دوستان سلام
من دختری سی ساله هستم که با همکار خود عقد کردم اما این کار صرفا از روی ظاهر رفتار انجام گرفت و من متاسفانه با وجود خواستگاران زیاد و ریزبینی های زیادی که در سالیان گذشته داشتم هیچ توجهی به شرایط این خواستگار ننمودم در حال حاضر تفاوت فرهنگی زیادی بین خانواده ها وجود دارد و ار لحاظ مالی هم با این وضعیت گرونی در مضیقه هستیم که خانواده ایشان هم هیچ کمک مالی نمیکنن
یکی از مشکلات من با خانواده ایشان این است که خودشان هیچ روسمی رو به جا نمی اورندولی از خانواده دحتر توقع دارند
چون خودم انتخاب کردم و خانواده را دخیل ندونستم نه راه پس دارم نه پیش
اصلا نمیدونم چه کاری باید انجام بدم و چرا سرنوشتم اینگونه رقم خورد
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
سلام منم تقریبا شرایطی مشابه شما دارم ولی دلگرمیم به اینه که خود همسرم خوبه و آدم خسیسی نیست و مهمتر از همه تحت تاثیر خونوادش نیست یعنی به معنای واقعی پشتمه اگه همسر شما هم چنین ویژگیهایی داره سعی کنید با شرایط دیگه بسازید تا ان شالله برید سر خونه زندگیتون و اونموقع شمایید و اون آقا که در اصل می خواهید با هم زندگی کنید.
اگه هم همسرتون نمیتونه شرایط را کنترل کنه و خودش را ضعیف نشون میده باید باهاش منطقی صحبت کنید و با زبون و در عمل سعی کنید یکم شما کوتاه بیایید یکم ایشون تا به یه توافقی سر مسائل مالی و فرهنگی برسید.
توکل بخدا و مثبت فکر کردن را هم از یاد نبرید :)
نه خدا روشکر همسرم کاملا برعکس خانواده خودش هست و اصلا من انتخابم چون رفتارای همسرم بود فکر نمیکردم این همه اختلاف با خانواده خود داشته باشد
البته ضعف هایی هم دارند که الان بعد از چند ماه به آن ها واقف شده اند و می بینم سعی در رفع آن ها دارند که یکی از ان ها قرض دادن بی حد و حصر پول به اطرافیان بدون داشتن مدرک بود
امیدوارم شما هم روزگار خوبی داشته باشین
با سلام به شما کاربر محترم
اشاره کردید که اختلاف فرهنگی میان خانوادهها وجود دارد، ولی توضیح ندادید که این اختلاف فرهنگی در چه حوزه و مسائلی است؟ اینکه خانواده آقاپسر هیچ رسمی را به جا نمیآورند منظورتان چیست؟ چه رسمی؟
اشاره کردید از جهت مالی در مضیقه قرار دارید، منظورتان وضعیت مالی آقاپسر است یا خانواده خودتان؟
به هرحال شما با همکارتان عقد بستید وباید برای اختلافاتی که فی مابین وجود دارد راه حلی بیابید تا این اختلافات از بین بروند یا حداقل کاهش پیدا کنند.
در مورد اختلاف فرهنگی و مالی میبایست قبل از ازدواج پی به این اختلافات میبردید و برای حل آن به یک توافقی میرسیدید. در وضعیت فعلی باید سعی کنید با گفتگو با همسرتان و رسیدن به یک توافق، این اختلافات را کاهش دهید. این نکته را هم باید توجه داشت که مشکل مالی که در حال حاضر به ان دچار شدید، مقطعی است و با توجه به اینکه شما و همسرتان مشغول هستید، قطعا با گذشت مدت زمانی مشکل مالی تان برطرف خواهد شد. لذا نباید روی این مسئله خیلی حساسیت داشته باشید.
موفق باشید.
اختلاف فرهنگی مانند این موضوع که در همه جا مرسوم است پدر و مادر داماد عیدی برای عروس می برند اما این ها اجرا نمیکنند یعنی این خانواده اجرا نمیکند و به طور مثال در خانواده عموی ایشان دیده شده یا تکریمی که ما برای مهمان قائل هستیم را این ها ندارند مثلا هنگام پاگشای من که به همراه خانواده دعوت شده بودیم بسیاااار ساده برخورد کردن طوری که انگار 30 ساله رفت و امد داریم و در اخر هدیه ای هم برای پاگشا که مصادف با عید فطر هم بود ندادند یا اختلاف بر نوع برگزاری مراسم عروسی وجود دارد پدر ایشان که اصلا تمایلی به برگزاری هیچ نوع مراسمی ندارد اما در خانواده ما مفصل برگزار می شود.
وضعیت مالی هم وقتی ایشان از من خواستگاری نمودن و این همه تورم نابه جا وجود نداشت قرار بود تا مبلغ 60 میلیون رهن خانه را پدرشان بدهند که در ان زمان به راحتی می شد یک خانه 60 متری اجاره کرد و ما بقی مراسمات را هم با وام ازدواج و اندک پس انداز پیش برد اما از طرفی وصعیت اقتصادی کشور به هم ریخت و اجاره بها زیاد شد و از طرفی پدر ایشن وامی را با این مبلغ گرفتن که با میزان قسط بالا باید خودمان بپردازیم در نتیجه به طور کل 90 میلیون وام کل دارایی ما می باش که نه میتوان خانه ای گرفت نه مراسم و خانواده ایشان هم هیچ کمک مالی نمی کنن
بله متاسفانه کورکورانه و صرفا بر اساس علاقه ظاهری پیش رفتم
با سلام مجدد
اگر شما علاقه مند به همسرتان باشید این مشکلات با تحمل و صبوری حل خواهد شد. به هرحال اغلب دختر و پسرهایی که ازدواج میکنند اوایل ازدواج دچار مشکلات مالی هستند ولی رفته رفته با پس انداز، برنامه ریزی وهمکاری همدیگر از پس مشکلات برخواهند آمد. اشاره کردید که با مبلغ 60 میلیون نمیتوانید خانه اجاره کنید، باید عرض کنم که گرچه ما نمیدانیم در کدام شهر زندگی میکنید و نرخ اجاره بها و رهن آنجا را نمیدانیم، ولی این مبلغ مذکور، پولی چندان کمی نیست. حتما با جستجوی بیشتر خانه مطلوبی میتوانید تهیه کنید. اینکه همسرتان و خانوادهاش با مشکلات مالی روبه رو هستند و تا به حال توقعات مالی شما را برآورده نکردند، حق به جانب شماست، ولی اگر شرایط حاضر آنها را بتوانید درک کنید و به عبارتی با همسرتان همراهی کنید، تحمل این مشکلات چندان سخت نخواهد شد. مضاف براینکه با توکل برخدا نیز میتوان امید داشت که مشکلات نیز برطرف خواهد شد. امام على (عليه السلام): «مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.» [غررالحكم، ج5، ص425، ح9028]