مراقبه سالکین

23:42 - 1393/07/09

آنچه در سیر و سلوک اهمیت تامّ دارد -و به تجربه عملی معلوم گردیده- مراقبه است. زمانی ذکر، فکر، عبادت و توسل آثار کامل دارد که نظارت و دیده بانی برنفس در وقت اشتغال به این­ها و اوقات دیگر، باشد. در غیر این صورت با واردات خیالی و خواطر سوء آثار گذشته­ای که تحصیل شده – و سالک نورانیّتی هم پیدا کرده- کم کم محو می­شود و یا از بین می­رود.

اگر به توفیق الهی مراقبه حاصل شود، قدرتی به سالک می­دهد که بتواند با پاسبانی بر حریم دل بر رقیب که شامل هوی و هوس و جنود جهل می­باشد، غالب شود.

مراقبه دل و جوارح، به ساعتی خاص مربوط نمی­شود، بلکه سالک همه وقت در نیّت وافعال مشغول به نگهبانی است.

          پاسبان حرم دل شده ­ام شب همه شب               تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

مراقبه نداشتن ضررها و زیان­هایی به بار خواهد آورد که بعضی از آنها قابل جبران نیست و نخواهد بود.

رکن اوّل در سلوک، مبارزه با هوای نفس و مراقبه است؛ زیرا مجاهدة نفسانی بسیار مشکل است و نفس، حیله ها و دام­ها دارد تا شخص را مغلوب خود کند، لذا به مدد این رکن – مراقبه- جهاد اکبر بهتر به دست می­آید.

البتّه رهنمود استاد طریق، لازم و ضروری است و بدون کمک او که عارفی واصل می­باشد، سلوک مشکل است. چرا که نفس از روزنه­ های بسیار باریک وارد می­شود و با رنگ آمیزی قشر و صورت، مهار شخص را به دست گرفته و او را مغلوب می­نماید.

          هرکه گیرد پیشه ای بی ­اوستا                  ریشخندی شد به شهر و روستا

          هر که در ره، بی­قلاوزی رود            هر دو روزه راه صد ساله شود

چون سالک با نظر استاد قدم بر مجاهده و ریاضت نفس نهاد و با مراقبه به ذکر و فکر و توسل پرداخت، کم کم اوامر و نواهی را به فصل و ترک انجام دهد و نفسِ سرکش سرکوب و مهار شود. قلبش صیقل یابد، چشم دلش باز شود،‌ گوش قلبش بشنود و با یقینی عارفانه در میدان عبودیّت به بندگی خالصانه بپردازد.

          نقش و قشر علم را بگذاشتند                  رایت علم الیقین افراشتند

نکتة مهم در مراقبه این است که سالک خدا را حاضر و ناظر بداند و مواظب فکر و اندیشة خود باشد و از نگهبانی نفس دمی غافل نشود. البتّه این توفیق باید به حول و قوّة حضرت حق نصیب گردد.

 

« اللهم الحقنی بنور عزک الابهج، فأکون لک عارفاً و عن سواک

منحرفاً، و منک خائفاً مراقباً، یا ذالجلال و الاکرام»

« خدایا! به نور عزّت فروزنده ات مرا ملحق کن تا عارف به تو شوم و از

دیگران روی گردان گردم و از تو بترسم و مراقبت کنم، ای صاحب جلال و اکرام»

........................................................................................................

معنای مراقبه

 راقَبَ : پاس داد، مواظب بود، کشیک داد.

راقب الله: از خدا ترسید.

راقِبُ العمل: رسیدگی کرد، نظارت کرد.

مراقبه: رسیدگی، نظارت، بازرسی، زیر نظر قرار دادن و آن مصدر باب مفاعله، به معنای نگریستن و حفظ کردن.

مراقب: ناظر، بازرس، حارس، نگهبان، دیده­بان، چشم دارنده.

رقیب: حفیظ و نگهبان، پاسبان، نگاه دارنده، مواظب.

 

ادامه دارد...

 

برگرفته از:وب سایت گلستان کشمیری

http://btid.org/node/42380

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 7 =
*****
تصویر د
نویسنده د در

هرکی میخواد استاد پیدا کنه بره به این وبلاگ تو این وبلاگ اساتید اکثر شهر های کشور معرفی شدن با آدرس جلساتشون این سایت رو به همه بگید سایت خیلی خوبیه

http://raheshia12.blogfa.com/

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

ممنون. خوندم. اگر امکانش موجوده از طریق مدیریت اقدام کنید...
خوشحال میشم اطلاعات بیشتری داشته باشم...

