاالله هر چه زودتر به مراد دلت برسی...
موفق باشی التماس دعا
سلام
مهسا جان ممنون
قبل مشكل ازدواج مشكلم ترس از نرسيدن..
تو زندگيم چيز زيادي نخواستم اما هر كدوم كه برام بيشتر مهم بود نرسيدم بهش...نه اين كه ناراضي باشما نه...
ميترسم از روزي كه خواهر برادرام بيان خونمونو من فقط تنها باشم....مث اين 23 ساله...
ازدواج خوبه اما من ضعيفم زود ميبازم...تحمل تو گفتنم ندارم...بخصوص وقتي كه دلم وسط باشه...
برادرم امروز و فردا (ايشاا...) بره سر كار ازدواج ميكنه و من ميمونم....دوس دارم خوشبخت بشه .از ته دل..
يكسال بزرگتره و مطمئنا با يكي كه از من كوچيكتره ازدواج ميكنه...
متنفرم از اين كه برا م دعا كنن ايشاا... برا خودت...ايشاا... يه روز نوبت تو بشه...
متنفرم برم مسجد و بيرون و مهموني كه يكي منو ببينه .
كارم شده گريه ..همين الانم با دو تا چشم اشك آلود دارم مينويسم..
اگه دختر نبودم هر وقت دلم ميخواست ازدواج ميكردم...
گفتن اين حرفا بيفايدست...
سلام الهام جان
عزیزم منم 23 سالمه و دقیقا مثل شما خیلی دوست دارم ازدواج کنم بخصوص که همه دوستان و دختران فامیل همسنم ازدواج کردند و همیشه دوست داشتم تو این سن همسر داشته باشم . این دلیل نمیشه که روحیم رو از دست بدم و آرزوی مرگ کنم اگر الان خواستگار خوب ندارم یا اینکه هنوز قسمتم نشده یک شخص مناسب بیاد خواستگاریم
باورکن من هم از گناه می ترسم ولی خیلی خیلی ذهنت و افکارت رو کنترل کن، خیلی مهمه که به چه چیزی فکر کنی، برو کلاس ورزش، کلاس زبان و... یا اصلا توخونه مشغول یه سری کار هنری شو و... مطالعه کن به خودت تلقین کن که آدم با ارزشی هستی
عزیزم ازدواج کردن تازه اول یک راه پر از فراز و نشیبه که خیلی ها رو درمونده میکنه، نمیخوام بگم بده نه اتفاقا اگر درست و به موقع باشه خیلی هم خوبه اما همه چیز نیست،بیشتر به این فکر کن که اگه بخوای ازدواج کنی درست انتخاب کنی
بعضی دوستان من که 23 سالشونه مشکلات بسیار جدی با همسراشون دارند درحالی که شاید هر دختری آرزو داره اون شوهرهای به ظاهر خوب را داشته باشه (مشکلاتی که بعضیهاشون رو داغون کرده) فکر میکنی چرا؟ به این خاطر که عجله کردن و هول بودن و با دقت و شناخت انتخاب نکردن ، اما ما هنوز فرصت داریم که انتخابهای بهتری داشته باشیم پس با توکل به خدا بروجلو و اصلا هم نگران چیزی نباش، وقتی خدا نیازی رو در ما قرار داده خودش هم جوابش رو میده اما نه اینکه ما گناه کنیم
عزیزم من خودم هر روز بعد از نماز این آیه رو میخونم که خدا بخصوص تو دوری از گناه بخاطر مجرد بودنم کمکم کنه؛« من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه...»
گلم سنی هم نداریا، دختر دایی من تو 30 سالگی یک ازدواج موفق کرد و یکی از دختر عموهام تو 28 سالگی ازدواج کرد والان خیلی راضیه در حالی که اونها هم مثل ما بعضی وقتها خسته می شدند و صبرشون تموم می شد اما قسمتشون اون موقع بوده
خدا عاقبت بخیر و خوشبختت کنه
سلام
ممنون از ساقي و حلما ي عزيز
حلما جان خيلي خوب و آرامش بخش حرف زدي ممنون.
