مگه رهبر معصوم است که ولایت مطلقه داریم؟

08:10 - 1400/01/22

مگه رهبر معصوم است که ولایت مطلقه داریم؟

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/160984

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****
تصویر علی روشن

سلام علیکم

درباره شئون فقیه قرائن و ادله متعددی وجود دارد، از سیره عملی ائمه در سپردن برخی امور به اصحاب عالم تا روایات متعدد دیگر.

همانگونه که اشاره کردید، بک بحث مبنایی وجود دارد و یک بحث مصداقی. یک مبنا ممکن است اصلا مصداق پیدا نکند و ممکن است مصادیق متعدد پیدا کند. هیچگاه نمی توان از طریق مصداق مبنا را زیر سوال بردو نهایتا این که بگوییم آن مصداق ربطی به آن مبنای کلی نداشته است.

اما در مورد مباحث مصداقی که فرمودید:

اولا: حتی در حکومت امیرالمونین نیز ظلم وجود داشته است. به این معنا که برخی کارگزاران ایشان تعرض به بیت المال یا کوتاهی در انجام وظیفه داشته اند. درحالیکه امیرالمومنین معصوم و عالم به علوم الهی است. اما وقتی حکومتی تشکیل شد، در صورت نبود افراد صالح به ناچار باید کار را به افراد دیگر واگذار کرد. به همین دلیل است که حتی اگر امام معصوم حاکم باشد، تا یاران متقی و صالحی نداشته باشد، حکومتش با ضعف همراه است. هرچند این ضعف منسوب به امام نیست. پس ممکن است در یک حکومت حق، که حاکم آن عادل و بلکه معصوم است نیز ظلم و ستم هم وجود داشته باشد. 

 ثانیا: فقیه نه معصوم است و نه دارای علم غیب. وقتی امام معصوم که علم به باطن افراد دارد، برخی از کارگزارانش فاسد باشند، از حاکم غیر معصوم چه انتظاری هست؟ 

ضمن اینکه هیچ کس ادعا نکرده که ولی فقیه معصوم است و اشتباه نمی کند. ائمه علیهم السلام با علم به اینکه فقها معصوم نیستند و اشتباه می کنند، تبعیت از ایشان را واجب کرده است.

تنها نکته ای که می تواند با مبنای ولایت الاهی فقها ناسازگار باشد این است که آنها به دنیا گرویده و از هوای نفس پیروی کنند. به عبارت دیگر، تعمد در خطا و گناه و داشته باشند. در این صورت نیز همه فقها بیان کرده اند که شخص به طور اتوماتیک از ولایت ساقط می شود.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کارشناس محترم اگه اشکال بنده رو پاسخ بفرمایید بحث تمامه.دلیلی هم نمیبینم کس دیگه ای وارد بحث بشه.بنده با شما گفتگو میکنم اگه هم جوابی قرار نیست بدید بفرمایید لطفا

تصویر  ناشناس.
نویسنده ناشناس. در

این جوابتون از اولش با مغالطه همراه بود.بنده عرض نکردم در حکومت حضرت علی ظلم اتفاق نمیافتاد.عرضم اینه عدالت بود یعنی اگه ظلمی ایجاد میشد بلافاصله محاکمه ای در پی داشت.حتی خود امیرالموئمنین هم توسط یه شهروند به سرقت متهم شد.!!یعنی عدالت در سطع عجیبی برقرار شده بود.مگه حضرت علی از علم غیب برای حکومت استفاده میکرد.حکومت هیچ وقت با علموم غیر متعارف پیش نرفت نیازی نیست ولی فقیه علم غیب داشته باشه.ظلمی که مردم به مردم میکنند و حکومت هم کاری نداره اصلا بکنار.خود حکومت بطور علنی و رسمی داره به مردم ظلم میکنه.بحث ربای بانکها رو هر کس تلاش کنه توجیه کنه واقعا دنیاش رو برای اخرت دیگران فروخته.جای توجیه نداره.فقط هم سود ۲۵درصدشون نیست.روش محاسبه و جریمه ش فوق العاده عجیبه.بنده پونزده سال پیش قرار شد سه ملیون وام بگیرم گفتن باید میانگین در بیاره چند ماه قبل پول رو نگه داشتن گفتن اگه وام میخوای باید پولت بمونه بعد سه ملیون توی کاغذ بهم وام دادن که دو ملیونش رو میتونستم برداشت کنم  !!! بردم نتونستم برگردونم نهایتا شیش ملیون با تاخیر ازم گرفتن.

