نیاز عاطفی شدید دارم

18:47 - 1394/02/20

سلام. خدمت تمامی دوستان گرامی نمیدونم از کجا شروع کنم .... من حدود 18 سال و نیم سن دارم و پسر هستم .... امسال از کنکور ناامید شدم و میخوام تلاشم رو برای سال بعد بگذارم .... وضعیت درسیم هم متوسط هستش و امسال از دبیرستان فارغ التحصیل میشم .... وضعیت خانوادگی هم خانواده معمولی دارم و یک برادر کوچکتر هم دارم و وضعیت مالی خانوادم هم در سطح متوسطیه .... مشکل من اینجاست که از نظر عاطفی خیلی احساس کمبود میکنم و به شدت این منو آزار میده .... هر چند فشار جنسی هم روی خودم دارم .... تا حالا با دختری در رابطه نبودم و اصلا این کار را درست نمیدونم .... بچه خیلی مذهبی نیستم ام به دین و مذهب پایبندم .... اما وقتی میبینم که خیلی از دوستام با جنس مخالف در ارتباط هستن و حداقل نیاز عاطفیشون رو از این طریق برطرف میکنن حسرت میخورم از طرفی هم وقتی به ازدواج فکر میکنم میبینم که اصلا هیچ کدوم از شرایط ازدواج رو ندارم نه از نظر مالی ، نه از نظر وضعیت تحصیلی و .... نمیدونم واقعا چی کار کنم .... این برای من به یه دغدغه بزرگ تبدیل شده و خیلی از وقتا فکر منو به خودش مشغول میکنه .... لطفا بگید که من چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟ از نظر روحی داره این موضوع منو داغون میکنه !!!!!!! خیلی ممنون ....

http://btid.org/node/64835

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****
تصویر Ali
نویسنده Ali در

فقط به خدا فکر کن همش مال سنته از خدا بخواه دل آروم بهت بده 

تصویر علیرضا2021
نویسنده علیرضا2021 در

سلام.هیچ عشقی بزرگ تر،زیباتر،وفادارتر،جاودانه تر،لذت بخش تر وکامل تر از عشق بین بنده و خدا نیست.حتی این قضیه عشق زن ومرد به یکدیگر هم برای شناختن و پیداکردن عشق واقعی یعنی خداست.تو زندگیت هرچی رو که دوست داشتی گدایی کن،اما هیچوقت عشق و محبت رو گدایی نکن مگر از خدا،تمام پول و دارایی و وقتت رو به یک نفر بده ولی تمام اعتمادت رو نده،رویاهاتو تو دستای کسانی که قدرت نابود کردنشون رو دارن نزار منظورم آدمهاست.بجای اینکه منتظر باشی یکی از در با کوله پشتی مشکلاتش بیاد تورو خوشبخت کنه و زندگی رو زیباکنه برات از تنهایی خودت خوشبختی بساز!!!زیاد سخت نیست فقط دو مرحله داره اولی اینکه عادت کن به تنهایی دوم اینکه از تنهایی برای خودت لذت ببر.باور کن بین زن و مرد هیچ عشقی وجود نداره همه ی ما سرکاریم خودمون خبر نداریم حتی شهوتی هم وجود نداره چون اونم یه چیز موقتیه که یه تایمی میاد و یه تایمی میره،دوباره میاد و دوباره میره!!!تنها کسی که بدون منت بهت روزی میده،سلامتی میده،وقتی دلش رو میشکنی عین خیالش نیست،وقتی حتی یک ذره بهش فکر نمیکنی اون به تو فکر میکنه خداست.موفق باشین

تصویر یه شخص
نویسنده یه شخص در

سلام ،،، امیدوارم حالتون خوب باشه راستش الان واقعا در تمام جوامع این مشکل وجود داره و فقط مال شما نیست بلکه مشکل اساسی خیلی افراد دیگر هم هست...یکیش خود من، من یه دخترم و حتی سنم از شما کمتره،من13 سال بیشتر ندارم اما شاید بیشتر از سنم میفهمم یه مسائلی رو،،،چون واسم توضیح دادن چون پدر و مادر بهم آگاهی لازم رو دادن که من به سمت راه های بد کشیده نشم و حیای خودمو حفظ کنم حالا جدا از اینکه من هم با مسائل جنسی که در این دوره و زمونه وجود داره کاملا و صددرصد مخالفم....به نظر من شما سعی کنید بیشتر محبت والدین به شما طزریق بشه تا محبت یه جنس مخالف اون هم قبل از ازدواج! حالا من نمیدونم شما فرزند چندم خانواده هستید اما لازم به ذکره که اینها هم نقاشی در کمبود محبت و عاطفه دارن من یه چیزایی رو اینجا شرح دادم که خیلیاشو خودتون میدونید و من بیشتر به دوستانی که این مطلب رو میخونن تاکید داشتم....خلاصه اینکه مراقب باشید کمبود بیش از حد شما رو به فاجعه نزدیک نکنه که بعدا پشیمون بشید،،،من خودم کمبود عاطفه دارم چون فرزند اولم و قطعا محبت پدر و مادر به فرزند دوم بیشتره حالا در بعضیها بلعکس....فقط همین رو بگم که محبت پدرومادر باعث بهبودی روح شما میشه ولاغیر...... 

