من مدتیه خیلی بداخلاق شدم

11:35 - 1401/09/23

سلام علیکم

ببخشید من مدتیه خیلی بداخلاق شدم و از همه بدم میاد و حال و حوصله ی هیچکس رو ندارم مدام پرخاشگری میکنم حتی با بچه های کوچیک اطرافم. خیلی حساس شدم نسبت به همه چیز هیچ کس رو تحمل نمیکنم نمیدونم چکار کنم..

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/228547
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی

ضمن تشکر از اعتماد شما به مجموعه

شرایط شما قابل درک هستش، که امیدوارم با چند توصیه و دستور العملی که جامه عمل می پوشید به تدریج این مساله ها حل بشه.

اما کاش جنسیت و مقطع سنی خودتون رو هم می فرمودید که بهتر بشه قضیه رو بررسی کرد.
احتمالا یه فرد نوجوان باشید که ما با این فرض جلو می ریم، در غیر اینصورت لازم هست اصلاح بفرمایید و در مورد سن و وضعیت اشتغال و جنسبت و ... اطلاعات بیشتری به ما بدید.
زودرنجی و کم حوصلگی از تبعات این مقطع سنی است که شخص در حال تشکیل شخصیت اجتماعی و حس استقلال هستش که تا حدودی با چاشنی غرور هم همراه هستش. نوجوان همواره دچار یک نزاع درونی است و هواره به دنبال پیدا کردن خودش هست، تغییراتی که در این مقطع سنی هم بلحاظ جسمی و هم روحی و روانی پیش میاد دخیل در این موضوع است. و لذا شخص در مقابل انتقادات دیگران زود عصبی می شود. اگر بتوانید این دوران رو مدیریت کنید به تدریج از این تبعات کاسته شده تا اینکه به ثبات برسید. پس تا حدودی این قضیه طبیعی است اما زود رنجی عوامل دیگری هم داره. مثلا شرایط جسمی مثل کم خونی، ضعف بُنیه وجودی و روحی شما ممکنه یکی از اون عوامل باشه، عدم اعتماد به نفس و ورود مکرر سیگنالها و افکار منفی می تونه یکی دیگه از این عوامل باشه و...

برای تعدیلِ فرایندِ رسیدن به ثبات و همچنین متعادل شدن تبعاتی چون زودرنجی راهکارهای ذیل پیشنهاد میشه:

1- نقاط مثبت و منفی خودتون رو بهتر بشناسید، استعدادهای خودتون رو لیست کنید، خوداگاهی نسبت به استعدادهای خود، باعث افزایش اعتماد به نفستون خواهد شد.

2- انتظارات خودتون رو از نزدیکان و بخصوص والدین متعادل کنید، توقعات شما به همراه قوه تامل باشه ، نه به همراه احساسات و زیاده خواهی ها!

3- با تحصیل انرژی مثبت برای خودتون نشاط بخرید، به دید و بازدید برید. با قوم و خویشان خود صله رحم کنید. بخشی از تشکل شخصیتی شما در این فضاها اتفاق می افته، بخاطر همین در این فضاها احساس خرسندی خواهید کرد. به دیگران خوبی کنید تا حالتون خوب بشه، به والدین خود احترام بگذارید، دست مامان و باباتون رو ببوسید، خودتون رو بشکنید و خودتون رو هزینه اونها بکنید، مطمئن باشید از درون شادمان خواهید شد. کناره گیری شما از دیگران مشکلی رو حل نمی کنه، لبخند خودتون رو به دیگران هدیه بدید، گشاده رو باشید. حال دیگران رو با بشاشت خودتون شاد کنید تا شاد بشید. این یک قاعده است، هر چند تمایل دارید از دیگران فراری باشید اما شما مقابله به مثل کنید که کلید بخشی از گرفتگی شما همینه.

4- آگاهی از تبعات زود رنجی و تخریب روابط شما به دیگران که باعث انزوا و از دست دادن پشتیبانی اجتماعی خواهد شد، تا حدودی می تونه به لحاظ شناختی شما رو کنترل کنه، و از این ببعد سنجیده تر عمل کنید نه بر اساس هیجان صرف

5- به هیچ وجه ذهن خودتون رو آماج افکار منفی خود قرار ندید. برای خودتون نسبت به این افکار فیلتر قرار بدید و بلکه بجای اجازه ورود افکار منفی، تعمدا و از روی اختیار به دنبال مثبت سازی افکار باشید. اینکه ذهن خودتون رو مخزن افکار منفی قرار بدید، باعث میشه اعتماد به نفستون ضعیف بشه ، اعتماد به نفس ضعیف، ضریب اشتباه شما رو بالا خواهد برد، کار اشتباه مجدد روحیه شما رو تخریب خواهد کرد و همینطور این چرخه ادامه پیدا خواهد کرد، پس همون ابتدا به دنبال سوژه سازی های مثبت باشید. به هیچ وجه ظاهر زندگی دوستان خودتون رو با عمق زندگی خودتون مقایسه نکنید.ما با خیلی ها مواجه شدیم که در ظاهر بگو و بخند و بشاش اند اما به طور غیر منتظره متوجه شدیم که لایه های زیرین روابط زندگی اونها به طور فجیعی متزلزل هستش. پس فقط به زندگی خودتون بچسبید، عضو فعالی باشید و از روحیه انفعالی بپرهیزید، خود شما به عنوان یک شخص شخیص قدرت اعجاز انگیزی دارید و می تونید بعضی ناهمواریها رو هموار کنید و شرایط رو مدیریت کنید.

