همیشه دنبال یه دختر سیبیلو بودم

00:01 - 1393/01/07

سلام سال نو رو به همه دوستان عزیز تبریک می گم
خواهش می کنم مطلب منو توو سایتتون قرار بدین تا دوستانم منو راهنمایی کنن.
31 سالمه 3 سالی هست توو یه شهری که 200 کیلومتری با شهر زادگاهم فاصله داره توی یه اداره مشغول به کارم (شهر ما شهر بزرگ و شهر محل کارم شهر کوچیکیه)توی این 5 سال شرایط ام برا ازدواج جور شد و خانواده و دوستان هم برای پیدا کردن کیس مناسب تلاش کردن که در این رابطه افراد زیادی بهم معرفی شدن که به دلایل مختلف قسمت نشد ( البته اینو بگم کسی رو سرکار نذاشتم و تقریبا همه موردا رو دورا دور و دیدم و باعث آزار کسی نشدم) خیلی این 3 سال بهم سخت گذشت و میگذره چون اینجا (شهر محل کارم )یه شهر کوچیکه که هیچ امکانات تفریحی و آموزشی نداره و واقعاً احساس تنهایی می کنم .... اواخر مهر ماه92 همکارم(خانومه) یه خانم معلمی که متولد 65 هست رو بهم معرفی کرد و من تونستم اون خانوم رو در محل کارش ببینم بدون اینکه متوجه بشه ...

واقعاً ازش خوشم اومد همون بود که سالها دنبالش بودم (همیشه با خودم فک می کردم دیگه توو دنیا دختری نیست که من ازش خوشم بیاد) تمام خوصوصیاتی که توو ذهنم این سالا می گذشت داشت با حجاب بود ،ساده بود و از دخترایی بود که هیچ آرایش و پیرایشی روی صورتش نداشت شاید به این حرف ام بخندین که همیشه به دنبال یه دختر سیبیلو بودم و این دختر اینطوری بود( البته نه اینکه فک کنین من خیلی امل و عقب مونده ام اتفاقاً من خیلی به روزام ولی در عین حال به مذهب و ایمان ام خیلی اهمیت می دم ولی این خصوصیت دختر برای من نشونه اینه که اون دختر فقط می خواد برا همسرش خودشو زیبا کنه ...می دونین می خوام چی بگم می خوام بگم اون طرز فکری که پشت اون چهره هست برام جالبه شاید به نظر خیلی از شما مسخره یا خنده دار باشه)و نکته جالب در مورد این دختر پس از پرس و جو اینکه روابط عمومی بسیار گرم و عالیی داره ..خلاصه اتفاقات جوری رقم خورد که یکی دیگه از همکارام دورادو ر خانوادشو می شناخت و به راحتی تونستم شماره تلفن خونشونو گیربیارم .... مادرم خونشون زنگ زد و گفت که : پسرم توو شهر شما کار می کنه دخترشما رو دیده اگه اجازه می فرمایین دختر و پسر جایی بیرون از خونه همدیگرو ببینن و حرفاشون رو با هم بزنن! ولی خانوادش از همون اول گفتن که نه بعد از 48 ام امام حسین علیه السلام با خانواده بیان خونه ... مادرم روز 19 دی ماه اومد شهر محل کارم تا بریم خونه دختر خانوم ....رفتیم خونشون واقعا خوش برخورد خوب و ساده بودن مادر دختر خانوم انقد باهام خوب بود انگار سالها همدیگرو می شناسیم و انقد سؤالاتش با جزئیات می پرسیدبود که فک کردم دیگه همه موضوعات حله (سؤالاتش در مورد خصوصیات من نبود بیشتر رسم و روسومات خانوادگی رو می پرسید)همه چی خوب پیش رفت به مادرم علامت دادم که به مادرش بگه:اگه اجازه میدین دختر و پسر با هم حرف بزنن..مادرش گفت که نه نمی خواد ما که تازه همدیگه رو دیدیم حالا باشه برا دفعه بعد!!! ما هم که این روی خوش رو دیدیم و پسندیدیمشون و طرز برخورد اونا هم طوری بود که انگار پسندیدن گفتیم باشه حالا دفعه بعد...خلاصه کنم از فرداش که مادرم زنگ زد خونشن می گفتن مادرم خونه نیستو مریض داریم بیمارستانه و از این حرفا تا دقیقا یه هفته بعد مادره گوشیرو ور داشت گفت حقیقتش روم نشد که بگم هر چی به دخترم می گم قبول نمی کنه ... حاضر بودم کارد به قلبم فرو کنن ولی این حرفو نشنوم ...مادره گفت من و پدرش خیلی شما رو قبول داریم ولی دخترم جواب نمی ده ....برای من خیلی عجیب بود دختری با اون ظاهر قاعدتاً باید آدم سخت گیری نباشه منم که چیزی کم ندارم و هر دو مون مذهبی هستیم ..اصلاً فک نمی کردم توو 31 سالگی اینطوری عاشق بشم و باز اصلاً فک نمی کردم توو این شرایط رد بشم .....مادرم رو مجبور کردم تا دوباره و سه باره خونشون زنگ بزنه ولی نشد....13 بهمن بود که همکارمو فرستادم تا با خود دختره صحبت کنه تا ببینیم حرف حسابش چیه؟دختره اول باباشو بهانه کرده که بابام نمی خواد بعد گفته تفاوت فرهنگی داریم و همدیگرو نمی فهمیم ولی با اصرار همکارم گفته حقیقتش پسره به دلم ننشست!!!

