سلام
همسرم رو اخم کردن من حساس شده میگه تو میگردی یه چیزی پیدا میکنی توقع داره هر چی میگه هر کاری میکنه کوچیک یا بزرگ من اخمی تو صورتم نباشه خیلی سعی هم کردم و کم شده اما میخواد حالا که هفته ای یکبار شده مثلا دیگه کلا نباشه اصلا بحثی نباشه اما خودش رو اصلا دوست نداره تغییر بده چون خودشم زود عصبی میشه خیلی زود چند بار گفتم هر کسی یک سری ایرادهایی داره که با اونا کنار میاد چون من و تو سر اصل کاری ها که بقیه مشکل دارن نداریم میگه که نمی خوام تحمل کنم زندگی قبلیم تحمل کردم اشتباه کردم .. چند بار گفتم آدم رو باید همونجوری که هست پذیرفت نه اینکه اون شخص تلاش نکنه اصلا.. متاسفانه بهش گفتم خیلی خودخواهی دوس داری شخص تا 180 درجه تغییر کنه اما خودت چند درجه هم نه... به نظرتون اینکه بهش گفتم این حرفای دلسرد کننده رو نزن تحملت میکنم برو از فردا تکلیفت رو روشن کن تو درست بشو نیستی و.. چیز زیادی ازش خاستم. چکار کنم که دیگه از این حرفاش نرنجم چکار کنم تا زندگیم درست بشه چون خودش که میگه من فکرام رو کردم حوصله بحث و حرفم دیگه ندارم حالا خودت میدونی یا درست شو یا برو به سلامت
شما بگین من چکار کنم آخه با این حرفاش ته دل آدم رو خالی میکنه و اصلا متوجه نیست
خودم 30 سالمه و خانه دار و همسرم 38 سال و راننده اتوبوس هستن حدود 2 سال میشه با هم ازدواج کردیم ایشون خودشون یک پسر 5 ساله دارن هر دو تجربه یک شکست رو از قبل داشتیم برای همین ایشون میگن یکبار تحمل کردم دیگه نمی خوام تحمل کنم به منم میگن تو هم تحمل نکن اما من نمی خوام برای دومین بار شکست رو تجربه کنم چون مشکلمون اونقدر سخت و غیر قابل حل نیست و می خوام درست بشه
باور کنید تو موارد دیگه اصلا کم نمیزارم همیشه خودش میگه همه چی تمومی اما اخم می کنی و من نمی تونم تحمل کنم
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر محترم.
از حسن اعتمادتان به مجموعه پاسخ گویی اندیشه برتر کمال تشکر را دارم.
ناراحتی و نگرانی شما را بابت این مسئله درک میکنم و از اینکه تلاش میکنید برای حل مشکل از کارشناس کمک بگیریدو آگاهانه عمل کنید، خوشحالم و شما را تحسین میکنم.
در مورد مشکلات این چنینی، لازم است از جهات مختلفی به آن توجه کرد و علل احتمالی را بررسی کرد.
در ابتدا چند نکته در خصوص فلسفه ازدواج و پیمان زناشویی مطالبی را تقدیم حضورتان نموده و درادامه و پایان پیشنهادات و راهکارهای لازم را ارائه می نماییم.
ازدواج و تشکیل خانواده، مهمترین و مقدسترین تصمیم هر فرد در زندگی است؛ بنابراین انتخاب درست و آگاهانه، نقش بهسزایی در زندگی و روابط بین فردی زوجین دارد. هرچه ازدواج آگاهانهتر باشد، کیفیت زندگی مطلوبتر، تداوم رابطه عمیقتر و ماندگاری آن بادوامتر خواهد بود.
اولین گام در ازدواج موفق، دوست داشتن و رسیدن به عشق است. زندگی با عشق آغاز میشود اما بهتنهایی کافی نیست. درواقع عشق شرط لازم یک زندگی است که بر اساس آن به زندگی رنگ و لعاب میدهد. بنابراین با تکیه بر عشق ورزی و ابراز محبت و داشتن آگاهی تکنیک ها و مهارت های ضروری خانواده از قبیل؛ مهارت خودآگاهی، تقویت اعتماد بنفس، قدرت نه گفتن، عزت نفس، همدلی، همسری، سازگاری، مدیریت بحران،ارتباط موثر و... را آموزش دیده و زندگی خود را پراز شادی و نشاط نمایید.
ازدواج و زندگی مجدد هر دوی شما از جهاتی خوب است چون تجربه شکست باعث ایجاد حس درک متقابل را ایجاد می کند اما معایبی هم دارد از جمله اینکه هر دو نفر حق ندارید خاطرات زندگی قبلی خود را با شرایط فعلی مقایسه نمایید این مقایسه یک سم مهلک برای زندگی شما خواهد بود.
اگر قرار باشد تغییری باشد باید هر دو نفر به نسبت رفتارهایی که دارند تغییر کنند. اما اگر ایشان تلاش می کنند شما را آنطوری که خودشان می خواهند تغییر بدهد هم کاری نشدنی است و هم خلاف قاعده و اصول هم زیستی است چرا که نباید کسی را که یک عمر به این سبک زندگی کرده و رشد کرده را تغییر داد.
بله درسته که باید یک سری رفتارهایی که موجب بروز اختلاف و ناراحتی می شود را که با آموزش مهارت های زندگی و تلاش و کوشش و تمرین اصلاح وبرطرف نمود. این ترک عادات اشتباه هم برای سلامتی روحی و روانی شما خوب است و هم برای آرامش خانواده.
این نکته کاملا اشتباه است که همسر شما از شما بخواهد ناراحت نشوید یا اخم نکنید این یک روند طبیعی درزندگی زناشویی است و تقریبا هیچ خانواده ای را نمی توانی ببینید که همه شرایط برای آنها محیا باشد و هیچ گونه اختلافاتی نداشته باشند اما شما می توانید با آموزش تکنیکها و مهارت های زندگی که در ادامه خدمتتان ارائه می گردد بهشت زندگی خود را تجربه نمایید.