این رو ولی فقیه نمیدونه ؟! شما از یه بیسواد در کوره دهات بپرسی دوست داری وام بهت بدن میگه نه سودش زیاده بیچاره میکنه.ولی فقیه نمیدونه!!؟؟ علم غیب میخواد فهمیدنش.؟ 

حالا احکام قضایی ضالمانه بماند ماجرای دفتر دار قاضی القضات دست پاک بماند.سایر اختلاصها رو اصلا میگیم نیاز به علم غیب داره!! خارج کردن چند تن طلا توسط منتسبان به ولی فقیه نیاز به علم غیب داره.پراید صد ملیونی علم غیب میخواد.دلار سی تومنی هم که اصلا به یکی دیگه مربوطه.من هیچ کدوم رو نمیگم جواب بدید.فقط ماجرای ربا وظلم رسمی حکومت توسط بانکها رو توضیح بفرمایید

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تو همانی نیستی که همش در مورد جن گیری حرف میزدی؟

تو خیلی بیسوادی

کی گفته حضرت علی بلافاصله مجازات میکردن؟

برو مهلت چندساله به خوارج رو بخون

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

احسنت

تصویر علی روشن

سلام علیکم 
در ابتدا لازمه از دقت نظر حضرتعالی تشکر کنم.
درباره مطلبی که فرمودید دو نکته خدمت شما عرض می کنم:

1- اینکه امام خمینی فرمودند ولایت فقها همان ولایت رسول الله است به این معنا نیست که عین ولایت رسول الله باشه. ولایتی که فقیه دارد از رسول الله است اما همه آن نیست. ولایت رسول الله رو میشه اینگونه بیان کرد:
-ولایت تکوینی: یعنی ولایت بر حقیقت عالم و تصرف در هستی و اموری از این دست
-ولایت تشریعی: یعنی تشریع احکام
ولایت اجتماعی: یعنی مواردی مثل بیان احکام، قضاوت و تشکیل حکومت و...

البته در موارد سه گانه بالا به دنبال برشمردن دقیق ولایت رسول خدا نبودم و فقط خواستم مطلب رو روشن تر کنم.

حالا ولایتی که فقها دارند، تنها ناظر به قسم سوم است. اما همانطور که در پست قبلی خدمتتون عرض کردم، در این باره بین فقها اختلاف هست. برخی همه شئون اجتماعی رسول خدا رو برای فقیه جایز نمی دونن و مثلا تشکیل حکومت رو جایز نمی دونند. اما برخی دیگر از فقها همه شئون اجتماعی رسول خدا را برای فقیه ثابت می دونند. جمله امام خمینی ناظر به این مرحله است. یعنی فقیه همه شئون اجتماعی رسول خدا رو داره. پس مطلق در حیطه امور اجتماعی مد نظر هست نه مطلق به معنای عامش که همه شاخه ها رو در بر بگیره.

2- اما نکته دوم این هست که همونطور که قبلا هم عرض کردم، منظور از ولی فقیه حاکم سیاسی نیست. همه مجتهدان جامع الشرایط ولایت دارند، چه کسی آن ها را انتخاب کند چه نکند. یعنی با فرمایشی که امام زمان علیه السلام داشتند که فقها و مجتهدین دارای تقوا و عدالت رو حجت خود بر مردم معرفی کردند، هر کسی که به مقام اجتهاد برسه وسایر شرایط رو هم داشته باشه، خود به خود به این ولایت می رسه. حالا در بین مجتهدین جامع الشرایط برخی مرجع تقلیید می شوند و یکی به عنوان حاکم برگزیده می شود. پس اگر انتخاب نقشی داشته باشه، برای چنین سمت هایی است نه در اصل ولایت. ولایت با انتخاب نمی آید، بلکه قبل از انتخاب شدن به عنوان مرجع یا حاکم هم بوده است.

تصویر ناشناس.
نویسنده ناشناس. در

تشکر از پاسختون 

چند تا سوال در جوابی که دادید ایجاد شد.در تکوینی نبودن ولایت فقیه که بحثی نیست اما سایر تفاوتهایی که شمردید قرینه و توضیح میخواد که جمله ی اقای خمینی مطلقه.

اما پاسخ شما رو اگه بپذیریم مشکل بازم از جهات دیگه ایجاد میشه .خصوصا در مصداق.البته مصداقی که منشائ همون تعریفه.

پیامبر اکرم حکومت اسلامی خیلی محدودی ایجاد کردن که در همون منطقه ی محدود که بخشی از احکام روزهای اخر ابلاغ شد و اصلا فرصت چندانی برای اجرا کردن حدود هم نداشتن .به هر صورت حضرت نبی اکرم ص به امور تسلط داشتن و در حکومت ایشون ظلمی به کسی نشد.این ولایت قابل پذیرشه.اگه ولایت داره در مقابل قوانین اسلام هم زیر پا گذاشته نمیشه.اما اگه همین ولایت در امور اجتماعی که فرمودید که شامل قضا هم میشه اگه ولایتی که مطلق باشه قدرت اجرای عدالت رو نداشته باشه و در منطقه ی تحت حکومت اون ولی فقیه ظلمی بشه و نتونه اون ظلم رو برطرف کنه یا حتی دستگاههای اجرایی که تحت نظرش هستن ظلم کنند یا خود حکومت ظالمانه برخورد بکنه و از طرفی همچنان قائل به ولایت این ولی باشیم ایا نقض غرض نمیشه؟!

