من در این هستی بیکران ناامیدم!

17:09 - 1395/08/17

سلام من یک دخترم با سی و اندی سال عمر نمیدونم از کجا شروع کنم و مشکلمو بگم مشکلی که نمیدونم چه اسمی میشه روی اون گذاشت اصلا نمیدونم این مشکل هست یا نیست
من به نقطه ای در زندگیم رسیدم که هیچ کس رو دوست ندارم شاید این گفته خیلی تلخ باشه اول از همه خودم رو دوست ندارم بخاطر جسم معیوبم همیشه آرزو داشتم تن سالمی داشته باشم مثل دخترهای جوان و سالم و شاداب هیچوقت نتونستم این موضوع رو بپذیرم و حلش کنم همیشه حس کسی رو داشتم که مورد ظلم واقع شده چون سلامتی رو حق خودم میدونستم که نداشتمش و نمیتونستم داشته باشم
و اما مشکل بزرگتر خیلی وقته واقعا خدا رو دوست ندارم چون منشا این بی عدالتی رو از خلقت اون میدونم
 خانواده ام پدر و مادرم و...دوست و فامیل و... هیچکدوم رو دوست ندارم که گاهی از همه عمیقا نفرت دارم
 شاید بیاید جواب بدید که این دنیا محل گذر و سختی و اصل دنیای اخرت هست من این موضوع رو قبول ندارم و نمیتونم بپذیرم و این که خدا هرکس را بیشتر دوست داره بیشتر سختی میده به نظر من خیلی سخن بیهوده و مسخره هست در اطرافم کسانی رو میبینم که در همین دنیا در سلامت و آرامش کامل زندگی میکنند و لزوما گناهکار هم نیستند شاید بگید که من از مشکلاتشون خبر ندارم نه اتفاقا کاملا به زندگیشون اشراف دارم
 همیشه سوالم این بوده چرا من و امثال من باید در این وضعیت جسمی و در یک محیط و خانواده بی فرهنگ به دنیا بیایم من اصلا نمیتونم به بهشت و اجر اخروی دل خوش کنم شاید بگید ایمانم ضعیفه آره ایمانم ضعیفه چون چیزی ندیدم که بخاطرش ایمانمو قوی کنم من از این زندگی طلبکارم چون به اجبار در این زندگی و این وضعیت قرار گرفتم من هیچ کس و هیچ چیز را دوست ندارم

http://btid.org/node/100792

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 1 =
*****
تصویر متفکّر

سلام مجدد؛ من اقرار دارم شرایط، برای شما سخت است و البته این را هم می‌دانم که شاید این اقرار من، رنجشی را از شما کم نتواند کند؛ منتها عظیم ترین اشتباه شما شاید ریشه در این طرز تفکر داشته باشد که فرمودید: «از نظر من معلول همیشه معلوله حتی اگه دانشمند یا نقاش یا استاد یا هر چیز دیگری باشه»؛ چرا این جمله را اینجوری بیان نکنیم که: «دانشمند و استاد، همیشه یک دانشمند و استاد هستند حتی اگر معلول باشند!»
مطمئن باشید این که بنشینید و غصّه بخورید و اقدام مثبتی را انجام ندهید یقینا تنها باعث افزایش ناراحتی برای خودتان خواهید شد و نه تنها دردی را از شما دوا نخواهد کرد؛ بلکه بر مشکلات شما خواهد افزود؛ چنانکه حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «مَنْ‏ قَصَّرَ فِي‏ الْعَمَلِ‏ ابْتُلِيَ‏ بِالْهَمِ‏[1] هر که در عمل کوتاهی کند، به اندوه گرفتار آید.»
از شما خواهش می‌کنم هر نقص ظاهری‌ای که دارید، در همان حال بهترین باشید؛ بهترین...
حاضرم قسم بخورم که شما می‌توانید باعث افتخار خودتان و خانواده‌تان باشید.
--------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. رضی، سید محمد، نهج البلاغه، حکمت 127، قم، هجرت، 1414 ق