زندگی باید کرد اما نباید به هر قیمتی زندگی کرد. متاسفانه خیلی از ماها داریم به هر قیمتی زندگی میکنیم
شناخت تفاوتهای بین زن و مرد و آموزش مهارتهای همدلی و سازگاری،میتواند مانع شکلگیری بسیاری از اختلافات شود.
یکی از این مهارت ها ، مهارت شناخت تفاوتهای جسمی، جنسی، فیزیولوژی و نورولوژی بین زن و مرد، است که نقش بهسزایی در بروز تفاوت در همه ابعاد نیازی آنان میشود و رفتارهای زوجین را نیز تحتالشعاع خود قرار داده است. از معمولترین مشکلات مهم زناشویی که موجب تنش، بحث و مشاجره بین زوجین میشود، اشکال در برقراری ارتباط درست و ناآگاهی از تفاوتهای میان زن و مرد است.
تفاوت ماهوی زن و مرد در آفرینش
خداوند عنصر زن و مرد را بهگونهای آفریده که ازلحاظ شخصیت و جنبههای فردی با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند؛ از اینرو نباید از همسر خود توقع داشته باشید که همانند شما فکر کند یا رفتارهای کاملاً مشابهی با شما داشته باشد یا آن طور که میخواهید و انتظار دارید عمل بکند؛ چراکه علایق و دیدگاههای هر فردی با دیگری متفاوت است.
مدارا و سازگاری، یکی از بهترین راههای کاهش بداخلاقی و بد زبانی همسرتان و همچنین می تواند مسیری برای بدست آوردن خواسته های معقولی که در سوال تان به آنها اشاره فرمودید باشد.
در یک زندگی زناشویی چیزی که میتواند مجموعه این تفاوتها و تفاهمها را به همدیگر پیوند بزند و به زندگی رنگ و لعاب واقعی بدهد، پذیرش و نحوه مواجهه و مدیریت خود زوجین در این تفاوتها است.
استفاده از تکنیک مدارا، به معنای پذیرش شکست و ظلمپذیری نیست؛ بلکه به مفهوم انعطافپذیری در مسائل اختلافی است که در حاشیهی زندگی به وجود میآید و پیوسته در کشاکش و اصطکاک طی خواهد شد.
1. به زندگی و همسرتان با عشق محبت کنید
بنابراین پیشنهاد می شود به عنوان همسری ایده آل، شما باید زمان مثمره ثمری را با همسر خود بگذرانید، نسبت به او مهربان باشید و به خواسته های او چه کوچک و چه بزرگ توجه کنید .
2. همسرتان را تحسین کنید
3. تواناییهایی را که دارید را در یک برگه یادداشت نموده و همیشه در پیش روی خود داشته باشید.
4. شرط موفقیت این است که خود را برای همسرتان به عنوان یک زن ضعیف و شکننده و ناتوان معرفی نکنید زیرا مردها در این قبیل موارد از همسر خود مایوس و دل سرد می شوند. بنابراین خودتان را با تکیه بر توانایی هایی که دارید و هنر هایی که بلد هستید قوی و قدرتمند و دارای فکر و ایده خوب نشان بدهید. این موضوع به شما کمک می کند که به یک خود باوری در ابراز وجود برسید. از طرفی نیز باعث می شود یک زن مستقل و توانمند باشید.
5. باید بدانید که اصولاً مردها به احترام و روابط جنسی و خانمها به عشق و محبت نیاز دارند. دیگر نیازها نیز برای هر فرد متفاوت است اما نکته مهم این است که برای برآوردن آن نیازها باید وقت بگذارید و همسرتان را بیارزش تصور نکنید.
6. برای ارتباط مؤثر با یکدیگر وقت بگذارید. این وقت گذاشتن میتواند گاهی صحبت کردن باهم باشد، گاهی رفتن به یک رستوران، یا پارک بوده باشد. در ابتدای کار تلاش برای هماهنگی و سازگاری با یک زندگی جدید، اغلب پیدا کردنِ فرصتی برای صحبت و گذراندن وقت با همسر کار سختی است اما به این کار نیاز دارید.
زوجین بهطور ایدئال باید یکبار در هفته با یکدیگر بیرون بروند، اما گاهی نمیتوانید این کار را انجام دهید؛ بنابراین، در میان ساعتهای پر از مشغله، چند دقیقه وقت برای بودن با یکدیگر پیدا کنید. این کار به بهبود روابط کمک میکند.
7. ایده آلها را رها کنید
ممکن است در ابتدای زندگی با چالشها و مشکلات عدیدهای روبرو شوید، این گفته برای این نیست که نگران شوید، بلکه واقعیت است و به شما کمک میکند که با آگاهی ادامه دهید. اگر ما ایده آلهایی که داشتیم را رها کنیم، میتواند خوب هم باشد. گاهی اوقات، اگر رؤیاها مانع قبول واقعیت شوند، انسان را به اسارت خواهند گرفت.
8. آموزش مهارتها و فنهای زندگی
مهارتهای لازم زندگی از قبیل مهارت حل مسئله، مهارت گفتگو، مهارت ارتباط مؤثر، مهارت همدلی، مهارت مدیریت بحران و سایر مهارتهای لازم را از طریق مراجعه به مراکز معتبر مشاوره یا مطالعه کتب مربوطه یا حفظ ارتباط خود با مرکز پاسخگویی را کسب نمایید
9. سعی کنید نقش یک زن ضعیف و شکننده را بازی نکنید و با حضور بهموقع خودتان، قدرتمند و باتجربه زندگی خود را حفظ نمایید. با تکیه بر توانایی هایتان در برابر حوادث و مشکلات قوی و قدرتمند برخورد نمایید. مهارتهای زندگی مثل مهارت ارتباط مؤثر، مهارت حل مسئله، مهارت حل تعارض، مهارت همدلی و همزبانی بین همدیگر کارگشا خواهد بود. متأسفانه وقتی بین زوجین همدلی لازم وجود نداشته باشد قطعاً همزبانی بهتنهایی هم مؤثر نخواهد بود.