ایا منطق و عقل میپذیره چنین ولایتی رو.مثلا در همین حکومت کی میتونه ادعا کنه که حکومت به مردم ظلم نمیکنه.تعارفات رو کنار بذاریم داریم سوال و جواب علمی میکنیم دیگه بحث شبه افکنی یا فعالیت ضد حکومتی که نیست میخوام بدونم در شرایط فعلی شما چطوری میتونید ولایت رو توجیه کنید .تاکید میکنم ظلم مردم به مردم بماند که خودش هم بحث مهمیه .در حکومت ولایی ظلم نباید باشه اگه هم ظلمی شد حکومت عدالت رو اجرا کنه.مردم هم حق ندارن به همدیگه ظلم کنند اما خود حکومت وقتی وام ربوی میده ایا این قابل توجیه ؟ وقتی قضات با رشوه کارشون پیش میره و کسی هم زورش نمیرسه چیزی بگه ...وقتی حکومت اموال مردم رو بزور میگیره و وقف میکنه .وقتی خود حکومت  باعث گرانی و مشکلات میشه....چطوری میشه قبول کرد این ولایت رو.چون یا اون ولی خبر داره از این ظلمها یا بیخبره.

اگه بی خبره که صلاحیت حکومت نداره.حاکمی که اینهمه ظلم رو نبینه .....

اگه میبینه و حرکتی نمیکنه چطور میشه قبول کرد که این ولایت رو خداوند تایید کرده و مردم رو امر به تمکین به این ولایت کرده.

امیر الموئمنین وقتی شنید خلخالی از پای دختری کشیده شده و به سرغت رفته چه واکنشی نشون دادن.خلخالی که در یکی از مناطق مرزی که چندان هم حکومت امیر الموئمنین بهش اشراف نداشت و توسط سربازان دشمن بجهت بدنام کردن حکومت امام کنده شده بود .نه داخل شهر و جلوی چشم خود امام.حتی اون دختر هم بادیه نشین بوده .به اصطلاح کولی میگن.از اینا که در بیابان و در چادر زندگی میکنن .یعنی موقعیت جوری بود که تعجبی هم نداشت همچین اتفاقی بیافته.ولی حضرت تاب و تحمل نداشتن.اونم چه حکومتی.از لحاظ اهمیت برابری میکرد با سرنوشت تاریخ اسلام.یعنی اگه حضرت امیر حکومت رو حفظ میکرد و در قدرت به امام حسن تحویل میداد کلا سرنوشت اسلام دگرگون میشد.اینو عرض کردم که بحث اهم و مهم رو مطرح نکنید که قطعا حفظ حکومت امام علی خیلی بیشتر بود.سرنوشت تمام امت اسلام کجا سرنوشت یک بخش کوچک از مسلمین کجا.

تصویر ناشناس.
نویسنده ناشناس. در

سلام.متاسفانه گویا اشکال بنده درست بیان نشد و جواب شما هم تبعا بی ارتباط بود.

اشکال اینه جمله ی اقای خمینی معروفه که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است .که ولایت رسول الله هم ولایت مطلقه.این ولایت قدرت و موقعیتیه که از طرف خداوند به پیامبر یا جانشینانش داده شده .و از سمت مردم نمیشه چنین جایگاهی برای کسی متصور شد.

در ماجرای خبرگان رهبری فرض کنیم صد سال دیگه رو داریم بررسی میکنیم و با اشخاص فعلی کاری نداریم.خبرگان رهبری سال ۱۵۰۰ممکنه دو جناح بشن.یعنی مجتهدین دو گروه باشن یک گروه معتقد به کشف و شناسایی شخص اصلح برای رهبری شدند ولی گروه دوم فرد دیگری رو کشف کردن.یکی ایت الله ایکس اون یکی هم ایت الله ایگرگ.

رای گیری میشه و گروهxرای اکثریت رو میارن و ایشون بعنوان ولی فقیه مطلق که همان ولایت رسول الله رو داره میشه رهبر جامعه.

و ایت الله yباید مطیع رهبر باشه و تحت ولایت ایشون.

در گذر ایام اختلافی پیش میاد و بالاپایینی میشه و اقای yبعنوان رهبر انتخاب میشه و همان جایگاه به ایشان داده میشه.و حالا x تحت ولایت قرار میگیره.

توجه کنید داریم صحبت از ولایتی میکنیم که همان ولایت رسول الله است نه چیز دیگه.بحث قانون یک کشور نیست که بگیم خب قانونه دیگه چه اشکالی داره.داریم از ولایتی صحبت میکنیم که اون ولی اگه صلاح دید همسر کسی رو طلاق بده و اموالش رو بگیره بعد بهش بگه باید با این زن ازدواج کنی و....گویی رسول الله دستور دادن و اطاعت از ایشون واجبه.

