من مدام دوست دارم جواب مساعدمو اون آقا بدونه

22:11 - 1399/10/28

سلام.وقتتون بخیر.یک سال پیش برادر عروس عمه من میخواستن بیان خواستگاری،اول عروس عمم که معرف من بودن با مادر و یکی از خواهراشون اومدن،بعد فردا که خواستن با آقا پسر بیان من اصلا پسر رو ندیده گفتم بگین فعلا قصد ازدواج ندارم و میخوام درسمو بخونم.تا اینکه 5،6ماه پیش پدرم اتفاقی جایی میرن کار میکنن که اون آقا پسر هست یه سی چهل روز. و میبینه آدم مناسبیه و در کل خودمم بیشتر فک کردم وپشیمون شدم.به پسر عمم که دامادشونه پدرم گفت بگو اگه بازم مایلن میتونن بیان،ولی دیدیم خبری نشد.دفعه بعد خواستیم به خود خواهر آقا پسر یعنی زن پسر عمم که معرفم بود بگیم ولی نمیدونم چرا نشد.

تا اینکه چند روز پیش خانواده عمم گفتن برای پسر کوچیکشون میخوان بیان خواستگاری یعنی برادر همون پسر عمم که بالا راجبش حرف زدم.خانوادم گفتن دیگه فک نکن به اون قضیه و در جواب عمم گفتن حالا باید پسر بیاد تا بیشترحرف بزنن و آشنا بشن.میدونم این قضیه و جواب مارو خواهر اون آقا فهمیده چون عروسشونه و درجریانه. امامن مدام دوست دارم جواب مساعدمونه اون آقا بدونه،و به پدرم گفتم تو که با اون آقا کار کردی و گفتی رابطتونم خوبه بهش زنگ بزن و بگو راستش راجب قضیه سال قبل که میخواستین بیاین من شناخت کافی نداشتم و گفتم فعلا نه ولی میدونم تو این حقو داشتی که با خانوادت بیای خونمون، در حال حاضر یه فامیل نزدیک هم خواستگاری کرده ولی من قبل از دادن جواب قطعی به اونا دوست داشتم بهت بگم اگه هنوز روی قصدت هستی این فرصت رو داری که بیای و حرفاتو بزنی و نظرتو بهم بگو.ولی الان تردیدم اینه که آیا خواهرش یعنی عروس عمم  نمیگه با این کار خانواده همسرم ناراحت میشن  فراموش کن قضیه رو؟یا بقیه خواهراش نظرات بدی راجب ما به اون نمیگن که حالا چطور پشیمون شدن؟یا اصلا گفتن خود پدرم به اون آقا درسته؟چون من واقعا الان به شناخت رسیدم از ایشون.ممنون میشم راهنماییم کنید.

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/157628

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 10 =
*****
تصویر یعقوبی

با عرض سلام و احترام؛

کاربر گرامی ابتدا باید بدانید که آمدن خواستگار و انصراف پسر يا مخالفت والدين پسر تا حدی طبيعی است و اين بخاطر حساسيت اين تصميم و لزوم دقت در آن است. این فرد یک سال پیش از شما خواستگاری کرده و دیگر پاسخی نداده است و این نشانه انصراف این پسر از ازدواج با شما می باشد. بنابراين نبايد ناراحت باشيد و خودتان را سرزنش كنيد. اين مسئله نمی توان دال بر مشكل داشتن شما باشد و به خواستگارهای خوب که برایتان می آید فکر کنید و این پسر را به فراموشی بسپارید چون اگر جوابش مثبت بود، در این یک سال به عروس عمه شما می گفت و پیگیر این قضیه می شد.

کاربر محترم، شما نبايد خود را سرزنش كنيد، براي ازدواج چند شرط اساسي وجود دارد كه همه بايد باشد تا ازدواج اتفاق بيفتد. در ازدواج چند اراده بايد وجود داشته باشد كه عبارتند از: خواست شما، خواست خواستگار، خواست خانواده ها و در مرتبه بالاتری خواست خداوند. ازدواج يک تصميم دو طرفه است و علاوه بر شما فرد مقابل نيز بايد علاقه به ازدواج با شما داشته باشد. همانطور كه شما حق انتخاب داريد و در صورتي كه فرد مقابل ملاک های شما را نداشته باشيد به او پاسخ منفی می دهيد، طرف مقابل هم نيز حق انتخاب دارند و به آنها نيز بايد اين حق را قائل بود كه در صورتی كه ببيند دختر شرايط و ملاک هايش را ندارد از ادامه مسير منصرف شده و ازدواج صورت نگيرد.

همچنين اگر اراده خداوند به صورت نگرفتن یک مورد ازدواج باشد، حتما اين به صلاح شماست زيرا او عالم مطلق است و همه بندگانش را دوست دارد و می داند كه چه شرايطی براي شما بهتر است و صلاح شما را در نظر می گيرد و اگر در زندگی با ايمان باشيد و به او توكّل كنيد، در شرايطی كه ازدواج به صلاح شما نباشد، مانع ازدواج می شود. به هر حال شما نبايد بخاطر مواردی كه انصراف داده ناراحت باشيد.

برای دریافت توضیحات بیشتر به این هم مراجعه داشته باشید: https://btid.org/fa/news/121691
 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی و کاربران همیشه همراه

من از سؤال سؤال کننده متوجه شدم که :

خطاب به کارشناس محترم آقای یعقوبی

سؤال کننده اشاره کردند که خودشون اجازه ندادند آقا پسر جهت آشنایی تشریف بیارن منزل ( با مطرح کردن قصد ازدواج ندارم و میخوام ادامه تحصیل بدم)، خواستگار ایشون نظر منفی اعلام نکردند یا  نسبت به این موضوع بی اعتنایی نکردند.

 خطاب به کاربر دوم

ایشون بیان کردن خواستگار جدید دارن ( پسر عمه ) ، خواستگار اول جای دیگر برای خواستگاری اقدام نکردند.

 

 

 

تصویر M121
نویسنده M121 در

عزیزم حتما دیگ نظرشون نیست وگرنه عروس عمه تون ک میدونه غیر از اینم فرمودین رفته خاستگاری ی دختر دیگه از فامیلتون والا  دیگه اصلا جالب نیست بگین، اگ میخاسته خودشون میومدن تو این ۱ سال...راستش اون دخترخانمی ک ایشون رفته خاستگاریش هم بهش فکر میکنم گناه داره حتما بیشتر از ی خاستگاری ساده هست ک اطرافیان میدونن جریان رو. دیگ درست نیست شما پیغامی بفرستین اگر این مساله خاستگاری از دختر فامیلتون نبود اشکالی نداشت

بنظر من تمام شده بدونید.  یا لااقل ببینید نتیجه خاستگاری چ میشه. برای همین مسائل هست خیلیا میگن اول خاستگارتون ببینید و ندید رد نکنید. قسمت باشه میشه توکل ب خدا کنید.انشالله ک بخت مناسب شما هم پیدا میشه.

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

عزیزم چند سالته شما که اینقدر عجله داری نظر مساعدت رو بهش برسونی؟

اینقدر توی سوالات پیچیده خودت رو نپیچون. 

اللهم بیر بیر. خخخخخ

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام و احترام به خانم «نمی دانم»چون سقراط 

تقدیم به خواهر عزیزم خانم «نمی دانم» چون سقراط 

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جزء آن که جان بسپارند  چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس  آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

 

سؤال کننده تحت نظارت دقیق پدر موفق به شناخت خواستگار خود شده و از پاسخی که عجولانه گرفتند پشیمون و ادامه داستان ... 

سؤال کننده عزیز خوشبختی رو برای شما آرزومندم.

 

 

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

والله راستش من دیشب پیام را خواندم و جواب دادم. صبح که دیدم کابر عزیز و جناب مشاور اونجوری جواب دادند؛ حقیقت فکر کردم من درست متوجه نشدم.

بهرحال طبیعی هست که گاهی برداشت صحیحی از پیام ها نشه. ما در فضای حقیقی روبروی افراد می نشینیم ، صحبت می کنیم سوء تفاهم پیش میاد ؛ اینجا که اسمش همراهشه، مجازیه. 

ولی اگر از اون جهت فرمودید که ایشان تحت نظارت پدر به تصمیم درست رسیده؛ بله کاملا متوجه این موضوع شدم. بنظرم بهتر این بود که اون زمانی که پدر دختر خانم با اقا پسر همکار بودند، به خود ایشان میگفتند تشریفتان را بیاورید. و حالا هم چنانچه اطلاع دارند که پسر عمه این پیام را به خانواده پسر نرسانده خب مشکلی نیست از طریق دیگری واسطه ای برای دعوت ایشان بفرستند. ولی اگر پسر عمه پیام را رسانده ، ولی خبری از ایشان نشده که این نشان می دهند که فعلا تمایلی به آمدن ندارند. 

و به رسم ادب شعر زیر را به شما تقدیم میکنم.

عاشق نشدم روزی

بر گبر و به هر فوزی

پیوند نمی خواهم

من نور تو را خواهم

ادراک تو خواهانم

"حافظ به سخن گفتا

ساقی چمن و گل را 

بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن

تا باغ بیارایی"

از مُلک و مَلَک بگذر

از عرش و فلک بگذر

از خان تو خواهم

انفاس تو خواهانم

بگذر تو از این دوری

از پرده مستوری

رنج است ز مهجوری

من روی تو را خواهم

ظهور تو خواهانم

از داغ فراق تو

گردم به فِدای تو

شادم که ز یاد تو

ای درد تو درمانم

ای یاد تو سامانم

من راه تو را خواهم

درگاه تو خواهانم

شادم که بَرَم نامت

خوابم نکند غابَت

خاکم ز درِ گاهت

حاشا نبرم نامت

" حافظ شب هجران شد

بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد

ای عاشق شیدایی"

تیرماه 1381 ، "نمی دانم" چون سقراط 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ببخشید اصلاح می کنم از پاسخی که عجولانه دادند