11:38 - 1400/04/02
سلام برای دختر درونگرا و شاغل که سن ازدواجش ،بالا رفته چه راه حلی پیشنهاد میدید ؟
--------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/172595
متوجه نشدم سوالتون خیلی کلی بود . با توجه ب تیتر فقط بهت میگم فارغ از صحبت دوستان و راهکارشون اگ دنبال آرامشی نماز شب بخون همین.... ارامشی باورنکرونی بهت میده ی حس و حال عجیبی...من فقط با نمازشب حالم خوب شد هیچ کسی تو دنیا حالش بدتر از حال من نبود. هیچ چیز حالمو خوب نمیکرد همه چی ب هم ربخته بود و داغون بود. زندگیم ی حالت معنوی پیدا کرده نمیگم همه مشکلاتم حل شد اما یجورایی معجزه شد.
با هر اعتقادی هستی نیم ساعت اخر شب برو با خدا ... خدا کمکت میکنه حتما.
ب راستی ایا خدا برای بنده اش کافی نیست؟!
سلام و درود خدا بر شما خوبان
در رابطه با مقوله درونگرایی که مطرح کردید نظر من این هست که تشخیصش در حد کاربر عادی نیست و مشاور باید تشخیص بدند. چه بسا ما به زعم خود براساس تعریف اشتباهی که از درونگرایی داریم خود را درونگرا یا برونگرا بنامیم که درست نباشه. بنابراین من ترجیح میدم در این مقوله ورود نکنم.
ولی برای اون قسمتی که فرمودید "سن ازدواجش بالا رفته" خدمتتون عرض کنم که گاهی پافشاری ما بر ملاکها و معیارهایی که بسختی در افراد پیدا میشه، خودمان باعث میشیم که سن ازدواجمان بالا بره. تا اینجاش رو اکثر ما خانمها تا حدودی باهاش مواجه بودیم. منتها مهم این هست که از یکجایی به بعد متوجه بشیم که باید تجدید نظر کنیم!
گرچه ما از سن ایشون اطلاعی در دست نداریم. ولی خب معمولا سن بالای ازدواج برای یک دختر در شرایط کنونی سن بالای چهل سال هست. در این سن اکثر آقایون متأهل هستند. و موارد نادری پسر مجرد پیدا میشه که از نظر من به ریسکش نمی ارزه. چه بسا ازدواج کردن با مردی که یکبار ازدواج کرده ولو اینکه فرزندانی هم داشته باشه، از ازدواج با آقای خاموشی که تا 40_50 سالگی احساس نیاز به ازدواج نکرده و یا اینکه همه تفریحاتش رو کرده و در این سن یادش آمده به سنت پیامبر (ص) عمل کنه، و نسلی از خودش بجا بگذاره؛ و یا مشکلات دامنه داری داشته و تا این سن قادر به حلش نبوده و ...؛ بهتر باشه. از این مسأله هم بگذریم که آقایونی با ویژگی سوم معمولا پس از ازدواج هم از عهده حل مشکلاتشون بر نمیان و همسرشون رو هم درگیر خواهند کرد و آقایی با ویژگی دوم هم طالب همسریست که از فرزندآوری اون مطمئن باشه! از آقایی با ویژگی اول هم که به کل بگذریم!!!!!!!!
پس اونجوریها هم که ما خانمها فکر می کنیم ازدواج با آقایی که یکبار ازدواج کرده ؛ مذموم و نامقبول نیست! و چه بسا ارجحیت عقلایی هم داشته باشه!
مساله بعد، فرمودید شاغل هستید. خدا رو شکر که از این بابت موفقید. همانطورکه می دانید اشتغالتان امکان بهتر دیده شدن شما رو در محل کارتان (علاوه بر مکانهای دیگه) فراهم میسازه. ولی این فرصتی که در اختیار قرار دارید، یک فرصت دوسویه سلبی و ایجابی هست. یعنی اینکه هم پتانسیل این رو داره که موقعیتهای بهتر برای انسان فراهم کنه و هم موقعیت هایی رو از انسان بگیره!!!!!!