برای رسیدن به همدلی لازم است نقاط مشترک بین همدیگر را شناسایی و یادداشت فرمایید و راهکارها و فنهای لازم در مهارت همدلی را بیاموزید و در زندگی زناشویی پیاده نمایید.
در ادامه چنانچه تمایل داشتید مجموعه بیست نکته طلایی برای رسیدن به بهشت زندگی را خدمتتان ارسال خواهیم نمود.
باز اگر در این زمینه سؤالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید.
موفق باشید
سلام وقتتون بخیر
خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتین و جواب سوالم رو دادین ازتون می خوام همون چند نکته طلایی رو که گفتین برام بفرستید و چند تا کتاب که مرتبط با مشکلم باشه با زندگیم باشه معرفی کنید چون خوشبختانه اهل کتاب خوندن هستم و اینکه من همه جوره بحث اقتدار، فرمانبرداری، تحسین کردم و تشکر کردن رو دارم شایدم یکم زیاد باشه... فقط همین جای اخم کردن میگه نباید باشه قبولم نداره ک یکمش دیگه طبیعیه میگه دیگه چقدر قضیه حیاتی باشه که تو بهم بریزی میگم نگو اون حرفا رو اون کارو رو نکن ک منم بتونم عوض شم میگه تو تغییر نمکنی 2 ساله هنوز مونده تو اگه زندگیت رو بخای تلاش میکنی به گفته خودش میگه من خواستم تلاشمم کردم وگرنه 2 سال منتظر نمی موندم به این هوا که تو عوض بشی حرفی هم اگه حالا بزنم میگه من که گفتم به درد نمی خورم همینم که هستم اگه میتونی بشین زندگی کن اگه نه هم فکرت رو بکن...
شما بگید اگه بخوام کلا بیخیال اون حرفاش بشم که تحمل می کنم دیگه حوصله ندارم و... بشم بازم تلاش بکنم درست بشو هست زندگیمون یا نه چون خیلی این اخم من رو بزرگ کرده بهشم میگم میگه مشکل همینه که تو کوچیکش میبینی در صورتی که خیلی بزرگه منم خیلی اذیت میکنه... دیگه حرف زدن باهاش تو این قضیه الکیه چون عقاید خاص خودش رو داره و ب نظرش درست ترین هستن و حرف هیچکی رو قبول نداره خونوادش تازه میگن که ایشون ایده آل گراست دوست داره همه چی زندگیش حتی خانمش بدون عیب و نقص باشه
حالا شما لطف کنید راهکار برای خودم جلوی پام بزارید اونکه هیچجوره قبول نداره بخام حرفی هم بزنم همش میگه باز چیزی پیدا کردی شوهر به این خوبی از کجا پیدا می کنی اعتماد به نفس خیلی بالایی هم دارن غرور هم بیش از اندازه بیشتر موقع ها خودم برای آشتی پا پیش میزارم به ایشون باشه تا 3 روزم حرف نمیزنه تا خودت کوتاه بیای خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید که چکارا کنم
البته از این هم میترسم که این اخم رو به کمترین حدش برسونم باز یه چیز دیگه پیدا کنه جدیدا میگه وقتی به هم میریزی بدجور نگاه میکنی به ایشون باشه چند وقت بعد میگه اینم باید بزاری کنار داره اذیتم میکنه... چون اخم کردنم دقیقا اینجوری شد بعد چند ماه یهویی منفجر شد گفت دیگه نمتونم این اخم کردنت رو تحمل کنم واسه هر چیزی بهم میریزی کوچیک بزرگ هم نداره اما خب حالا خودشم میگه بهتر شدی اما میخاد دیگه اصلا نباشه و این بزرگترین مشکل منه
با سلام وادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند.
از حسن و اعتماد مجدد شما کمال تشکر را دارم.
برای ارائه بیست نکته کلیدی ابتدا باید پاسخ قبلی خود را متناسب با سوال جدیدتان تکمیل نموده و انشاءالله در جلسه بعد و در ادامه نکات کلیدی طلایی ارسال میگردد.
آنچه را باید بدانید این است که طبیعت و احساسات آدم ها متفاوت بوده و براساس همین اختلاف طبایع افراد شخصیت و رفتار آنها شکل می گیرد. بنا براین نباید انتظار داشت که همه چیز بر وفق مراد باشد چه بسا که یک شخص در برخی رفتارها خوش برخورد است اما در جایی دیگر عصبی مزاج یا بد رفتار است. هنر این است که بجای احساس یأاس و ناامیدی شرایط را به تکیه بر تکنیک هایی که می آموزید به نفع خودتان تغییر دهید.
بنابراین در این خصوص سعی کنید که در زمان بروز مشکلات اولاً بر رفتار، احساس و هیجان خود کنترل داشته باشید و در وحله دوم فاجعه انگاری نکنید به طوری که در اثر تکرار آن باعث شود که درون شما ملکه شده و نتوانید در برهه های مختلف زندگی که باید به عنوان مدیریت بحران خانواده آن مسئله را مدیریت کنید نتوانید مدیریت کرده و احساس شکست و یأاس نمایید. در واقع باید از این موضوع به عنوان یک خصیصه شخصی و منحصر به فرد در همسرتان نگاه کرده و اجازه ندهید این رفتار خودتان و عکس العمل همسرتان آن قدر قدرتمند شده و زندگی تان را تحت الشعاع خود قرار بدهد به طوری که در کنترل و مدیریت زندگی را از شما برباید.