تصویر ابوالفضل 313
نویسنده ابوالفضل 313 در

متاسفانه روابط والدين و فرزندان هم امروز به طريق مناسب و خوبش پيش نميره، علتشم خب برميگرده به خيلي مسائل كه اگر بخوايم بگيم حق با كيه جوابش ميشه هر دو طرف حق دارن. نياز هايي هم هستن در اين دوره سني كه خانواده ديگه نميتونه ارضاشون كنه، يعني در اين بازه بطور طبيعي كلا چه پسر و چه دختر طبيعتا بايد مستقل باشن و تشكيل خانواده بدن كه متاسفانه اين نيست! دوستمون هم بايد يكم سياست به خرج بدن، درك ميكنم شرايط چقدر سخته! منم تو همچين معضلي هستم و منظورمم اينه يعني اينكه در هر سني هستن بايد شرايط حداقلي رو بدست بيارن و با توكل به خدا پيش برن و با داشتن ديد و نگاه منطقي نسبت به خانواده و ازدواج مقدمات حداقلي ازدواج شون رو فراهم كنن و با مشورت و بهره گيري از افراد خبره نظير مشاوره و روانشناس پيش برن. چون اگر الان هم سراغش نرن سه سال ديگه معلوم نيست با چه وضعيتي باشن. قبل از همه ي اينها به نظرم بايد با مشاور مشورت هاي لازمه رو بگيرن و اگر فكر ميكنن كه خلاء شون از طريق صميميت در روابط خانوادگي برطرف ميشه و يا ميشه كنترلش كرد اون مسئله عاطفي از جنس مخالف رو خب خوبه!

اما يك توصيه هم ميكنم بهتون كه پسرخوبي هستين:

توصيه م اينه كه هميشه هم به حرف مردم توجه نكنيد و به جاي اون از يك مشاور خبره كمك بگيرين و شرايط خودتون رو بسنجين و خودتون رو ارتقاء بديد و ازدواج كنين. ( اگر آمادگي دارين ، اگر آمادگي شو ندارين با مشاور در ميون بگذاريد و بدونيد قطعا شرايط تون سخت ميشه مواظب باشيد ) خيليا هستن كه با اينكه درس ميخونن هم كار ميكنن و هم ازدواج، پس بنظرم در ديدگاه خودتون تجديد نظر كنين، مطالعه كتاب هاي ازدواج و همچنين كسب اطلاعات بيشتر راجب يك ازدواج موفق خيلي ميتونه به پيدا كردن مسيرتون كمك كنه تا اينكه تصميم منطقي تري راجب ازدواج و يا حتي مساله كنترل خودتون بگيرين. اگر خواستيد ازدواج كنين حتما اهداف و ملاك هاي واقع بينانه اي راجب ازدواج و همچنين انتخاب همسر مناسب رو داشته باشين تا به مشكل نخورين در آخر هم بگم تحت هيچ شرايطي وارد روابط آزاد هم نشين كه حتي بدون در نظر گرفتن مسائل ديني اين مساله در آينده شما خيلي اثر منفي ميذاره. ممكنه در بين اين رابطه پرريسك هزاران مشكل بوجود بياد و شما تا چندين سال آسيب عاطفي ببينين و تضميني هم به هيچ وجه نيست كه تا آخر عمر شما با پارتنرتون زندگي كنين. موفق باشيد.

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

ولی بهت بگما عشق و عاشقی رو تجربه کردن کار ادم قویاست مخصوصا اگه به شکست عرفانی برسه .یعنی یه ورژنی از خودتو تو عاشقی میبینی که صدسال فکرشم نمیکردی تو تو باشه.بزرگ میشی قوی میشی اب  از سرت میگذره  خودتو کامل میشناسی  هنر رو درک میکنی موسیقی رو میفهمی  ادما رو میشناسی و فردای بعد عاشقی تو تو نیستی به شرط اینکه از این عشقای دو هزاری نباشه و به وصالم ختم نشه.کمبود محبتت که رفع میشه که هیچ منبع محبت میشی.

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

مهربان برادرم برای تو مینویسم  من کاری به گناه و غیر گناهش ندارم از  داناهاش بپرس .من میگم خودتو بشناس که ادم رابطه عاطفی و عاشقانه هستی که هیچ .که نیستی خودتو تو هچل ننداز. دوست دختر مهرو محبت و  ناز کشیدن و غر شنیدن و سین جین شدن و  نداشتن وقت برای خود میخاد ،کادو و پول میخاد ادم پررو وحاضر جواب و ادم شناس میخاد ،کلکل با خانواده میخاد  تا نصف شب بیدار موندن میخاد دوروغ گفتو زیرابی رفتن با خانواده میخاد .نگرانی واسه  لو رفتن تو محل میخاد  ادم  خیانت دیدن و شکست عشقی دپرس شدن گریه و زاری  میخاد هر ماه خداتومن پول شارژ و نت دادن میخاد و در اخر ادم نترس از خدا و اخرت.فردام اوج زمان کنکور و کار پیدا کردن و پیشرفت از دست دادی پای بدبختیا بعدشم باش . آدمش هستی برو تو کارش، نیستی فردا نیای فلان و بهمان به حرف کشیم کاری نداشته باش اگه ماستتو  تا ته خوردی ادم تهشو انگشت مالیدن هم باش. امضا ؛ مسیح

تصویر Ali1383
نویسنده Ali1383 در

دوستان منم مشکل همین دوستمون رو دارم اما مشکل من اینجاست که حداقل وقتی آدم نمیتونه ازدواج کنه می‌تونه از ارتباطات با خانواده این نیاز رو کنترل کنه اما متاسفانه خانواده من اصلا به این مسئله توجه نمی کنن و زیاد از لحاظ عاطفی به من محبت نمی کنند و الان یه خواهر هم داشتم که ایشون هم میخواد بره خونه بخت و الان من تنهای تنها میشم و نمیدونم چیکار کنم نه سنم و شرایط م به ازدواج میخوره و نه جرات شو دارم برم تو پارک و کوچه محل با یه دختر دوست بشم و اصلا اینکار رو زیاد دوست ندارم به نظرتون چیکار کنم که لااقل تا سن ازدواج این نیاز رو کنترل ش کنم؟

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

درسته که خانواده از جهت عاطفی و محبت به شما آنچنان که باید و شاید بازخورد نمی دهند، ولی شما می توانید با برقراری رابطه صمیمی با اعضای خانواده و نزدیک کردن اعضا به همدیگر از آنها بازخورد عاطفی و احساسی بگیرید. یعنی شما به پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده ابراز محبت کلامی و غیر کلامی کنید؛ مثلا می توانید لباسهای پدرتون رو بشورید یا اتو کنید و ... این رفتارهای محبت آمیز باعث حس مثبت در پدرتان خواهد شد ولو اینکه ممکن است پدرتان در رفتارش بروزی ندهد، ولی احترام و ادب مستمر شما به ایشان در کنار صمیمی برخورد کردن، منجر به بازخوردگیری عاطفی از ایشان خواهد شد.

