با سلام خدمت شما
چند وقت پیش همسرم از من خواست که شماره یکی بنده خدا رو بگیرم که فقط من درحدسلام احوالپرسی بودم با اين خانم این خانم مجردهستن همسرم گفت میخوام جلوخودت امتحانش کنم. نمیدونم چرا این کار رو میخواست بکنه وقتي که ازش پرسیدم میگه ببینم دختره که تو باهاش سلام و احوالپرسی داری سالم هست ، اهل خیانت هست یا نه، منم گول خوردم شماره گرفتم ، درحد پیامهای مذهبی میفرستادم واسهی دختره ، شوهرم میگفت ولش کن نمیخواد به من چه اين دختره چه جوریه نمیخوام ابروم بره جلو دروهمسایه منم باورش کردم. ولی نفهمیدم که یواشکی شماره رو برداشته به اون دختر پیام میده کم کم شک کردم. بهم میگفت شمارشو پاک کن نمیخوام با دختر مجرد درارتباط باشی گفتم چشم. ولی نفهمیدم که داره بهم خیانت میکنه من که رمز گوشی شوهر م بلد بودم دیدم اره باهم چت میکنن باهم حرف میزنن. منم به دختره زنگ زدم گفتم میخام باهات مشورت کنم درموردچیزی نگفتم که من فهمیدم کشوندمش خونه قسم قرآن دادم دست گذاشته روي قرآن. که به شوهرم نگه که آبرو خودشم بره. بهش گفتم من خبردارم که به همسرم چت وزنگ میزنی. گفت شوهرت بهم اس داده باهم مثل خواهر برادر باشیم.میگه من قبول کردم.خلاصه من بهش اعتماد کردم. گفتم بخشیدمت تو هم اگه شوهرم بهت اس داد جواب نمیدی گفت باشه. بعد چند روزی رفته به شوهرم زنگ زده همه روگفته که زنت چی گفته .شوهرم کلي دعواوکتک زدن من شروع کرد گفت دختره گفت جون بچه ها تون چيزی به خانمت نگو که من گفتم. الانم میگه چرارمزگوشی منو باز کردی و آبرو من بردی من فقط به خاطر زندگی خودم وبچه ها م. اين کاروکردم میشه کمکم کنید. من چکار کنم به دختره گفت م من میتونستم بیام درخونت ابروتوببرم ولي گفتم اول باخودت صحبت کنم ازم کلي تشکر کرد که آبرومو نبردی ولي رفت همه چی رو به همسرم گفت شما بگید من چکارکنم درست من اشتباه کردم رمز گوشی شوهرم باز کردم نباید به این دختره زنگ میزدم. نباید بهش اعتماد میکردم. کمکم کنید لطفاااا
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
سلام و احترام.
بیشک برخی رفتارهای همسر شما را خصوصا در باب کتک زدن که از آن یاد کردید قابل توجیه نمیدانیم و البته شما نیز اشتباهات خود را قبول کردید مبنی براینکه نباید با سادگی پل ارتباطی برای همسرتان با یک دختر میشدید و همچنین نباید به گوشی همسرتان که وسیله شخصی او است سَرَک میکشیدید.
اما آنچه در حال حاضر مهم است این میباشد که باید دقت و بررسی کنید که چه عواملی باعث این کار همسرتان شده است و همانها را برطرف نمایید.
البته سوال شما ابهامات متعددی نیز دارد مبنی بر اینکه ما اصلاً سطح روابط همسرتان با آن دختر را نمیدانیم و از اینکه بین آنها چه چیزهایی رد و بدل شده است نیز بیاطلاع هستیم.
همچنین بیان نکردید که شما و همسرتان چند سالتان است و چند سال میباشد ازدواج کردید و آیا فرزند دارید یا خیر.
اما در هر صورت از شما میخواهیم به جای پرداختن به آنچه اتفاق افتاده، به سطح تعامل مثبت و روابط گرم خود و همسرتان بیافزایید و با مدیریت خوب عاطفی که خواهید داشت قلب همسرتان را تصاحب کنید.
مراقب باشید آنچه پیش آمده اسباب دوری شما و ایشان را فراهم نیاوَرَد و همسرتان احساس نکند که شما به او اعتماد ندارید چون این اتفاق میتواند به پیچیده شدن مسئله کمک کند که مطلوب نیست.
مطمئن باشید با عمل به آنچه آوردیم بهبود و دوام زندگیتان به مراتب بیشتر خواهد شد.
البته در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری را ارسال نمایید تا امکان ارائه راهنمایی جامعتر فراهم شود.
موفق باشید.
با سلام وقت بخیر.
من چند وقت پیش پیام دادم. من خبرنداشتم که همسرم داره به من خیانت میکنه. ما۱۳سال ازدواج کردیم .یک دختر ۱۲ ساله ویک پسر۸ ساله دارم.