در واقع برخی رفتارها از جمله برخورد همسرتان اگر چه رفتار شما نوعی واکنش طبیعی به رفتار همسرتان است که هم طبیعی است و هم دلیلی ندارد طرف مقابل از این ناراحتی شما ناراحت شود اما نمی تواند تاثیر به سزایی بر روی زندگی شما داشته باشد که بتواند زندگی را به مخاطره بیندازد. پیشنهاد می کنم با تکیه بر توانایی هایی که دارید و مجموعه مطالبی که به آن ها در زمینه اطاعت پذیری به آنها اشاره کردید و همچنین راهکارها و مهارتهایی که در ادامه ارسال میگردد قوی و قدرتمند البته با تدبیر با مسائل برخورد نمایید.
برای این کار امورات خود را به سه دسته1- درجه یک: و آن مواردی است که در زندگی به هیچ وجه نباید تعطیل شود و شوخی بردار و وبا رودر بایستی قابل مذاکره نیست مثل روابط زناشویی، روابط خاص زناشویی، تربیت فرزندان، 2- درجه دو: که واجبند اما میشود جایگزین برای آنها پیدا کرد از قبیل مسافرت، تفریح و...و در جه سوم 3- از قبیل نوع غذا، نوع پوشش،و همین موردی که به آن اشاره داشتید که به هنگام بروزاختلافی منجر به ناراحتی در شمکا می شود تقسیم کنید
مهارتهای سازگاری میتواند راه حل عبورشما از اوقات سخت باشد. آموزش مهارت سازگاری به شما کمک میکند تابپذیرید در زمان بروز اختلافی که منجر به شرایط استرس زا در زندگی می شود پگونه و چطور تاثیرات آن را به حداقل برسانید و با آن کنار بیایید.
از طرفی کنترل و مدیریت بحران زندگی با زن در خانواده است تا بتوانید شرایط بحرانی را مدیریت نموده و استرس را به حداقل برسانید. مدیریت استرس به شما کمک میکند تا از نظر جسمی و روحی و روانی احساس بهتری داشته باشید و بر توانایی شما در انجام بهترین عملکرد تاثیر میگذارد. البته این انتظار را هم نداشته باشید که به طور کامل از بین برود چرا که شرایط استرس زا تا حدودی در زندگی لازم و ضروری است که زندگی هیجانات لازم خود را داشته باشد و همیشه یکنواخت نباشد.
از طرفی همه مهارتهای مقابله درست نیستند. گاهی اوقات، مشارکت در تکنیک هایی که برای مدیریت بحران و در نتیجه راهبرد سازگاری به کار بسته میشود که باعث تسکین فوری اما موقت بکار برده میشوند ممکن است مشکلات بزرگتری را برای شما ایجاد کنند. ایجاد مهارتهای مقابله سالم که به شما کمک میکند تا از پریشانی عاطفی خود بکاهید یا خود را در برابر موقعیتهای استرس زایی که در پیش رو دارید حفظ کنید.
زن ها وقتی دچار بحران و اختلافات در زندگی می شوند ،احساس پریشانی کرده درآن موقعیت از خود می پرسند ؛ آیا وقت آن رسیده است وضعیت زندگی خود را تغییر دهم؟ یا باید راهی برای کنار آمدن بهتر با شرایط پیدا کنم؟ مهارتهای سازگاری به شما کمک میکند تا بهتر پیش بروید. بنابراین با دو روش زیر به مقابله با بحرانها بروید:
1. بحران های مسئله محور که مهارتهای سازگاری مبتنی بر مسئله را در بر دارند. یعنی چگونه این مسئله را مدیریت نمایم.
2. بحرانهای احساس محور که مهارتهای سازگاری مبتنی بر احساس را در بر دارند. یعنی چگونه احساسم را کنترل نمایم.)شاید از خود بپرسید که این دو چگونه قابل مدیریت است.
اصل اول پذیرفتن مشکل است که خود بخش زیادی از پروسه درمان است خیلی ها هستند که به دلیل غرور و غد بودن مشکل را نمیپذیرند یا خود را در آن مسئله مقصر نمیدانند بنابراین پذیرفتن رفتار اشتباه به ما کمک میکند تا برای درمان آن با خودمان همکاری کنیم و برای درمان طرف مقابلمان نیز صبوری داشته باشیم.
نکته دوم مواجهه با آن مشکل است ونه فرار از آن مشکل. بسیاری از مردم مشکلاتی دارند که خود به آن رفتار اشتباه خود واقفند اما در گفتار آن را نمی پذیرند و زیر بار آن نمیروند . به نوعی اضطراب این را دارند که با آن مواجه شوند. بنابراین موجهه با مشکل به صورت منطقی کمک میکند تا در مسیر درمان راحت تر با آن مشکل کنار آمده و درمان کند.
با این مقدمه مهارت های برخورد با مسائل مسئله محور و احساس محور کمک میکند زمانی که شما نیاز به تغییر وضعیت یا برخورد با آن وضعیت دارید دارید میتواند مفید باشد. به عنوان مثال، اگر در یک رابطه ناسالم هستید، ممکن است اضطراب و غم و اندوه شما با خاتمه دادن به رابطه به بهترین شکل برطرف شود.
مهارت سازگاری مبتنی بر احساس چه زمانی کاربرد دارد؟ زمانی که میخواهید از احساسات خود مراقبت کنید یا زمانی که نمیخواهید وضعیت خود را تغییر دهید یا شرایط از کنترل شما خارج است، مفید است. به عنوان مثال اگر در غم از دست دادن یکی از عزیزان خود هستید، مهم است که از احساسات خود به روشی سالم مراقبت کنید، چرا که نمیتوانید شرایط را تغییر دهید.