به عبارتی خودتون شروع کننده ارتباط صمیمی و عاطفی با خانواده شوید، بعد کم کم بازخوردهای رفتاری و عاطفی رو از خانواده دریافت خواهید کرد. 

جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/77095

موفق باشید.

تصویر Nazaninebrati

به نظرمن فعلا با یکی دوست باش ولی زیاد بهش دست و اینا نزن تا ببینیم چی میشه

تصویر یه شخص
نویسنده یه شخص در

من با نظر شما کاملا مخالفم یعنی چی که این حرف رو میزنید؟؟ میخواهید هم خودش و هم طرف مقابل به دردسر بیوفتن؟ اصلا راه خوبی نیست همینطور برای دیگران....متاسفانه جامعه ی امروزی ما ثابت کرده که هرکس اینکارو کرده حتی به بقیه مردم هم سرایت کرده یه جورایی اوناهم الگو گرفتن...بخاطر همینه که همه تو  این منجلاب گیر کردن دیگهindecision

تصویر سمی
نویسنده سمی در

سلام هیچکی اندازه خودت نمیتونه بخودت کمک کنه یه مسافرت چندروزه بارفیقات برو یابرومشهدیکم دلت وا شه باکسی رابطه برقرارنکن چن بعدش به دام میوفتی نمیتونی فراموش کنی وابسته ترمیشی براسنه توتنهایی بهتره منظورم باکسی رابطه برقرارنکنی قران بخون فکروخیال نکن بیخیال دنیا تلاش کن ونتیجه تلاشتومیبینی موفق شی

تصویر m.gh
نویسنده m.gh در

سلام دوستان عزیز

من نزدیک یکسال نامزد کردم ما خانوادمون مذهبیه توسط یه آشنا یه خانواده ظاهر مذبی بهمون معرفی شد

نمیدونین چه بلاهایی تو این یکسال به سرم آوردن از خدا می خوام ای کاش زن نمی گرفتم

پدرزن ما یه آدمی قیافه و ادا انقدر مذهبی بود اولش گفتیم خدارو شکر ااینا چقدر خوبن

ولی نگو یه گرگ پشت این چهره زیبا خوابیده بود

من روز اول که روفتم خواستگاری شرایطم رو گفتم محل زندگی و شغلم رو اونا موافقت کردن. من از روز اول گفتم دوست ندارم کسی به زندگی خصوصی من دخالت کنه دوست دارم مستقل زندگی کنم.

این پدر زنم نقشه کشیده بود برام گذاشت یه چند ماه که گذشت من که به دخترش علاقه پیدا کردم یه روز برگقت گفت چطوره به شرکت تولید لواشک و ترشک ما بیایی ببینی چجوره من اول بهش گفتم نه بعدا از طرف نامزدم انقدر بهم فشار اورد  بگم همسرم بچه بابلسره منم آمل زندگی میکنم  تقریبا حومه شر میشینیم .

و توی پایانه صادرات برنج که یکسال طول کشید بتونم اونجا استخدام بشم مشغول به کار بودم و همزمان یه سالن پرورش قارچ هم داشتم.

از بس بهم فشار اورد منم گفتم که زنم رو دوست دارم بخاطرش میرم تا بزاره عروسی کنیم اولش بهم یه وعده وعید هایی داد که گفتم می ارزه برم ولی بعد چند هفته زد زیر همچی منم زدم به سیم آخر به نامزدم گفتم اگه منو میخوای بامن بیا بریم اگه نه خودت میدونی. الان حدود دوماه میگذره خبری نشده البته بگم تا یه ماه پیش یکم باهاش پیام میدادم فکر میکردم که می خواد بیاد انقدر مهربون شده بود انقدر محبت می کرد من گفتم دلش میخواد بیاد دیدم یه روز گفت میگه اگه بیای توی شهر من میام. یادم رفت بگم پدرش کاری کرد از شرکت صادرات برنج استعفا بدم دیگه هم نمی ونم برگردم به اون شرکت الان فقط یه سالن پرورش قارچ دارم  از نظر مالی به صفر رسیدم دوباره دارم از صفر شروع می کنم وسیله نقلیمو فروختم تا کارمو از نوع شروع کنم.

 

دوست عزیز به نظرم زن نگیر من هیچ خیری ندیدم جز بعد سه سال تلاش دوباره به صفر رسیدم البته به کوری چشم پدرزنم دوباره بلند میشم ولی دیگه زن نمی گیرم دیگه عاشق نمیشم تا از عشق دوباره بهم ضربه بزنن

تصویر یه شخص
نویسنده یه شخص در

واااااااای ای بابا آقا مگه خدا کجاست که شما این حرفا رو میزنید؟؟؟ چطور می تونید اینارو به یه جوانی که تازه میخواد زندگیه مستقلشو تشکیل بده میگید؟ حالا من نمی گم که اصلا حق با شما نیست چراکه هست،،،من حرفم اینه که این اتفاق برای شما که فقط نیوفتاده چه بسا برای خیلی ها اما قرار نیست که با صحبت های شما یه نفر دیگه ام دیدگاهش نسبت به ازدواج تغییر کنه و آینده و سرنوشت اش رو فقط به خاطر یه حرف خراب کنه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