درسته که صرف شوهر داشتن خوشبختی نیست. و اخلاق و اعتقاد شوهر هم صددرصد مهمه،
اما
من به شما حق میدم که دلت بخواد در 23 سالگی ازدواج کنی و فک کنی که داره برات دیر میشه،چون آستانه تحمل آدمها باهم متفاوته. شاید شرایط شما طوری باشه که نیاز داشته باشی ازدواج کنی و کسی حق نداره سرزنشت کنه، درحالی که کس دیگه ای ممکنه برخلاف شما فک کنه 23 سالگی اتفاقا برا ازدواج زوده! پس هر کسی متفاوته و منم به نظر شما احترام میذارم که میخوای ازدواج کنی.
اما دو تا مطلب رو میخوام بهت بگم:
اولا: حتی اگر همین الان خواستگار پشت در خونه ایستاده و اطرافیانت هم قبول کردند که ازدواج کنی، بخاطر اینکه "تنها" هستی یا بخاطر اینکه " میترسی به گناه بیفتی"، به اولین گزینه ات جواب مثبت نده. تو چون الان در فشار قرار داری ممکنه همین فشار باعث بشه مجبور شی با اغماض هر گزینه ای که برات پیش میاد رو انتخاب کنی و این به ضررته. چون اون فشار بعد مدتی از روت برداشته میشه و تو میمونی با گزینه ای که با اغماض انتخابش کرده بودی.
واسه همین برای اینکه اینطور نشه بهتره شرایط روحیت رو قوی تر کنی تا با آزادی کامل( نه تحت فشار تنهایی یا گناه) بتونی همسر ایده الت رو انتخاب کنی.
ثانیا: الهام جان اینکه می گی میترسی به گناه بیفتی رو درک می کنم. یک سری راه حلهایی وجود داره برای اینکه تا زمان فراهم شدن ازدواجت انشاالله تو رو از گناه دور نگه داره: مثلا همونکه گفتی موسیقی و فیلم رو گذاشتی کنار خوبه
(موسیقی لامصب خیلی بده ، آدمو میبره تو توهم و فضا) - منظم ورزش کن (خیلی موثره)- سعی کن کلاس هنری بری - قرآن بخون - دوستای جدید پیدا کن که هی تو فکر دوست پسر و نامزد بازی و اینا نباشن.
با سلام ایشالا به حول قوه الهی مشکل شمام حل میشه
امیدتون به خدا باشه همه ما باید امیدمون به خدا باشه
شاید باورتون نشه منم شغلم دولتی هست والآن 4ساله شاغلم ولی هنوز مجردم خواستگاری هم رفتم ولی قسمت نشده برم خونه بخت یه ضرب المثل هست که میگه دیر وزود داره ولی سوخت وسوز نداره!!
ممکنه یکم دیر تر برید خونه بخت اما بهتر از اینه که زود برید وبعد خدای ناکرده موجب پشیمونی بشه اما امیدتون روازدست ندید واز خدا بخواید هر جور که صلاح وخیرشما هست همونجور بشه ایشالا
التماس دعا
عزیزم خودتو به کارای بهتر میتونی عادت بدی . دانشگاه و درس بهترین سرگرمیه.
بخدا فقط شوهر کردن ملاک نیست .
ادم خودش میتونه از اونه که هست اتیششو تندتر یا کمتر کنه .
پس حواستو خوب جمع کن . با این حالی که تو داری احتمال اینکه خوب تصمیم نگیری هست . حواستو جمع کن . دیر یا زودش مهم نیست .فقط کیفیت و خوب بودنش مهمه .
سلام
ممنون از همه
راستش دعا زياد كردم چند باري هم نذر 40 شب زيارت عاشورا كردم و انجام دادم و اين نماز و اون نماز ...اين دعا و اون دعا و تا دل بخواد اشك...
قاطي دارم ولي خدا خودش بهتر از همه ميدونه ته ته دلم مطمئنم بهش...