حالا چیزی که توو ذهن من هنوز بی جواب مونده اینه که چطور میشه یه دختر به این سادگی و نجابت و اونطور که من توو پرس و جو فهمیدم با ایمان و اهل نماز و واجبات و خانواده ساده، چطور با من یه صحبت خشک و خالی نکرد تا ببینه من کیم چی ام و فقط بر اساس ظاهر قضاوت کرد(اینو باید بگم ظاهرام بد نیست شاید از 100 بشه گفت 60 هستم)خلاصه توو این روزا هر دعایی که بگین کردم و متوسل به ائمه اطهار علیهم السلام شدم تا مشکل ام حل بشه... قصد ام اینه که بعد از 15 روز تعطیلات مدارس دوباره همکارمو بفرستم ... این روزا هی به خودم می گم که اون که به خاطر قیافت ردت کرده بیخیالش شو ...باز نمی تونم فراموشش کنم و با خودم می گم خوب حق داره همه آدما دنبال زیبایی ان و اشکالی ام نداره ،،باز با خودم می گم اینا بهانه بوده تا دوباره سراغش نرم ولی دلیلشو نمی دونم ......خلاصه من می خوام یه بار دیگه برم سراغش و به همکارم گفتم که بره بهش بگه که اگه می خوای این آقا رو ردش کنی با خودش صحبت کن و ردش کن بدون صحبت که نمی شه ... حالا درخواستی که از شما دوستای گلم دارم اینه که آیا دوباره رفتن من کار صحیحی هست؟؟ و اگه مخالفین دلایل تون رو بگین و راهنماییم کنید ممنون انشااله سالی خوب توام با خوشبختی رو تجربه کنید یا علی

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/27521
تصویر fireboy
نویسنده fireboy در

سلام

شاید اون خانم مشکلی داره که روش نمیشه به شما بگه!

شاید از نظر خونوادگی مشکلی دارن و میترسه بفهمید و باعث آبروریزیش بشه!

شاید میترسه با غریبه و ناشناس ازدواج کنه! که این مورد رو باید بهش حق داد چون این دوره زمونه به هر کسی نمیشه اعتماد کرد. (البته منظورم شما نیستید، کلی گفتم و در مورد خودم هم صدق میکنه)

البته شاید هم واقعا از ظاهر شما خوشش نیومده

 

تصویر حمید61
نویسنده حمید61 در

علیک سلام...

بله این شاید ها و هزاران شاید دیگه...

ولی گاهی اوقات اگه آدم مشکلی داره و مشکلشو به طرف مقابل بگه ، طرف راحت بپذیره اونقد راحت که باورمون نشه..