دلیل نمیشه همه این طوری باشن

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

خب اگه الان بهت بگم فکرشو از سرت بیرون کن میکنی؟ نه چون فکر میکنی درکت نمیکنم ولی چه میشه کرد حرف رو باید زد. منم هم سن شما بودم دقیقا همین حسو داشتم ولی من میگم یا برو جلو یا از ذهنت بیرون کن حداقل تا 25-26 سالگی زیاد دل خوش نباش بتونی از راه درست وارد شی. من با توجه به تجربه الانم میگم یا فکرشو باید انداخت بیرون یا باید رفت جلو نذار تو ذهنت مدام این دغدغه باشه. البته الان به نظرم خوب نیست بذار 2 سال دیگه چون الان میترسم یه بلایی سر خودتو اون بیاری. دوسال دیگه برو جلو ولی اینم در نظر بگیر که شرایط ازدواج نداری رک بهش بگو من فعلا نمیتونم واسه ازدواج هدفم دوستیه ولی یه سری عوارض هم داره که باید به جون بخری اونم درگیر شدن عاطفه هست که بظاهر شیرینه واست ولی ناراحتی خودشو داره. حالت دیگشم اینه که تحمل کنی ولی همینچوری امکان نداره باید جایگزین بذاری هدف گذاری کنی واسه زندگیت و اصلا فکرتو سمت دختر نبری اینجوری از زندگیت عقب نمیفتی. ولی اگه هیچکدوم از این دو تا نباشه و شما بخوای مدام تو این فکر باشی برم جلو یا نرم چشمتو باز میکنی کیبینی کارشناسیت تموم شد و چقد عقب افتادی از زندگی و پیشرفت

تصویر mohammadfarokhi

منم دقیقاشرایطم اینه امامشکل من فقط کارودانشگاه واینانیس...خوشبحال شماکه فقط همینادغدغتونه خداروشکرکنیدکه مثل من نیستید وتنتون سالمه من تالاسمی دارم که که مانع اصلیمه حتی مادروپدرمم بهم گفتن که کسی زن بهت نمیده.برام دعاکنید نتیجه تلاشموبگیرم شاید به قول مادرم بخاطر شغلم کسی زن بهم دادتاحالا که هرچی امتحان دادم رتبه هام همه درحدپزشکی بوده...شماروبه خدادعاکنید برام...

تصویر Soheil
نویسنده Soheil در

Ishala k zud khub mishi , doa mikonam barat dawsh ❤❤❤

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

سلام دوست عزیز دو خط نوشتم میخاستم سرزنشت کنم که نباید ازدواج کنی و بعد خودمو جات گذاشتم دیدم فکرم خودخواهانه بوده ولی به نظرم سعی کن چیزای زیادی تو زندگیت داشته باشی که جایی خواستگاری رفتی اونقد روحتو بزرگ ببینن که اصلا به بیماریت فکر نکنن

تصویر یاسمین زهرا

بسم الله و بذکر بقیه الله
برادرم کی گفته کسی به شما زن نمیده ؟؟ دایی دامادمون تالاسمی داشتند فکر کنم ماژور بود چون چهره اش از حالت عادی خارج شده گونه های گود افتاده و رنگ پریده و..
اما پسر بسیار مومن و خوبی هستن الانم دوسالی میشه با یه دختر خانوم سالمه سالم و خوب و خانوم ازدواج کردن ایشون الان 24 سالشونه یعنی 22 سالگی مزدوج شدن
اقا داداش خدا سبب سازه بنده ها چیکاره ان که بخوان براتون تکلیف معلوم کنند؟؟؟ دل به خودش بسپارید و بچسبید به زندگی تون
اگر عالم و آدم شما رو فراموش کنند خدا شما رو یادش نمیره و عاشق ترین هست نسبت بهتون
اینو گفتم تا بدونید دلخوشی های زندگی کم نیست و دلتونو فقط و فقط به خدا بسپارید چون عزت و ذلت دست خودشه و بس cheeky
یا علی