تصویر salehi7815
نویسنده salehi7815 در

در عرفان چند اتفاق افتاده که نظیر هم است یکی شمس و مولانااو با آن سوادش و شمس مکتب نرفته و دیگری مظفر علیشاه که مجتهد مسلم بوده و مشتاق علیشاه .

مولانا که روزی با تکبر فراوان و شاگردان بسیار که  دنبال او میرفتن به مکتب خانه به شمس برخورد میکنه و شمس از او میخواد که  کمی هم به او درس یاد بده منتهی چون لباسهاش مندرس بوده مولانا چندان تحویلش نمیگیره سپس شمس به اون میگه تو بدون کتابهات چیزی نیستی علمت باید توسینه ات باشه تا توی تاقچه و بعد یک دستی میکشه به کتابهای مولانا رو تاقچه همه آتیش میگیره بعد که مولانا خیلی منقلب میشه دوباره یک دستی میکشه رو اونا همه رو بر میگردونه سر جاشون . و از اینجا میشه که مولانا عاشق شمس ظاهرا بیسواد مکتب نرفته میشه و میافته دنبال شمس میگه میشه تو از علمت به من چیزی یاد بدی شمس میگه شرط داره اول باید امتحانت بکنم ببینم چقدر طالب این راه هستی اگه قبول شدی بعد اجازه میدم سر درس من بشینی مولانا قبول میکنه

شمس میگه تو باید به در خونه یک شخص کلیمی که شراب درست میکنه بری و برای من شراب بیاری و ظرف شراب رو هم باید تو دستت بگیری تا همگان ببینند مولانا قبول نمیکنه میگه چطور من که خودم شراب رو برای مردم این شهر حرام کردم  اینکار رو انجام بدم شمس میگه امتحان همینه اگه قبول شدی تو مکتب خودم راهت میدم . 

مولانا آخر سر قبول میکنه میره از در خونه اون کلیمی شراب رو میگیره ولی با خودش میگه شمس که اینجا نیست سریع میزنه زیر عبای خودش تا کسی متوجه نشه ولی به محض اینکه چند قدمی دور میشه زمین میخوره و کوزه از دستش میافته میشکنه و بوی شراب همه جا رو میگیره و مردم بالا سر مولانا جمع میشن و میگن ای ریاکار تو این کاره بودی و ما نمیدونستیم شمس از راه میرسه و یک دست روی گوزه میکشه و میگه این که گلابه و بوی گلاب همه جا رو پر میکنه  و شمس ناپدید میشه . پسر مولانا از راه میرسه و جویای حال پدرش میشه و مولانا بهش میگه

روسر بنه به بالین تنها مرا رها کن          ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

مائیم و کنج سودا شب تا به روز تنها      خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

از ما گریز تا تو هم در بلا نیفتی            بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

  از اینجا به بعد مولانا عاشق و شیفنه شمس میشه و مکتب خونه خودش رو تعطیل میکنه و ساعتها و روزها با شمس در اتاق در بسته ای مشغول گفتگو میشن و مولانا از اینجا به بعد عارف میشه تاقبل از آشنایی با شمس فقط شاعر بوده . و منظور شمس از این امتحان سخت مولانا شکستن باد غرور  و منم منم (منیت )مولانا بوده چون تکبر و غرور یکی از آفات اصلی این مسیر محسوب میشه . مادر بتها بت نفس است .

 

الهی انکسار و نیستی عطا بفرما .

تصویر salehi7815
نویسنده salehi7815 در

مال و منصب ساز و برگ گمرهان دنیوی است     مرد راه آخرت را ساز و برگی دیگر است

با سلام خدمتت دوستان عزیز

از دوستانی که علاقمند یه سیر و سلوک می باشند این حقیر چند کتاب و چند سایت معرفی میکنم که کم از استاد نیستند و با وجودی که خودم 20 سالی میشه در این مسیر هستم از این کتابها کمک بسیار فراونی گرفتم و صد البته که  به قول آیت الله بهجت در باب سلوک و خودسازی گفتن و شنیدن هیچ مشکلی رو حل نمیکنه کسی هم با گفتن تا به حال خودسازی نکرده عمل است که انسان را میسازد . ترک معصیت انجام نمیشود مگر ملکه شخص بشود مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و در هر زمان و مکان و در میان مردم و خلوت .