تصویر oghab
نویسنده oghab در

به جاي دعا خواندن و نذري دادن پاشو يک کاري بکن

شمارتو بده دوستت يا خودت بده بهش پيام بده که: (((من نميخوام مزاحمتون بشم فقط  چون خيلي شما رو دوست دارم نميتونم به اين راحتي شما رو فراموش کنم  و بايد يک دليل مشخص به من بگيد. قول ميدم اگر از من انتقاد کنين ناراحت نشم. اگر هم ميخواهيد براي اينده شرطي بذاريد بگيد تا باهم صحبت کنيم )))

بعد در مورد خصوصيات خوبي که باعث شد عاشقش بشي رو بهش بگو ....

اگر چيزي گفت که معنيش اينه که شما به درد هم نمي خورين ازش تشکر کن که وقتتون رو در اختيار من قرار دادين ولييييييييييي اگه ديدي تا 90 درصد باهم تفاهم دارين ولش نکن. هر هفته يک پيام بهش بزن و بگو من فقط تو رو دوست دارم

خلاصه ولش نکن
 

تصویر حمید61
نویسنده حمید61 در

سلام خانم یا آقای م م .

پیامکو این حرفا شر درست میکنه ! خودم ام زیاد اهل پیامکو این حرفا نیستم ! دیگه دارم کم کم موضوع رو فراموش میکنم اصلا دور ازدواجو خیط قرررررمز کشیدم ...هر چی خدا بخواد دارم این روزا فک می کنم که دختره حق داشت بهم جواب رد بده به هر حال همه انسانا دوس دارن طرف مقابلشون بهتر از خودشون باشه که من نیستم !هم به لحاظ معنوی و مذهبی ازم بهتره هم به لحاظ ظاهر .. 

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام آقا حميد

نه ديگه نشد ...اينطوري نااميدانه صحبت كردن ممنوعه . دور ازدواج رو خط نكشيد بلكه به اين فكر كنيد كه حالا كه پا توي اين راه خوب يعني قصد ازدواج گذاشتيد . خدا قراره مورد بهتري رو بهتون هديه بده . مي گن اگر خدا گفت صبر كن ... يعني بهترين قراره نصيبتون بشه .

آقا حميد برادر خوب

شما از كجا اينقدر مطمئنيد كه اون خانم همه چيز تموم بوده . از نظر مذهب و معنوي و ...

من اين خانم رو نميشناسم ولي كلي مي گم كه

سيبيل داشتن و حتي چادري بودن در مورد بعضيها فارغ از سن

مي دونيد كه مي تونه يه جور تابع بودن از محيط و شرايط خانوادگي و عرف محدوده و منطقه يا ... باشه .

به ظاهر آدمها دقت نكنيد و دل و سيرت خودتون رو با ظاهر و نقاب ديگران مقايسه نكنيد برادر من .

من از ديد خودم كه يه خانمم مي گم

زيبايي براي يه آقا مهم نيست چون چيزي كه يه خانم در آقا مي بينه و به اون جذب ميشه

مرد بودن به معناي واقعي هست . و شما مي تونيد با محبت و احترام و حمايتي كه از خانم و زندگيتون مي كنيد عشق خودتون رو با مهارت تا هميشه توي دل همسرتون تازه و شاداب نگه داريد .

پس نگيد من از لحاظ ظاهري و اينا خوب نيستم . خدا رو شكر كنيد كه تنتون سالمه اونقدر كه بتونيد زيباييهاي زندگي رو درك كنيد و شاكر خدا باشيد . اعتماد به نفستون رو هم با اين رفتار خانم كه اصلا مشخص نيست براي چي اينجوري رفتار كردند از دست نديد هيچوقت .

تصویر حمید61
نویسنده حمید61 در

ممنون از راهنماییتون ...درسته اعتماد به نفسم خیلی اومده پایین ...