تصویر AmirhosseinAram

سلام پسر،من وض تو رو دارم حتی برا ازدواجم اقدام کردم اما نشد،میفهمت داداش

تصویر Rad
نویسنده Rad در

سلام داداش
امیدوارم حالت خوب باشه. آخ که این حرفات دقیقا حرف دل منه. منم هم سن توام و دارم واسه کنکور میخونم. دقیقا منم نا امید شدم از کنکور با وجود اینکه شب و روز دارم میخونم. ولی نمیدونم چرا تو این زندگی بیخود هیچی شدنی نیست. اما من برعکس تو تصمیم ندارم دوباره بخونم و هرجا قبول شم میرم.
در مورد اینکه نیاز شدید عاطفی داری هم درکت میکنم. منم همینطوریم. احتمالا تو هم مثل من بلوغ زود رس داشتی. یبار همینجا من کمک و راهنمایی خواستم خیلیا اومدن گفتن نه تو نیازت بیشتر جنسیه تا عاطفی چون پسری! ولی میدونم چی میگی. منم دلم اون محبت و اون عشق و اون دوست داشتنو میخواد. اون حس قشنگ که اصلا نیاز جنسی به پای اون موضوع نمیرسه.
من همین الان از نظر روحی داغونم. اومده بودم دوباره اینجا سوال بپرسم و راهنمایی بخوام که سوال تو رو خوندم. 
متاسفانه نمیشه با این وضعیت زود ازدواج کرد. بذار خیال خودم و خودتو راحت کنم. فقط تو برو ببین قیمتا چقدر شده. برو ببین از یه پسر چه توقعاتی میره. برو ببین بازار کار چجوریه. برو ببین قیمت خونه و  ماشین و هزارتا چیز دیگه چجوریه. واقعا با این وضع نمیشه ازدواج کرد. حالا تفکرات مسخره ی جامعه در مورد ازدواج کردن یه پسر تو سن بیست سالگی رو هم در نظر بگیر. اوه تازه یادم رفت سربازی رو هم در نظر بگیر. دو سال بیگاری میکشن ازت برای هیچ و پوچ و به بهونه ی مضحک و خنده دار مرد شدن! عجب! حالا فکرشو بکن تو باید خونه و ماشین و درآمد بالا و ... هم داشته باشی تا بهت زن بدن. تا بیست سالگی یا بیست و دو سالگی همه اینا واقعا جور میشه؟ فکراتو بکن. واسه من یکی که نمیشه. تا زمانیکه بعنوان پسر تبدیل نشی به «ماشین پول در آوردن» کلا تو جامعه پذیرفته نیستی. بخوام باهات درد و دل کنم من حتی بخاطر این پول مسخره حق ندارم رشته ای که عاشقشمو برم. چرا که همه و خانواده فکر میکنن پول توش نیست و در آمد نداره پس بدرد نمیخوره. خب تو هم از اونطرف هم که دلت نمیخواد رابطه خارج از ازدواج داشته باشی. با این وضع میشه ازدواج کرد؟
خودت قضاوت کن. در مورد ازدواج موقت هم سمتش نرو اصلا. راستشو بگم من چندین بار به فکرش بودم اما بیخیال شدم. بدرد نمیخوره. هدفش فقط لذت بردنه. اون حس ناب و پاک عشق و محبت و دوست داشتنی که باید بین دو نفر که همسر هم هستن هیچوقت بهت دست نمیده. تو روحت ارضا نمیشه. به آرامش نمیرسی. اون حس ناب رو تحربه نمیکنی و فقط داری لذت جنسی میبری. فقط به عمق ماجرا فکر کن. چه ارزشی داره آخه؟ واقعا چقدر بیخود میتونه باشه! تو کدومو ترجیح میدی؟ منکه هیچوقت اون عشق رو به این لذت یا فقط صرفا ارضا شدن محض ترجیح میدم. حالا خود دانی. نمیخوام نا امیدت کنم. راهکارهایی که گفته شد شاید به کارت بیاد اما به کار من یکی که نیومدن هیچکدوم! هم نماز خوندم هم دعا خوندم هم سرمو گرم کردم ( دیگه مشغله سنگین تر و یرگرم کننده تر از کنکور چی میتونه الان واسه ما باشه؟ ) هم کتاب خوندم هم ورزش کردم هم از خوندن مطالب جنسی و عاطفی و ... پرهیز کردم. هم تو کلاسا شرکت کردم. آقا جان من روی تجربه ی خودم دارم بهت میگم : اینا همش الکین! من با این وجود که سرم حسابی گرمه پس باید الان اصلا به فکر نیاز عاطفی و جنسیم نباشم. صد بار میگم اون عاطفی ۹۰ درصد برام اهمیت داره جنسی ۱۰ درصد. هرکی هم میخواد باور نکنه، نکنه اما واقعیت که واسه منو تو (که میدونم از نظر عاطفی نیازت مثل منه) تغییر نمیکنه! میکنه؟ من با اینکه حسابی سرم گرمه بازم فکرم به نیازم منحرف میشه. واقعیت اینه که شاید واسه چند ساعت بهش فکر نکنی اما در اصل هیچ کمکی نمیکنن بهت اینا. 
من خودم یه راهو انتخاب کردم، بسوزم و بسازم. اصلا اهل چشم چرونی نیستم، هیچوقت به دختر مردم چپ نگاه نکردم. اما منم دلم میخواد دوست داشته بشم و یکیو دوست داشته باشم. من به یکی از اقوام دور حدود سه چهار ماه پیش علاقه مند شده لودم، یعنی خوشم اومده بود ازش. قبلا هم میشناختمش و دیده بودمش و خصوصیاتشو میدونستم ولی خب اون موقع خیلی بیشتر ازش دونستم و واقعا خوشم اومد. اما به خودم گفتم پسر این مسخره بازیا رو ولش کن نری بهش بگی بهت علاقه دارما. و سرکوب کردم اون علاقمو. چون میدونستم این چیزا به ما نیومده. من از دوازده سالگی از همه چی سر در آوردم. یادمه سره یه موضوعی که مربوط میشد به همون نیاز عاطفیم خواستم مشورت بگیرم. همه گفتن الان بچه ای یا تازه داری به بلوغ میرسی این چیزا عادیه بعدا به این حرفات میخندی. اما چند سال گذشته و من هنوز به اون فکرام نمیخندم! بجاش به اونایی میخندم که وقتی هیچی نمیفهمن میان حرفای کلیشه ای میزنن و میگن بزرگ بشی نظرت عوض میشه. من فکرم درست بود حسم درست بود اما بقیه بخاطر سنم فهمی نداشتن. چندین ساله دارم تحمل میکنم. از اون سخت تر حرفای بیخودیه که بعنوان راهنمایی به آدم میزنن و میگن طبیعیه و نمیدونم بعدا عادی میشه و نمیدونم بخاطر فلان هورمونه و اینا. واقعیت اینه که همه ی اینا الکیه. یه سری نظریه ی پیش فرضه. اما برای همه نمیتونه واقعیت داشته باشه. ختم کلام اینکه، با این وضعیت، مجبوره آدم بسوزه و بسازه. مگر اینکه شرایطت واقعا خوب شده باشه و بتونی ازدواج کنی و امیدوارم و از خدا میخوام که این شرایط برات پیش بیاد. 
دیگه نمیدونم چی بگم. امیدوارم همه چی درست شه. همین، ببخشید بعضی جاها لحنم تند و نا مناسب بود. راستی ایشالا کنکورتم خوب میدی. چهار هفته بیشتر نمونده درسته مثل من نا امیدی اما بهتره تو قدمای آخر راهو حداقل ول نکنیم. موفق باشی
یاعلی

تصویر یه شخص
نویسنده یه شخص در

برادرم شما که کاملا مشخصه دیدگاهت اصلا به موفقیت خوب نیست ...... وقتی خدا باشه دیگه چی میتونه جلوی آدمو بگیره؟؟؟ فرمودید قیمتها همچینه اونا اینطوره اونا اونطوره،،،،من نمی گم که حق با شما نیست چرا هست اما وقتی باور شما این باشه که اصصصصصصلا با این شرایط نمیشه ازدواج کرد، خب معلومه نمیشه چون شما به حرفتون باور دارید و این خودتونید که نمیزارید رشد کنید چون کلام شما قدرت داره و به کائنات میرسه کائنات هم میگه خیل خب حالاکه تو نمیخوای منم بهت نمیدم،،،،راه حل شما همونایی هستند که من دفعه اول به برادرمون توصیه کردم و لطفا باور منفی نسبت به ازداوج نداشته باشید و برای خودتون هدف گذاری کنید انشالله به لطف حق مشکل شما هم حل میشه