کتاب شراب طهور از مهدی طیب ( که 20 سال شاگرد حاج اسماعیل دولابی بوده )

کتاب مصباح الهدی از گفتارهای مرحوم دولابی

کتاب جامع السعاده از مرحوم نراقی

کتاب فضیلتهای فراموش شده از حاج آخوند ملا عباسی تربتی

سایت سید علی قاضی /سیره معنوی سید علی قاضی . و ...

هر یک از دوستان که طالب مطالب خصوصی تر ی در این زمینه هسند میتونند با ایمیل بنده در ارتباط باشه . gold78155@gmail.com

هر شمع گدازیده شد روشنی دیده     کان را که گداز آمد او محرم راز آمد

 

تصویر یه عاشق واقعی

سرکار خانم ارام اگه سایت دیگه ای هم در این رابطه هست ممنون میشم معرفی بفرمایید ....... 

باز هم تشکر از زحماتتون 

تصویر یه عاشق واقعی

سرکار خانم آرام بی نهایت سپاس از وقتی که گذاشتید استفاده کردم از مطالب خوبتون .... بذارید قدم های اولیه رو برداریم ان شا الله که در ادامه دنبال استاد میگردیم ....

ان شا الله که عاقبت هممون ختم بخیر بشه 

باز هم سپاس فراوان از زحماتتون 

تصویر آرام
نویسنده آرام در

خواهش می کنم.

خدارو شکر مطلب بدردتون خورد...

ان شاالله راه درست رو خدا سرراهتون قرار بده...

تصویر آرام
نویسنده آرام در

این مطلب رو هم ببینید:

بزرگان و پیران راه که صاحبان تجربه‌های سلوکی- عرفانی اند وجود معلم راه و پیر ودلسوخته و استاد راه رفته را لازم و گذراندن نیمی از عمر خویش در یافتن چنین استادی را ضروری قلمداد کرده‌اند. از جناب آسید علی قاضی استاد عرفانی علامه طباطبایی نقل است که فرمود:
«کسی که طالب سیر و سلوک شد، اگر برای پیدا کردن استاد نصف عمر خود را در جستجو بگذراند ارزش دارد. و آن که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است»
حضرت امام خمینی (ره) نیز می فرمودند: «برای خیاط شدن استاد لازم است آیا می شود برای آدم شدن استاد لازم نباشد؟!»
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلماتست بترس از خطر گمراهی
از آیت الله کشمیری نیز نقل شده است که می گفتند «این طور نیست که استاد فقط ذکر بدهد، آقای قاضی همیشه به ما می گفتند اذکار و ادعیه با شرایط تأثیر می کند و مراقبه حرف اول را می زند. ایشان هم چنین نوع اذکار را از نظر کمیّ و کیفی برای خواصّ متذکر می شدند» 
و نیز می گفتند «کار آسانی نیست که کسی بتواند این کار را بکند مگر خود هم راه رفته باشد و هم حاذق باشد.بعضی اوراد برای قوی شدن اراده، بعضی برای تقویت روح و عده ای برای رزق و دسته ای برای توحید و فنای فی الله و تعدادی برای محبت است. بعضی اذکار توحیدی فقر می آورد و ممکن است شخص نتواند تحمل کند و لذا حرمت ذکر ضایع می شود»
لازم به ذکر است که سیر و سلوک انسانی و قرب و نزدیکی به حق دارای درجات و مراتبی است که رسیدن به مراتب ابتدایی و نازل آن نیاز به استاد راه ندارد بلکه با انجام واجبات و ترک محرمات و اندکی حضور و مراقبت نیر حاصل می شود اما برای رسیدن به مراتب عالیه قرب به حق و مشاهده حقایق موجودات، وجود استاد راه ضروری است و بدون استاد کتل طی کرده و به کمالات روحی و معنوی رسیده، انسان نمیتواند از همه گردنه ها و رهزنی های این طریق در امان مانده و با پرهیز از دوجانب افراط و تفریط، در صراط مستقیم باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر باقی بماند.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی دینی

تصویر یه عاشق واقعی

سرکار خانم ارام در صورت امکان در مورد استاد توضیحاتی بفرمایید و علت داشتن استاد رو هم توضیح بدید ... 