تصویر غزاله 70

سلام می خواستم بدونم چی کار کردید؟ چی شد؟

 

تصویر حمید61
نویسنده حمید61 در

سلام غزاله خانوم ببخشید چون دیگه توو سایت نمیام پیامتونو ندیدم ....از طریق ایمیلم متوجه شدم  ...هی چی خیلی خیلی خلاصه بگم نشد و برای چنندمین بار قبول نکرد.........انشااله همه جوونای ایران زمین خوشبخت بشن یاعلی

تصویر نرگس 72

به نظرم اشکالی نداره دوباره برید در مورد اینکه دختر قبل از ازدواج هیچ پیرایشی انجام نده طرز فکرتون قابل احترامه ولی به نظرم اون دختر هم حق داره به خاطر دل خودش کمی به خودش برسه چنین دختری تو شرایط امروزی حتما باید اعتمادبه نفس زیادی داشته باشه که بتونه روابط اجتماعیش خوب باشه این هم به نظرم یک نکته مثبته
به نظرم ممکنه تصور دیگه ای از همسر آیندش داشته باشه که با ویژگی های شما همخوانی نداشته باشه

تصویر محشر
نویسنده محشر در

اتاق گفتگو بحث مهریه و ماه عسل هست نمییاید دوستان

تصویر مروارید

محشرخانم اونجاهمه چی بهم ریخته است نمیشه حرف زد

 

تصویر محشر
نویسنده محشر در

الان بحث جدی شده. بد نیست خیلی شیر تو شیر نیست

تصویر هانا
نویسنده هانا در

به نظره من یه بار دیگه مطرح کن اگر دوباره جواب منفی داد دیگه ولش کن و خیلی روی ظاهر تاکید نکنید بیشتر شخصیت براتون مهم باشه بهتره بعضی دخترا به خاطره تعصب خونواده مجبور هستن آرایش نکنن بهتره ببینید عقایده طرف مقابلتون چیه نه شکل و ظاهرش
 

تصویر یه عاشق واقعی

سلام بر سوال کننده عزیز....

داستان جالبی بود....عنوانش خنده دار بود ....و متنش اموزنده ....

اما در مورد اون دختر بهترین کار اینه که ولش کنی .............

شاید یه مشکلی داره که شخصی هست ....نباید بیش از این اصرار کنی ...اینجوری فقط خودتو خراب میکنی .....

البته اگه پرس و جو کنی که دلیلشون چی بوده خیلی خوبه ....ولی وقتی پرس و جو کردی و باز هم دارن می پیچونن یعنی ولش کن ...یعنی نه...!!!!!!!!!!!!

تصویر مروارید

سلام آقای بصیرت ازدوستم گرفتم شماره رو 30000313 موفق باشید آقا داماد

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

ممنون از لطفتون.

داماد کجا بود بابا. دلمونو الکی خوش کردیم تا ببینیم چی پیش بیاد laugh. فعلاً که نه به باره نه به دارsmiley
 

تصویر مروارید

خواهش میکنم .درضمن شما گفته بودین پاورپوینتهایی دارید میشه لطف کنید قرار بدید

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

خودم نداشتم. پیگیری کردم تا گیر بیارم اما هنوز موفق نشدم. هر وقت به دستم رسید قرار میدم
 

تصویر مروارید

آقای بصیرت متوجه شدید منظورم از بی سوادی به تحصیلات نبود

 

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

مروارید خانوم!

متأسفانه صفحه ی من هنگ کرد و در مورد موضوعات هیچ چیزی متوجه نشدم. اگر توضیح خاصی داده بودید جسارتاً همینجا تکرار بفرمائید.

ممنون میشم cheeky
 

تصویر مروارید

ببخشید آقای بصیرت فکرکنم به خاطر اون موضوع شماناراحت شدید چون یکی از دوستان یه چیزی گفتن منظورم به ایشون بود ولی چون همه اش صفحه ام قاطی میکرد شما فکرکردین به شما گفتم ببخشید

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

من متوجه چیزی نشدم. صفحه ی منم هنگ کرده بود و چیزی نشون نمیداد.

نگران نباشید. مشکلی پیش نیومد. cheeky
 

تصویر حمید61
نویسنده حمید61 در

سلام مجدد به همه دوستان ممنون از راهنمایتون.

مطالب دوستانو خوندم درست می فرمایین قبول دارم شاید خدا با این رفتار دختر بهم می خواست بفهمونه که منم اشتباه کردم !!!یه چیز در مورد پیرایش و آرایش این دختر بگم توی متن شاید جوری به خواننده القا شده که این دختر شبیه زنان قاجاریه س!نه اینطور نیست گفتم ایشون معلم و با روابط عمومی بسیار خوب و کم رو و گوشه گیر نیست ..منم فقط قضاوت به ظاهر نکردم و طبق حرف همکاراش و کسایی که می شناسنش آدم معتقد و موجهی هست.........

بعد تعطیلات یه بار دیگه می رم اگه قبول کرد که خوشبحالم میشه اگه قبول نکرد دیگه بیخیال عشق و عاشقی و ازدواج می شم فعلا...باور کنین این 6 ماه به اندازه 6 سال پیر شدم .

انشااله سال 93 بخت همه دختر پسرای دم بخت وا شه!

تصویر 1234shabnam2020

بسیار عالی

خوشبخت بشید

تصویر so.mosavi
نویسنده so.mosavi در

سلام

به نظر من چیزی که شما دنبالشید (زنی که خودشو برای شوهرش حفظ کنه) ملاک واقعا خوبیه . اما روش شناختتون یکمقدار ضریب خطاش بالاست . این موردی که شما دنبالشید هم باید توی ظاهر ساده یک دختر نمایان باشه و هم این عملش یک عمل قلبی باشه نه شرایطی و بدون هیچ پشتوانه فکری و اعتقادی و البته اختیاری . مواردی که دختر بر اثر تغییر شرایط رنگ عوض کرده رو زیاد دیدم . ظاهر واقعا مهمه اما اولین ملاکه (اونم نه در حد افراطی) و

من همیشه توی همچین مواردی این مثالو برای خودم میزنم .فکر کنید ما دوتا سیب داریم یک سیب  بسیار زیبا و خوش ظاهر که باطنش خرابه و یک سیب دیگه که ظاهر کج و کوله ای داره(نه البته لک و خرابی) اما باطن سالمی داره . اون سیبی که باطنش خرابه بعد از مدتی ظاهرشم به گند کشیده میشه اما اون سیب نه چندان خوش ظاهر سالم میمونه . خیلی خوبه هم ظاهر بیست باشه و هم باطن .اما همیشه هم نمیشه ایدعالگرایانه فکر کرد .

اون موردی که شما ذکر کردید عرف یک زمانی بوده اما دیگه الان عرف نیست شاید به خاطر بالا رفتن سن ازدواج کمتر کسی تحمل بودن توی اون شکل رو داره. و فکر نمیکنم از نظر شرعی (در حدی که رعایت تمیزی و آراستگی باشه نه در حدی افراطی که هر روز به یک شکل در اومدن مد نظر باشه) اشکالی داشته باشه و اگه بخواییم عرفی هم نگاه کنیم دیگه عرف هم اجازه این کارو میده . و دلیلی نداره کسی که این کارو انجام میده توی فکرش دنبال جلوه گری باشه . شاید میخواهد تمیز به نظر بیاد. (البته آرایش کردن اصلا مد نظر من نیست)

توی صحبتهاتون گفتید موارد زیادی رو خانواده بهتون پیشنهاد دادند و شما دورا دور بررسی کردید (یعنی فقط صرف ظاهربینی شاید سختگیرانه در مورد چیزی که الان خیلی عرف نیست ) یعنی همون کاری که اون خانم که خواستگاریش رفتید داره انجام میده . به نظر من اون خانم چیزی توی دهنشه (مثلا تیپ خاصی)  مثل خودتون و میخواهد حتما به همون برسه در صورتی که آدم نباید اینقدر بسته عمل کنه و باید اجازه شناخت دیگران رو به خودش بده . و از روی یک طرز فکر خاص که شاید اشتباه باشه در مورد انسانها قضاوت نکنه .

موفق باشید

تصویر 1234shabnam2020

دوست عزیزم جناب بصیرت!!!

یه پست هم برای سخت گیری فوق العاده زیاد آقا پسرها بنویسیم بد نیست ها

laugh

ملاک های جناب بصیرت :

خوش خلق، مذهبی و پیرو ولایت فقیه، همفکر (صداقت و .... همگی زیرمجموعه ی خوش خُلقیه. خُلق فاطمی)
خانواده دار، خوشگلِ تو دل برو، رابطه ی گرم و خوب با فامیل
ضریب هوشی بالا، مهربون، جدی و به جاش شیطون بلا
تحصیل کرده، هم طبقه، آرام و متین(صبور، مخصوصاً وسط حرف دیگران نپره)
بهداشت براش خیلی مهم باشه (نگفتم وسواسیاااااا!!!)، شیک پوش و ساده زیست، ضد ماهواره

ترجیهاً:
خانواده کم جمعیت، فرزند اوّل یا دوم، سن 19 تا 23
تحلیل گر خوب، اهل کامپیوتر و تکنولوژی مدرن (با ساده زیستی منافاتی نداره)
روابط اجتماعی بالا، سرزبون دار (نگفتم نیش داراااااااااا!!!)
از روستاهای شمال کشور (خودم شمالی نیستم ولی با اخلاق شمالیا خوب جور میشم)
اهل تفریح در طبیعت سرسبز، اهل ورزش سَبُک (مثلاً صبح ها با هم بریم پیاده روی)
علاقمند به خیاطی و آشپزی، عااااااااااشق بچه (قللللبونش برم، بچه رو گفتم!!!)

حتماً اینطوری نباشه:
تنبل، چاق، خیلی ریزه پیزه
اهل غیبت، اهل چشم و هم چشمی، لوسِ نُنُر و.... که اینا جزء همون گزینه ی خوش خلقیه. یعنی آدم خش خلق این خصوصیات رو نداره.

laugh

برادر عزیزم اینایی که شما نوشتی توی 100 تا 200 نفر خانم باید جمع بشه تا بشه اونی که شما می خوایی

یه پیشنهاد دارم :

بدید تراشکار براتون بتراشه

البته تراشکارش باید ماهر باشه

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

پس ا آخرش نخوندی

ادامه هم داشت که نوشته بودم سه اولویت اول کفایت می کند.
 

تصویر 1234shabnam2020

نه ، نخوندم!! کجا بود؟؟؟؟؟ surprise

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

صفحه ی بعدش
 

تصویر محشر
نویسنده محشر در

سلام.چی شد؟ نفرستادید!

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

سلام

دیشب فرستادم براتون
 

تصویر محشر
نویسنده محشر در

آدرس اشتباه تایپ نشده؟

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

همونی که شما دادید رو کپی پیست کردم.

راستی! اتاق گفتگو برای من باز نمیشه. شما هم همین مشکل رو داری؟
 

تصویر محشر
نویسنده محشر در

نمی دونم. اما چیزی نرسیده!

نه من الان اتاق گفتگو هستم.

تصویر محشر
نویسنده محشر در

سلام. اما چیزی به دست من نرسیده!!!

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

الان یادم اومد کدوم ایمیل رو میگفتید.... wink

یادش بخیر... smiley

تصویر سحر20
نویسنده سحر20 در

اول:نیاز به واسطه نیس

تو خودت باید بری با دختر صحبت کنی

دوم:شاید دلش با  کسی دیگس که بی هیچ صحبتی گفت نه

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

با اجازه همگی.موفق و موید باشید

و انشالله ایام به کام

خدانگهدار

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

ببین آقای بصیرت من پیشنهاد آخرم رو هم میدم  و دیگه عنان کار دست خودت و خدای خودت

این قدر نگو دوستم دوستم...........همیشه از واسط فقط در حد شماره گرفتن نظر بخواین.....زیاد دخالتشون ندید.

شما به دوستت بگو لطفا شماره منزلشون رو بده و از اینجا به بعد خودتون مستقیما با خونواده دختر در ارتباط باشین.

اینو بدون دوست شما یا هر کس دیگه فقط یک واسط در حد معرفی و شماره دادنهو همین و بس

نه خودت زیاد به پرو پاش ببپیچ که بگه چه اشتباهی کردم

و نه خیلی ازش نظر بخواه که از رسومات خودت و دلخواه خودت دور بشی.

موفق و موید باشی انشالله شاه داماد

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

چشم.

اطاعت laugh
 

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

خانوم محشر!

http://www.jonbeshnet.ir/user/6164/track

لینک بالا قسمت پیگیری پروفایل خودم هست. تو ردیف 24 نوشته ی اسراء پست «ملاکهای شما در ازدواج چیست»

در صفحه ی سوم لیست خلاصه رو نوشتم که باعث سوء تفاهم شد و عاطفه خانوم کلی دعوام کرد. در صفحه ی سوم لیت مفصلشو قرار دادم.
 