تصویر Rad
نویسنده Rad در

سلام آقا سعید.
چی بگم والا. متاسفانه همه چی شده حرف، فقط میگن ازدواج خوبه نمیدونم چی خوبه تلاش کنید. بابا نوع فکر اکثریت جامعه اشتباهه، بابا زمینه نیست.
واقعا اوضاعمون خیلی خرابه آقا سعید. سخته. تحمل تنهایی و خیلی چیزای دیگه سختی خودشو داره یه سری حرفا که مثلا بعنوان راهنمایی زده میشه سخت تر میکنه این سختیا رو واسه آدم. چون واقعا بعضی حرفا زوره.
هیچکاری جز تحمل و سوختن وساختن نمیشه کرد.  هیچکاری. البته من نمیخوام آقا رضا رو که اینجا سوال پرسیدن نا امید کنم اما واقعا نمیشه. من خودم آدمیم که دیر نا امید میشم اما اینایی که گغتم واقعیت جامعست. 
چه بیتای زیبایی بود. ممنونم :) 
تشکر و امیدوارم شما هم به مطلوب برسین.
یاعلی

تصویر سعید۶۸

با سلام
دوست گرامی مثل اینکه حسابی دل پری داری البته خودمم تقریبا همین طورم ولی چه میشه کرد؟
افسوس که از دین و زندگی هیچی خبر نداریم!منظورم اکثر مردم این دوره.چقدر تو دین گفتن شرایطو برا جوونا مهیا کنید بهشون اگاهی بدید و اونا رو به خونه بخت بفرستید اما کو گوش شنوا!
افسوس که این مزرعه را اب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

گر بگویم شرح این بی حد شود
مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
دوست گرامی از دست من این برآید که گویم:
ان شاءالله زودتر به مطلوب دل رسی.
الهی ٱمین.

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

داش دمت گرم که نظر دادی.... آره واقعا این مورد که نیاز عاطفیه همه چیه زندگی منم تحت تاثیر خودش قرار داده .... شاید یکی از دلایل اصلی که نتونستم امسال خوب برای کنکور تلاش کنم همین بوده و همش فکرم سمت اون موضوع منخرف میشه ..... منم تورو درک میکنم !!!!
بازم دمت گرم

تصویر موسی
نویسنده موسی در

ازدواج موقت شاید بتونه راه گشای شما باشه جوان. هم شما گناه نمی کنی و هم بار این مسایل از روی شونه هات خالی میشه و میتونی زندگیتو پیشرفت بدی

تصویر Alizs17
نویسنده Alizs17 در

 سلام . شرایط فرهنگی جامعه یه جوری اصلا کسی ازدواج موقت قبول نمیکنه.

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

فکر نمیکنم واسه پسری به این سن پیشنهاد جالبی باشه ها!!!!!!!

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

من مشکلم بیشتر نیاز عاطفیه ...... هر چند نیاز جنسی هم فشار میاره اما ....
.
ازدواج موقت ؟ نه ، اصلا

تصویر namira1993
نویسنده namira1993 در

این روزا همه داغونن !! شما چطور ؟!
فکرشم نکن ..
همه که تو این رابطه ها دل و قلوه نمیدن ! بعد مدتی اعصباب خوردی و گریه و...
تمام فکر و ذهنت رو بذار رو کنکور ..

 

تصویر sadegh37
نویسنده sadegh37 در

داداش دوستات که با جنس مخالف داشتن هیچ سودی نبردن مطمعن باش.
صداش فردا در میاد که الان چه اشتباهی دارن میکنن.
دوستات مث معتادهایی هستند که فک میکنن مواد براشون هیچ ضرری نداره ولی صداش کم کم در میاد. ترک هم کنن ولی باز آسیبش براشون میمونه

تصویر ali08
نویسنده ali08 در

اگر کسی رو پیدا کردی ک مناسب بود ودوسشم داشتی باش بمون تا شرایطتت مناسب بشه.
البته اگرم تحمل تنهاییو داری اونم ی راهه.
ولی ازدواج بعیده بتونی بکنی الانا.

تصویر 12424
نویسنده 12424 در

به نظرم این حرف که بعضی آقایون می زنن که "کسی رو که فکر میکنی مناسبه باهاش باش" کاملا اشتباهه! شما از آیندتون هیچ اطلاعی ندارید و نمی دونید چی خواهد شد. با اینکار یه نفر دیگه رو به خودتون وابسته می کنید و اون دختر از این بابت عذاب می کشه. شما می خواهید نیاز عاطفی خودتونو برطرف کنید اما در مقابل یه نفر دیگه رو درگیر نیاز عاطفی ای از یه نوع دیگه می کنید. فکر نمی کنید این کار یعنی خودخواهی؟
من اطرافم دختراهایی رو دیدم که درسشون خوب بوده، اما با وارد شدن یه نفر توی زندگیشون کاملا به درسشون لطمه خورده و این یعنی شکست برای اونا. یکی از دلایلی که اسلام تأکید بر ازدواج داره اینه که ازدواج باعث پیشرفت طرفین در زندگی می شه (از تمام جوانب).اما دوستی با جنس مخالف کاملا نتیجه ای عکس این قضیه خواهد داشت. شما باید برای زندگیتون تلاش کنید. باید براش با سختی ها بجنگید تا مرد زندگی بشید. باید اونقدر خودتونو بسازید تا زندگی ای عالی برای خودتون بسازید. تلاش رو در هیچ لحظه ای کنار نذارید. برای خودتون توی زندگی هدفی والا در نظر بگیرید. خودتونو دست کم نگیرید و در گیر هوس های دنیایی نشید. مطمئن باشید شیرینی ای که در موفقیت تحصیلی، موفقیت شغلی و ... هست در برقراری رابطه با جنس مخالف نیست. ما جوونا باید جامعه مونو بسازیم. ما نباید همیشه از جامعه شاکی باشیم. اگر هرکس وظیفه خودشو به طور احسن انجام بده مشکلات جامعه مون بسیار کم می شه. کتاب معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی عالیه. آیت الله بهجت سفارش کردن روزی نصف صفحه از این کتابو بخونید در زندگی کمکتون می کنه. پیشنهاد می کنم برای خودسازیتون کتاب هایی از این قبیل رو بخونید. ممکنه متنش براتون کمی سنگین باشه . کتاب هایی با این مضمون اما با متنی روان تر در بازار بسیار هست. پیشنهادات من به شما اینه که خودتونو بیش تر به خدا نزدیک کنید، قرآن زیاد بخونید که حلال مشکلاته و باور کنید به مرور معجزاتی در زندگیتون می بینید، ورزش کنید، درستونو خوب بخونید و علاوه بر درس سعی کنید چیزی بلد باشید که به عنوان کار پاره وقت انجامش بدید، توکلتون به خدا باشه که هیچ همراه و یاوری مثل خدا نخواهید یافت که همیشه کنارتون باشه. با تمام وجود، خدا رو در کنارتون حس کنید.
موفق باشید. التماس دعا

