من یک مدیر هستم

و هو فی حکمته لطیف

زن محجبه یعنی یک زن مدیر

اولین رابطه بین انسانها در ابتدای خلقت انسان، رابطۀ یک زن و مرد بوده است. رابطه ی زن و مرد در سن بلوغ به اوج خود می رسد و این رابطه ها در سازندگی شخصیت انسان بسیار مهم است که در آن اسرار زیادی نهفته می باشد. خداوند مدیریت این رابطه را که حساسیت ها و ظرایف بسیاری می طلبد، به عهدۀ زن قرار داده است.
این مسئولیت دقیقا متناسب با قدرت روحی زن است؛ اول اینکه به طور طبیعی در زنان حیای بیشتری وجود دارد و به تبع آن زنان خوددارتر هستند. دوما نیاز جنسی زن نسبت به مرد پنهان است. سوما زن نسبت به مرد کمتر اسیر نگاه هایش می گردد. چهارم اینکه زن دوست دارد همیشه مطلوب باشد و نه طالب و همین مسئله برای او قدرت روحی ایجاد می کند و پنجم اینکه بررسی های روان شناسانه نشان داده است که در دوستی ها و رابطه های دختران و پسران، غالبا دختران به دنبال روابط عمیق تر و بادوام تر می باشند و عاقلانه تر نگاه می کنند.
خداوند علاوه بر این امکانات درونی، مکملی بیرونی نیز برای مدیریت رابطه زن و مرد قرار داده است که این مکمل بیرونی شامل حجاب و قواعد پیرامون آن است.
مدیریت یک رابطه یعنی برخورداری از هوش و توان برنامه ریزی و قدرت مستقل در ادارۀ یک رابطه. داشتن هوش مدیریت یعنی توان برنامه ریزی، عدم انفعال، توان درک مسئله و در نتیجه توان حل یک مسئله.
زن محجبه یعنی یک زن مدیر؛ چرا که توان مقاومت در برابر مدهای ارائه شده توسط غرب را دارد. مضافا اینکه او خود برای ارزش گذاری شخصیتش، شاخص تعیین می کند. و ملاک او جذابیت های جسمی اش نیست بلکه توانمندی های شخصیتی اش می باشد. او با لباس عفیفانه اش چنان عزت نفس می یابد که لازم نیست از دیگران تقاضا کند که به او نگاه جنسی نکنند. این نوع مدیریت، مستقل بودن، فعال بودن و توانمند بودن را با خود به همراه دارد.
 
کتاب من یک مدیر هستم
نوشته زهرا عسگری
ص11 و 12