با سلام ، بنده خانمی در دوران عقد هستم که با همسرم خداروشکر مشکلی ندارم و اگر چیزی بشود سریعا رفع میشود ولی مشکلی بزرگ وجود دارد که آن هم مادرشوهرم هست که خیلی تاثیر زیادی روی همسرم دارد، مادر شوهرم از من میخواهد دائما با او در تماس باشم هر چقدر هم که حضوری او را ببینم باید تماس های تلفنی ام سرجایش باشد ، الان به علت مشغله کاری و درسی نمیتونم برم خونشون و هفته ای یکبار با ایشون تماس میگیرم ولی هر دفعه که تماس میگیرم یه جوری حالم رو میگیره ، مثلا یکبار جاریه من رو میکوبه توی سرم یه بار حرفای منو جور دیگه ای به شوهرم انتقال میده که باعث میشه شوهرم با من دعوا کنه و قهر کنه ، چندبار تا حالا با حرفاش باعث شده شوهرم روزها با من قهر باشه و دعوا کنه ، شوهرم خیلی وابسطه مادرش هست و فقط حق رو به مادرش میده ، تو رو خدا راهنماییم کنید چیکار کنم ، میترسم آخر یه کاری بکنه که منو همسرم از هم جدا بشیم ؟؟؟
میبخشین طولانی شد
-------------------------------------
کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامهی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
با سلام؛ این میتواند نشاندهنده اوج علاقه ایشان به شما باشد!
انسان کسی را که دوست دارد، میخواهد ببیند؛ نه کسی را که دوست ندارد!
جعبهی قرصهای مادرم از لحاظ ابعاد، کوچکترین شی دنیاست که میتواند اشک من را حسابی دربیاورد.
از بغض خفه میشوم وقتی متنی را از روی گوشی به او نشان میدهم و او خونسردانه میگوید عینک ندارد و خودم باید آن متن را برایش بخوانم.
آخر من هی یادم میرود دیگر دخترک ده دوازده ساله نیستم! هی یادم میرود زمان چقدر گذشته! من هی فرسایش تمام این سالها یادم میرود! هی یادم میرود "زمان" قَدَرترین دشمن بشر است، من هی یادم میرود ...
مادر...
تنهایی سخته....خصوصا در زمان کهنسالی
شاید اگر جای او باشیم... بفهمیم چه غمگین ميشه خونه وقتی کسی سراغت رو نگيره... اونم مادر
ميدونم که شرایط شما هم سخته و واقعا میفهمم ولی سعی کنید سه تا زمان تعیین کنید که در هفته در ساعت خاصی خودتون رو آماده کنید که زنگ بزنید یا حضوری برید.
مادر خیلی حق گردن فرزندش داره ناراحت نشيد اگه همسرتون حق رو به مادر ميده درواقع مقام مادر باعث ميشه که نتونه حق رو به شما بده درحالیکه واقعا ممکنه شما بی تقصیر باشید.
سعی کنید با مدیریت زمان و روابط حلش کنید.
پیری سخته...
من نمیدونم در مورد شرایطتون نظر بدم. فقط خواستم یاداوری کنم "وابسته" درسته "وابسطه" اشتباس :)))
شاد باشید
با سلام
از اینکه با شوهرتون ارتباط خوبی داری جای شکر هست اما باید توجه داشته باشید که در ازدواج باید به خانواده ها هم احترام گذاشت ازدواج چهار بال دارد:
ازدواج دو بال ندارد، ازدواج چهار بال دارد.
رابطه تو و همسرت
رابطه تو با خانواده همسرت
رابطه همسرت با خانواده تو
رابطه خانواده همسرت با خانواده تو
پس ازدواج پیوند دو قوم است، نه دو فرد
نکته ی تآکیدی: نگو رابطه خودم و فقط شوهرم... هر کدام از این رابطه ها که خراب شد، امکان مجادله، اختلاف، دعوا و جدایی افزایش می یابد....
با توجه به مطالب بالا باید حسن نیت خود را به مادر شوهرتون نشون بدید ایشون شاید به شما محبت زیادی دارد و دوست دارد زیاد بهش توجه کنید و دوست تون دارد اما چون غرورش اجازه نمیده جور دیگری دوستی اش را مطرح می کند مثلا از مقایسه استفاده می کند توجه داشته باشید بنده نمی گم متلک وی درست است اما فعلا در مقام مشاوره به شما هستم و الا وی نیز بایستی طرز برخورد مناسب با عروس را یاد بگیرد و مهارتهای این امر را به کار ببندد.
شما فکر کنید وی هم مادر خودتون هست بیشتر بهش توجه کنید و بیشتر زنگ بزنید خیلی از حرفهاش را معنی دار برداشت نکنید مطمئن باشید اگر بهش محبت کنید در پاسخ محبت می بینید.
موفق باشید