همسرم به من بی اعتنا و عصبی شده....

13:43 - 1402/03/07

باعرض سلام وخسته نباشید

خانمی هستم با پنجاه وپنج سال سن،  که چهل ساله ازدواج کردم ، ساکن اهوازم تفاوت سنی باشوهرم  یازده سال هست  دارای چهار فرزند دختر ویک پسرکه دوتا ازدخترام ازدواج کردن وهرکدوم دوتا بچه دارن  شوهرم  خیلی مرد خوبی هستن ولی وقتی عصبانی میشن دیگه منو نمیشناسن وخیلی پرت وپلا میگن ناسزا نمیگن ولی حرفهایی ازقبیل ازت خسته شدم  من همینم هرچی میخوام میگم وهرچی میخوام انجام میدم به تو هیچ ربطی نداره ازین حرفا که خیلی باعث ازردگی من میشه  حالا خودش باعث جروبحث شده ومن با ارومی بهش میگم ولی خودش داد وبی داد میکنه حتی حرف طلاق روبزبون اورد برای هیچ وپوچ
کارشوهرم معلمی بود بعد چن سال کارمند اداره شده وحالا بازنشسته است ولی ازموقعی که مغازه زده کلا بی اعتنا به من شده
آدم مومنی هم هستن ولی به تازگی خیلی مغرور شده حالا نزدیک به دوماه ما باهم قهریم یه چن روز تو خونه بودم گفتم مثل هردفعه کدورت رفع میشه ولی دیدم نه خیلی به این قهری مصمم هستن وادامه میدن  من دیگه طاقت نیاوردم وازخونه زدم بیرون وپیش دخترم که قم هستن اومدم یک ماه واندی که دورم حتی یک پیام بهم نداده یا خرجی برام بفرسته
حالا من نمیدونم چکارکنم

البته برادرم که اهواز هستن  واسطه شده وگفته بیاخونم وانو میارم تا ببینم حرف حسابش چیه
منم بخاطر اینکه حرف برادرمو به زمین نزنم گفتم چن روز دیگه میرم
ولی نمیدونم چکار کنم
لطفا مرا راهنمایی کنید
اولین بار باهمچین مشکلی مواجه میشم خیلی ناراحتم ما خیلی همدیگر دوس داریم ولی اصلا دوکلام نمیشه باش صحبت کرد زود ازکوره میرن بیرون

 

----------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums

همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum

تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

 

http://btid.org/node/246498

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 4 =
*****
تصویر جبرئیل زاده

سلام

از اینکه مشکل خود را با ما در میان گذاشتید سپاسگزاریم‌.

متوجه نگرانی شما برای مشکل به وجود آمده هستیم.

مشکلات و بحث های زناشویی در طول زندگی امری طبیعی است. شما نمی توانید زوجی را پیدا کنید که درگیر چالش های رابطه زن و شوهری خود نشده باشند. همه زوجین چالش‌هایی را در مسیر زندگی تجربه می‌کنند، زیرا آنها با دو جنسیت و شخصیت و فرهنگ متفاوت هستند. 

همچنین بحران هایی که در زندگی به وجود می‌آید، ممکن است آرامش رابطه زوجین را به هم ریخته و آن ها را درگیر مشکلات و مباحث خود کند. پس قبل از هرچیز این را بدانید که امری طبیعی است که زوجین با یکدیگر اختلاف نظر ،اختلاف سلایق و یا تفاوت در دیدگاه داشته باشند. اما زوجین موفق افرادی هستند که بتوانند با گفتگو مسائل را حل کنند. خوب حرف زدن یکی از تکنیک های اساسی رابطه زناشویی زوجین در چالش ها و مشکلات است وگرنه زوجین در مشکلات خود باقی می مانند و نمی توانند آن را حل کنند و با یکدیگر خوب صحبت کنند. گفتگو راز اساسی زندگی زوجین موفق است.

 

در ادامه چند نکته عرض می‌کنیم و امیدواریم مفید واقع شود.