تصویر Mr. Saad
نویسنده Mr. Saad در

سلام

نمی دونم معلولیت شما از چه نوعیه. خیلی ها هستند که سلامتی دارن و دچار ناامیدی و یاس هستند و شاید شرایط روحیشون بدتر از شما باشه. اینو نمیگم که بگید باز هم خدا رو شکر کنید... شاید اصلا جوابی به سوالتون هم نخوام بدم. فقط میخوام بگم که یه نگاهی کنیم ببینم فرق اصلی بین مای ناراحت با اونهای خوشحال و خوشبخت چیه؟ اصلا چه کسان دیگه ای شادابی و خوشبختی دارن؟ کی هستند و کجان؟ چی دارن مگه؟ واقعا خوشبختن یا واسه خودشون الکی سرخوش؟ بین ما و آدمهای دیگه ای که از زندگیشون راضی هستند چه فرق هایی وجود داره؟ بیاید مقایسه کنیم اصلا. این سخنرانی رو نگاه کنید.

https://www.ted.com/talks/amy_purdy_living_beyond_limits

چه فرقی بین این خانم خوشبخت و خوشحال با من ناامید و ناراحت وجود داره؟ دلیل این تفاوت چیه؟...

تصویر azin1
نویسنده azin1 در

با سلام

قبل از هرچیز از اینکه سوالم رو در سایت گذاشتید ممنونم وهمینطور از نظرات دوستان سپاسگذارم

اما مشاور محترم جواب شما بسیار فلسفی بود و من این جواب رو نه درک کردم و نه قانع خواهم شد

مطمئنا هیچکس هم نمیتونه حس انزجار من از زندگی رو درک کنه از نظر من معلول همیشه معلوله حتی اگه دانشمند یا نقاش یا استاد یا هر چیز دیگری باشه

ارزش سلامتی بسیار بیشتر از اینهاست

احساس من احساس کسی هست که با بی عدالتی تمام در حقش ظلم بزرگی شده در حالیکه بی گناهه این آدم پر از خشم و کینه و نفرته از همه کس و همه چیز و از خدایی که اون رو به این شکل آفریده

ذره ذره وجود من پر از نیاز و حسرت وقتی سلامتی و شادابی دیگران رو میبینم که چرا؟ چرا من؟ گناه من چی بوده؟

من آدم با ایمانی نیستم و نمیخواهم باشم

حکمت خدا چیه؟ زجر کشیدن من و امثال من؟ که چی بشه؟

 

تصویر آسمان95

آذین و نازنین زهرا نا امید نباشید . ان شاءالله خوشبخت میشید .آفرین نازنین زهرا

تصویر نازنین زهرا

سلام آذین

همیشه خنده و ظاهری زیبا نشانه از بی عیب و نقص بودن نیست...

از خودم برات می نویسم که نگید اینها فقط یه احساس و یک سری حرف و شما درد مرا درک نمی کنید.

دختری هستم زیبا، خوش برخورد و خوش رفتار، تحصیلات دانشگاهی ازخانواده ای با وضع مالی و وجه اجتماعی خوب، تا اینجا ظاهری زندگی که همه می بینند و حسرت ان را می خورند، خواستگارای زیادی دارم با اینکه بالای 30 سال سن دارم ولی خواستگارای در سطح خودم دارم، حتی همه بهم میگند دیگه تو چی می خوای؟ و بنده فقط باید با یک سری حرفهای که خودم اصلا به ان اعتقادی ندارم جواب بدهم.

بنده دارای یک بیماری پوستی هستم که در ظاهر (البته با لباس پوشیده) مشخص نیست ولی مسلما در ازدواج باید مطرح شده و طرف مقابل با این موضوع کنار بیاد، که تا الان موفق به ازدواج نشدم، و هیچ کدوم از خواستگارای بنده این موضوع رو نپذیرفتند.

پس هیچوقت دیگران را از روی ظاهر قضاوت نکن و مطمئن باش که خدا حکیم و هر چی به انسان داده یا نداده در ان حکمتی نهفته و این خود ما هستیم که باید بر روی نقاط مثبت تمرکز کرده و با اتکا بر ان نقاط منفی و نقصان خود را جبران کنیم.

