نمیدونم واقعا کدوم طرفی ام چجوری از این گمراهی دربیام

17:24 - 1400/06/31

سلام
من توی یه خانواده معمولی به دنیا اومدم هیچ کس نماز نمیخونه ولی خداو ائمه و همه چی رو قبول دارن،تنها کسی که نصف و نیمه نماز میخوند من بودم. از وقتی ازدواج کردم منم نماز و روزه بجا میارم. من خیلی اطلاعات مذهبیم ضعیفه برای همین رفتم حوزه که یادبگیرم ولی بدتر شدم. اون انتظاری که از حوزه داشتم یه چیز دیگه بود . الان اینقد ذهنم آشفته هست دارم عذاب میکشم. با هرکی که خیلی مذهبیه و از نظر من افراطیه بحث میکنم و از حرفاشون شدیدا عصبی میشم. مثلا این که دوماه محرم و صفر آهنگ گوش نمیدن یا خانوما صورتشونو اصلاح نمیکنن من نمیتونم قبول کنم.من خودم باحجابم اما این که توی این کشور حتی کسایی که مسلمون نیستن مجبورن بخاطر ما حجاب داشته باشن از نظرم زیاده رویه
از اونور هم هرکی که به خدا واسلام و پیامبر و احکام وحجاب و ... چیزی بگه باهاش بحث میکنم درحدی که شدیدا عصبی میشم دست و پام میلرزه
 نمیدونم واقعا کدوم طرفی ام چجوری از این گمراهی دربیام

زنده باشید
------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/183891

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 9 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی:

شرایط شما رو طبق منزلت اجتماعی و توقعاتی که از شما دارند در ک می کنم.

به نظر میاد نظام فکری شما اونطور که باید منسجم و متقن نیست.

احتمالا از دوران نوجوانی آنطور که باید استفاده نبرده اید.در دوران نوجوانی هر فردی در عقاید خودش شک می کنه که این پدیده  یکی از حکمتهای الهی است که حس پرسش گری نوجوان رو فعال تا در صدد تحقیق و رفع شبهه باشه و آجرهای خانه اصول و عقاید خود رو بدور از هر گونه تقلید و سرسپردگی به والدین، با تفکر و تدبر مستحکم بچینه. که لازم بود اصول و پایه های معرفتی و ایدئولوژی رو از منابع خود به نحوی که عقل رو قانع و با قانع شدن عقل، نور معرفت به اسلام ناب رو به قلب خود گسیل میدادید.به عنوان مثال اینکه حجاب رو برای خارجیهایی که وارد ایران میشن لازم نمی دونید ناشی از اینه که از مبانی حجاب و آثار تکوینی بد حجابی یا بی حجابی در جامعه غافلید.

اگر فرایند مذکور طی می شد و قلب شما بعد از اقناع عقلی به یک آرامش می رسید ، در مواجهه با مخالفت با دیگران عصبی نمی شدید ، بلکه سعه صدرتون بالا می رفت. بله، دلتنگ می شدید اما روح شما اونقدر بزرگ و سعه داشت که موجب انفعال و عصبانیت شما نمی شد.

احتمالا عصبانیت شما از این باشه که صرفا دوست دارید نظر دیگران الزاما باید مطابق نظر شما باشه. که باز هم لازم هست بر امر خودسازی خود کار کنید. اگر چنین حالتی دارید که بیش از اینکه به خودتون ایراد بگیرید و در منگنه قرار بدید، به دیگران ایراد می گیرید و بعبارت دیگه اگر ایراد گرفتن به دیگران ، شما رو از حال خودتون غافل می کنه، تا حدودی فرضیه فوق (تعصب روی نظر خود از این بابت که "من" میگم) تقویت میشه!

پیشینه شما رو درک می کنم از اینکه در چه فضایی (خانواده ای که اهل مناسک دینی نبوده اند) بود ه اید، با این وجود تا حدودی بر مناسک خود پایبند بوده اید. اما چون پای شما به حوزه باز شده باید بیش از این خودتون رو غنی کنید و بخصوص اینکه بلحاظ اخلاقی تا آنجا که ممکنه الگوی اخلاقی جامعه باشید.

اگر بلحاظ معرفتی غنی باشید، با کمال آرامش با جدال احسن، با دیگران بحث خواهید کرد. چون دست شما پر هست نیاز به عصبانیت نخواهد بود چون که عصبانیت خود یک نقطه ضعف هست. اگر دقت کنید پیامبر ص، در قبال منکرین خود، دلتنگ می شد نه اینکه عصبانی بشن ( فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى‌ إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ).

این که در بحث با دیگران دچار لرزش می شید ناشی از عدم اعتماد به نفس هست، احتمالا ناشی از اینه که برای مخاطبتون هیبتی قائلید. اما اگر معارف دینی رو از منبع معتبر خودش به لحاظ عقلی قانع کنید و بعد با تهذیب و تزکیه به قلب بسپارید به نحوی که این معارف بر قلب شما حک بشه، احساس بزرگی و کرامت نفس می کنید. خیرخواهانه با دیگران وارد بحث میشید نه بر اساس چیره شدن و به کرسی نشوندن حرف خودتون! هیچ ترسی از مخاطب نخواهید داشت چون بهترین دوست شما «عقل غنی» و «قلب بزرگ و نورانی» خواهد بود .

از حوزه گفتید ، حوزه ممکنه این زمینه رو برا تعالی افراد فراهم کنه اما حوزه صرفا زمینه چینی می کنه نه رساندن به هدف، و این خود شخص هست که باید حرکتی کنه و به تعالی برسه!

توصیه : علاوه بر تهجد و تحصیل معنویت، تاکیداً با کتابهای شهید مطهری انس بگیرید و سیر مطالعاتی ایشون رو پی بگیرید که به قطع بلحاظ شناختی غنی خواهید شد .و می توانید شبهات روز رو جوابگو و ارزیابی کنید. کتابهای شهید به شما روش ماهیگیری رو یاد خواهد داد به نحوی که خودتون میتونید شبهات رو آسیب شناسی و جواب بدید. حتی فراتر از زمان خود زندگی کنید.

 

موفق باشید همیشه

 

 

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دوست خوب ما

راه شما این هست که از منابع صحیح و اصلی تغذیه کنید. یعنی آموزه های اسلام را از خود اسلام بگیرید؛ نه از رفتار مسلمانان و ... . اگر سوال و شبهه ای براتون پیش آمد، از اساتید فن قوی و کارشناسان مربوطه سؤال کنید. اگر قانع هم نشدید؛ از اساتید متعدد بصورت جداگانه بپرسید و در کنارش خودتون هم تحقیق کنید.

دوستان را قضاوت نکنید (که فلانی افراطی هست یا بهمانی تفریط میکنه و ...) و این احتمال رو بدید که شاید دوستانتون به مرحله و حدی رسیدن که شما هنوز به اون مرحله نرسیدید و یا بالعکس شاید آنها فرهنگ و برداشتهای شخصیشون رو در آموزه های دینی وارد کرده و خلط کردند و اون تعلیمات در نزدشان به معجونی تبدیل شده که صحت و سقمش برای خودشون هم مشتبه شده؛ مثل همان مثالی که زدید برخی خانمها دو ماه کامل به نظافت ظاهری اهمیت نمیدند؛ که این تضییع حق همسر هست و ... .

لذا شما به دور از هرگونه تعصب و جدل با دوستان و حرص و جوش خوردن از منابع اصلی، دینتون رو بگیرید.

اسلام به ذات خود ندارد عیبی

هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

موفق باشید.

یاعلی