سلام من یه پسر 21 ساله ام که هیچکس ازمن خوشش نمیاد حتی خانوادم هرجا میرم بایکی دعوام میشه هرکی منو میبینه میخواد خفم کنه آخه چرا من این همه دشمن الکی دارم چرا همه ازمن بدشون میاد چرا هیچکس بامن رفیق نمیشه چرا فک و فامیلمون به من اعتنا نمیکنن من آدم بد اخلاق یا کم حرفیم نیستم ولی بازم اونا بهم اعتنا نمیکنن دیگه از این زندگی خسته شدم میخوام خودکشی کنم چرا اینقدر بیخود و بی جهت از من بدشون میاد آخع لطفا بهم کمک کنید.
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه دیگران بعضا به شما اعتنا نمیکنند؛
اولا دلیل براین نمی شود که به شما علاقه ندارند، بلکه می تواند دلایل دیگری داشته باشد؛ از جمله مشغولیت فکری و ...
ثانیا شما طبیعتا با توجه به شرایط سنی و روحی نیاز به توجه دیگران را دارید، ولی شاید حساسیت پیدا کردن درباره این مسئله باعث می شود که این مسئله در ذهنتان بزرگ جلوه پیدا کند و آن را غیرقابل حل تصور کنید درحالی که این مسئله شما بزرگ نیست و احتمالا در این زمینه دچار خطای شناختی شدید!
ثالثا اینکه هر جا می روید، دعوا میکنید، خب، به این فکر کنید که چرا چنین اتفاقی میافتد؟ آیا به نظرتان همه با شما پدر کشتگی دارند؟ شاید از میان کسانی که با آنها دعوا کردید، یه عده خودشان مقصر این دعوا و ماجرا بودند، ولی بخشی از آن هم شاید مربوط به نحوه رفتار و اخلاق شما برمی گردد. ممکن است خود شما نظرتون این باشد که اخلاق و رفتارتان هیچ مشکلی ندارد، ولی شاید در تعاملات با دیگران زود از کوره بیرون می روید و این خودش عاملی برای ایجاد تنش می شود. برای اینکه مطمئن شوید که اخلاق و رفتارتان مشکلی ندارد، بهتر است با یکی از دوستان صمیمی تان در این باره صحبت کنید و در یک فضای آرام و صمیمی ازش بخواهید که اشکلات رفتاری شما را بگوید. گاهی دیگران که ما را از بیرون مشاهده می کنند بهتر می توانند پی به ویژگی های شاخص اخلاقی ما ببرند. لذا وقتی شما از دیگران درباره اخلاق و رفتارتان بازخورد بگیرید، آن وقت متوجه خواهید شد اشکال کار دقیقا کجاست و چه بسا آن ذهنیت شما که می گفتید «هیچ کس از شما خوشش نمیاد» برطرف شود.
رابعا این فکر که «هیچکس ازمن خوشش نمیاد» خودش یک فکر منفی است. از جهت روانشناختی وقتی مدام به یه چیزی فکر کنید، کم کم یک احساسی در کنار آن فکر در شما ایجاد می شود؛ مانند احساس بدرد نخور بودن، احساس یأس و ناامیدی و ... بعد خود این احساس باعث ایجاد فکر منفی دیگری میشود و مستعد این می شوید که شما فکر کنید آدم نچسب و بدرد نخوری هستید! دوباره فکر کردن مداوم درباره آن باعث ایجاد یک احساس منفی دیگر میشود و این چرخه همانطور ادامه پیدا می کند تا جایی که خدای نکرده به فکر خودکشی می افتید!
خلاصه می خواهم این را بگویم بیش از اینکه این مسئله به رفتار و نگاه دیگران درباره شما مرتبط باشد، این به ذهنیت خود شما و توجه زیاد به افکار منفی شما برمیگردد. لذا باید این چرخه معیوب افکار منفی، احساس منفی را قطع کنید و بیخودی روی افکار منفی خودتون مانور ندهید بلکه از این به بعد برعکس عمل کنید و سعی کنید با خودگویی های مثبت افکار و احساسات مثبت را در خودتون بارور کنید. آن وقت نتیجه آن را در آینده نزدیک خواهید دید. لذا از این به بعد به ویژگی های مثبت خودتون فکر کنید و بابتش از خدا تشکر کنید؛ مثلا بگویید که خدا رو شکر که بدن سالمی دارم. خدا رو شکر که خانواده دارم. خدارو شکر که ... با این کار شما هم خودگویی های مثبتی نسبت به خودتان می کنید و طبیعتا احساس مثبتی در شما ایجاد می شود و با این احساس مثبت می توانید تعامل بهتری با دیگران پیدا کنید و همچنین شکر نعمت، نعمتت افزون شود! یعنی وقتی شما خالصانه به درگاه خداوند از تمام نعمتها و ویژگی های مثبت خود تشکر می کنید، خدای متعال هم این نعمتها را در شما بیشتر خواهد کرد.
موفق باشید.
حالا بقیه مگه آدمند که نظرشون مهم باشه؟
تا حالا کسی هم بهت گفته ازت بدم میاد؟
اگه کسی نگفته پس به خودت نگیر.