حال برای شما میگم اگه توانستم با این وضع کنار بیام و شاید برای همیشه باید قید ازدواج رو بزنم تنها کسی که تونسته بهم کمک کنه خودم بودم فقط و فقط خودم. تنها کسی که می تواند به شما کمک کند خود شما هستید و همان طور که مشاوره محترم عرض کردند: باید نوع نگاه را به زندگی  تغییر دهید و با این نوع تغییر نگاه، زندگی را مدیریت کنید.

امیدوارم یک روز از موفقیت هات بنویسی و یادت باشه در تمام مراحل و سختی ها از خدا کمک بگیرو هیچگاه به حکمت خدا شک نکن.

یا علی

تصویر هاله
نویسنده هاله در

سلام دوست عزیز

نازنین زهرا خیلی خوب و زیبا توصیف کردی تفاوت باطن و ظاهر رو و واقعا به خاطر این نگاه زیبا و منطقیت بت تبریک میگم و ان شالله که معجزه ی خدا که شامل حال خیلیا شده جوری شرایطتتون(دوستمون اذین،شما و هرکس از ما که خسته و سردرگمه) رو  تغییر بده که بهتر از اونچه آرزو دارید نصیبتون بشه

تصویر متفکّر

با سلام.
از این نکته نیز نباید غافل شوید که با طلبکار بودن به هیچ چیز نخواهید رسید؛ بلکه تنها بر سختی‌های پیرامون خود خواهید افزود!
قبول دارم سخت است؛ منتها الان به فکر این باشید که بهترین کار ممکن از نظر عقل و شرع چیست و نسبت به زندگی خود مدیریت داشته باشید؛ یقینا خوشبخت خواهید بود.

تصویر azin1
نویسنده azin1 در

سلام

چی رو مدیریت کنم؟ خوشبختی از نظر من یعنی سلامتی

وقتی ندارم خوشبخت هم نخواهم بود

تا حالا وضعیتی مشابه من داشتید؟ نخواهید زنده باشید و عذاب بکشید و نخواهید بمیرید و خدا رو ملاقات کنید

کاش بعد از مرگ هیچ چیزی وجود نداشت و با مرگ همه چیز تمام میشد

تصویر meysam
نویسنده meysam در

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
باید نوع نگاه را به زندگی  تغییر دهید و با این نوع تغییر نگاه، زندگی را مدیریت کنید.
لذا به این نکات توجه بفرمایید:

الف: به طور کلی بدانید که معلولیّت (نقصان) یک وصف نسبی است نه حقیقی. لذا جز معصومین (صلوات الله علیهم) همه انسان ها و بلکه همه موجودات معلول (ناقص) می باشند.

تفاوت، به اشکال گوناگون، بین همه انسان ها و همه موجودات وجود دارد؛ این تفاوت ها به خودی خود رنجی ندارند؛ رنج زمانی پدیدار می شود که شخص خود را با دیگری مقایسه می کند. انسانهای عادی زمانی که به انسانهای متعالی فکر نکنند خود را نرمال خواهند یافت ولی اگر انسان های عادی خود را با انسان هایی همچون انبیاء (علیهم السلام) مقایسه کنند که اکثراً از بدو تولّد دارای خصوصیّات ویژه بودند، در آن صورت خود را بسیار ناقص خواهند یافت.
همان طور که یک نابینای مادرزاد خود را در مقایسه با افراد عادی ناقص می یابد ، انسان های عادی نیز در مقایسه با انبیاء(علیهم السلام) نابینای مادرزادند. چون آن ها اموری را ادراک می کنند که انسان های عادی قادر به ادراک آن نیستند.
اگر همه انسان های روی زمین نابینا، فاقد پا یا فاقد دست بودند در آن صورت به فکر کسی هم نمی رسید که چشم داشتن و پا داشتن و دست داشتن کمال است ؛ همان طور که الآن انسان های عادی از نداشتن چشم بصیرت و کرامت و معجزه و طیّ الارض و علم غیب و امثال آن ها احساس رنج نمی کنند ؛ امّا زمانی که خود را با انسان های صاحب این فضائل مقایسه می کنند آرزو می کنند که: ای کاش ما هم چنین ویژگی هایی داشتیم.
 انسان های عادی، انبیاء (علیهم السلام) را انسان های استثنایی می دانند چون افراد عادی در اکثریّت قرار دارند. اگر همه انسان ها نابینا بودند جز چند نفر، در آن صورت این چند نفر بینا نیز مانند انبیاء استثنایی خوانده می شدند. همین طور اگر همه فاقد قدرت حرکت بودند و تنها چند نفر قادر به چنین کاری بودند آن ها استثنایی خوانده می شدند. امّا چون اکثریّت، بینا هستند و قدرت حرکت دارند لذا فاقد این ها را معلول (ناقص) می نامند.
بنابراین، چیزی که باعث می شود انسان ها افراد به اصطلاح معلول را، ناقص تصوّر کنند مقایسه آن ها با دیگران است.