 

۱. شما آرام باشید؛ این که همسر شما در شرایط کنونی به دلیل برخی از مشکلات و معضلات رفتارهای بدی را از خودشان نشان می دهند و یا به شدت عصبانی می‌شوند، نباید موجب شود شما نیز همان رفتار و همان برخورد را داشته باشید. اگر شما نیز مانند ایشان مقابله به مثل کنید، قطعا هیچ مشکلی حل نخواهد شد. شما باید آرام باشید و آرامش را در زندگی حاکم کنید. با همسرتان حرف بزنید و دلیل ناراحتی و عصبانیتش را پیدا کنید و سعی در رفع آن داشته باشید. اگر شما نیز مانند او رفتار کنید، مشکلتان بزرگتر خواهد شد و در نتیجه حل آن نیز سخت تر خواهد شد. وقتی همسر شما با شما قهر می کند، اجازه بدهید چند ساعتی را برای خودش تنها باشد. اما بعد از آن این قهر را به پایان برسانید و رابطه زناشویی خود را بازیابی کنید. 

قهر کردن به معنای فرار از مشکل است. من چون نمی توانم مشکلم را حل کنم پس قهر می کنم تا فرار کرده باشم از گفتگو و حل مشکل به وجود آمده.

سعی کنید با همسرتان حرف بزنید و با او تماس برقرار کنید و برای حل مشکل پیش آمده تلاش نمایید.

 

۲. با همسرتان تماس بگیرید و با او حرف بزنید؛ همین الان تلفن تان را بردارید و با همسرتان تماس بگیرید و با او حرف بزنید و بگویید که چقدر دلتان برایش تنگ شده است. بگویید از شرایط پیش آمده ناراحت هستید و سعی در حل آن دارید. از او بخواهید تا بیاید و با یکدیگر دیداری داشته باشید و در مکانی مناسب با یکدیگر حرف بزنید و مشکلات به وجود آمده را حل کنید. یا اینکه شما به خانه برگردید و برای حل مشکل اقدام کنید. اینکه شما برای حل مشکل اقدام نمایید به معنای بزرگ‌منشی شما است. فکر نکنید که این شخصیت شما کوچک شده است! شما برای به دست آوردن دل همسرتان و بازیابی زندگی این کار را انجام داده اید و به هیچ وجه شخصیت شما کوچک نخواهد شد! بلکه تا سالیان سال این در ذهن همسر شما خواهد بود که برای حل کردن این مشکل شما اقدام کرده اید.

وقتی شما و همسرتان به تنهایی می توانید این مشکل را حل کنید، از دیگران کمک نخواهید. زیرا حضور دیگران در مشکل شما باعث میشود که مشکلات شما در زندگی دیگران گفته شده و آبروی اجتماعی شما و زندگی شما از بین برود پس تا حد ممکن از توانایی خود و همسرتان استفاده کنید و در نهایت نیز از یک مشاور کمک بگیرید. قطعاً مشاور به دلیل این که بی طرف است و از آشنایان شما و همسرتان نیست به خوبی می تواند در حل مشکل کمک کند.

 

۳. دلیل حال بد همسرتان را پیدا کنید؛ این که همسر شما در این مدت نسبتا کوتاه عصبانی و ناراحت هستند و با لحن نامناسب با شما صحبت می کنند، چه دلایلی ممکن است داشته باشد؟ پیدا کردن دلیل این عصبانیت و ناراحتی شما را درحل مشکل بسیار یاری می کند. زیرا با حل مشکل می توانید این مسئله را به پایان برسانید و با برطرف کردن دلیل عصبانیت و ناراحتی همسرتان حال خوبی به ایشان بدهید.

 

امیدواریم که مطالب گفته شده، شما را در حل مشکل به‌ وجود آمده یاری کند.

اگر در مورد مطالب گفته شده سوالی برایتان پیش آمد، خوشحال می‌شویم با ما مطرح کنید.

بهترین‌ها را برای شما آرزو داریم.

تصویر دریافت سوالات

الحمد ولله که مشکل ما هم حل شد من خیلی کوتاه اومدم ونخواستم زیاد محاکمش کنم دیگه برگشتم سر خونه وزندگیم
خدارو شکر فعلا خوبیم باهم

فقط یه سوال داشتم :

خواستگار برا دخترم اومده که بوسیله خواهرش که دوست دخترم هست آشنا شدن

وهردو رضایت دارن

خانواده خوبی هستن فقط من موندم با بی حجابی این خانواده به نظر شما چکار باید بکنم

دخترم هم ۲۷سالشه میترسم مانع بشم وبرای اونم بد بشه

من خودم مخالف بی حجابی هستم وتا جایی که توانستم نهی ازمنکر کردم ولی با اینا نمیدونم چطوری رفتار کنم؟

لطفا راهنمایی کنید؟