سلام وخسته نباشید خدمت شما
بنده خانمی هستم ۷سال هست ازدواج کردم و صاحب ...فرزند....هستم. و نزدیک چندماه است که متوجه خیانت همسرم شدم و درخواست طلاق داده ام اما به علت مخالفتش دادگاه ، درخواست ام را رد کرده.
#همسرم با خانمی مجرد ۴۶ ساله رابطه داره که دوساله پیش پدرو مادرش فوت کردن واون خانم تنهای زندگی میکرده
همسرم سال دوم زندگی فیلمهای پورن میدید و اصرار داشت که من هم ببینم، و به هر زبانی از او میخواستم که نبینه، ولی فایده ای نداشت. گفتم گناه وحرام است واینکه حال من رو بده میکنه لطفا نشون نده اول اینکه باخنده ردش میکرد وبعد میگفت اینطوری میخوام رفتار کنی
بنده تا کنون در خیلی از مسائل کوتاه آمدم مثلا، پذیرفتن بیشترین بار مسئوليت زندگی چون خانواده همسرم معتقدند مسئولیت مردها فقط بیرون از خانه ست و من همیشه با بچه ها و بدون همسرم به منزل پدرشوهر یا پدری خودم میرفتم
و اینکه زمان خواستگاری گفته بودم به دود مواد حتی سیگار حساسم و ایشون به دروغ گفتند که مصرف نمیکنند،اما بعد شروع زندگی مشترک فهمیدم و وقتی بهشون گفتم اول انکار کردند و الان هم به بهانه سرما و ناراحتی و...سیگار میکشند.
همسرم حتی الان حاضر نیست کاری برای دلخوشی ورضایت من انجام بده چه از نظر رفتاری چه اخلاقی و... و الان به من گفت که با اون زن دیگر ارتباط نداره اما شخصا متوجه هستم که هنوز ارتباط داره و هربار به بهانه ای به من میگوید
اون خانم، من را همینجوری قبول کرده و دوست داشت.
احساس میکنم که همسرم من را فقط به خاطره نگه داری بچه ها میخواهد و بابت این موضوع مطمئن هستم.
به همسرم پیشنهاد دادم که به خاطر زندگی و بچه حاضرم بمانم به شرطی که اون زن نباشه اما قبول نکرد
گفت نه اگر کاری بهش نداشته باشین اون کاری با شماها نداره
اما من قبول نکردم گفتم حاضر نیستم زندگیم باکسی شریک شوم الالخصوص اون زن که باعث آبروریزی وحرمت شکنی شد
بازهم ایشون قبول نکرد.
الان شما بفرماید من چکارکنم؟
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
مخاطب گرامی، سلام؛ از اعتماد شما به این مجموعه از شما تشکر میکنیم. امیدواریم که مشاور خوبی برای شما باشیم. به شما، حق میدهیم که از دست همسرتان، ناراحت و عصبی باشید. شما از این اتفاق آسیب دیدهاید. نمیدانیم واکنش شما به کار او، چه بوده و آیا خانوادهها از این موضوع مطلع هستند یا خیر؟ لکن بهترین صورت قضیه، این است که شما با همسرتان برای حل مشکل به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.
سعی کنید از لجبازی نابجا پرهیز کنید و بجای لجبازی، از احساستان صحبت کنید. به او توضیح دهید که از این اتفاق چقدر صدمه دیدهاید. اگر قصدتان، ادامه این زندگی است باید با همسرتان به توافقی در این زمینه برسید. درصورتیکه همسرتان، نزد مشاور میآید این کار را انجام دهید. لکن اگر برای مشاوره اقدام نمیکند، درصورتیکه خانوادهها در جریان موضوع هستند از آنها بخواهید که برای رسیدن شما به توافق، کمک کنند.
سعی کنید از ابزارهایی که دارید، به نحو احسن استفاده کنید. اگر خانوادهها از جریان، خبر ندارند و برایش، مهم است که ابرویش نرود، میتوانید به او بگویید که اگر باهم نتوانیم به توافق برسیم، مجبوریم از خانوادهها، کمک بگیریم تا با کمک آنها به توافق برسیم. سعی نکنید او را تهدید کنید و به لجبازی ختم شود لکن از اهرمهایتان استفاده کنید.
سعی کنید از ارزشهای زندگیتان مثل فرزندانتان کمک بگیرید و آینده آنها را وسیلهای برای وادار کردن همسرتان به ترک این رابطه قرار دهید. مثلاً بگویید مطمئن هستم که آینده بچهها برای تو مهم است. اگر بچه بدانند که ما چه مشکلی داریم ممکن است آینده آنها هم تحت تأثیر قرار بگیرد.
اگر در ادامه قرار است باهم زندگی مشترک داشته باشید و توافق کردید که با آن زن رابطه را قطع کند، باید سعی کنید به وظایف همسری عمل کنید. بهتر است برای همسرتان دائماً آرایش کنید. سعی کنید با او رابطه عاطفی خوبی برقرار کنید و رابطهتان را زنده و پویا نگهدارید؛ یعنی مثل دو نامزد که رابطه رمانتیک دارند، باشید. درصورتیکه نیازهای زوجین در خانواده تأمین شود، معمولاً به خیانت اقدام نمیکنند.
خوشحال میشویم بازهم در خدمتتان باشیم.
سلام؛ از شما تشکر میکنیم بابت راهنماییتون.