اشکال اینه .این ولایت رو خدا باید به هر کس که خودش میدونه بده نه به کسی که مجتهدین وقت کشفش کنن و بگن این اقا اصلاحه دو ماه بعد بگن نه اون یکی اصلحه و....

الان رو شما ملاک نگیرید و قیاس نکنید بگید مگه تا حالا همچین چیزایی داشتیم .وقتی یک ایدوئولوژی ای برای یک جامعه تعریف میشه باید فکر همه جا رو کرد.

بله شرایط فعلی این بحث ها مطرح نشده ولی ایا دلیل میشه بگیم صد سال دیگه هم همینجور خواهد ماند .اگه صد سال بعد رو نمیتونیم با این تفکر جواب بدیم و جمع کنیم بنابر این تفکر مشکل داره و باید اصلاح بشه.

نظر شما چیه

تصویر غریبه...
نویسنده غریبه... در

جوابت زیر سوالت داده شده پایین زیر خط; خوندینش؟

تصویر علی روشن

ضمن عرض سلام خدمت شما

ولایت مطلقه یا مقیده اصطلاح سیاسی نیستند، بلکه اصطلاحات فقهی هستند و معنای اونها رو باید در فقه جست و جو کرد.

1- نکته اول این هست که اصطلاح ولایت فقیه، اختصاص به حاکم سیاسی جامعه ندارد. منظور از ولایت فقیه معنای عامی است که همه مجتهدان جامع الشرایط را در بر می گیرد. و منظور از ولایت داشتن این هست که از طرف خداوند و امام زمان اجازه تصرف در برخی امور دینی و شرعی را دارند.

2- حیطه کلی اختیارات مجتهد یا همان ولی فقیه، احکام و شرع مقدس اسلام است. پس این ولایت به هیج وجه عام نیست؛ به این معنا که مجتهد و ولی فقیه هر کاری دلش خواست بکند.

3- در اینکه ولی فقیه و مجتهد در انجام چه امور دینی اختیار دارد، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. برخی صرفا انجام اموری مثل فتوا دادن، قضاوت و مسائلی از این دست را مجازمی دانند اما تشکیل حکومت را جایز نمی دانند. برخی دیگر از فقها تشکیل حکومت را نیز جایز می دانند. دسته اول قائلین به ولایت مقیده فقیه هستند و دسته دوم قائلین به ولایت مطلقه فقیه، حالا ممکنه اصلا حکومتی هم تشکیل نشه. البته همه مسائل حکومت داری نیز نه دلبخواه که بر اساس قرآن و روایات باید باشد. 

4- از مطالبی که بیان شد روشن می شود که ولایت مطلقه داشتن هیچ ارتباطی با بحث عصمت ندارد. یک نکته مهم این هست که ولایت چه مطلق باشد چه مقید نمی تواند بر اساس نظرات شخصی باشد. از طرفی می دانیم مجتهد معصوم نیست و تبعیت از غیر معصوم حتی در کوچکترین مسائل جایز نیست. پاسخ این مطلب این هست که تبعیت از مجتهد، در واقع تبیعیت از معصوم است؛ زیرا مجتهد بر اساس قرآن و روایات معصومین و نه میل و نظر شخصی عمل می کند.

نتیجه: پس فرق اساسی ولایت مطلقه و مقیده در تشکیل حکومت هست، اما در اینکه همه مجتهدان باید بر اساس تعالیم قرآن و اهل بیت اعمال نظر کنند، نه سلیقه شخصی، مشترک هستند.

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما کاربر محترم

خیر؛ اهل بیت (ع) و انبیاء معصوم هست. و "مطلقه" بودن ولی فقیه به معنای معصوم بودن ایشان نیست.

امام خمینی (ره) فرمودند: "ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول الله هست". (صحیفه امام خمینی، جلد 10 ، صفحات 308).

"مطلقه" بودن ولایت فقیه معناش این نیست که ایشان هرکار دلش خواست انجام بده. هر عزل و نصبی دلش کشید انجام بده و خلاصه اختیار مطلق داره و هیچ مسئولیتی متوجه او نیست. خیر ؛ چنین معنایی ندارد!

مشکل این هست که شبهه کننده حکومت را دو نوع میداند. حکومت لیبرالی که براساس خواست مردم هست.(نسبت به ارزشهای الهی بی اعتناست و فقط هدفش تامین خواسته های دنیوی مردم هست) و حکومت فاشیست که تابع رأی یک فرد هست. خب این مغالطه است که حکومت را منحصر در دو نوع میدانید.

نوع دیگری از حکومت هم هست که در آن مردم سالاری دینی حاکم هست.که همون دموکراسی دینی هست. در دموکراسی دینی، حاکمیتِ حاکم نه بر اساس خواست و سلیقه مردم (آنچنانی که حکومت لیبرالی هست) و نه بر اساس میل و سلیقه خودش هست (آنچنانی که حکومت فاشیستی هست). بلکه براساس خواست و اراده الهی حکومت میکنه و تابع قوانین و احکام اسلام است. و نظام ولایت فقیه از همین قسم هست. و صد البته نظام اسلامی زمانی در کشوری پا میگیره و استوار میشه که اکثریت مردم آن را بپذیرند و بهش پایبند باشند. ("مقبولیت" داشته باشه)!

