با سلام .دختری 23 ساله هستم .اخیرا خواستگاری برام اومده از طریق سنتی که خدا رو شکر از همه لحاظ خوبند .فقط یک موضوعی داره آزارم میده و اون اینکه حس میکنم ایشون علاقه چندانی به من نداره و گویا داره من رو تحمل میکنه.هربار که باهم صحبت کردیم خیلی کوتاه بوده و حس میکنم این به این خاطر هست که چون من مورد پسندش نیستم زیاد بقیه مسایلم براش مهم نیست که ازم سوالی بپرسه.حتی من ازشون بپرسیدم که نظرش راجع به من چیه بحث رو عوض کرد و خودش هم این سوال رو ازمن نپرسید.و بعد اینکه جلسات دیر به دیر صورت میگره . ایشون درخواست داشتند تا تلفنی هم باهم در ارتباط بشیم البته زیر نظر خانواده ها ولی راستش رو بخواید معمولا یا جواب من رو نمیده یا خیلی خشک جواب میده البته بار اول خودش پیام داد و خیلی مشتاقانه.در حال حاضر یکی از اقوام نزدیکش فوت کرده و ما حداقل تا چهلم باید صبر کنیم و یک مطلب مهم دیگه این هست که این مدتی که صبر کردیم هیچ پیامی برام نفرستاده البته قرار شده بعد از چهلم بیان برای صحبتهای اصلی.در کل نمیدونم آیا به زور خانوادش یا کسی که من رو بهش معرفی کرده داره با من ادامه میده یا اینکه واقعا خودش هم به من علاقه ای داره
سلام خواهرم
من فکر میکنم ایشون محتاط و تا حدودی کم رو باشه
محتاط از این جهت که نمیخواد قبل از قطعی شدن قضیه، وابستگی ایجاد بشه
و کم رو بودن هم به این خاطر که روش نمیشه از شما سوال بپرسه و وارد جزئیات بشه. در مورد تلفن و اس ام اس زدن هم همینطور. شاید فکر میکنه اگه اس ام اس بزنه یا تماس بگیره مزاحم شما میشه. یا شاید خیلی با حجب و حیا است و اهل تلفن زدن و اس ام اس زدن گاه و بیگاه نیست. البته احتمالا فوت فامیلش هم توی این مساله بی تاثیر نیست. حتی ممکنه اعتقاد داشته باشه که فکر کردن به ازدواج قبل از چهلم بد یمن باشه
خلاصه شما باید جوانب زیادی رو در نظر بگیری و نیمه پر لیوان رو هم ببینی
با آرزوی خوشبختی برای شما و همه جوونها
سلام
والا من اگه رسما از دختری خواستگاری بکنم تا اونجایی که در توانم باشه سعی میکنم بیشتر بشناسمش
مثلا بر خلاف این آقا بهش زنگ میزنم . پیام میدم و در رابطه با خیلی از مسایل مهم نظرش رو میپرسم
و این به نظر من کاملا طبیعی و مفید هستش
حالا این پسر یا کم رو و خجالتی هست که به تصور غلطی که داره فکر میکنه رابطش با دختری که ازش خواستگاری کرده باید سرد و بی روح و کنترل شده باشه تا به نوعی شخصیت پاک و مذهبی خودش رو برا اون دختر اثبات بکنه که البته کاملا در اشتباهه
یا اینکه به قول خود شما واقعا علاقه ای به اون دختر نداره و به اکراه داره باهاش جلو میره که بازم داره اشتباه میکنه
به هر حال
به نظر من قضیه خیلی جدی هست و شما باید صریحا موضوع رو با خودشون در میون بذارید و بیشتر درباره این رفتارشون توضیح بخواهید و اون رو متوجه اشتباهشون بکنید
شاید واقعا تصورش غلط باشه و اینجا شما خودتون باید کمک خودتون بکنید