توجه کنید که همیشه یکی از بهترین راهها، ادامه دادن نیست. در عوض این شما هستید که تصمیم میگیرید در شرایط خاص خود، کدام نوع مهارتهای سازگاری برای شما بهتر است.بهتر است در این خصوص کتابهای متفاوتی که در زمینه مهارت های زندگی انتشارات مشکات وجود دارند را تهیه و مطالعه نمایید ونکات کلیدی آن مبحث را یادداشت کرده و در یک زمان مناسب نیز به همسرتان بدهید تا مطالعه نماید یا خلاصه ای از آن مبحث را برایش توضیح دهید.
ادامه دارد......
باز هم در این زمینه سؤالی داشتید میتوانید در ادامه همین پست ارسال نمایید.
موفق باشید
سلام وقتتون بخیر
از پاسخگویی تون واقعا ممنونم
فقط اینکه شما گفتید در ادامه نکات طلایی رو براتون می فرستم و ممنون میشم این لطف رو در حقم انجام بدین و چند تا کتاب معرفی کنید در مورد همون مهارت های سازگاری و هر چی ک لازمه گفتین مهارت های زندگی انتشارات مشکات چیزی ندیدم سرچ هم کردم مهارت زندگی برای کودکان بود اگه میشه اسم کتاب ها رو کاملتر بگین تا راحت تر پیدا کنم
فقط اینکه در مورد مهارت های احساس محور و مسئله محور ک توضیح دادین اصلا متوجه نشدم ک من تو این شرایط باید چکار کنم چندین بار هم جوابتون رو خوندم اما متوجه نشدم
با سلام واحترام مجدد خدمت شما کاربر محترم.
از اعتماد مجددتان خرسندیم.
مجموعه ای از نکات کلیدی که بعنوان نکات طلاییی زندگی مطرح می شود را خدمت شما تقدیم می نمایم. بیست نکته کلید طلایی برای رسیدن به یک زندگی آرمانی ارائه میگردد که بامطالعه دقیق و عمل به آن یک زندگی شاد و مفرحی را تجربه نمایید و به روابط مطلوبتر خواهید رسید.
1.همسرتان را بهعنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید. لذا باید تفاوتهای چندگانه بین زن و مرد را بدانید.
2. همسر خود را به چشم یکشی ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
3.بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین میشود هم در جمع اقوام وفامیل و دوستان و زمانی که باهم تنها هستید موردتوجه و تحسین قرار دهید.
4. برای اینکه همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قائل شوید اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرابه این وسیله بذر بیاعتمادی در زندگی خود میکارید.
5. وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
6. بهطور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می شوکه شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
7. او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید؛ زیرا او درک کردن، صمیمیت و بااحساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
8. نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را بازگوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود وزندگیتان دریابید و درنهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
9. زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند بهدقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقه شمارا نشان میدهد.
10. هیچوقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیشازاندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت میکند.
11. او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. بهعنوانمثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به او میدهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه موردعلاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
12. از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرحها و ایدهها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقعبین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هرچند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.
13. اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
14. برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید؛ زیرا این حالت شما باعث میشود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بیطاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان میشود؛ بنابراین سعی میکند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما میگردد.
15. سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را با عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه میزند؛ زیرا این مسئله باعث میشود که وی خود را بخشندهتر و دوستداشتنیتر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بینهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی بهعنوان همسر در ارتباط دائمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
16. اگر احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان از عزتنفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه میکنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کارکنید و در صورت لزوم از یک روانشناس کمک بخواهید.
17. زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج میبرد سعی نکنید ازلحاظ احساسی به او نزدیک شوید؛ زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانیتر کرده و از خود دور میکنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش برمیگردد.
18. در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسئول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسئولیت خوشبختی زندگی مشترک را یا خودش بهتنهایی و یا بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
19. او را به دوستنداشتن و گریزان بودن از همسر وزندگی متهم نکنید؛ زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگیاش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی میکنید که در موردش صدق نمیکند و این مسئله موجب کدورت در روابط میشود.
20. وقتی شما درمییابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشتهاید بایک عذرخواهی ساده آن را به همسرتان بگویید. عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا میشود؛ زیرا بعدازآن همسرتان نیز سهم تقصیر خود را میپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل برمیآید.
اگر در این زمینه باز هم سؤالی داشتید در ادامه همین پست بفرمایید.