امیدوارم همه جوانها با برخورد خوب و رفتار سنجیده و پسندیده که نتیجتا منجر به خوشنامی آن ها میشه، و با درایت و ارزیابی جایگاهی (که از نظر سنی و ...) قرار دارند، از فرصتهایشان بنحو مطلوب استفاده کنند.
یاعلی
باسلام خدمت شما کاربر گرامی
از همراهی و اعتماد شما تشکر می شود.
ابتدا باید درمورد برون گرایی و درون گرایی اطلاعات کافی داشته و حداقل یک تستی در این زمینه داشته باشید که اصلا این مساله متوجه شما هست یا خیر؟ و اگر هست به چه میزانه و شدت و ضعفش مشخص بشه.
بعضی چون کمرو و خجالتی هستند فکر میکنند درون گرا هستند و یا افرادی ممکنه محبوب نباشند و توان ارتباطی ضعیفی به خاطر اجتماعی نبودن و در بین مردم نبودن دارند لذا خودشون را درون گرا تلقی میکنند.
مرحله دوم بعد از اثبات درونگرایی شما، باید بدونید این یه عیب و نقص تلقی نمیشه و این برداشت را نداشته باشید که چون ازدواج نکردید به خاطر این مساله بوده و یا اگر کسی موفق نشه فکر کنه به خاطر این خصوصیتش هست. حل 100 درصدی درونگرایی و تبدیل یک شخصیت درونگرا به برونگرا و بالعکس در حد محالات هست ولی متعادل کردنش ممکن و نیازبه زمان داره.
مطمئنا نکات مثبت بسیار زیادی در درون شما نهفته هست که شاید به اون توجهی نداشته باشید پس ابتدا پیشنهاد میکنم همه نقاط قوت و منفی خودتون را در طول ده روز لیست کنید و به یه خوداگاهی و خودشناسی نسبی برسید.
ابتدا باورهایی را که دارید را ببرید به سمت اجتماعی شدن و در گامی محکم و استوار برای ارتباط مفید و موثر تلاشتون را شروع کنید. به این باورها عمق ببخشید و برای این مساله کافیه در کنار باورهاتون کلمه عمیقا را بهش بپردازید. مثلا: من اعتقاد دارم ارتباط با دیگران لازمه. به جای این جمله باید بگید من عمیقا اعتقاد دارم... یعنی به نوعی خودتون را مجبور میکنید پذیرای این اصل مهم اجتماعی که همون رابطه داشتن با افراد جامعه هست بپردازید.
برای شروع از نوشتن کمک بگیرید و نوشته هاتون را ابتدا برای خودتون بخونید و ضبط کنید و گوش بدید و بعد برای نزدیکترین فرد بیان کنید. خوب ادا کردن کلمات و دقت به اونها به شما کمک زیادی میکنه. همینکه بتونید روی فن بیانتون مسلط بشید یه موفقیت بزرگی را به دست اوردید.
خواسته و احساساتتون را بدون استرس و ترسی بیان کنید و بهشون اهمیت بدید و نذارید در درونتون تلنبار بشن.
از تلفن زدن و تلفنی صحبت کردن غافل نشید و روزانه یکی دونفر از فامیل ها را به بهانه های مختلف زنگ بزنید و از قبل با همون نوشتن خودتون را برای یه مکالمه کوتاه اماده کنید.
رفتن به مکان های عمومی مثل مجالس زنانه و مسجدو.. و ارتباط با بقیه دو نتیجه مثبت برای شما درپی داره . هم برای ارتباط گیریتون مفیده و هم به انتخاب شدنتون هم کمک شایانی خواهد کرد.
نکته بعدی که خیلی هم مهمه؟
هنگامی که از شما سوال میشه سعی کنید مفصل تر از خود سوال پایخ بدید و از پاسخ های تک کلمه ای بپرهیزید.
نهایتا همینکه ذهن و باور شما به سمت مراوده مفید و موثر حرکت کنه و دنبال راهکارهای متفاوت باشید، درونگراییتون به تعادل خواهد رسید.
موفق باشید.
پست زیر برای شما مفید است:
https://btid.org/fa/video/158476