سلام خسته نباشید.۲۷ سالمه و دوماهه که عقد کردم. ۵ماه قبل عقدم دوره عاطفی بدی رو گذروندم. سال پیش شخصی خاستگاری کرد و چندین بار با خانواده رسمی اومدن و ما طی اشنا شدن تحت نظر خانواده ها بیرون میرفتیم و به مرحله بله برون رسیده بودیم.بعد اتمام بله برون ازشون خبر نشد و بعد گفتن که تعداد مهریه بالاست و خانواده ناراضین پس چون خانوادم راضی نیستن منم میگم نه. مراحل خیلی بدی بود چون من هم وابسته شده بودم و هم ب شدت دوستشون داشتم با اینکه سنتی بود مراحل خاستگاری ولی علاقه ایجاد شده بود.خاستگارهای زیادی داشتم. دستم تو انتخاب باز بود ولی فکر میکردم و فکر میکنم از اون اقا یدونه بود و هست.توی شهرمون پیش مشاوره رفتم گفتن ب اون اقا نباید فکر کنید چون شخصی که با حرف خانواده شما رو بیخیال میشه و تا اون مرحله بله برون میرسونه و بعد ول میکنه نمیتونید زندگی کنید.مشکل خانوادشون با من هم سر حجاب و پول بود. میگفتن حجابی که ما میخایم رو رعایت نمیکنن باید حتما چادریه محجبه باشن و اینکه میگفتن سطح مالی خانواده ها یکسان نیست و ممکنه دراینده توقع مالی زیادی داشته باشن و همه حرفا دقیقا بعد تعیین مهریه شد.خلاصه فهمیدم که باید از فکرشون بیام بیرون. بعد عید ب خاستگاری فکر کردم ک کاملا روش خاستگاری سنتی بودن.درمورد خانواده هرچی تحقیق کردیم موردی پیش نیومد و درمورد شخص .تو مدت کوتاهی عقد کردیم.بعد عقد ی مدت حس میکردم ک هول شدم و اشتباه انتخاب کردم.این همش تو ذهنم بود.طی دوماهی ک عقد کردم از خانوادشون واقعا راضی هستم ولی خودشون نه. برعکس من کاملا ادم خجالتی هستن که هرجمعی رو نمیان.فوق العاده ادم خسیس هستن. حتی برای هزارتومنشونم برنامه میریزن.یا ساندویچ بخایم بخریم حتما ارزونه رو میخرن یا انقد حساب کتاب میکنن ک من کلافه میشم میگم نمیخام ایشون هم کلا نمیخرن. سرهر خریدی ب شدت خساست نشون میدن و عصبی میشن و دعوامیکنیم. بعدا فهمیدم این اقا سیگاری هستن ک تو خاستگاری گفتن نیستن و ب من گفته بودن فوق دیپلم دارن از دهنشون پرید ک ول کردن و نخوندن. سر ریزترین مسایل باهم بحث میکنیم.همیشه فکر میکنن حق با ایشونه و مشکل و منطق من ایراد دارهبهشون گفتم بریم پیش مشاوره به هیچ عنوان قبول نمیکنن. و من رسما کم اوردم.میشه کمکم کنید؟راستی اون اقا بعد عقد پیام فرستادن تبریک گفتن بهم چون همکار خیریه بودیم قبلا همکارای مشترکمون بهشون رسونده بودن. تو پیامشون بهم گفتن چرا صبر نکردید من خانوادم رو راضی کنم تا دوباره بیایم.
-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
قبل از هرچیز باید توجه داشته باشید که ممکن است ارزیابی و تحلیل‌هایی که نسبت به همسرتان در ذهن خود دارید تا حدودی تحت تاثیر ارتباط و تمایل شما به ان خواستگار قبلی باشد. مضاف براینکه اخیرا هم به شما پیام متناقضی هم فرستاده است که ممکن است در پس ذهن شما این مسئله شکل بگیرد که مبادا در ازدواجتان شتاب کرده باشید.
اولاً باید گفت که خواستگار قبلی شما اگر واقعا شما را برای ازدواج می‌خواست، قطعا تمام تلاشش را انجام می‌داد تا خانواده‌اش را باخودش همراه کند. ثانیاً اگر در این مدتی که جواب منفی به شما داد واقعا به دنبال راضی کردن خانواده‌اش بود، به شما یا خانواده شما خبر می‌داد که درصدد راضی کردن خانواده‌اش اقدام می‌کند. بنابراین این پیام حق به جانب ایشان که به شما داده است، هیچ توجیه منطقی و عرفی ندارد؛ چرا که کم کاری و جواب منفی از سوی ایشان بود نه شما.
اما درباره خواستگار فعلی‌تان که اشاره کردید در برخی موارد باهمدیگر اختلاف نظر و مشکل دارید، باید عرض کنم که بوجود امدن اختلاف موردی تاحدی طبیعی است و این هم ناشی از عدم شناخت کافی طرفین از همدیگر است و بعضا نداشتن شناخت درست و کافی باعث بروز سوءتفاهم و سوءبرداشت در رفتارهای همدیگر نیز می‌شود. اینکه تلقی میکنید که ایشان خسیس است چندان واضح و گیرا نیست؛ زیرا بستگی به ذهنیت و تعریفی دارد که شما از فرد خسیس و غیر خسیس دارید. مضاف براینکه ممکن است دیگری ذهنیت و تعریف خاص تری از فرد خسیس داشته باشد. بنابراین ممکن است به زعم شما در خرید بعضی از چیزها ایشان خساست داشته باشد ولی از دیدگاه ایشان اینگونه نباشد. توصیه میکنم برای اینکه شناخت و ذهنیت طرفین نسبت به مسائل و موارد مختلف شناخته و نزدیک به هم شوند، حتما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.
درباره اینکه ایشان سیگاری است، در حالی که در خواستگاری به شما گفته بود سیگاری نیست و همچنین درباره وضعیت تحصیلی‌شان باید عرض کنم در خصوص مسئله سیگار کشیدنشان، آیا در حال حاضر ایشان سیگار مصرف می‌کنند؟ میزان حساسیت شما نسبت به آن چقدر است؟ نکته دیگری که در اینجا مهم می‌نماید مسئله دروغ گفتن ایشان به شماست که در دو موضوع مهم به شما دروغ گفته است که باید بررسی بیشتر کرد که اولاً علت دروغ گفتنشان به شما چه بوده است؟ ثانیا آیا ایشان اهل دروغ گویی است و در موارد دیگر هم فرد دروغ گویی است یا نه؟ البته این دو دروغی که به شما گفته است احتمالا به خاطر از دست ندادن شما بوده است، ولی برای اینکه مشخص شود که ایشان اهل دروغ گویی نیست، می‌بایست در مرحله تحقیق به آن می‌رسیدید و چه بسا ایشان اهل دروغ گویی نباشد و همانطور که گفته شد صرفا برای از دست ندادن شما چنین دروغی گفته است.
در هرصورت باتوجه به اختلافاتی که در موارد متعدد دارید، توصیه میکنم حتما شما به اتفاق همسرتان نزد یک مشاور خانواده مراجعه کنید تا خدای نکرده، با تحلیل و ارزیابی‌های نادرست، اختلافات موجود عمیق تر نشود وبه یک جمع بندی درست برسید.
موفق باشید.
صبر؟ عجیبه، الان که شنیده عقد کردی میگه پس توجهی نکن