ب: باید به قابلیت های خودتان دقت کنید. در ایران خودمان شخصی است به نام آقای حسین نوری ، که حتماً شرح زندگی اش را مطالعه فرمایید ، این شخص از گردن به پایین فلج می باشد ؛ امّا با دهانش تابلوهایی در حدّ شاهکار آفریده و کارگردان تئاتر می باشد و تا کنون چندین فیلم مستند ساخته است. آیا این به ظاهر معلول ناقص است؟ بسیاری از سالمها هستند که یک هزارم این توفیقات را هم ندارند. [1]
باز شخص دیگری است که فاقد هر دو دست و فاقد چشم می باشد ولی توانسته است تحصیلات دانشگاهی کرده و کارخانه ای تأسیس نماید و ده ها نفر را به کار گیرد. آیا این شخص ناقص است؟ در حالی که بسیاری از افراد به اصطلاح غیر معلول ، استعداد ورود به دانشگاه را هم ندارند چه رسد به این که مهندس شوند.
اشخاصی هستند که به طور مادرزادی فاقد دست می باشند؛ امّا با پاهایشان در حدّ ممتاز خوشنویسی می کنند، بافتنی می بافند، رانندگی می کنند،
فیزیک دان بزرگ ، استیون هاوکینگ از گردن به پایین فلج می باشد ؛ ولی امروز صاحب کرسی نیوتن در انگلستان می باشد؛ یعنی برجسته ترین دانشمند انگلیس و بلکه جهان امروز محسوب می شود ؛ و لقب «خلف اینشتین » را یدک می کشد. [2]
آیا سزاوار است که این ها هم معلول خوانده شوند یا نه؟ اگر نداشتن استعداد حرکت جسمانی معلولیّت است پس نداشتن استعداد علم آموزی هم معلولیّت است. لکن معلولیّت نوع اوّل ملموس ولی دومی ناملموس است.
بر این اساس، اگر نبود یک استعداد ــ اعمّ از استعداد حرکت ، استعداد علم آموزی ، استعداد استقامت بدنی و ... ـــ معلولیّت است، پس اکثریّت قریب به اتّفاق انسان ها معلولند. 
ج: در امور مادی همیشه به پایین تر از خود نگاه کنید تا تحملش برای شما راحت تر باشد. قطعا اشخاصی هستند که از جهت ظاهری از شا وضعشان وخیم تر است، دلتان را پیش آن ها ببرید.
 امام صادق (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند: «انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ فِي الْمَقْدُرَة [3] به كسانى كه پائین ‏تر از تو هستند و توانائى آن ها از شما كمتر مى‏ باشد توجه كنید و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باشید».
پس شما باید طرز نگاه خود را به خودتان و به جهان هستی و به هدف خلقت خودتان عوض نمایید. در وجود خود بگردید و نقطه قوّت ها را بیابید و روی آن ها سرمایه گذاری نمایید؛ چنان استعدادهای موجودتان را رشد دهید که کسی نداشته هایتان را نبیند. 
موفق باشید.
.......................................
پی نوشت:
[1]. http://fashnews.ir/fa/print/34036/
[2]. https://fa.wikipedia.org/wiki/
[3]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج73، ص 173، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏، مكان چاپ: بيروت‏، 1403 ق‏.