مشکل خانوادگی . میگه دوستم رو ترجیح میدم به تو

08:48 - 1399/06/30

سلام و عرض ادب ...همسرم با یک مردی دوست هستن و کل وقت و زمانش رو فقط با همون سپری میکند با هم ب گردش میروند...روزی ۲۰ بار با همدیگه تماس میگیرن و هر بار حداقل نیم ساعت با هم حرف میزنند و وقتی تلفن رو قطع میکنند دوباره دوستش تماس میگیره و باز حداقل نیم ساعت و حداکثر یک ساعت و نیم با هم حرف میزنند و کاراشونو برنامه ریزی میکنن و اصلا تو خونه کاری ب من نداره انگار نه انگار من زنشم و اگه اعتراض کنم میگه طلاقت میدم اما دوستی مو ب هم نمیزنم..و همیشه ب خاطر این موضوع دعوا میکنیم..و اگرم دعوا هم نکنم ب دوستیشون ادامه  میدن و من این وسط نادیده گرفته میشوم..ب نظر شما رفتار همسر من درسته و کار من اشتباهه که سعی میکنم رابطه شونو کمرنگ تر کنم.یا بذارم ب این دوستی ادامه بدهند..اما رابطه ما روز ب روز داره کمرنگ تر میشه و هر روز به هم فحش و بد وبیراه میدیم به خاطر این مسئله ...خواهش میکنم راهنماییم کنید و بهم بگید ک چه کاری رو انجام دهم...در ضمن دوست شوهرم زن داره با سه تا بچه ...و بعضی وقتا میونه شون به هم میخوره و باز سریع با هم اشتی میکنن..

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/154212

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****
تصویر آواز قو

ارتباط جنسیش با شما چطوره؟ بهتون تمایل داره؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من اوائلی که ازدواج کرده بودم چون خودم دوستان زیادی دارم ولی دوستان صمیمی محدودی دارم، شوهرم رو هم با خودم مقایسه میکردم. شوهر من دوست صمیمی زیادی نداره ولی با همه همکاران و همسایه ها و فامیها و خلاصه اشناهاش رابطه تلفنی و شوخی داره.

شما حساب کن از اول صبح که از خواب بیدار میشد تا اخر شب با همه اونا تلفنی صحبت میکرد، تلفن از دستش نمی افتاد.

منم اوائل مثل شما ناراحت میشدم و غر میزدم. ولی بعد متوجه شدم هرچی من بیشتر غر بزنم بیشتر از چشمش میفتم و ازم دورتر میشه. با خودم فکر کردم اگه من هم دوست خودش میدونست خیلی از این صحبتها رو بجای اونا با من میگفت. اینهمه هم هزینه موبایل نمیداد. دیگه بقولی سیاستم رو عوض کردم، دیگه غر نزدم. ولی تا تلفنش قطع میشد میگفتم چه خبر؟ یا خودم مسائلی که برام سرکار پیش اومده تعریف میکردم و ازش نظر خواهی میکردم و ... . کم کم اونم شروع کرد مسائل کاریش رو برای من گفت. دوباره دید من از فامیلام حرف میزنم؛ بجای اینکه با فامیلاش تماس بگیره شروع کرد برای من تعریف کردن تا اینکه تعداد تماسهاش محدود شد. الان که تماس تصویری اومده، وقتی با فامیل تماس میگیره میگم تماس تصویری بذار، منم گاهی همراهیش میکنم. و اینجوری هم خودم تو خونه مطرود نیستم هم اون بجای 6 تا تماس تو یکساعت، دو تا تماس میگیره.

البته همسر من الان خیلی بهتر شده. از صد تا تماسی که قبلا داشت، الان تماساش 30_20 تا شده. خخخخخ. گاهی بچه هام بهش میگن کی گوشیت رو میذاری زمین؟چقدر با این و اون تماس میگیری؟!

یعنی با این وجود صدای بچه ها هم درومده. ولی غر زدن و دعوا و ... فایده نداره ... فقط خودت سبک میشی. تازه یک حرفهایی بهت میزنه که خفیف میشی ، تحقیر میشی. باید وقتش رو خودت پر کنی. باید بدون غر زدن و اشاره کردن به دوستش که حساسیت برانگیزه ، خودت یواش یواش جای اونو تو دلش بگیری، اونوقت خودش تو رو جایگزین دوستش میکنه. اگه من جای شما بودم سفر خانوادگی با خانواده دوستش رو پیشنهاد میدادم. و خودم هم باهاش همراه میشدم. اونوقت حساسیت اونم از بین میره. چون شما خوبه که مشکلتون با یکنفره. یکنفر رو میشه کاریش کرد.

البته اینم بگم من خودم رو اینجوری اروم کردم که خیلیها هستن تفریح و تفنن شوهرانشون دود و دمه، میرن بیرون دنبال زنهای هرزه، نشستن تو خونه با موبایل با دوست دختراشون چت میکنن و خیلی کارهای ناجور انجام میدن. ولی من شوهرم تو خونه بغل دستم نشسته همه حرفهاش رو هم میشنوم، خیالم در عوض راحته.

ولی درکت میکنم چون خودم هم وقتی دارم با شوهرم حرف میزنم 20 مرتبه براش زنگ میزنن طوری که دیگه شاکله بحث از دستم در میره،خیلی کفری میشم. ولی خب درکل راضیم چون تا حدودی بهتر شده؛ اوائل وقتی من داشتم حرف میزدم وسط حرفم، خودش با یکی تماس میگرفت. اعصابم بهم میریخت. ولی خدا رو شکر خیلی تغییر کرده و این حرکت توهین امیز رو دیگه نداره.

بهرحال ما که شوهرمون رو تربیت نکردیم؛ یکی قسمتمون شده. یا باید بسازی یا خراب کنی. من ترجیح میدم بسازم و درساختن ازش کمک بگیرم؛ کمکش ممکنه کم باشه ولی بهتر از ویرونیه. حوصله ویرونی رو که اوارش همه رو بگیره ندارم. چون تو ویرونی یا چیزی بدست نمیاری یا از نو باید بسازی. پس ترجیح میدم همین زندگی رو که توش هستم بسازم. 

بهرحال شاید بعضیا خندشون بگیره یا نمیدونم، شاید لجشون بگیره، ولی این حکایت، حاصل تجربه 15 سال زندگیه.

دلت خوش و سرت سلامت.

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

ضمن درک نگرانی شما بابت این مسئله، اما چند وقت است که ازدواج کردید؟ این روند از چه زمانی در زندگی تون شروع شده؟ از چه زمانی احساس می کنید که همسرتون نسبت به شما رفتارهای سردی پیدا کرده است؟ آیا فکر می‌کنید که عامل سردی همسرتون، ارتباطش با دوستش هست؟ آیا فکر نمی‌کنید دلایل دیگری غیر از این هم دارد؟ آیا برای حل این مسئله تا به حال به مرکز مشاوره مراجعه کردید؟

لطفا به این سوالات جواب بدهید تا بهتر بتوانیم به شما کمک کنیم.

موفق باشید.