می ترسم دخترموازدست بدم

11:32 - 1400/03/01

دخترم اصلا به حرفم نیس 9سال داره و کلاس سوم ابتدایی چی کارش کنم فقط دوست داره بیرون باشه بهش می گم تااین ساعت توخیابون نمون بهم می گه توچی کارم داری

می ترسم دخترموازدست بدم

-----------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums

همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum

تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/166316

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 5 =
*****
تصویر علیرضا2021
نویسنده علیرضا2021 در

سلام.ساختار بدنی خانم ها طوریه که عاشق ولخرجی،گشت وگذار،بیخیالی و...هستن.و مخصوصا وقتی تو سن کودکی هستند.خیلی خوشحالم که مادری رو میبینم که دوست داره بچه درست و حسابی تحویل جامعه بده،اتفاقا همین چند وقت پیش بحثمون با کاربر سرکار خانم مسیح سر کشتن فرزند توسط والدین بود که ایشون فرمودن بچه هر گلی باشه چیزیه که والدین تحویل اجتماع دادن!!!و راست هم گفتن رحمت بر ایشون.اگر ماهواره دارید جمش کنید،اگر اینستاگرام داره حذفش کنید،اصلا گوشیشو نظارت کنید.دقت کنید که با هرکس و ناکسی نگرده و نگران این نباشید که موفق نشید درست بزرگش کنید.شما با یک ترفند هم درکش کنید هم مدیریت.منم دوتا خواهر زاده دختر هم سن دخترشما دارم یه برادر زاده هم دارم که زیاد طرف من نمیاد یبار تو بچگی ادرار کرد روی لباسام زدمش الان ازم دلخوره خخخخ.من با همین ترفند اونارو با آسیب های جامعه آشنا می کنم و اتفاقا خوب هم جواب داده کاری کردم که پدر و مادرشون روزی صدبار میگن خداخیرت بده،هم درکشون میکنم هم مدیریت!!!جالبه نه؟!نه فقط اونا برادر زاده و خواهر زاده پسر هم دارم که اونام وبال گردنم شدن،اونا بدترن اگه یکی معتادشون کرد چی؟!اگه یکی برد قلیون و سیگار داد بکشن چی؟!درسشونو میخونن یانه؟!نرن توی اینستا چارتا دختر...بخوره به پستشون ازراه بدرشون کنن؟!اونام هزارتا دردسر دارن الان همین 5 روز پیش یکیشون تو شاد با همکلاسیش دعواش شده بود بعد شروع کرده بودن جلوی خانم معلمشون به هم فحش دادن!!!با هزار بدبختی رفتم معلمه رو اروم کردم چه زن لجبازی بود میگفت الا و بلا اخراج!!!حقم داشت.بالاخره بچه هستن کله شق و کله مستن،اگه بچگی های منو می دیدید نه فقط شما تمام این سایت چنان میزدید تو گوشم که بیا و ببین.مادر بیچاره بعضی وقتا مینشست کنار دیوار از دستم گریه می کرد.فقط 92تا کفتر چغلی و کثیف کاری و...خخخخ.اون موقع کارگر 15 هزار تومن بود روزانه من روزی 20 هزار تومن از مادرم پول میگرفتم!!!چیپس،پفک،بستنی،کلوپ،فوتبالدستی و...بابام میخوابید بعد از ظهرها عمدا دون میپاشیدم تو حیاط تا گنجشک ها بیان سر و صدا کنن این نخوابه!!!خواهرام رو کتک میزدم وقتی با برادرام دعوام میشد کتاب هاشونو پاره میکردم یا رو لباساشون با قیچی یادگاری مینوشتم!!!من حتی معلمم رو هم کتک زدم و اذیت کردم یبار شیلنگ آب تو مدرسه گرفتم رو معلمم و خیسش کردم بعدم با سنگ دنبالش افتادم!!!که اون و ناظم گرفتن حسابی جلوی بابام از خجالتم در اومدن حتی بابامم همراهیشون کردخخخخ.اینارو میگم که قدر دختر نازنینتون رو بدونید و با درک و ترفند بتونید یه شخصیت خوب ازش به جامعه تحویل بدید،این مسائل رو با همسرتون درمیون بزارید و باهم مشکل رو حل کنید.من بعنوان مثال چاره ای ندارم که زندگی خودمو بگم،همین من که بلبل زبونی میکنم تو بچگی چندبار بردنم پیش پزشک کودکان میگفتن پیش فعالی فوق شدید دارم برادرم 3 سال ازمن بزرگتر بود بعد من کتکش میزدم!!!هممش با سنگ و دمپایی پاشنه بلند سرشو میشکستم،خواهرآخریم که 1.5 سال ازمن بزرگتر بود بیچاره اصلا بچگی خوبی نداشت مجبورش میکردم مشقامو بنویسه حتی مجبورش میکرد بره رو پشت من و کمر منو مشت و مال بده بعضی وقتا گریه میکرد!!!نفرین پشت نفرین،لعنت پشت لعنت اصلا مادرم حاضر بود سفره نذری بندازه که من بمیرم!!!تا اینکه خواهر بزرگم تو شهر دوستی داشت که مشاوره کودکان بود و منو بردن پیشش خیلی زن خوبی بود اولین بار بود که کسی منو تشکیق میکرد و بهم میگفت باهوش!!!تشویقم کرد به کتاب خوندن و اختراع کردن حتی برام جایزه یه موتور کوچیک گذاشت منم بهش قول دادم باهم دست دادیم و قرارداد گذاشتیم که اگر من کفتربازی و ولگردی و تنبلی رو بزارم کنار یه موتور کوچیک برام میخرن،ومن خوشبختاته تونستم!!!سرماه اون و خواهرم برام موتور رو خریدن و کلا خیلی خوشحال بودم.سحرخیز شدم لباس فوتبالی تو مدرسه جایزه بردم!!!بچه ها دیگه ازم متنفر نبودن و باهام بازی میکردن،خواهرم منو دوست داشت برادرام دوستم داشتن.پدرم منو تنها با خودش اینور و اونور میبرد.برام کامپیوتر خریدن،خلاصه و.و.و....شماهم اینجوری راهنماییش کن.موفق باشین

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

ضمن درک نگرانی و دغدغه‌ای که نسبت به دختر 9 ساله تان دارید باید عرض کنم که یکی از نیازهای اصلی بچه ها نیاز به تفریح، سرگرمی و بازی است. اگر به این نیاز به درستی پاسخگویی نشود، باید انتظار رفتارهای هنجارشکن از قبیل بدخلقی، بدرفتاری، پرخاشگری، حرف نشنوی و ... را در فرزند از او داشت.

همانطور که درس و تحصیل و پیشرفت بچه برای هروالدی اهمیت دارد، اگر نشاط و شادابی فرزندتان هم برای شما اهمیت دارد باید برای تفریح و بازی او برنامه ریزی کنید تا نتیجه ان را در رفتارهای هنجاری و مطلوب و موثر او مشاهده کنید.

بنابراین حتما باید برای تفریح و بازی دختر 9 ساله تان که تمایل به بیرون رفتن از خانه را دارد برنامه ریزی کنید. از این رو می توانید برای مدت زمانی که بیرون از خانه هست و با دوستش بازی می کند شما نظاره گر او باشید یا اینکه با همسایه قرار بگذارید و اجازه بگیرید تا دخترشان به خانه شما بیاید و با دخترتان برای ساعاتی بازی کند. یااینکه برای بعضی از روزهای هفته با خانواده به پارک و فضای سبز بروید و ضمن اینکه ناهار یا شام را در بیرون از خانه و در پارک و فضای سبز میل می کنید، فرزندتان هم از آن محیط لذت خواهد برد یا اینکه خودتان محیط خانه را برای بازی فراهم کنید. به خصوص اگر همسرتان هم برای بازی خانوادگی با شما همکاری کند، باعث می شود که دخترتان بیشتر تمایل به بازی در خانه پیدا می کند. بازی هایی گروهی نظیر ادابازی، اسم و فامیل، منچ و ... همگی می تواند بازی گروهی خانوادگی باشند که اعضای خانواده به خصوص دختر 9 ساله تان را شاداب می کند.
همچنین می توانید برای تخلیه انرژی فرزندتان، او را در کلاس های ورزش دخترانه ثبتنام کنید و با شرکت او در آن کلاسها و معاشرت با همسن و سالانش سرگرم و هم انرژی اضافه بدن او تخلیه شود. 

برای بیرون ماندن دخترتان هم باید ابتدا بررسی کنید که انگیزه اش از بیرون ماندن چیست؟ آیا منتظر دوستش یا همسن و سالانش هست؟ آیا فضای سبزی بیرون هست که تمایل به بیرون رفتن دارد؟ خلاصه وقتی انگیزه بیرون ماندنش را بفهمید، آن وقت بهتر می توانید برای اصلاح این کار اقدام کنید. 

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

استادیادم بدین چطوردلگرمش کنم به خونه به خودم به حرفم باشه

می ترسم پسری گولش بزنه چون ماشاءالله خیلی زیباس

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

از طریق بازی های مشترک خانوادگی، ابراز محبت و عاطفه، تحسین و تشویق می‌توانید رابطه گرم و صمیمی را با دختر 9 ساله تان برقرار کنید. وقتی محبت، تشویق و تعریف و تمجید و گوش شنوا در خانه ببیند، دیگر نیازش را در بیرون از خانه دنبال نمی کند. 

سعی کنید با همدیگر حرف بزنید و به حرفهایش و دغدغه‌هایی که دارد گوش بدهید. این گوش دادن باعث تخلیه هیجانی او می شود. پس نیاز به حرف زدن دارد، ولو اینکه حرفهایش سطحی و حوصله بر باشد، ولی به او مجال بدهید که با حرفهایش، احساساتش را بیان کند. به او مجال بدهید تا با صحبت کردن و حرف زدن از جمله بندی هایش لذت ببرد. به او مجال بدهید تا با گفتگو با شما، حرف زدن و ارتباط برقرار کردن را یاد بگیرد. به او مجال بدهید تا ترسش از حرف زدن و تبادل عواطف بیرون بریزد. به او مجال بدهید و او را قضاوت نکنید! 

قطعا با گفتگو و حرف زدن است که شما بهتر پی به شخصیت دخترتان و دغدغه‌هایش ببرید. یک دختر به ویژه یک دختر نوجوان نیاز به دیده شدن و شنیده شدن دارد پس به محسناتش توجه نشان بدهید و از زیبایی هایش تعریف کنید و از حرف زدنش هم تمجید کنید. آن وقت دخترتان، از بودن در کنار شما احساس بسیار خوبی پیدا می کند و با حضور شما اعتماد به نفسش شکل می گیرد. لذا هیچ گاه از منبع انرژی و آرامشی و لذتی که شما به او می دهید، خودش را بی نیاز نخواهد دید.

موفق باشید.