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

ممنون از نظرتون ....

این که صد البته فعلا نمیشه ازدواج کرد
اما من هم فعلا به کسی علاقه ندارم و برفرض اینکه این علاقه به کسی داشتم .... باید اونو تا چند سال الاف خودم بکنم و توی رابطه ای بیوفتم که معلوم نیست آخرش چی میشه .....

فقط باید بگم که واقعا شرایط خیلی سخته

تصویر پروانه

سلام
خداروشکر که شما آنقدر پاک هستید و به دنبال دوستی بادخترها نیستید و رضای خدارودرنظرمیگیرید
شما حق دارید برادر، توسن بحرانی هم هستید ازیه طرف،باید درس بخونید وازطرفی هم نیاز عاطفی وجنسی به ازدواج فکرتون رو مشغول کرده ولی خب خودتون هم میدونیدکه سن تون برای ازدواج کردن کمی پایینه وبهتره یکی دوساله دیگه صبرکنید تا حداقل بیست ساله بشید بعد ازدواج کنید، درمورد نیاز عاطفی که گفتین، میدونم که این نیاز رو درمورد جنس مخالف تون دارید ولی خب دوستان و رفیقان خوب و هم جنس شماهم میتونن تاحدودی خلا تنهایی شمارو پرکنن و معمولا توسن شما رفاقت های مفید بادوستان و درددل کردن با اونها میتونه تل حدودزیادی به آدم کمک کنه با دوستانتون به تفریح برید، پارک، سینما، کوه و گردش هم انرژی شما روتخلیه میکنه وهم فکرتون رو ازاین افکار آزار دهنده دور میکنه درکنارش درس تون روبخونید و دنبال یه کار نیمه وقت حتی باحقوق پایین هم باشید که شرایط ازدواج تون سریعتر فراهم بشه موفق باشید

تصویر یه شخص
نویسنده یه شخص در

yesyessmiley

تصویر sadegh37
نویسنده sadegh37 در

خدایای عزیزم
این نوع تفکر رو توی جامعه گسترش بده

تصویر پروانه

هیچی، من منظورشما رو اشتباه متوجه شدم فکرکردم ازمن پرسیدین
ولش کنید زیاد مهم نیست:-)

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

بازم ممنون از راهنمایی هاتون

تصویر پروانه

خواهش میکنم
نه اصلا اینطورنیست لازم نیست صبرکنید درستون تموم بشه درحین دوران تحصیل تون میتونید یه کار پاره وقت پیداکنید تا یه درآمد حداقلی داشته باشید اونوقت میتونید اقدام به ازدواج کنید نگران نباشید اگه بگردید حتما دختری پیدامیکنید که قانع باشه و با شرایط شما کناربیاد ولی فعلا سفت وسخت بچسبید به درستون که انشاالله یه رشته خوب قبول بشید که آینده تون رو تضمین کنه و بازار کاری خوبی داشته باشه ، خدا جوان های پاکی مثل شما رو خیلی دوست داره وقطعا یاریگر شماست موفق باشید برادر

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

ممنون از نظرتون ....
شما میگید تا دوسال دیگه شاید شرایط فراهم بشه اما من هر جور حساب کردم دیدم با دانشگاه رفتن و بعدش سربازی و دنبال کار بودن توی این شرایط و از این جور حرفا باید هفت هشت سال دیگه بفکر ازدواج بیوفتم
واقعا متاسفم برای این شرایطی که برای جوونا درست شده .... هم جامعه مقصره هم خانواده ها .....
ایشالله خدا خودش کمک کنه

تصویر hosseinz
نویسنده hosseinz در

سرتو گرم کن تنها نباشی.
ففروا الی الله
به سمت خدا فرار کنید.

تصویر sadegh37
نویسنده sadegh37 در

د ا د ا ش
غلام
علم
و
صنعتتم
سفره ی دل
بابا این کاره باز

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

باشه داش چرا عصبانی میشی .... حرفت درسته ....

تصویر hosseinz
نویسنده hosseinz در

فکر کردی فقط خودت تنهایی اینجوری؟
یا فکر کردی وضع ما از تو بهتره؟

چی میخوای بشنوی داداشی؟ جواب؟ جواب منطقی و صحیح ازدواج آگاهانس. خلاص!

اما اگر بخوای جواب رو بیشتر بازش کنی، دیگه جواب نیست، میشه درد دل!! تکرار مکررات

باید ازدواج کنی، اما ازدواج فقط نیاز روحی نیست... فاکتورهای زیادیه، من اعتقاد ندارم آدم باید بشینه تا کامل بشه، آدم با درس و مدرسه و ضرب و تقسیم و کاسبی و بغالی بالغ نمیشه، مسلما بهترین بستر برای این اکمال ازدواجه. اما باید یه بستری، یه پی ریزی باشه حتما. وگر نه زندگی رو روی آب ساختنه.

اگر شرایطشو داری، خانوادت رو قانع کن،

بعد باید دنبال دختر هم کفو بگردی، که قطعا هست.

اما پروسه راضی کردن خانواده ها یا تزریق شعور و منطق بهشون مرحله بعدیه، که توی این جامعه بیمار خیلی زمان میبره.