يه استادي هست تو دانشگاهمون كه همه قبولش دارن و سر و دست ميشكنن واسش..اون مره و ميگه كه مردا دوست دارن با همه ي زنا يه بار هم شده رابطه داشته باشن...ميگه اگه مردي بره مسافرت بهش زنگ بزني بگي دوست دارم براشون مفهم نداره.....از اين حرفا
اگه منم مرد بودم لااقل هر وقت دوس داشتم ازدواج ميكردم و دير وزودش بخودم ربط داشت .نميشدم دختر ترشيده
باهر كي كه دلم ميخواست و تا سقفش ازدواج ميكردم...
من يه دختر درموندم كه عاجزانه دنبال يه آغوش مطمئنم..خواستگاراي من از اين زير ابرو بردارا و گردنبد طلا بندازن و يا ظاهر معمولي اما دوست دختر داشتنو...بودن.قبلا عاشق شدم طرف خيلي دوست داشتم اما چيكار بايد ميكردم من يه دخترم...
اما اون آقا برا من حكم خون تو رگ شده بود حال خوبي بود...حيف...
وقتي ميديدمش فقط ميتونستم سلام كنم...
من بقول خودم مذهبيم ..من اعتماد بنفسم خيلي پايين و طوري كه گاهي وقتي ميرم بيرون احساس ميكنم ديگران باخودشون ميگن مادر بزرگ رو ...در حالي كه ميدونم كسي بامن كاري نداره....من هميشه تنهام...دعا كنيد خدا معجزه كنه...حالم خرابه
سلام
ببخشید الهان خانم از ماست که برماست
یعنی چی که شدم دختر ترشیده
یعنی چی که اگر مرد بودم هروقت دلم میخاست ازدواج میکردم فلان میکردم
متاسفانه شما خودت دوس داری همچین شرایطی داشته باشی خودت دوس داری خودتو ترشیده حساب کنی بگی یه دختر درموندم اگر ته دلت به خدا ایمان داری پس رو زبونت نیار این حرف هارو
فقط دنبال یه اغوشی؟؟؟؟ایمان طرف برات مهم نیست اخلاقش برات مهم نیست چشم پاک بودن دل پاک بودن دست پاک بودنش برات مهم نیست
گلم اگر اینا مهم نیست و فقط یه اغوش میخای با عرض معذرت بهت پیشنهاد میدم با یکی از همون پسرا که میکی ازدواج کن چون فقط یه اغوش میخای نه چیزه دیگه
در ضمن معجزه خدا تو دستای خودته
کمی فکر کن
فقط شوهر داشتن اغوش داشتن مهم نیست
سلام. درکت میکنم...واقعا تنهایی. یه طرف ...وسوسه های شیطان ونا امید کردناش .....یه ظرف دیگه ...این که مدال بهت القا میکنه هرگز ازدواج نخواهی کرد...یا از راه دین به خوشبختی نمیرسی....این که القا میکنه حق داری گاهی وقتا گناه کنی ...این که بهت القا میکنه خدا صداتو نمیشنوه و از بس گناه کاری باهات قهر کرده ..این که بهت القا میکنه باهاش حرف نزن. با خدا دیگه کار نداشته باش چون اون با تو کار ندار و...هزار. القا شیطانی دیگه.... نکیدونم اینا آزمایشه یا تقدیر ولی هر چی هست تا الان خراب رفتم..... امیدوارم. راه رچ زودتر پیدا کنم ...توکل به خدا.....راستی سنت هنوز خیلی بالا نیست ..من 27 سالمه ....خیای باید خراب تر از تو باشم اما هنوز خدا رچ شکر کارم گریه نشده....ش
سلام
چیه چی شده چه مصیبتی وارد شده اینطوری میکنی پاتو گذاشتی رو گاز چشماتو بستی داری کجا میری؟؟؟
یعنی چی کسی منو نمیخاد
یعنی چی تنهام
ما ادمها هرچی هستیم الان از کردارو رفتار خودمونه
چرا تلاش نمیکنی
کی قراره شمارو ببره بیرون خو خودت برو
انگار زمینو زمان رو مقصر میدونی
