پروردگار
روزگارانیست که حقیقت بر دوش
و نشانی تو در دست دل به راه زده ام
ابلیس
همسفرم شده است تا راهزن حقیقت بردوش
و در کوله بارم باشد!!
گاهی کمک و مدد را بهانه می کند
و سنگینی حقیقت را از دوشم بر می دارد
تا به قول خودش سبکتر و اسان تر سفر کنم!!!!
....و گاهی نشانی تو را از دستم می گیرد تا راه کوتاهتری نشانم دهد!!!
و خلاصه ان که ازاری شده و دردسری التفاتش!!!
و حالا در میانه و کمرکش مسیرخداوند
به همان دوراهی معروف حق و باطل رسیده ام
که نقشه و نشانی اش در کوله بار و نشانی که از تو دارم خوب....خوب......پیداست و روشن تر است!
و حالا خداوند منم و انتخاب
راه حق و شکر
ونعمت هدایت تو
و باز پس گیری کوله بار و نشانی
از همسفر ناشایست .....بداندیش که می خواهد به نشانی باطل ...نشانی تورا گم کنم
و نعمت هدایت و سعادت را کفران کنم!
و من که امیدوار به
حمایت و هدایت چون تو مهربان خداوندی
راه را از بی راه این دو راهی باز خواهم شناخت و به سویت خواهم امد!
خداوند
نزدیکتر از....
مناجات عاشقانه با معبود
16:12 - 1393/04/01
انجمنها:
http://btid.org/node/31823
سلام
ممنون
بسیار زیبا...
خدایا هرآنچه خواستم اجابت نمودی و هر آنچه خواستی ها بود که فراموش کرده بودم بمن دادی ......
هرگاه بسویت آمدم نیازمندبودم و تو....
وتو هرگاه مراخواستی درگناه بودم ...
خدایاتو از من چه خواستی جز اینکه برای حال خودت گناه نکن کو اجابت از سوی بنده ات ....
ای دوست چه بگویم جز اینکه گویم شرمنده ام ....
خدایا ما کاسب هستیم و ترا برای نیازخود میخواهیم...
الهی شرمنده ام مرا ببخش
از او نزدیک تر چیزی نمی تواند باشد . . .
ستایش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها آگاه است ،
و نشانه های آشکاری در سراسر هستی بر وجود او شهادت می دهند ؛
هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی گردد ؛
نه چشم کسی که او را ندیده می تواند انکارش کند ،
و نه قلبی که او را شناخت میتواند مشاهده اش نماید ..
در والایی و برتری از همه پیشی گرفته ؛
پس، از او برتر چیزی نیست ،
و آنچنان به مخلوقات نزدیک است که از او نزدیکتر چیزی نمی تواند باشد ...
مرتبه ی بلند او را از پدیده هایش دور نساخته ،
و نزدیکی او با پدیده ها، او را مساوی چیزی قرار نداده است ..
عقل ها را بر حقیقت ذات خود آگاه نساخته ،
اما از معرفت و شناسایی خود باز نداشته است ..
پس اوست که همه ی نشانه های هستی بر وجود او گواهی می دهند ،
و دل های منکران را بر اقرار به وجودش واداشته است ،
خدایی که برتر از گفتار تشبیه کنندگان و پندار منکران است ...
"خطبه ی 49 نهج البلاغه
من خدایی دارم، که در این نزدیکیست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ…
چهرهاش نورانیست
گاهگاهی سخنی میگوید،
با دل کوچک من،
سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد!
او مرا میخواند،
او مرا میخواهد،
او همه درد مرا میداند…
خدایا هیچ وقت هیچ وقت مارو به حال خوودمون وا نگذار
خدایا هیچ وقت هیچ وقت نزار کسی جز خودت افسار زندگیمونو در دست بگیره...
به حق بزرگی و مهربانیت ای مهربانترین مهربانان
سلام.
بسیار زیبا و تامل برانگیز....
شیطان درونم....
من را از من دزدید....
نشانیم کجاست....
منم گمشده است..............
سلام باران خانم
مرسی