موفق باشید
سلام وقتتون بخیر باشه
اگه باز هم لطف کنید کمکم کنید ممنون میشم چون واقعا موندم باید چکار کنم چون دیگه خسته شدم واقعا بریدم خدا شاهده چندبار بهش گفتم نباید کارمون ب جایی برسه ک حرف نزدن و قهر هامون عادی بشه بشیم مثل دو تا ربات ک همون سلام خدافظی رو هم ب زور بهم میگن اما انگار باور نمکرد شایدم فکر نمکرد اینجوری بشه من خودم ب شخصه اگه یه روز قبلا باهام حرف نمیزد نمیتونستم تحمل کنم طاقت نداشتم اما الان چند روزه نمدونم حتی شمارش روزا هم از دستم در رفته 3 روز 4 روز قبلا گذر زمان واسم سخت رد میشد اما حالا ن. فقط وقتی از سرکار میاد خونه چون باز می بینم بی تفاوت انگار اصن منی تو خونه نیست زجر می کشم حتی جواب سلامم رو هم ب زور میده چجوری بعدا بخام بهش نزدیک تر بشم با زبون بی زبونی میگه سمتم نیا اینجوری راحت ترم دبشب هم ک به گفتم بیا حرف بزنبم گفت من حرفی باهات ندارم حرفام رو زدم گفتم آخه تا کی میخای اینجوری ادامه بدی تمومش کنیم دیگه میگه اینجوری بهتره... قبلا هم گفته بود یا درست میشی یا طلاق عاطفی و خودت مجبور ب رفتن میشی اگه هر بار عین حرفاش رو میگم چون ب عینه دیدم هر چی میگه هر چی بهش قبلا فکر کرده و اگه ب عملی کردن برسه شک ندارم انجام میده... دیدم راضی ب آشتی نیست حتی وقتی خودم پیش قدمم شدم رد کرد هر بار با این حرف ک غرور داره شاید منتظره من چيزي بگم خودمو گول میزنم و پیش قدم میشم.. دیگه حرف زدن باهاش فایده ای نداره ک بگم اینا رو نگو ناراحت میشم گفتم همونجوری ک واسه من مهمه چیا حالت رو بد مکنه ک نگم واسه تو هم مهم باشه خب اما قبول نمکنه اصن شما گفتین خیلی این رو بزرگ نکنم تو ذهنم اما متاسفانه شد
جدا ازین حرفا الان من موندم چکار کنم با خودش ک نمیشه حرف زد الانم دیگه رفته تو فاز بی خیالی ک من واسم مهم نیست و این چیزا مشاور برو هم اصلا نیست فقط یک سال پیش ک سر همین اخم کردنم شروع کرد گفت بریم پیش 5 تا از خونواده من 5 تا خونواده تو عمو دایی و عمه ب اونا بگیم ببینیم حق رو ب کی میدن ب هر کی حق دادن اون یکی دیگه باید ساکت بشه پارسال اینجوری گفت حالا نمدونم امسال چی میگه پارسال من قبول نکردم گفتم نمخام بقیه بفهمن خودمون حلش کنیم و قبول کرد ب شرطی ک منم تغییر کنم... گفتم اینجوری نمشه من اینجوری عذاب میکشم و درد یا همینجوری ک الان هستی ادامه بده سرد باش میخاد یک ماه باشه دو ماه باشه تا منم صبرم تموم بشه یا ازون بهتر بریم همون راحل خودت مامان من مامان تو دایی من وتو و هر کی ک قبول داری بیان حرف بزنیم دیگه نمتونم اینجوری ادامه بدم گفتم منم اگه قهر کنم آشپزی نکنم حواسم ب شربت و قرصات نباشه زود آشتی مکنی وگرن وقتی همه چی آمادست مگه دیوونه ای آشتی کنی همینجوری ادامه میدی ...حرف خاصی نزد... باز مثل هر بار تا یک هفته حرف نمیزنه خوب میدونه چجوری بهمم بریزه متاسفانه چون خودم بهش گفتم اما خب اون موقع ها از روی علاقه زیاد مگفتم ک بدونه دوسش دارم حرف نزدنش سخته برام... بعد هم ک با منت آشتی کنه من باید ازش معذرت خواهی کنم کارام رو تکرار نکنم تا اونم محمد خوبه باشه وگرن همینجوری ادامه میده
امروزم ک به مامانش گفتم گفت اون هیچ وقت اینکارو نمکنه چون میدونه من بهش حق نمیدم همیشه بهش گفتم زن خوب نعمته باید هواش رو داشت چون شبش گفتم یا خودت بگو یا من ب مامانت میگم چون مامان خودم این هفته برای دکتر میاد خبر نداره اینجا چه خبره هیچ وقتم بهش نگفتم چون از همون اول میگفت شوهرت دنبال بهونست اما خب من طرفداری مکردم ک اینجوری نیست اما متاسفانه انگار هست مامان خودش هم همینو میگه
میشه بگید چه کاری از دستم برمیاد
خیلی خییلی طولانی شد اما خواهش میکنم وقت بزارید و بخونید خاستم کامل باشه تا بتونید راهنماییم کنید...
میدونم شما مشاور خصوصی نیستین ک من بخام گزارش ریز مشکلاتم رو بگم و از شما هم توقع راهنمایی داشته باشم اما ازتون استدعا دارم راهنماییم کنید
میدونید یه مشکل دیگه ای هم هست ... وقتی اینا رو به بچه دار شدن ربط داده وقتی میگه هر وقت تا چند ماه با هم بحثی نداشتیم اون موقع تازه به بچه فکر میکنیم اونی که به هر چیزی هر حرفم ایراد میگیره اینجا چرا اخم کردی اون چرا فکر کردی و... چون خودش یک پسر داره دیگه ی منم ک دوست دارم مادر بشم فکر نمکنه یبار تو این دوسال ک باهاش حرف زدم گفت نمخام اشتباه قبلیم رو بکنم گفتن بچه بیار زندگیت درست میشه اما نشد حالا باز تو مگی همون کارو کنم کی میتونه بهش بفهمونه ک اون زندگیت کلا ایراد بود این زندگیت چی آخه اینجا خودت داری دنبال ایراد میگردی مامانم مامانش تا حالا چند بار گفتن وقتشه بچه بیارین سنتون داره بالا میره اما منکه نمتونم بگم آقامون همچین شرطی گذاشته... اینا باعث میشن آدم صبر و حوصله و انگیزه واسه بهتر شدن زندگیش کم بشه
سلام ببخشید میشه لطف کنید ب کارشناستون بگيد سوال من رو تو الویت قرار بدن بدجوری موندم ک چکار کنم تا الان 10 روز شده امروزم سر هیچی هر چی دلش خاست گفت با اینش کار ندارم اگه فقط حرف باشه تموم میشه... اما شنیدم ک داشت ب مامانش ک مثلا داشت نصیحت میکرد ک هوای زندگی و زنت رو داشته باش چون صدامون رو شنیده بود... گفت من 38 سالمه منطق خودم رو دارم با کسی هم کار ندارم یا ب زور درست میشه ک الان دارم 10 درصد زورم رو میزنم اگه نشد ب سلامت بره مادر جان من مگه قراره چند سال زندگی کنم با اون قبلی 3 سال بحث کردم دیگه نمخام یا درست میشه یا باید بره چرا خودش رو اصلا نمیبینه آخه.... ب همین راحتی میگه بره عین آب خوردن.... شاید این پیام ها رو بهش نشون دادم لطف کنید اول واخر واسه خودم راحل بگید اصن راهی هست یا من دارم الکی دست و پا میزنم خسته شدم واقعاااا
با سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند.