تصویر zahra66
نویسنده zahra66 در

با سلام

من فکر میکنم این دختر خانم کسی رو تو زندگیش داشته باشه

 

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

سلام آقا سعید

ممنونم شما لطف دارید

آقای بصیرت حقیقت من فقط تو پست ها هستم . از صاحب پست هم معذرت میخوام. ولی به نظرم این صحبت های ما به درد همه میخوره. یه سری افکار نخ نمای پوسیده باید اصلاح بشه تا کار ازدواج رو غلطک بیوفته

تصویر آقا سعید

سلام

موافقم باید فرهنگ سازی صحیح بشه

یادمه قبلنا برا خواهرم هم همینجوری میومدن خواستگاری و همه باید منتظر میموندن تا شاه شمدان قدان خسرو شیرین دهنان سری بعد بیان :)

البته در رابطه با نحوه خواستگاری و صحبت دختر خانم ها و آقا پسر ها و انتخاب ملاکهای درست بنظرم بیشتر باید بحث بشه

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

سلام به آقا سعید گل گلاب. سال نوت مبارک

منم کلاً نظرم همینه که شما و خانوم گیسو میگید.

اون حرفو رفیقم میزنه و منم زیاد مایل نیستم. حالا منتظرم از سفر برگردن و ببینم هماهنگی صورت میگیره یانه. اون موقع هماهنگ میکنم که خودمم برم. فعلاً توکل به خدا تا بعد از تعطیلات... ان شاءالله همه چیز به خوبی جریان بگیره...
 

تصویر آقا سعید

سلام جناب بصیرت

خانم گیسو این یه موردو راست میگه :) حتما خودت هم برو خواستگاری و اینجوری هم خودت زودتر به نتیجه میرسی و هم دختر خانم.در ضمن این رسم و رسومات قدیمی الان دیگه بدرد نمی خوره و بگفته خانم گیسو علف و بزی و این حرفها مطرحه

برو انشاله که به نتیجه برسی و بری سر خونه زندگیت :)
 

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

ببین  دقیقا منم به خاطر همین موارد میگم حتما خودت برو از نزدیک ببینش!   برو بشین ببین از در وارد شد قد و قامتش چه جوره؟ باور کن شاید اونقدر چهرش و حرف زدنش به دلت بود دیگه قدش به چشمت نیومد

ببین تو امر ازدواج بقیه زیاد حرف میزنن.....ولی اول و آخر داستان همون علفس که باید شیرین بیاد............ما همه میریم کنار به بقیه می گیم شما بخور بگو علفش چه طعمیه؟؟؟؟؟؟

برو بصیرت........رو حرف من خوب فکر کن......اصلا این نشد یکی دیگه....ولی تجربه کسب میکنی .......برو خودت رفتار خونوادش رو ببین....رفتار پدر و مادر دختر رو تو جمع زیر نظر بگیر...ببین مادر دختر چقدر جلوی مهمان به شوهرش و نظرش احترام میزاره

اینا رو تا خودت نبینی به حرف مردم اعتماد نکن

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

حرفاتون کاملاً منطقیه.

چشم. اطاعت میشه...

راستی اگر کسی مایل بود در هر زمینه ای گفتگو کنه بیاد پست اتاق گفتگو

اینطوری حق صاحب پستای دیگه هم محفوظ میمونه

http://www.jonbeshnet.ir/talk
 

تصویر گیسو
نویسنده گیسو در

خلاصه آقا بصیرت!

از من به شما نصیحت............

من قبلا هم همین جا آقا پسری بود نه بهتر شما ولی سی سالش بود و هی مادر و خواهرش میرفتن خواستگاری پسند نمیشد. خیلی کلافه شده بود. یک بار که یه دختری رو بشون معرفی کرده بودن. من کلی رو موخش کار کردم که این بار به حرف من خودت هم برو....

آقا رفت و ماشالله الان عقد کردن...........و بعدها گفت که چقدر دیدگاه خودش با مادرش فرق داشته..........

من اگه چیزی میگم  مطمین باش به تجربه میگم....حالا هر چی مصلحته خودته

صفحه‌ها