ببخشید تنها بنده از دست همسرم ناراحت و عصبی نیستم، هردو خانواده بسیار ناراحت و عصبانی هستند
# چون نزدیک یکسال هست که درگیر این موضوع هستند و تمام تلاش شان را برای بهبود رابطه ما و تغییر رفتار همسرم کرده اند ،وبا اون خانم چندین بار صحبت کردند ایشون اول بار گفت من اطلاع نداشتم زن وفرزندان دارند ولی هنوز به این رابطه ادامه دادند تا باعث شد که
همسرم بی حرمتی کردن به مادر خودش ومادر بنده
حتی خانواده همسرم به بهانه عاق والدین و ترس از سرنوشت آینده بچه ها وابرو از همسرم درخواست کردند که اون زن را رها کنه و به زندگی خودش بپردازه و حتی تغییر شغل یا مکان زندگی بده اما همسرم قبول نکرده و خانواده ها بشدت از این اتفاق آسیب دیدهاند. درحدی که به مادر خودش و بنده بی حرمتی کرده
ابتدا که متوجه حضور زن دیگری در زندگیم شدم واکنش بنده، صحبت آرام با همسرم و خانواده اش بود که هردو این موضوع را انکار کردند.
و اما مشاوره که بنده اقدام کردم همسرم خودش خوب نمایان کرد وبعد انکار موضوع که باعث برگشت مجدد من به زندگی شد
و هردو خانواده ها کاملا در جریان ماجرا هستند اما با هر ترفند و ابزاری که میتونستم استفاده کردم اما الان که همسرم حضور زن را تأیید کردند حاضر به ترک او نیست و میگویید هرکدام خانه جدا دارید و همدیگر را نمیبینید، و حاضر به جدایی از هیچکدوم ما نیست.
اما حتی گاه وعده ای دروغ به من و فرزندانم میدهد اما انجام نمیدهد و دائما از نداشتن پول از زیر بار مخارج سرباز میزنند و تمام مسئولیت زندگی بر عهده بنده است، با این که بنده شغلی ندارم . و ایشون خیلی خیلی کم خانه هستند که بخواهم رابطه رومانتیک داشته باشم.
ومتاسفانه دخترم از این جریان کاملا مطلع هست به طوری که وقتی نمیاد خونه یا بد قولی میکنه میگه بابا پیش اونه خانمست
مشکل همسرم رابطه زناشویی بودو توقع داشتن هرشب رابطه داشته باشیم درصورتی که حتی نظافت شخصی خودش انجام نمیداد
یک سال بعد از زندگی مشترک فرزنداول به دنیا آمد ومسئولیت فرزند وزندگی هم به دوش من بود ایشون شبها دیر میامدن به خونه حتی خانواده خودش هم اعتراض به دیر کردنش میکردن ولی بهونه تراش میکرد
زمانی که دیگه اعتماد واحترام وجود نداره بفرماید چکار کنم ؟وقتی در زندگی مشترک اعتماد واحترام حرف اول را میزنه ##
من چندباری به همسرم طی این یک سال فرصت دادم تادست بردار تا زندگی را ادامه بدم اما ایشون به خیانتشون ادامه دادن و هیج تلاشی برای ادامه زندگی نمیکند فقط میگوید اون دختر من را با همین رفتار وکردار پذیرفته
امکان مشاوره رفتن نیست لطفا راهنمایی کنید
مخاطب گرامی، سلام؛ از اعتماد مجدد شما به این مجموعه از شما تشکر میکنیم. افراد در برخورد با پدیده بیوفایی و پیمانشکنی، به صورتهای مختلفی عمل میکنند. ممکن است فرد، داد و بیدار کند، دیگری معذرتخواهی کند، آنیکی، انکار کند یا عذاب وجدان داشته باشد. این مسئله به شخصیت فرد و رابطهای که زوجین باهم دارند برمیگردد.
همسر شما ظاهراً عذاب وجدانی به خاطر این مسئله ندارد و حاضر به ترک آن زن نیست. شاید هم شما در واکنش به این اتفاق، خوب عمل نکرده باشید. در شرایط فعلی این شما هستید که باید تصمیم بگیرد چه میخواهید بکنید. به نظر میرسد که تصمیم شما این است که این شرایط را انتخاب کنید و زندگیتان را حفظ کنید.
احتمالاً اگر شما خوب عمل کنید او بعد از مدتی متوجه میشود که هیچکسی نمیتواند برای او مثل شما باشد. معمولاً زن دوم و زنان صیغهای تعهدی به همراه خود ندارند؛ زیرا خود را متعلق به این زندگی نمیدانند و منافع فرد مقابل را منافع خود نمیدانند. همسر شما هم بهمرورزمان، به این پی خواهد برد. این مهم است که در این مدت لجبازی بین شما نباید باشد.
خوب است که سعی کنید، عذاب وجدان او را تحریک کنید. اگر با او لجبازی کنید، بیشتر متقاعد میشود که کارش درست بوده و به خود حق میدهد که این کار را کرده است؛ درحالیکه اگر عذاب وجدانش را تحریک کنید، احتمالاً دچار عذاب وجدان میشود و احتمال تغییر وجود دارد.
سعی کنید کما فی السابق به وظایف همسری عمل کنید و کاری کنید که ساعاتی که در کنار شماست خوش باشد. البته میتوانید ناراحتی و دلشکستگیتان را هم بیان کنید، لکن این بیان ناراحتی، نباید شکل نق و گوشه و کنایه داشته باشد.
به این فکر کنید که چه خلأهایی وجود داشت که او به این کار رو آورد. یکی از چیزهایی که در صحبتهای او دیده میشود، این است که به نظر میرسد که او اقتدار و قدرت مردانهای که نیاز است را نداشته است. یک مرد نیاز دارد که در کنار همسر، احساس کند که مرد است و قدرت و مدیریت مردانه دارد و همسرش او را قبول دارد. سعی کنید این خلأها را پوشش دهید تا جایی برای فرد دیگر در زندگی شما نباشد.
خوشحال میشویم بازهم در خدمت شما باشیم.
در نوبت پاسخگویی