6-(تکنیک شکرگزاری): هر روز که از خواب بلند میشید به خود و اطراف خود "خوب" نگاه کنید و مثبتها رو ببینید و شکر کنید. از اینکه خدا روز دیگری رو بهتون بخشیده شکر کنید. از اینکه نَفَس می کشید، از اینکه از نعمت پدر  بهره مندید و می تونید دستش رو ببوسید، از اینکه استعدادهایی دارید که دیگران ندارن. از اینکه نگاه به آینه می کنید و زیبایی دارید شکرگزار باشید. اعضا و جوارحی دارید که ممکن است دیگران از آن محروم باشند. این یک اقدام عملی است که باید انجام بدید، صرف دانستن  هم اثری نخواهد داشت

7- تکنیک مکث 3 ثانیه: این رو برای خودتون شرطی سازی کنید که در حین مشاجره، برای هر حرفی، 3 ثانیه تامل کنید بعد سخن برانید. این تکنیک،عمل و التفات به این تکنیک قوه غضب و خشم شما رو مدیریت خواهد کرد.

8- در آستانه خشم، سعی کنید حالت خود رو عوض کنید، اگر ایستاده اید، بنشینید. اگر نشسته اید، پاشید. یا اینکه در این جور مواقع در دل خود از 100 به طور معکوس بشمارید، یا موقع مشاجره، این رو قاعده مند که من موقع دعوا باید نفس عمیق بکشم. یا از این جور رفتارهایی که عقل و ذهن شما رو درگیر خواهد کرد.

9- جملات مثبت رو برای خودتون زیاد تکرار کنید. اینکه مثلا «من آروم ترین فرد روی کره زمین هستم» ، «من مهربان ترین فرد هستم» و ... و خودتون رو به همین خصیصه تصور کنید و ژست فردی با چنین ویژگی بگیرید. تصویر سازی مثبت، اولین گام برای تغییر خود است.

10- در حین مشاجرات لفظی ، زیاد از این جمله استفاده کنید «ممکنه حق با شما باشد»

11- معنویت خودتون رو بالا ببرید، که بهترین و بالاترین آرامش در حد اعجاز، فقط از این طریق حاصل میشه. کار کوچک اما مثبتی که با راحت طلبی و هوای نفس شما ناسازگار است به طور مداوم انجام بدید.  مثل خواندن نماز اول وقت، این کار مدیریت و کنترل نفسانیات شما رو ارتقاء خواهد داد- بُنیه روحی شما رو قوی می کنه. که باعث میشه بعد از مدتی با هر مساله ای زود از کوره در نرید.

اگر باز هم می بینید که این بحث نیاز به مکاتبه بیشتری هست در همین صفحه با ما در ارتباط باشید.

موفق باشید

 

تصویر دریافت سوالات

سلام علیکم
ببخشید گفتن به من که سنم رو بگم من 27 سالمه و خانم هستم. پاسخ رو با فرض اینکه نوجوان هستم گفتن.

تصویر روئین تن مهدی

سلام مجدد خدمت شما کاربر گرامی

مقدمه جواب قبل در مورد مقطع نوجوانی بود، اما بقیه بندها قواعد عمومی بوده که مربوط به تمامی مقاطع سنی است.

در این مقطع سنی نوعا چیزی که باعث این عارضه می شه، وجود افکار منفی که دائم به ذهن سیگنال میشه، اگر خودتون رو محصور در افکار منفی کنید، اعتماد به نفستون پایین میاد، و بیش از اینکه در محیط یک عضو فعال باشید بیشتر منفعل خواهید بود.

این افکار منفی هر منشأی ممکنه داشته باشه، خانمی که در سن ازدواج هستش اما هنوز در خونه پدری هستش، افکار منفی که به سراغش میاد (چه افکاری که منشا نیازهای درونی است و چه حس و قضاوتی که دیگران در مورد شما دارن و شما رو اذیت می کنه) نوعا آستانه تحمل شخص رو پایین میاره. و با کوچکترین مساله ای از کوره در میره. اگر چنین قضیه ای مطرح هست لازم هست هر چه سریعتر مقدمات ازدواج رو فراهم بیارید یا موانع متصور رو  کنار بزنید

عامل دیگه گناه هست که باعث میشه شرور نفس بر حالت آرامش و طمئنینه شخص غلبه پیدا کنه.  که چون در زمینه ترک هر نوع گناه، لازمه راهکار خودش بکار گرفته بشه در صورت تمایل این قضیه رو هم مطرح بفرمایید.

بعضی از راهکارها رو مجددا در پیام قبلی تقدیم کردم که امیدوارم به کار ببندید که هر چه زودتر به یک ثبات روحی و نشاط درونی برسید.

موفق باشید