و اما واژه "مطلقه" : یک نکته اش این هست که اون محدودیتهایی که فقها در زمان طاغوت (زمان عدم بسط ید) داشتند؛ نداره. اون زمانی که مردم پنهانی با فقها در تماس بودند و ... . با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت توسط امام (ره) زمینه و مجال و قدرت برای حاکم پیدا شد که بعنوان کسیکه در رأس حکومت هست، بتونه در تمام آنچه در محدوده اختیارات ولی فقیه قرار میگیره دخالت کنه! مطلق بودن اختیاراتش به این معنا که از مطلق اختیارات و حقوقی که از جانب صاحب شریعت و مالک جهان برای او مقرر گردیده؛ استفاده کنه!

نکته بعد این هست که باید اینو در نظر گرفت که ایجاد محدودیت برای ولی فقیه در بسیاری موارد مساوی هست با از دست دادن مصالح عمومی و تفویت منافع جامعه اسلامی! بنابراین لازم هست که ولی فقیه هم مثل معصوم (ع) از مطلق این حقوق و اختیارات برخوردار باشه. و با توضیحی که داده شده بدیهی هست که این قید "مطلقه" بودن ربطی به حکومت فاشیستی نداره و موجب توتالیتر شدن ماهیت حاکمیت نمیشه! (این یک امر کاملا عقلی و مسلمه)

نکته بعد که بالا هم توضیح دادیم این هست که ولایت مطلقه فقیه به معنای اون نیست که فقیه بدون در نظر گرفتن هیچ مبنا و ملاکی، تنها براساس سلیقه خودش اعمال حاکمیت کنه؛ بلکه ولی فقیه، مجری احکام اسلام است و اصلا مبنای مشروعیت و دلیلی که ولایتش رو ثابت میکنه، همین اجرای احکام اسلام و تامین مصالح جامعه اسلامی در پرتو اجرای احکام اسلام هست. بنابراین مبنای همه عزل و نصبها و انتخاب های ایشون احکام اسلام و تامین مصالح جامعه اسلامی و رضایت خداست. و اگر ولی فقیه از این مبنا عدول کنه صلاحیتش رو از دست میده و ولایتش از بین میره و در واقع "مشروعیتش" از بین میره! (و البته مشروعیت ایشان هم فقط برای زمان غیبت ولی عصر (عج) هست). 

بنابراین ولایت ولی فقیه در واقع ولایت قانون هست. اون هم قانون اسلام؛ نه هر قانونی. همانگونه که پیامبر و ائمه (ع) ملزم و مکلف بودند در محدوده قوانین اسلام اعمال حاکمیت کنند. وانگهی یکی از شرایط ولی فقیه "عدالت" هست. خود همین صفت عدالت به این معناست که ایشون باید مجری احکام دین باشه و در جهت اراده و خواست الهی حرکت کنه وگرنه از عدالت ساقطه!

امیدوارم که خدا توفیق گردن نهادن به شریعت رو به همه ما عنایت کنه؛ آمین

یاعلی

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

نقد بر تعاریف نه پاسخ  ؛

 به نظر میرسه سوال کننده( نه بنده )حکومت رو بر دونوع میداند ولی نه با تقسیم بندی شما ، بر دو نوع دموکراتیک (جمهوریت و پارلمانی)  و غیر دموکراتیک  ( دیکتاتوری . پادشاهی . ولایت فقیه) نه دوگانه  لیبرال .فاشیست  

حکومتی که به خواست مردم اسمش دموکراتیک نه لیبرال .ولیبرال دموکراسی تنها یکی از شاخه های دموکراسیه.

دموکراسی یه بستریه که افراد سر کار بیایند حال اگه رای دهنده ها خدا باور باشند فرد روی کار امده خداباور و اخرت نگر میشه اگه رای دهنده ها خواستار غیر خدایی بودن و دنیا نگری باشند فرد رو کار امده هم همانگونه هست و عمل میکنه.

هیچ وقت دموکراسی به معنای مردم سالاری نبوده.این یک اشتباه عوامانست که جا افتاده .مردم اصولا در کنش دو دسته اند یا نخبه  یا توده .  اگه دموکراسی مردم سالاری باشد مردم سالاری توده هاست یا نخبه ها ؟؟ دموکراسی توده سالاریست به معنای حکومت بر اساس هوای جمع هست . اینطوریه که تو دموکراسی هر کی حرف نزدیک تر به مردم بزنه برنده هست  .حال توده ها خواستار ایمان  باشند حکومت مسیر الهی داره توده ها خاستار  انحراف باشد حکومت منحرف میشود به هر سمت که عوام بخواهند

مهندس بازرگان از امام خواستند حکومت جای جمهوری اسلامی حکومت جمهوری دموکراتیک اسلامی باشد امام قبول نکردند فرمودند جمهوریت واسلامیت برما روشنه دموکراتیک بودن تعریف روشن نداره. پس جمهوری اسلامی  دموکراسی (به نقل اشتباه مردم سالاری و به نقل درست توده سالاری) دینی نیست. حاکمیت اسلامه با رای گیری از مردم که به نظرشون چه کسی بهتر میتونه اسلام رو اجرا کنه .

 حکومت فاشیست بر سه‌پایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار است. این در برابر دموکراسی قرار نمیگیره نقطه مقابل دموکراسی دیکتاتوریه که حکومت یه فرده، فاشیست حکومت یک  نژاده و یک حزبه نه یک فرد .

به نظر میرسه که تعاریف شما از اصطلاحات سیاسی  به باز بینی عمیقی نیاز داره چون نا به جا و به اشتباه از اصطلاحات استفاده میکنید.موفق باشید.مسیح

 

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما

منبع شما را نمی دانم. ولی منبع من کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ؛ آیت الله مصباح یزدی به قلم محمد مهدی نادری قمی _ انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) _ 1388. چاپ بیست و دوم، تابستان 1389 . صفحه 105 تا 113 هست.

ضمنا جواب رو از نت کپی پیس نکردم. کتابش رو دارم و الان هم آدرسش رو از روی خود کتاب براتون نوشتم.

از دقت نظرتون سپاسگزارم. ان شاء الله دوستان که فهم سیاسی عمیقتری دارند ؛ پاسخ میدهند.

یاعلی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام شما جواب خانم مسیح رو بدید.این که منبع معرفی کنید یعنی من نمیدونم چی میگه فقط نقل قول کردم برو از خودش بپرس.

ضمن اینکه چند تا شبهه رو یکجا مطرح میکنم هر کدوم رو تونستید جواب بدید.

مطالبی که در مورد ولایت مطلقه فقیه نوشتید فقط برای کسانی قابل پذیرش هست که رهبر اون مقطع رو پذیرفته باشند .یعنی مثلا صد سال دیگه اگه مردم اون زمان گفتند تئوری رو قبول داریم اما در مصداق قبول نداریم این فرد رو ،که تنها راه اثبات مشروعیت اون فرد ارجاع به مردمه .یعنی مردم خبرگانی رو انتخاب کردند که رهبر منظور رو تایید میکنه.اگه ولایت فقیه از طرف خداونده رای مردم چه تاثیری باید داشته باشه.اگه بگید مردم فقط مجتهدینی رو انتخاب میکنند که اون مجتهد ها برن ولی مطلق وقتشون رو کشف کنند! و انتخابی در کار نیست جواب میدم  کافی بود نفرات دیگه ای رای بیارن که اون نفرات فرد دیگه ای رو بعنوان رهبر انتخاب کنند.یا یکی دیگه رو کشف کنند.که این رای دهندگان گروه دیگه میتونست هر طیفی باشه.میتونست اکثریت با لیبرالها باشه و افرادی رو انتخاب کنند که وقتی میخوان رهبری رو تعیین کنند عملا رهبری رو معرفی کنند که مثلا قدرت رو به مردم واگذار کنه !! شما احتمالا در جواب بگید که این با اصل حکومت در تضاده و هیچ وقت خبرگان چنین کاری نمیکنند.در جواب میگم پس پیداست که افرادی که برای شرکت در خبرگان ثبت نام میکنند گزینشی هستند و الا همون قدر که بین مجتهدین هر زمانی موافق ولایت مطلقه ی فقیه هست همون مقدار هم مخالف این نظریه وجود داره که اگه راه باز باشه میان و برای تغییر وضع کشور  شرکت میکنند .اگه نیستن معناش اینه که اجازه ندارن.

و اگه این ولی فقیه که قدرت پیامبر رو داره از طرف مردم تعیین میشه که چطوریه که مردم میتونن به کسی قدرت الهی بدن النبی اولی بانفسکم قائدتا در ولی فقیه مطلق هم صدق خواهد کرد.و مردم هیچ وقت چنین قدرتی رو به کسی نمیدن.و اگه بدن یعنی از طرف خدا فردی رو انتخاب کردن که اولی به خودشون باشه! 

 

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دوست گرامی

اینکه فرمودید : "این که منبع معرفی کنید یعنی من نمیدونم چی میگه فقط نقل قول کردم برو از خودش بپرس".
اتفاقا هدف من هم همین هست. ایجاد زمینه ای برای مطالعه! (اول برای خودم و بعد برای هرکسی که علاقمنده)!
مساله بعد اینه که خب من بگم "من نمی دانم" مگر چه می شود؟! مگر من دانای کل هستم؛ بزرگوار؟ اینکه می بینید برخی سؤالات رو جواب میدم والله و بالله هدفم کمک کردن هست؛ اونم در حد وسع علمی و کشش روحی ام؛ نه بیشتر! نه دنبال حریف میگردم نه اظهار تفضل و فیض و ادعایی دارم! و اگر چنانچه در بیان هدفم یا رفتارم ناخواسته جور دیگری وانمود کردم و یا از نگاه مخاطب اونجوری دیده شده، فقط میتونم بگم برای خودم متأسفم!
و نکته بعد این هست که شما اگر بدانید یک کاربر ناشناس با یک اسم صرفا کاربری (نیک نیم) داره بهتون جواب میده، براتون قابل اعتمادتر هست، یا یک نویسنده سرشناس و مشهور؟! چنانکه دوست عزیزم خانم مسیح هم فرمودند اول فکر کردم اصطلاحات رو به ناحق و نفهمیده و نسنجیده سرهم بندی کردید بعد رفتم منبع رو بررسی کردم، دیدم درسته و خلاصه کردید.
من در محل کارم که 20 سال سابقه دارم و همه همکارانم منو میشناسند گاهی ازم سوال شرعی میپرسند من به جوابم شک دارم ؛ ملاحظه سابقه ام رو نمیکنم از اینکه مبادا جواب نادرستی بدم و گردنم بیاد، میگم نمی دانم! سر کلاسم هر سوالی رو ندانم میگم نمی دانم. اینجا که دیگه جای خود داره نه کسی منو میشناسه و نه سابقه چندانی دارم. ولی با همین سابقه حدودا یکساله که در سایت دارم هم قبلا گفتم شم سیاسی بالایی ندارم! حالا شما کاربر قدیمی هستید یا جدید و چقدر پیامهای مرا دنبال کردید رو نمی دانم. ولی من اولین اسم رسمی کاربری ام رو هم "نمی دانم"... انتخاب کردم.

البته پوزش مرا بپذیرید که چنین جواب بلند بالایی دادم، بیشتر از این نظر گفتم که کسی براش سوء برداشتی از پاسخهای من نشه! من یک کاربر عادیم.بگذریم!

__________________
در رابطه با اینکه فرمودید "چطوریه که مردم میتونن به کسی قدرت الهی بدن النبی اولی بانفسکم قائدتا در ولی فقیه مطلق هم صدق خواهد کرد".... مردم که به ولی فقیه مشروعیت نمیدند؛ مشروعیت رو شارع مقدس میده. در دوران غیبتی که ما بسر میبریم، مردم از طریق خبرگان از روی شرایطی که در دین برای ولی فقیه تعیین شده؛ اون کسی که توانایی ولایت و زمامداری حکومت اسلامی رو داشته باشه و واجد اون شرایط خاص تعیین شده در دین باشه رو پیدا می کنند. و اگر بهش مجال رهبری بدند، درواقع مقبولیت پیدا میکنه و اعمال حاکمیت میکنه ؛ اگر هم که نه؛ مثل حضرات ائمه و حضرت علی (ع) 25 سال به ناحق کنار گذاشته میشه!!!!
ایه 6 احزاب "النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم"ْ _ پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) این ایه ولایت تعیینی حضرت پیامبر (ص) رو بر جان مؤمنان بیان میکنه که شامل نوامیس و به طریق اولی، مال اونا هم میشه. و در غدیر خم هم همین ایه شاهد بر ولایت حکومتی هست که از سوی دین تعیین شده! 
در رابطه با ولی فقیه؛ ایشان با تشخیص خبرگان و بنحوی مردم شناسایی میشند که ایشون شروط تعیین شده در دین رو برای حاکمیت در عصر غیبت دارند. نه اینکه انتصاب شخص ولی فقیه مثل پیامبر و ائمه معصوم از طرف خدا باشه! خدا شخص ولی فقیه رو تعیین نمی کنه. خدا شرایط رو تعیین میکنه و ما اون شرایط رو در اون شخص پیدا می کنیم. بنابراین مساله انتصابی که در ولایت پیامبر و ائمه مطرح هست در ولی فقیه نیست.
مشروعیت رو شارع میده؛ مقبولیت رو مردم. و البته نه مردم میتونند مشروعیت رو از اون شخص واجد شرایط رهبری (ولی فقیه) بگیرند. و نه خدا با قهر و غلبه در مساله مقبولیت مردم دخالت میکنه!
از اون گذشته ولی فقیه مجری احکام اسلام هست و  ملزم و مکلفه که در محدوده قوانین اسلام اعمال حاکمیت کنه. کما اینکه دستور جهاد ابتدایی هم نمیتونه بده؛ چون در محدوده اختیاراتش نیست. همانطور که امام خمینی (ره) هم میگه: «اگر ولایتی، از جهت دیگر غیر از زمامداری و حکومت، برای ائمّه سلام‌اللّه‌علیهم معیّن و دانسته شود، در این صورت، فقها از چنین ولایتی برخوردار نخواهند بود.» (سید روح الله موسوی خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۵۴).
مساله مطلقه بودنش هم بیشتر برای این هست که از هرج و مرج در جامعه جلوگیری بشه مبادا که مصالح جامعه اسلامی تفویت بشه!
وگرنه مطلقه بودن هرگز به معنای عصمت و این نیست که ایشون هرکاری دلش خواست بتونه انجام بده!
دوست عزیز نمیدانم تا چقدر تونستم به سوالتون جواب بدم؛ اگر حس می کنید که جواب نگرفتید و ...؛ جناب آقای "علی روشن" کارشناس پاسخگوی این مباحثند، از ایشون سوالتون رو بپرسید؛ ما هم استفاده می کنیم!

یاعلی 

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

این که فردی بیاد از کتاب رفرنس بیاره و درستم باشه وقابل پیگیری بسیار عالیه چون هر فردی که در همه حوزه ها خودش نظر و علم نداره باید استفاده کنه از بقیه.
من نقدی به نظرشو راجب ولایت مطلقه فقیه نداشتم و من نقدم بر معانی بود که از این اصطلاحات انگلیسی دارند . وقتی کسی حوزویه و دید حوزوی داره از صدر تا ذیلشون حتی خیلی از نویسنده ها همه باهم ، نمیتونه درک درستی از بن مایه اصطلاحات داشته باشه چون تعاریف با مفاهیم فرق میکنن مثلا وقتی ما میگیم لیبرال میگن ازادی ولی لیبرال یعنی اباهه گری . یعنی گذر در مرز حق و باطل، یعنی بگذار هر کس هر کار میخاد بکند ولش کن .
یا وقتی میگیم تفرد میگن فرد گرایی در صورتی که تفرد یعنی انجام و تصمیم هر فرد برای خودش بدون نظارت همگانی یعنی اینکه انسان هر کار خوب و بد رو که خودش صلاح میدونه تا اونجای که به کسی صدمه نمیزنه و منافع دیگران تهدید نمیکنه انجام بدم و هیچ کس حتی نگاه و تذکر و قضاوتی روش نداشته باشه

مثلا واژهhuman rights حقوق بشر تعریفش میکنند اصلا معنی حق بشر نیست به معنی انچه بشر راست میدونه هست‌.حالا تو این تعریف فروش مواد مخدر پورنو گرافی ازادی همجنس گرایان و... حق بشره

کسی میتونه عمق یک اصطلاح غربی بیان کنه که به زبان انگلیسی و فارسی کاملا مسلط باشه سفرهای زیاد به غرب داشته باشه یا کف اون جامعه زندگی کرده باشه البته خود غربیها هم واژهها رو طوری انتخاب میکنند تا چندین برداشتی باشه تا ماهیتش به نفع خودشون پنهان بمونه
من وقتی این متن خوندم حس کردم یه فردی از لغات خارجی خوشش اومده گفته بزار چون خوشگلا پشت سر هم بیارم بقیه قکر کنن یه چیزی میدونم. بعد گفتن از فلان نویسندس . هنوز تو شکم .حالا خدا بهتر میدونه شاید حرف اونا درسته.مسیح

تصویر به تو از دور سلام

سلام دوست خوبم

از اینکه دوباره حضورت رو در سایت فعال و پررنگ می بینم خوشحالم. ان شاء الله که دیگه خاطرت هم از بابت بیمارت کاملا آسوده شده باشه و بازم بتونی با فراغ بال فعالیت کنی.

یاعلی 

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

به کلام زیبا حرف میزنید به عمل نه. وقتی فشار وارد میشه که من ننویسم و نباشم وقتی مورد هتک حرمت قرار میگیرم شما حتی برای حراست از اخلاق و ازادی بیان هم از بودنم ابراز خوشحالی نمیکنید و موضع شما منفعله .. . تو روز عادی هر کسی بلده ابراز خوشحالی کنه. من خوشحال نیستم هیچ وقت از اینکه خودم نباشم خوشحال نیستم .نمینویسم چون عقایدم رو  بنویسم فحش میخورم و چیزی غیر از عقایدم بنویسم که فحش نخورم به خودم خیانت کردم و از خودم ناامیدمیشم . دوگانه بدیه  هوا برای تنفس به شدت کمه  .به امید ازادی قلم و عقاید و انحصار شکنی.  به امید شفای بیماران .مسیح

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

منبع من سلسه سخنرانی های دهه ۸۰  حسن عباسیه با موضوع غرب شناسیه . که کامل این اصطلاحات کالبد شکافی کردن.

بله دیدم کتاب رو . عوض هم نشده  همین صفحاته میشه فصل پنجم البته باید وقت کنم کل کتاب رو بخونم .شما فحوا متن درست خلاصه کردید ولی متاسفانه به نظر میرسه  فاشیست و لیبرال رو مقابل هم گرفته و ولایت فقیه حکومت سوم. نمیدونم شاید تعاریف چند لایه هست و برداشت متفاوت .مسیح