مگه چند سالته
میدونی من چند سالمه میدونی چه شرایط عالی دارم تو زندگیم که بدون شک هر پسری دوست داره خانواده همسرش با این شرایط باشن
چرا من مثل تو غر نمیزنم
چون من همه چیزو تو ازدواج خلاصه نمیکنم
همه زندگی ازدواج نیست تو الان وقت داری فرصت داری به خودت بیا تلاش کن مهارت های زندگیتو بالا ببر مطالعه کن
صبوری کن اروم باش حرکت کن توکل کن
شما افتخار کن به دختر بودنت نمیخاد کاری کنی
یعنی چی که به کدوم گناه دختر شدم
کیفیت ازدواج برات مهم باشه
این که کی میشه تو چه سنی مهم نیست این که با ازدواجت به چی میرسی مهمه
اازدواج رنج مقدسه اگر فکر میکنی با ازدواج به کمال ارامش میرسی باید عرض کنم کاملا در اشتباهی
حالا اگر حرفی داری بیا تا توجیهت کنم
برو شکر کن که دختری
باعرض معذرت واقعا از این حرفت ناراحت شدم
به من که یه دخترم بر خورد
من سرم بالاس که یه دخترم که میتونم مادر بشم که سرشار از احساسم که مرداز دامن من به معراج میرسه که ....
ادم ناراحت میکنی
به خودت بیا
الان مشکلت چیه؟؟؟؟فقط شوهر؟؟؟؟این همه خوددرگیری به خاطره ازدواج خیلی غیره طبیعیه شما حتما مشکلتون یه چیزه دیگس ....من درک نمیکنم چه ربطی به دختر بودن داره منم دخترم ولی هیچوقت این افکارو نداشتم هیچوقت به خاطره وجود داشتن یا نداشتنه پسری آرزوی مرگ نکردم زندگی خیلی بیشتر از اینکه برا یه آدم بخوای خرابش کنی ارزش داره واقعا یه آدم چه دختر چه پسر ارزشه این همه غصه خوردن نداره اینهمه خودتو اذیت کردن واقعا تو فک میکنی اگر تنها نبودی مشکلی نداشتی؟به نظره من داشتی چون اصله زندگیتو چیزی قرار دادی که هیچوقت تورو به آرامش نمیرسونه افکارتو عوض کن زندگی خیلی چیزا داره که باید ببینی و تجربه کنی خیلی کارا وجود داره که باید قبل از مرگ انجامش بدی خیلی چیزارو باید بفهمی تو تو این دنیا الان به نظره خودت هیچی نداری فک میکنی اون دنیا چیزی داری ؟اصله زندگیتو عوض کن کسی که نتونه مجردی خوشحال باشه موقعه متاهل بودنشم خوشحال نیست کسی که خودش نتونه از خودش راضی باشه هیچکس نمیتونه راضیش کنه وقتی فک میکنی یه پسر به تو آرامش و شادی میده هیچوقت کناره هیچکس این احساسو به طوره واقعی و پایدار پیدا نمیکنی دیدت به زندگی خیلی بده اوضاع اصلا بد نیست چرا خام حرفا و حرفای اینترنتیه امروزی میشی!چرا خام حرفای بعضی آدمای کوتاه فکره سطحی بین میشی هیچوقت برا چیزی که دسته خداست و خودش بهت قولشو داده نگران نباش خودش میدونه کی وقتشه و بهش نیاز داری ادما مثله بچه هایی هستن که مادرشون براشون نهار میپزه ولی همش نگرانن همش نهارشونو زودتر میخوان حتی اگر واقعا گرسنه نباشن گریه میکنن لجبازی میکنن و یا خیلی التماس میکنن و فقط زندگیو برا خودشون تلخ میکنن در صورتی که میتونن به مادرشون اعتماد کنن آروم باشن و از زندگیشون لذت ببرن به وقتش بهترینا نصیبشون میشه شایدم با اصرارای زیاد این مادره مهربون یه چیزه سره دستی بده تا بچه آروم بشه ولی صبر کردن و راضی بودن و اعتماد به خودش خیلی بهتره
صفحه‌ها