در کل به نظر من شما باید بیشتر باهاشون صحبت کنید یعنی خیلی صریح و واضح بهشون بگید که این رفتارشون باعث نگرانی شما شده و حس می کنید که بهتون علاقه نداره و دوست دارید که بیشتر با هم صمیمی باشید
شاید واقعا یاد نگرفته باشه که محبت خودش رو بروز بده
و از طرف دیگه ازشون بخواهید که دلیل اینکه شما رو به عنوان شریک زندیگیش انتخاب کرده چی بوده و آیا شما به دلش نشستین
و یه سوال مهمتر که میتونه خیلی کمکتون بکنه اینه که ازش بپرسید برای آینده و در کنار شما بودن چه برنامه ای داره-- جوابی که خواهد داد میتونه به نوعی دلیل انتخاب شما باشه
ان شاالله که این قضیه به خوبی حل بشه و ما خبر خوشحالی ازدواج شما رو در این سایت بشنویم
ولی به نظر من اگه بهتون علاقه نداشت تا اینجا پیش نمی اومد
به هر حال نیاز به گذر زمان و صحبت بیشتری با این پسر هست
شاد و خوشبخت باشید
میخوام بدونم ایا واقعا درسته که میگن پسرا اگر از کسی خوششون نیاد اصلا ادامه نمیدن؟
بله درسته
من که اگه از دختری خوشم نیاد و دلنشینم نباشه اصلا دنبالش نمیرم تا اینکه بخوام ادامه بدم یا ندم!
یعنی اگر به خواستگاری دختری برید و از اون خوشتون نیاد اصلا ادامه نمیدید حتی اگر دیگران خیلی بهتون فشار بیارند و اصرار کنند؟
ان شاالله که ما هرچه زودتر با شنیدن خبر ازدواج شما خوشحال بشیم
با آرزوی خوشبختی
اصولا من اول سعی میکنم تکلیف خودم رو با خودم روشن بکنم بعد اقدام به خواستگاری بکنم
یعنی اگه از دختری خوشم بیاد و به دلم بشینه . درموردش تحقیق میکنم و بعد میرم به خواستگاریش
اگه ازش خوشم نیاد که اصلا خواستگاریش نمیرم
حالا به فرض اگر هم بنا به دلایلی رفتم خواستگاری و باز به دلایلی از اون دختر و شرائطش خوشم نیاومد(که سعی میکنم کار به اینجاها نرسه) خب قطعا ادامه نمیدم حتی اگه دیگران اصرار کنند--البته این موضوع رو به نحوی باهاشون درمیون میذارم تا بلا تکلیف نمونن
بالاخره در ازدواج مسئله خیلی مهم اینه که دختر و پسر هر دوشون به دل هم بنشینن
مگه ما دخترا از کسی خوشمون نیاد ادامه میدیم!!!!!هر کس آیندش براش مهمه همه دوس دارن با کسی ازدواج کنن که دوسش دارن مگه غیر از اینه!!
خب اره
من زیاد دیدم دختر از پسر خوشش نیومده هی باش میره حرف میزنه بعد چند جلسه میگه نه!!! حتی خونواده پسر و میپسنده دخترشونو مجبور میکنن با پسر چند بار برن بیرون میگن شاید علاقه ایجاد شد خوشت اومد...
مریض زیاده!
با سلام خدمت خانم دکتر و عرض تشکر از مشارکتتان در بحث
این حرف شما درست است که پسر در بدترین شرایط هم که باشه به دلیل علاقه ها و جذابیتهای طرف مقابلش معمولا به روشهای مختلف این علاقه خودش رو ابراز میکنه و به قول شما شیطنت خودش رو داره ولی این نکته نباید فراموش بشه که غالبا اینطوره و استثنائهایی هم وجود داره و اونم جایی هستش که فرد به دلیل رعایت مسائل شرعی یا کم رویی و یا سرد مزاجی و نوع تربیتی که داشته خیلی نمیتونه این احساسات خودش رو ابراز کنه و حال اینکه وقتی ازش سوال بکنی به راحتی میگه که واقعا علاقمند به این ازدواج هستم.
بهشون بگین تکلیفتون رو روشن کنن بگین خواستگار خوب دارم ردشون کنم یا نه.