من با یکی از خانم ها که مجرد هستن دوست شدم. همسرم.وقتی فهمید گفت شمارشو بگیرجلوی خودت پیام میدم. ببینم.این خانم با مردها درارتباطه یان من خيلی ساده زودباورم بهش اعتماد کردم. گفتم حتمایک چيزی میدونه که داره ميگه. منم گرفتم شماره دختره رو.بعدچندروزهمسرم گفت شمارشو پاک کن نمیخوام بادختر مجر د دوست بشی من گفتم دختره خوبه باحجاب هرزه نیست.بازم گفتم چشم پاک کردم. من ناخداگاه رمز گوشي همسرم نگاه کرد م.دیدم آره بااین دختره در ارتباط واسش نوشته بود خانمم باخبرنشه من میخوام مثل خواهر برادر دینی باشیم با پیام مذهبی بدیم. بهم.هروزهم به هم زنگ میزدن صحبت میکردن.منم یک روز بادختر زنگ زدم گفتم تا خونه ما بیاد کار مهمی دارم. اومد اول قرآن آوردم.گفتم دستتون بزاره که به همسرم چيزی نگه که آبروی خود ش هم نره گذاشت دستشو. من گفتم میدونم توباهمسرم رابطه داری گفت از کجا میدونی گفتم پيام که دادی خوندم. گفتم من میتونستم بیام درخونتون آبروریزی کنم. گفتم با خودت صحبت کنم. اگ قبول نکردی بیام درخونتون گفت درحدپیام.مذهبی بوده ب شوهر ت میگم اگ خانومتون بفهمه چی گفته نه نمیفهممه تا آخرعمر.دختر ازمن معذرت خواهی کرد. گفت ممنون که ابرومونبردی جلوي خودم شماره همسرم پاک کرد.ولی چندروز پیش به همسرهمه چیوگفته بود سیرتا پیازو.همسرم باعصبانیت گفت چراآبروموبردی گفتم چرا دروغ گفتی درارتباط نیستی. گفت اگ میفهمیدی آبروم همه جا میبردی .همهش بهانه آورد.بعدجلوبچها شروکرد با کمر بندزدن سیاه کبودم کرد.چرادست به گوشیم زدی چرا به دختر زنگ زدی من میدونم کار اشتباهی کردم نباید به گوشیش دست میزدم نباید به دختر اعتماد میکردم.دختر اینو بگم سید هست ومهاجر افغانی میدونین من خیانت زیادی از همسرم دیدم. که باخانمها درارتباطه هست ميگه به خاطرآرامش خودم آروم میشم. از من خيلی بد گفته توچت کردناش که زن من قدش کوتاه که من شاید ۱۰ سانت ازش کوتاه تر باشم بزاره زنم.خیلی چيزی ديگه من یک هوودارم که ۲ سال از همسرم بزرگ تر ۷سال هست که یک پسرداره ۶سالش هست ۲سال که مشکل خوردن میخوان جدا بشن از نظر جنسي همسرم ازم راضی هست ولی نمیدونم چرا معتاد این کارا شده به حرف هیچکسی گوش نمیکنه نه خونواده خودش نه خونواده من مادرش فهمید حق به من دادن همه خوانوادش با مدرک نشون دادم.خانواده منم فهمیدن که با زنهای هرزه درارتباط حتی کم آوردم دادگاه هم رفتم نفقه نمیداد هیچی نداشتیم با تعهدی که دادگاه ازش گرفت ، گفت تورضایت بده منم همه چیو درست میکنم همه چی میگیره الان ولی با زنها درارتباطه شماروبه خدا کمکم کنید کم آوردم ديگه ببخشید سرتونو به دردآوردم..
سلام و احترام مجدد
فرازهای ابتدایی متن جدیدتان تقریباً تکرار همان چیزی بود که در گذشته ارسال فرمودید که پاسخ آن آمد.
در هر صورت معتقدیم برخی از رفتارهایی که از همسرتان نام بردید مطلقا قابل توجیه نمیباشد، اما تاکید داریم سرکشی شما به گوشی همسرتان و خواندن پیامهای او و سپس زنگ زدن به آن دختر و آوردنش به منزلتان و... هیچکدام صحیح نبوده و فقط باعث مشغول شدن ذهنتان شده است که این مشغولیت قاعدتاً در نوع تعامل شما با همسرتان تاثیر منفی خواهد گذاشت و همین اسباب پیچیده شدن بیشتر مسئله را فراهم خواهد آورد.
چیزی که ما در این فضا و در قالب متن نوشتهی مختصر میتوانیم توصیه داشته باشیم صرفاً این است که سعی نمایید با محبت و شناسایی و اصلاح علل رفتاری او، حاکم بر قلب و مدیر رفتارهای همسرتان باشید.
بیان کردید که همسرتان از نظرجنسی از شما راضی میباشد، جدای اینکه نمیدانیم آیا این ادعا مورد تایید همسرتان نیز هست یا خیر و یک طرفه نمیتوانیم ارزیابی صحیحی داشته باشیم، باید به این نکته توجه شود که زندگی فقط مسائل جنسی نیست بلکه تقویت اقتدار و جایگاه و آبروی همسر و ابراز محبت به او نقش زیادی در تصاحب قلب مرد و دور کردن او از رفتارهای خارج از چارچوب دارد.
در اینجا توجه به این آیه شریفه بسیار نیکو است که خداوند متعال میفرماید «وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ [فصلت/ ۳۴] هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!»
اما در هر صورت با توجه به اینکه با کارهای صورت گرفته از جانب ایشان و شما و اینکه اظهار کردید اقوام نزدیک از رفتارهای ایشان مطلع شدهاند و کارهای همسرتان را با مدرک به اطلاع آنها رساندهاید (و البته اسباب پیچیدگی بیشتر مسأله را با همین کار فراهم آوردید) و از سوی دیگر رکن اساسی بسیاری از وقایع پیش آمده شخص همسرتان هستند که با هووی شما نیز کارشان به طلاق دارد میرسد و با دختران دیگری نیز در ارتباط هستند، توصیه ما این است که حتماً از طریق دوستان و آشنایان و یا حتی دادگاه، که سابقه مراجعه به آن را نیز داشتهاید، ایشان را مجبور کنید تا به جلسات مشاوره آمده و از نزدیک رویکرد ایشان ارزیابی و اصلاح لازم صورت بگیرد.
برایتان آرزوی خوشبختی داریم.