از حسن اعتماد مجددتان کمال تشکر را داریم.
صبوری و پایداری و مدیریت شما قابل تحسین است. اما نباید همیشه به این روال باشد چرا که برای ایجاد هیجان ولو به ظاهر هم که شده باید گاهی برخورد تند هم داشته باشید. با توجه به اهمیت سؤال شما کاربر محترم و احتمالاً تصمیمی جدی در روند زندگی تان علاوه بر پاسخ متنی که در ادامه خدمتتان ارایه می گردد پیشنهاد دادم که بتوانید تماس تلفنی نیز داشته باشید که هم اکنون یکی از همکاران مشغول پاسخ گویی شما هستند.
قهر کردن و بروز اختلاف با همسر همانند یک سم عمل میکند و روزبهروز صمیمیت زوجین در رابطه را کاهش میدهد. زن و شوهر با قهر کردن فرصت صحبت کردن و حل تعارض را از یکدیگر میگیرند و مشکلات بدون اینکه حل شوند بیشتر و بیشتر میشوند. خیلی افراد برای اجتناب از دعوا با همسر قهر میکنند.
قهر کردن همسرتان از جنبه های مختلف قابل بررسی است و میتواند دلایل مختلفی داشته باشد:
1. شما و همسرتان ممکن است به خاطر اینکه احساس میکنید هریک منظورهمدیگر را متوجه نمیشود و نمیتوانید حرف یکدیگر را بفهمید، ناامید شوید و در نتیجه از ارتباط با یکدیگر اجتناب میکنید.
2. ممکن است هر یک از شما دو نفر فقط انتظارات خودتان را میبینید بدون درنظرگرفتن نیازها و خواسته های طرف مقابل تان.
3. دلیل دیگرقهر کردن همسرتان ممکن است به دلیل کمبود عزت نفس یا پایین بودن اعتماد به نفس ایشان توانایی پذیرش نظر مخالف با خود را ندارد.
مردها به خاطر تفاوتهای نرولوژیستی که با زنان دارند از اینکه ابهت و اقتدارشان بشکند بشدت ترس و واهمه دارند بنابراین برای اینکه اقتدارشان را حفظ کرده باشند گاهی دست به اقداماتی از این قبیل مسائل می زنند. در این زمان حضور و پیگیری علل رفتار ایشان توسط شما در واقع با همسرتان وارد جنگ قدرت میشوید و او احساس می کند دارید اقتدارش را میشکنید و حس میکنید اگر هر یک از شما برای صحبت پیشقدم شود این جنگ را باختید. خیلی از مسائل را میتوانید بالغانه حل کنید؛ اما قهر کردن مسائل را حل نشده نگه میدارد و باعث افزایش کینه میشود.
متأسفانه حالت انفعالی شما به همسرتان این اجازه را می دهد که خودشش را برتر بداند و هر کاری را که بخواهد انجام بدهد. این در واقع به این معنااست که بخش اعظمی از رفتار های همسرتان بعلت پذیرفتن ااین شرایطی است که الان دارید با آن دست و پنجه می زنید.
قبلا هم خدمت شما گفته شد که سعی کنید در فرایند زندگی با رفتارهایتان خودتان را برای همسرتان یک زن ضعیف و شکننده و حساس معرفی نکنید و در بسیاری از امورات منزل و خانواده با اقتدار گام بردارید. چرا که این کار شما باعث می شود همسرتان اولاً به یک باور کاذبی از خود برسد که از هر لحاظ از شما برتر است و ثانیاً این احتمال نیز میرود که همسر شما در اثر برخورد با رفتار های شما احساس یأس و شکست نماید بنابراین اگر به موقع و با اقتدار از حق خود دفاع نکنید باعث می شود کم کم هر دوی شما نسبت بله همدیگر سرد بشوید.
اصولاً برخی از مردها می خواهند خودشان مشکلات شان را حل نمایند و گیر دادن همسر علاوه بر اینکه دردی را دوا نمی کند باعث عمیق تر شدن اختلاف شده و مشکلات بعدی جدیدی را به وجود می آورد. بنابراین پیشنهاد می کنم اگر چه برای یک زن سخت است اما در این خصوص مدتی بیتفاوت باشید حتی سوال هم نپرسید و سین جین نکنید. او احتیاج دارد برای مدتی درون خود تنها باشد. شاید این تنهایی برای او مفید باشد .
همه ما یک آستانه تحملی در برابر مشکلات و ناراحتی ها داریم بنابراین هر کس این ابراز ناراحتی را به شیوه خاص خودش ابراز می کند. بعضیها پرخاشگری میکنند، بعضیها درون خودشون میریزن و بعضیها قهر میکنند. همچنین بعضیها زودرنج هستند و بعضیها صبر و تحمل بالاتری دارند.
همان طور که اشاره شد همسر شما احتمالا فرد زودرنجی هست که ناراحتیهای خودش رو با قهر کردن ابراز میکند.
از نظر روانشناسی در هنگام بروز ناراحتی ها و مشکلات افراد احساس شکست، سر خوردگی و بی کفایتی میکنند، به همین دلیل در روابط خود دنبال مقصر می گردند تا خود را خالی کنند و در موضوع شما چون عموما با او ارتباط دارید به نوعی قربانی می شوید.
معمولا افرادی که زیاد قهر میکنند قدرت برقراری ارتباط و ابراز احساسات خوبی ندارند به همین علت قهر کردن رو تبدیل به وسیلهای برای بیان حالات خود میکنند. از طرفی این امکان وجود دارد که قهر کردن شوهر شما ریشه در شیوه تربیت شدن همسرتان در کودکی داشته باشد.