اینطور که معلومه این اقا زیاد تمایل ندارن چون یه پسری که طالب باشه اگه پدرشم فوت شده باشه دست از نامزد بازی و شیطنت برنمیداره.
چون شناختی ازش نداری نمیشه صددرصد همچین چیزیو گفت شاید اخلاقش اینجوریه یا یه سری عقایده خاصه خودشو داره ولی انتظارشو میشه داشت از رفتارایی که میکنه توکلتون به خدا باشه همه چی دسته خداست حتی محبته آدما به هم .....شما از خدا خیرتونو بخواید اگرم خیلی دوسش دارید میتونید نذر کنید ولی به نظره من بذارید طبیعی و نرمال زمان بگذره همون روزی که قراره بیان برا حرفای اصلی شما باهاش مطرح کنید
فقط زمان مشخص میکنه
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کرده اید.
قبل از پاسخ دادن به سوال شما، باید بگویم که به طور معمول در ابتدای جریان خواستگاری دختر و پسر با وجود اینکه بسیاری از علائم روشن برای به وقوع پیوستن یک وصلت را در اطراف خود میبینند ولی باز در ذهنشان تردیدها و شکهایی به وجود میآیدکه در بسیاری از مواقع پایه و اساس ندارد.
بهترین راه حل در این جور موارد پیدا کردن اطلاعات محکم و متقنی است که انسان را از دودلی و شک خارج کند نه اینکه به مسائلی که شک و تردید را در دل می افزاید دامن بزند.
به نظر بنده دلیل این نکاتی که در سوال شما بود میتواند چیزی غیر از این مسئله باشد که حقیقتا ایشان شما را نخواهد و به شما علاقه نداشته باشد.
کوتاه بودن مدت زمان صحبتها و وارد جزئیات نشدن و به صورت صریح ابراز علاقه نکردن و با تاخیر برگزار شدن جلسات، هیچکدام به خودی خود نمیتواند دلیل بر عدم علاقه قلبی ایشان به شما باشد و ممکن است دلایلی همانند آن چه در نوشته خود شما هم اشاره ایی به آن بود مانند فوت یکی از بستگان یا دلایل دیگر مانند سردی مزاج یا کم رویی و... باشد
پس با این دلایل شما عدم علاقه ایشان را نمیتوانید به راحتی اثبات کنید و برای اثبات آن نیاز به دلایل روشن تر و قوی تری دارید که ما در زیر به برخی از آن اشاره میکنیم. که البته هم زمان همه را میتوانید دنبال کنید.
1.به جای اینکه با آن مسائل جزئی و دوپهلو بخواهید به علاقه او شک کنید، در این زمینه تحقیق کنید که آیا ایشان تحت فشار و درخواست کسی تن به این ازدواج داده؟
2.توجه به مسائل مزاجی و جسمی ایشان که ممکن است یک فرد در اوج علاقه ایی که به طرف مقابل خود دارد باز در ابراز آن به نوعی کم تحرک باشد.(این تناسبات در مسئله ازدواج باید جدی گرفته شود)
3. پرسش صریح و بی پرده از ایشان که البته این هم هنرمندی خاص خود را میطلبد.
شاید نحوه سوال کردن شما جوری بوده که ایشان لازم ندانسته اند درباره اش حرفی بزنند. مثلا شما پرسیده اید به من علاقه دارید؟ و ایشان هم در ذهن خود گفته اگر این علاقه نبود که وارد جریان خواستگاری نمیشدم.
بنده پیشنهاد میکنم صریح و بی پرده بعد از پرسش از کلیاتِ مسئله ازدواج و نوع نگاه ایشان که ممکن است در لابه لای آن به جواب سوالتان برسید، به صورت جزئی تر بپرسید که دلیل انتخاب شما از جانب ایشان چه بوده است و علاقه او به ازدواج با شما به چه دلیل است؟
با این سوالات به زمیمه آن تحقیقاتی که گفتم بهتر و واقع بینانه تر میتوانید به جواب سوال خود دست پیدا کنید تا اینکه بخواهید با یک مسائل دو پهلو و ظنی ذهن خود را مشوش سازید.
با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما...