من خیلی باشوهرم دعوام میشه

20:30 - 1399/10/16

سلام عرض ادب خدمت شما بزرگوار

من خیلی باشوهرم دعوام میشه
به خانواده من علاقه نداره بااینکه خانواده خودش خیلی بدتر از خانواده من هستن
دوست نداره من با خواهرم رفت آمد داشته باشم  اصلا به باجناق خوشش نمیاد  با اینکه یکبار زندگی خواهر من بهم ریخته باعث بدبینی شوهر خواهرم به خواهر شده خواهرم بعضی وقتها گریه می‌کنه که جرات ندارم بیاید خونه ما چون شوهرش سخت گیری می‌کنه بهش  من بهش میگم همانطور که به خانواده خودت احترام میگذاری به خانواده منم همانطور اهمیت بده و احترام بزار  اما برعکسهمادرشوهر یه زن بدرفتارو بد حرفه خیلی از پسرانش طرفداری می‌کنه خواهرشوهرهام این رفتار مادرشان  میدون به این رفتار خیلی بدشون میاد

وقتی می‌خواهیم بریم شهرستان به خانواده هامون سر بزنیم  به من میگه برو خونه بابات بخواب شب مامان من رفتارش همینه منم نمیتونم هیچی بگم دلش نمیشکنم

ما درشوهرم خیلی نماز میخونه اما همیشه به ناحق حرف میزنه
اما همه خواهران و برادرهای شوهرمیدونن که خانواده من خیلی خیلی به ما محبت میکنن وکمک میکنن

قرار بوده نوبت مشاوره بگیره بریم قم برا مشاوره  من توقعم زیاد نیست آخه شوهر من طلبه بخاطر اینکه میگم شوهر نباید دروغ به من بگه از توریه استفاده نکنه

دیگه خسته شدم از این رفتار ها

 

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/157212

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 12 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

اینکه همسرتون به خانواده شما علاقه ندارد، حتما دلیل و ریشه‌ای در این زمینه وجود دارد که باعث شکل گیری این احساس منفی در همسرتون شده است. همانطور که خودتون هم اشاره کردید مثلا زندگی خواهرتون با همسرش همراه با مشکلاتی است، ولی بازگو کردن و انتقال این مشکلات به همسرتون که احیانا همراه با حواشی زیادی است می تواند حس منفی همسرتون رو بیشتر کند. در کنار آن حتما مسائل دیگری هم وجود دارد که بر ما پوشیده است و چه بسا اگر بیشتر بررسی کنید متوجه خواهید شد که بیان بعضی از مسائل مربوط به خانواده تون به همسر درست نبوده است و چه با واکنش منفی همسرتون مواجه شدید. لذا این مسائل می تواند کم کم باعث شکل گیری یک ذهنیت منفی در همسرتون نسبت به خانواده شما شود.

لذا توصیه جدی بنده اینه که از این به بعد به صورت جدی از بازگو کردن مسائل و مشکلات مربوط به خانواده خودتون اعم از مشکلات خواهرتون به همسرتون جدا اجتناب کنید. به نظر میاد همسرتون یک سری حساسیتهایی در این زمینه دارد، خب وقتی بیان مسائل حساسیت برانگیزکمتر شود، طبیعتا احساسات منفی همسرتون نسبت به خانواده تون کمتر خواهد شد. در کنار آن سعی کنید مسائلی از خانواده خودتون مطرح کنید که حس بهتری رو در همسرتون ایجاد کند؛ مثلا فرض کنیم که همسرتون از عزت و احترام گذاشتن به خودش خوشش می آید، خب اگر امکان دارد سعی کنید از طریق مادرتون بخواهید که به قولی هرگاه به خانه آنها می روید هوای همسرتون رو بیشتر بدانند و احترامش رو بیشتر حفظ کنند. تکرار کارهایی از این قبیل، باعث می شود که به مرور احساس مثبتی در همسرتون نسبت به خانواده شما ایجاد شود و حساسیتش نسبت به خانواده تون کمتر شود.

درباره مادر شوهرتون و ویژگی های اخلاقی و رفتاری او نباید روی رابطه شما و همسرتون تاثیر منفی بگذارد. همانطور که انتظار دارید که مسائل مربوط به خانواده خودتون روی رابطه شما و همسرتون اثر منفی نگذارد، همین انتظار از شما می رود که رفتارهای بعضا نادرست مادرشوهرتون روی رابطه شما و هسرتون تاثیر منفی نگذارد. خلاصه رفتارهای مادرشوهرتان ربطی به همسرتون ندارد و نباید ایشون رو مقصر ماجرا بدانید.

در اخر اشاره کردید که همسرتون طلبه است و نباید به شما دروغ بگوید و توریه کند، آیا در این زمینه موردی بوده که باعث ناراحتی شما شده است؟ درخصوص استفاده از مشاوره حضوری هم کار درستی می کنید. لذا با توافق همسرتون از مشاوره های حضوری می توانید استفاده کنید.

موفق باشید. 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کاش در متن نوشته شده از علایم نگارشی مثل نقطه و کاما و ... هم استفاده میکردید.