موقع نماز چجوری فقط به خدا فکر کنیم ؟

10:20 - 1400/11/09

ما موقع نماز چجوری فقط به خدا فکر کنیم ؟ اخه تو نماز فکرای دیگه هم ب ذهنمون خطور میکنه و یا صداییی حواسمون رو پرت میکنه چیکار کنیم ؟

-------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/198805

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام وعرض ادب خدمت شما

از اینکه به این دغدغه رسیدید که باید نماز رو با حضور قلب خواند، بسیار عالی و قابل تمجیده.

حس نیاز به اینکه نماز رو باید با معرفت خواند، اولین قدمه برای اینکه به نماز معنوی و رنگ خدایی برسیم.

دقت کنید، ما معمولا شش دانگ حواسمون رو برای چیزی هزینه می کنیم که بهش اهمیت بدیم. یک خانم وقتی وارد بازار میشه دکان به دکان رو کنترل می کنه، حتی آمار دکانهایی که بازدید کرده رو می تونه تخمین بزنه، مختصات مغازه، سایز و اجناس مغازه رو به ذهن می سپاره، تا جایی که می تونه دیگران رو راهنمایی کنه که اگر فلان جنس رو می خوای، از فلان مغازه می تونی بخری، اجناسشم ارزونه و فروشندشم خوش برخورد...

سوال اول: فکر می کنید برای چه یک خانم با یک رژه رفتن در بازار ، اینقدر اطلاعات جمع می کنه ؟ اینقدر جزئیات دقیق رو به ذهن می سپاره و حتی می تونه دانسته هاشو به دیگران منتقل کنه؟

جواب: چون براش مهمه. به عبارت دیگه چون حس می کنه به چیزی نیاز داره، به خاطر همین تا رفع نیاز، حواسش رو دربست هزینه اون میکنه که پیداش کنه. تازه وقتی پیداش هم کرد، ازش دست بر نمی داره. چون قراره مثل لباس ازش بهره مند بشه، تازه اگر اون لباس قشنگ و شیک هم باشه دیگه بدتر! ازش مواظبت می کنه،تا جایی که می تونه حواسش هست که لک نگیره،  سعی می کنه وقتی در لباسشویی می شورش نکات مهم رو در شستن رعایت کنه که خراب نشه و..!

حالا برگردیم به نماز!

اگر حس نیاز به نماز پیدا کنیم، اگر نماز رو به منزله یک لباس بدونیم که میتونیم بپوشیم تا ما رو از پستی ها و پلشتی ها حفظ کنه، عیوب ما رو بپوشونه و روح و روانمون رو باهاش زیبا کنیم، اونوقت نگاه دیگری به نماز داریم. دیگه نمازمون فقط برا اینکه جزو تارک الصلاتها نباشیم، نمی خونیم. بلکه بخاطر این می خونیم که بهش نیاز داریم. می خونیم برا اینکه لازم می دونیم بخونیم. مثل آبی که عقل ما میگه برای اینکه بخوای زنده بمونی لازمه بنوشی.
روح ما هم برا زنده بودن نیاز به معنویت داره، و معنویت نماز به اینه که با حضور قلب باشه. ممکنه نیمی یا کمتر ازنیمی از عمرمون سپری شده باشه، اینکه زمان کوتاهه و راه دراز ، خیلی به ما کمک می کنه که نمازمون رو مثل یه امانت و فرصت خوب مواظبت کنیم. بخاطر همین گفته اند وقتی نماز می خونی این طور تصور کن که آخرین نمازیه که تو این دنیا می خونی. مثل موقعی که کاروانی مشرف می شید مشهد ، و بهتون می گن فقط نیم ساعت دیگه وقت دارید در بازار بچرخید. وقتی حس کردید که وقت کمه، بیش از پیش اهمیت میدید که چیزی رو از دست ندید و از لحظه لحظه این نیم ساعت بهره خواهید برد.

این حس رو کسی داره که دائم حضور ذهن داشته باشه که ما آدما، فقط برا مدت کوتاهی به این کره خاکی دنیا مسافرت کردیم، تا از بازار و سفره گسترده اون بهره ببریم و زمانی که هیچ گاه معلوم نیست که  کی به صدا در خواهد آمد،و باید به منزلگاه اصلی خودمون برگردیم؛ کسی که این نگاه رو داشته باشه دیگه نمیگه حالا امروز نشد یه روز دیگه می ریم خرید. خیر، در همین لحظه و همین ساعت و همین نماز باید غنیمت شمرد.

خوبه حواسمون باشه که ما آدما یه مسافریم. صبح که از خواب بلند میشیم خدا رو شکر کنیم که باز هم خدا یه روز دیگه به ما عمر داد. شب موقع خواب، در تجارت روزمره یه بازنگری کنیم. اگر خوب خریدیم و کار خوب کردیم خدا رو شکر کنیم،  و اگر بد خریدم و خطا کردیم قبل خواب استغفار کنیم. در بین روز هم حواسمون باشه که در بازار دنیا، خوبیها رو بخریم و از اجناس تقلبی و فرینده دوری کنیم. جنس خوب ممکنه هر کار خوبی باشه. از بوسیدن پدر و مادر گرفته تا خدمت به همسر و دیگران، تا دعا پنهانی در حق دیگران و ...
 

سوال دوم: آیا کسی که چنین نگاهی داشته باشه چیزهای دیگه در نماز بجز خدا و همصحبتی با او، می تونه براش مهم باشه ؟ براش مهمه که فلان کس چی گفت، فلان وسیله رو کی بخریم، فلان زن و شوهر باهم قهرن، پس فردا که مهمونا اومدن چی درست کنم، و ...!؟ اصلا تا الان که به چیزهایی غیر از نماز فکر کردید، به چه نتیجه قابل توجهی رسیدید؟

ترفند حواله: یک راهکار ساده اینکه هر موقع که در حال خواندن نماز هستید و فکری غیر از نماز  به ذهنتون اومد ، با خودتون بگید بعد از نماز روش فکر می کنم. و زمان اون رو به بعد نماز حواله بدید. جای دوری نمیره. همه اش قرار هست 10 دقیقه ذهنمون رو برا خدا وقف کنیم 23:30 ساعت دیگه در اختیار خودتونید. ضمنا به این نکته توجه داشته باشید که هر چقدر در نماز حضور قلب داشته باشید به همون اندازه به شما آرامش و معنویت می رسه. پس اگر به دنبال آرامش و منفعت واقعی هستید هر بار با عزمی جزم تر نماز بخونید.

معرفت به خود نماز و موقعیتی که در اون قرار دارید هم می تونه به شما کمک کنه . کسی که در نماز بدونه در مقابل چه وجود  بزرگی ایستاده، کسی که بدونه یک فقیر سر تا پا نیاز در مقابل یک غنی بی نهایت ایستاده، ایا ادب اقتضا می کنه که حواسش جای دیگه باشه؟

طبعا در مراحل اول، ذهن باید کنترل بشه،در وهله اول توجه به ترجمه نماز می تونه کمک شایانی به نمازگزار بکنه و لو اینکه به تدریج به طور راندمی هر روز بر یک عبارت کار کنه.
مرحل دوم: معنای ترجمه که در ذهن هستش رو بر واقعیت و عالم واقع تطبیق بده. یعنی وقتی در مرحله قبل دانست که «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی چه! در مرحله دوم از خدایی که در واقعیت هست و در کنار نمازگزار هست و صدای او را میشنوه، واقعا بخواهد که او را به راه راست هدایت کنه. این تمرین به مرور از ذهن به دل منتقل خواهد شد. به نحوی که بعد از مدتی چیزی که فعال خواهد بود دل شماست نه ذهن شما!

باز هم سوالی داشتید در خدمتیم

این لینک شاید برای شما مفید باشد
https://btid.org/fa/news/188940

موفق باشید