این استادی که فرمودید تهران هستن ؟ چجوری میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ؟؟ 

و به طور کلی میخاستم ببینم چجوری هست cheeky شاید خدا خواست و ما هم سالک شدیم cheeky

اگه میشه در این مورد بیشتر توضیح بدید 

تصویر آرام
نویسنده آرام در

آقا محمد مهدی سلام

لازمه راه سلوک استاد هست و هرچقدر استاد نفسش گرم تر باشه موثرتر و بهتره...قطعا اساتید زیادی در تهران یا قم هستن و من شناخت ندارم...

به این جمله توجه بفرمایید:(سیر و سلوک بدون استاد آگاه و بصیر که اسلام‌شناس و عرفان‌شناس باشد و شریعت را مغزای سلوک الی‌الله قرار دهد و توحید و ولایت را بنیاد و ریشه عرفان حقیقی بداند و خود تسلیم ولایت باشد، امکان‌‌پذیر نیست.)

استاد شهید مطهری می‌گوید: سالک برای اینکه به قله منیع انسانیت، یعنی توحید برسد از کجا باید آغاز کند و چه منازل و مراحلی را باید به ترتیب طی کند و در منازل بین راه، چه احوالی برای او رخ می‌دهد و چه وارداتی بر او وارد می‌شود و البته همه این منازل و مراحل باید با اشراف و مراقبت یک انسان کامل و پخته ـ که قبلاً این راه را طی کرده و از رسم و راه منزل‌ها آگاه است ـ صورت گیرد و اگر همت انسان کامل بدرقه راه نباشد، خطر گمراهی است. عرفا از انسان کاملی که ضرورتاً باید همراه نوسفران باشد، گاهی به طائر قدس و گاهی به «خِضْر» تعبیر می‌کنند:

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس!

  که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن

  ظلمات است بترس از خطر گمراهی  (مطهری، 1383: 23، 26 و 27)

 

 

به طور کلی بهترین سلوک همین حرف آیت الله بهجت هستش که می فرمودند به دانسته هاتون عمل کنید...

و اینکه سعی در ترک محرمات و انجام واجبات خودش مسیر رو واسه آدم هموار می کنه و کم کم اگر قرار باشه تو وادی عرفان وارد بشید راهش براتون هموار می شه...استادش هم پیدا می شه...cheekyاما این استاد خیلی خیلی مهم...

 

چون راه حساسی و باید دقت کرد و بی گدار به آب نزد.

ان شاالله موفق باشید و عاقبت بخیر...

تصویر یه عاشق واقعی

امام خمينى:
هر قدر در جوانى انسان مهذّب شد، شد.
اگر در جوانى خداى نخواسته مهذّب نشد بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است و دشمن قوى، اراده انسان ضعيف مى شود و جنود ابليس در باطنِ انسان قوى، ممكن نيست ديگر . . .
اگر هم ممكن باشد، بسيار مشكل است.
از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد.
صحيفه نور، ج 1، ص 125

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

سلام
در مورد پیدا کردن استاد در این زمینه کی میتونه کمک کنه؟
از کجا چنین استادی باید پیدا کنیم؟ چه شرایطی باید داشته باشه؟
کسی هست که بتونه راهنمایی کنه؟ آیا کسی هست که استاد داشته باشه و بتونه راهنمایی کنه؟
ممنون میشم...

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام آقای بصیرت

 

 

تصویر یه عاشق واقعی

هر چه تشکر کنم باز هم کمه ....... 

بی نهایت استقبال میکنیم از این مطالب .... 

ممنون میشم ادامه اش هم بذارید ....

این سبک زندگی ارامشی به انسان میده که میلیارد ها تومن پول و مقام و هزاران چیز دیگه نداره !!! 

سرکار خانم ارام واقعا ممنونم از مطلب زیباتون !

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام خواهش می کنم 

خوشحالم که مطلب مفید واقع شد.

ان شاالله سرفرصت مطلب رو ادامه خواهم داد.

تصویر باران
نویسنده باران در

بسیار ممنون ارام جان

تصویر آقا سعید

ممنون خیلی عالی بود.

بنظرم همه ما باید با تفکر شروع کنیم ینی با فکر زندگی کنیم و با فکر عمل کنیم.بزرگی این کار وقتی روشن میشه که پیامبر فرمودن یک ساعت فکر کردن از 70 سال عبادت بهتره!

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

ممنون از اینکه وقت گذاشتید آقا سعید

قصد دارم ادامه این مطالب رو هم پست کنم که مربوط می شه به مراقبه تک تک اعضا و جوارح...