ما خیییلی دیوونه همیم اما سنمون کمه!؟

07:57 - 1399/12/28

سلام خواهش میکنم بگید من چیکار کنم.من وقتی 15سالم بودتوی روستامون خودمو کسی ک اللن عاشقشم به مرور دیدیم همو و عاشق تم شدیم،،اونم 16سالش بود ولی منو اون هیچ وقت مثل بچه کوچیکا فکر نکردبم و تا امروز ک اون 19سالش شده و من 18سالمه فکرای بزرگی باهم واسه ایندمون داشتیم،ما هر روز درمورد زندگی مشترکمون و ازدواج حرف میزنبم،تا یکسال اول باهاش حرف نمیزدم تما بعد یکسال بهم شماره داد و هیچ وقت تا حالا به هم تو رابطه بی احترامی نکردیم منو اون همدیگه رو همسرهم میدونیم و از گل تم بهم نازکتر نگفته،فقط چندبار فهمیدن رابطه داریم و خیلی ناراحتی کشیدیم و باز وارد رابطه شدیم،خانواده اون مخالفن،تاحالا دوبار به باباش گفته اما اون میگه تا کار نداشته باشی نمیزارمت،حالا واسه دانشگاه افسری ثبت نام کرده تا ایندمون بهتر بشه و زود وارد یه کار بشه.الان واسه اینکه خطشو چک میکنن میگه نمیتونم رو خط خودش زنگ و پیام بدمو اون فکر میکنه گوشیشو جاسوسی میکنن اما من همش پیش خودم فکر بد میکنم میدونم خیلی عاشقمه اما من نمیتونم باور کنم واسه این کاره اینجوری میکنه،الانم شماره خودمو بهش دادم باهاش بامن حرف میزنه..بنظرتون چیزی ازم مخفی میکنهه،البته خودمم ادم شکاکیم اما اگه راهنمایبم کنید ممنون میشم. لطفا

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/160113

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 3 =
*****
تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

سلام

شما الان دقیقا میخوای راهنمایی بگیری که کار حرامت رو چطوری ادامه بدی؟! اونوقت جای دیگه هم نه اد اومدی از سایت منتسب به حوزه هم داری میپرسی.خسته نباشی.

شما الان یک کار فقط باید بکنی.بهش یه پیام بدی بگی من فکرام رو کردم دیکه صلاح نمیدونم با هم ارتباط داشته باشیم.گوشیم هم خاموشه تا وقتی که با خانواده بیایید خواستگاری.منتظر جوابشم نباش و خطت رو خاموش کن.(گرچه نمیکنی اینکارو)

اما در مورد اینکه اون عاشقته و ...یچیز بگم خودت باقیش رو متوجه میشی.

در ایران از هر سه ازدواج یکیش به طلاق ختم میشه.اگه اشتباه نکنم.الباقی هم نصفشون سرو کله ی هم میزنن و دعوا دارن با هم یه در صدی کمی زندگی خوبی دارن...حالا به نظرت از این همه مورد که به طلاق و دعوا کشیده میشه کدومشون قبل از عقد یا ازدواج به هم حرف بد میزدن؟!ایا غیر اینه که همه عاشق هم بودن.

شما هم هیچ تضمینی نداری که از اون دسته ای باشی که ممکنه به گرفتاری کشیده بشه زندگیتون.

خصوصا اینکه سنگ بنای این زندگی با حرام داره شروع میشه.و خانواده ی شما در جریان نیستند.

این مثل روز روشنه که روابطی که فقط بخاطر احساسات شکل میگیره ارزشی  نداره.یعنی اگه پشتوانه ی معقول پشتش نباشه خطرناکه و بی اعتبار.در فرهنگ ما دختر و پسری که بدون اطلاع والدین وارد رابطه میشن یعنی یکی از ارکان زندگی رو که ضامن سلامت این ارتباط هستش از همون اول حذف کردید.و این یعنی رابطه ی احساسی.شما چرا به پدر و مادر نمیگی چون میدونی برخورد تندی با شما میکنن پس مخفیانه این کارو میکنی .و این اصل یادت باشه انسان عاقل هیچ وقت کاری نمیکنه که از افشا شدن اون کار نگران باشه.هر وقت کاری کردی که ترس اینو داشتی که مبادا خبر پخش بشه بدون کار اشتباهه.اگه کار درستی بود میگفتی همه بدونن .خلاف شرع که نیست.

شما همون کاری رو که اول گفتم رو انجام بده.و اگه خواستگار داشتی به هوای این پسره رد نکن.راجعش تحقیق کنید.اگه خوب بود ازدواج کن.خیلی از دختر ها بخاطر علاقه به پسر و وعده هاش خواستگارها رو رد کردن و نتونستن بعدا ازدواج کنند چون پسر رفته ازدواج کرده و دختره مونده و کلی حسرت.

این قصه همیشه داره تکرار میشه و متاسفانه عبرت نمیشه.

نگو این فرق داره .همه ی دخترهایی که گرفتار شدن هم همین فکر رو میکردن.

دخترها خیلی با صداقت عجیبی وارد رابطه میشن.اما پسر هیچ تعهدی نسبت به حرفهایی که زده نداره.اینو اطمینان میدم بشما.

من دلم میسوزه به این دختر های باصداقت و پاکی که بازیچه ی پسرها میشن.

هر رابطه ای فقط با اطلاع و تایید خانواده ی دو طرف باید باشه.و همون اول هم خواستگاری بشه.داییم فوت کرده.امتحان دارم.بعد از سربازی.بعد از پیدا کردن کار و....همه بهانه ست.خواستگاری که جشن نیست یه مهمونیه خرج هم نداره بگید بیان جلو والا دارید اشتباه میکنید.

موفق باشی دختر ایرانی