معمولا بچههایی که در کودکی با قهر و لج به خواستههای خود میرسیدند در بزرگی هم این ویژگی در آنها باقی می ماند. البته ممکن هم هست که این ویژگی در تعامل با خود شما شکل گرفته باشد. معمولاً همسر هر زنی به عنوان فرزند بزرگ آن زن به حساب می آید و نیاز به مراقبت های بیشتری نسبت به فرزندان خود دارد اما نباید این نقش مادر و فرزندی غلبه پیدا بکند.
بر فرض اگر شما با همسرتان رفتار والد گونه (مثلا مثل مادر رفتار کردن) داشته باشید، ایشان هم شیوه رفتاری که در کودکی داشتند رو نسبت به شما فعال میکنند، همیشه قهر میکنند و مطمئن هستند که توسط شما ترک نمیشوند، بنابراین در هنگام بروز دعوا با خیال راحت میگویند اگه میخوای بری برو در صورتی که شاید کاملا در درونشان مرد وابسته ای باشند. بنابراین بهتره که رفتارهای خودتون رو هم مورد بررسی قرار بدهید شاید همسر شما مرد وابسته ای به شما شده باشد.
متاسفانه به دلیل انتخاب احساسی یا هیجانی از یک سو و تجربه شکست هر دو نفر شما در گذشته از سوی دیگر شما در یک چرخه معیوب قرار گرفتید که در آن همسرتان قهر میکند و زود رنج است و نسبت به بهبود شرایط توجهی ندارد. اصولاً این تناشی از نا آگاهی در زمینه نداشتن مهارتهای لازم زندگی است. در این شرایط همیشه شما پیشقدم میشوید و اوضاع کمی بهبود پیدا میکند تا اینکه دوباره مسئلهای پیش بیاد و همسرتون بدخلقی کنه یا قهر کنه.
کاری که لازمه انجام بدید این است که با اقتدار و بدون احساس ضعف و ناتوانی از این چرخه معیوب خارج بشوید. این به معنای طلاق نیست بلکه سبک زندگی و رفتار خود را تغییر دهید . اصطلاحا چایی خود را عوض کنید یعنی طعم دهندههای زندگی خود را تغییر دهید یعنی دیگه شما موظف به پیشدقم شدن برای آشتی یا اصطلاحا منت کشیدن از شوهر نباشید. برای اینکار روشهای مختلفی وجود داره که من چند مورد رو خدمتتان عرض می نمایم.
1. قبل از شروع فاجعه پیشقدم بشوید.
مثلا وقتی میبینید همسرتان ناراحت بنظر میاد. اولاً یکی از اشتباهات رایج خانم ها این است که به محض ورود همسرشان به خانه او را باز جویی و سین جین می کنند این بزرگ ترین اشتباه آنان است در واقع باید بعد از آمدن به خانه و بیست دقیقه استراحت با یک لیوان چایی یا نوشیدنی به سراغش بروید وبه او بگویید “بنظر میاد از چیزی ناراحت باشی میتونی برام تعریف کنی؟” اگر همسرتان مسئلهای که ناراحتش کرده رو به شما گفت بهش با دقت گوش بدید و به هیچ عنوان رفتار تندی نداشته باشید و سط حرفهایش نپرید و حتی اظهار نظر هم نکنید.
اگر پرسید چکار باید بکنم نظرتان را بگویید اما در ادامه بگویید تو مرد زندگی هستی و می توانی تصمیم بگیری من هم نظرم را می گویم. اگر سکوت کرد و به شما نگفت که چی شده، میتوانید به او بگوید ” هرموقع احساس کردی که میخواهی دربارش صحبت کنی من هستم که بهت گوش بدم” شما با اینکار همسرتون رو مسئول پیشقدم شدن کردید و از طرفی بهش توجه نشون دادید. و از طرفی نیز اقتدارش را حفظ نمودید.
از سوی دیگر خصوصیات رفتاری همسر شما با توجه به قهرهای طولانی و زودرنجی ای که دارد ریشه در تیپ شخصیتی و گذشته او دارد که یا ناشی از دوران بد و سخت کودکی و نوجوانی او است یا هم ناشی از شکست های پی در پی در زندگی که ضرورت ارجاع به روانشناس و روان پزشک برای ایشان امری ضروری و غیر قابل انکار است. چرا که اخم کردن یا ناراحتی شما آنقدری بزرگ نیست که بتواند لباعث بروز چنین رفتارهایی در ایشان بشود.
2. آموزش مهارت های ارتباطی بین زوجین و مدیریت بحران
3. مراجعه به مشاور
یکی از کارهای دیگه که میتوانید انجام بدهید کمک گرفتن از مشاور هست تا به همسرتون در اصلاح روشهای برقراری ارتباط اصولی با همسر کمک کند. البته امکانش وجود دارد که همسرتان تمایلی به مراجعه به مشاوره نشون ندهد. در این صورت شما خودتان میتوانید مطالبی در این مورد پیدا کنید و مثلا از طریق شبکههای اجتماعی براش ارسال کنید. البته باید دقت کنید که در این کار زیاده روی نکنید.
4. گاهی اوقات نشون دادن محبت و توجه به همسر هم میتواند تاثیر خوبی در تغییر روحیه او داشته باشه. شما با محبت کردن، کمتر شکایت کردن و توجه کردن میتوانید شوهرتان رو به خودتان نزدیک تر کنید و از این نزدیکی برای تغییر رفتار همسر استفاده کنید. مثل راضی کردنشون برای مراجعه به مشاوره.
در هر صورت این مسئله نیازمند پیگیریهای بیشتری هست و ممکنه ریشه در مسائل زیادی داشته باشه که از طریق جلسات مشاوره قابل حل خواهد بود ولی به این معنی نیست که شما قادر به تغییر شرایط نیستید. قطعا با اصلاح تعاملات از طریق روشهایی که گفتم یا روشهای ابتکاری خودتون با توجه به شناختی که از همسرتون دارید میتونید به شدت تاثیر گذار باشید.
چنانچه باز هم در این زمینه سوالی داشتید می توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید.
موفق باشید