خوب، توی این مدت، با اینکه اقدام کردی ولی هنوزم به جایی نرسیدی، تا به جاییم برسی به قول خودت هنوز تشنه ای. راهش اینه سرتو گرم کنی.

همین من چهار ساله دنبالشم. نمیشه. هجده تا بیست و دو!

حتما باید سفره دلمو باز میکردم؟ گوش کن به حرف دیگه.

تصویر reza_vd75
نویسنده reza_vd75 در

بقول یه بنده خدایی که تو همین سایت نوشته بود .... این کارا و سرگرم کردن مثل این میمونه که یکی تشنه باشه ولی به خودش دارو خواب آور بزنه و بخوابه اما وقتی بلند بشه بازم همون آش و همون کاسس

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

در این خصوص باید عرض کنم که تاحدی کاملا طبیعی است که شما در این سن، نیاز جنسی‌ و عاطفیتان آغاز شود و احساس نیاز بکنید و چه بسا، اوج نیاز جنسی وعاطفی از همین سن آغاز می‌شود.

برای این منظور بهتر است بدون خجالت و بدون هرگونه عامل بازدارنده‌ی دیگر، در این مورد با والدین خود صحبت کنید و نیاز خود را برای ازدواج به آنها تشریح کنید. به طور مسلم اگر والدین شما نیاز شما را درک کنند، به کمک شما خواهند شتافت، البته اگر شرایط و امکانات مالی و ... هم برایشان مهیا نباشد، باز هم می‌توانند به شما کمک کنند. حداقل اینکه در آینده نه چندان دور سعی خواهند کرد که شرایط و امکانات ازدواج شما را فراهم کنند.

پر واضح است که مطرح کردن این موضوع آن هم برای اولین بار با والدین، به صورت مستقیم سخت است، پس بهتر است از یک فرد قابل اعتماد مانند؛ پدربزرگ، مادربزرگ و ... به عنوان واسطه کمک بگیرید و از او بخواهید که این موضوع را به صورت غیر مستقیم به خانواده شما منتقل کند.

ولی اگر برای شما به هر دلیلی امکان ازدواج فراهم نبود، سعی کنید خود را کنترل کنید و در پی فراهم کردن مقدمات ازدواجتان باشید. همچنانکه خدای متعال در مورد کسانی که فعلا شرایط و امکانات ازدواج را ندارند، فرموده؛ «وَليَستَعفِفِ الَّذين لَا يَجِدُونَ نِكاحَاً؛ و بايد آن كسانى كه ازدواج برايشان مقدور نيست، عفت بورزند.»[نور،33]

امّا کنترل این غریزه به این صورتی که ذکر می‌شود، قابل تحقق است؛ غريزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد، مناسب‌ترین راه تسلط بر آن، كنترل مثبت است و آن پرهيز و خودداری از هر گونه صحنه‏ و تصویر و كارهايى است كه به تحريك اين غريزه مى‏‌انجامد.

این نوع کنترل که جنبه پیشگیری دارد؛ برای این منظور بهتر است؛

1. از تنهایی که موجب افکار تحریک آمیز می‌شود جدا خودداری کنید.

2. فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه می‌کند و نیاز جنسی شما که به انرژی شما وابسته است نیز کم خواهد شد.

3. ارتباط معنوی خود را تقویت کنید زیرا تقویت معنویت و ایمان به خدا و ترس از عذاب الهی با شرکت در مجالس مذهبی و حضور در اماکن زیارتی به شما در کنترل این غریزه کمک می کند.

4. توجه به آثار منفی خود ارضایی؛ مثل ناتوانی جنسی 

5. پرهیز از خوابیدن با شکم پر 

6. اجتناب از پوشیدن لباس های تنگ  

7. اجتناب از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخی های جنسی و تحریك كننده و فكر كردن در این امور 

8. حتی المقدور پرهیز از خوردن مواد غذایی محرك مانند : خرما، پیاز، فلفل ، تخم مرغ ، گوشت قرمز، غذاهای پرچرب و استفاده از کافور در غذا و همچنین گشنیز و عدس برای کاهش میل جنسی

9. تخلیه مثانه قبل از خواب

10. پرهیز از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات به خصوص شب ها و قبل از خوابیدن

11. خودداری از نگاه به بدن عریان خود را در آینه 

12. عدم دست ورزی اندام جنسی خود خصوصا در رختخواب

13. پرهیز از به رو خوابیدن

14. اجتناب از بیكاری و پرکردن اوقات فراغت با مطالعه کتب علمی و... ، ورزش ، و تفریح غیر محرک جنسی و ... ، صحبت با دوستان در زمینه های غیر محرک جنسی

15. رفتار متكبرانه با نامحرم و خود داری از سخنان ملایمت آمیز با آنها

16. قرار نگرفتن با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه دیگران حتی برای آموزش و ...

17. نرفتن به رختخواب بدون احساس خستگی

18. خودداری از استحمام در زمان هجوم افکار جنسی

البته همه این مواردی که گفته شد راهکارهای مقطعی برای کنترل غریزه جنسی است و بعد از مدتی که شرایط و امکانات ازدواج را فراهم کرده‌اید، حتما ازدواج کنید.

در ضمن در مدتی که غریزه جنسی خود را کنترل می‌کنید، سعی کنید مهارتهای زندگی خود را با مطالعه زندگی شخصیتهای بزرگ جامعه، شرکت در کلاس و جلسات مهارتهای زندگی، قبول مسئولیت پذیری در خانه و کار کردن در بیرون از خانه و بالا بردن آستانه تحمل و حوصله خود در مواجه با مشکل، ارتقاء دهید.

اما در مورد برطرف کردن نیازهای عاطفی‌تان بهتر است ارتباط محبت امیز با اعضای خانواده و دوستان صمیمی را بیشتر کنید.

تصویر AmirhosseinAram

همه این حرفای شما جفنگن اصن بدرد ماها نمیخوره.پس خواهشا بگین نمیتونیم کاری براتون بکنیم تا جفنگ بگین

صفحه‌ها